ملت حسین به رهبری حسین
حضرت امام خامنهای مدظله العالي: «یک جریانی است که به رهبری حسینبنعلی (سلاماللهعلیه) دارد در دنیا پیش میرود؛ و انشاءالله پیش خواهد رفت و کارگشا خواهد بود و گرههای ملّتها را باز خواهد کرد.» ۱۳۹۶/۰۶/۳۰
حضرت امام خامنهای مدظله العالي: «یک جریانی است که به رهبری حسینبنعلی (سلاماللهعلیه) دارد در دنیا پیش میرود؛ و انشاءالله پیش خواهد رفت و کارگشا خواهد بود و گرههای ملّتها را باز خواهد کرد.» ۱۳۹۶/۰۶/۳۰
#محرم_آمد
#قصه_سر_شروع_شد
#سلام_بر_ارباب
توصیههای عزاداری محرم در شرایط کرونا؛
به عشق امام حسین انقلاب کردیم
برگزاری مراسم عزاداری محرم امسال باتوجه به شرایط کرونا با سؤالات فراوانی روبرو است، رهبرانقلاب در این باره نظر بر این دارند که در شیوه مراسمهای عزاداری از دستورالعملهای ستاد مبارزه با کرونا باید تبعیت کرد: «آنچه بنده میخواهم تأکید کنم این است که در عزاداریها معیار آن چیزی است که کارشناسان بهداشت به ما میگویند؛ [یعنی] ستاد ملّی کرونا. خود بنده شخصاً هر چه آنها لازم بدانند مراعات خواهم کرد.» ۱۳۹۹/۰۵/۱۰
بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتگو با حجتالاسلام حاج شیخ حسین انصاریان، بایدها و نبایدهای مراسم عزاداری محرم در شرایط کرونایی را بررسی کرده است.
* در این ایام نکات و به خصوص با توجه به شرایط کرونایی در کشور، مطالب مختلفی درباره عزاداری سیدالشهداء مطرح شده که در گفتوگوی امروز به آن خواهیم پرداخت. قبل از ورود به موضوع شرایط اخیر بفرمائید که اساساً عزاداری سیدالشهداء تعطیلبردار هست یا خیر و چه سیر تاریخی در این زمینه داشتهایم؟
* قرآن مجید در سورهی احزاب با یک قاطعیتی پیغمبر اکرم را سرمشق و الگوی امت معرفی کرده. این سرمشق بودنشان و الگو بودنشان در همهی امور زندگیشان اعم از ایمان، اخلاق، و روش ایشان و نوع برخوردشان با حوادث است. یعنی ما اگر از ایشان در همهی امورشان سرمشق بگیریم خدا را عبادت کردیم. چون پروردگار اعلام میکند «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». از آیه استفاده میشود که پروردگار دوست دارد امت از ایشان درس بگیرد؛ این یک مسألهی قرآنی است. و اما ما در کتابهای متعددی که شمارهاش هم کم نیست میبینیم اولین کسی که بعد از ولادت ابی عبداللّه در همان لحظات اول جلسهی عزا برپا کرد، پیغمبر اکرم بود. آن چنان گریه کرد که امیرالمؤمنین و صدیقهی کبری هم گریه کردند. علتش را پرسیدند. که چرا گریه میکنی؟ پیغمبر اکرم به مصائب آیندهی ابی عبداللّه و حتی بیان زمینی که این مصائب به حضرت وارد میشود اشاره کردند.
این جلسهی عزاداری بعد از پیغمبر اکرم ادامه داشت. یعنی در روایات است امیرالمؤمنین هر وقت ایشان را میدید میفرمود پدرم فدایت بشود که من دارم میبینم وحشیهای بیابان به طرف کربلای تو گردن میکشند و برایت گریه میکنند. خود امیرالمومنین هم که گریه کن ابی عبداللّه بود. بعد از حادثهی کربلا اولین جایی که جلسهی عزاداری برپا شد شام بود. یعنی اهل بیت قبل از خروج از شام زمینه آماده کردند که حکومت بنی امیه مزاحمشان نشود. که معروف است چند شبانه روز عزاداری کردند. از آنجا که برگشتند و اربعین رسیدند به کربلا دیگر عزاداریشان به اوج رسید. تا وقتی آمدند مدینه. خیلی جالب است که در مدینه، زین العابدین دستور داد - دستور امام واجب است- دستور داد مدتها خانههای بنی هاشم و اهل بیت غذا درست نکنند. فقط جلسهی عزاداری داشته باشند. خود زین العابدین به خرج خودشان پخت و پز میکردند و با کمک افراد به تمام خانهها غذا میدادند. خود این یک سرمشق است برای مسجدها، هیئتها، حسینیهها که غذادادن برای عزاداران یک کار عظیم زین العابدین است.
خب بعد از زین العابدین به خصوص دههی عاشورا ائمهی ما تا وقتی که از شرّ بنی امیه و بنی عباس آزاد بودند جلسه میگرفتند. شاعر دعوت میکردند، امر میکردند که در مصائب ابی عبداللّه شعر بخوانید. و قبل از اینکه آنها شعر را شروع کنند به شاعر میگفتند صبر کن. تمام خانواده را دعوت میکردند بیایید پشت در یا پشت پرده بنشینید که نوشتند وقتی شاعر میخواند حالا امامان ما که به شدت گریه میکردند صدای زنان و دختران در حد بالا بلند میشد ائمه هم منع نمیکردند. اینهایی که من میگویم در معتبرترین کتابهایمان مثل کامل الزیارات و دیگر کتابها آمده است.
از زمان پیغمبر تا حالا ما سراغ نداریم که جلسات محرم ابیعبداللّه تعطیل شده باشد. البته ایجاد مضیقه شده، مثل هفت سال زمان رضاخانِ زندیق. ولی شیعه در آن هفت سال در کل ایران جوری که پدربزرگهای ما برای خود من نقل کردند جلسهی دههی عاشورا را ساعت سه بامداد یعنی دو ساعت مانده به نماز صبح برپا میکردند و تک تک مردم به عنوان اینکه میروند حمام به همراه یک بقچه که آن زمان یک پاسبانی، آجودانی نبیند میآمدند یک ساعت و نیم دو ساعت گریه میکردند حالا نمیشد سینه بزنند که صدایش بیاید بیرون اما نگذاشتند تعطیل بشود. یعنی ضامن بقاء جلسات ابی عبداللّه شخص پروردگار است.
اگر اجازه بدهید من یک روایت دربارهی اقامهی عزا از سه کتاب مهم «جواهر الکلام»، «منتخب طریحی» و «مستدرک سفینة البحار» که ده جلد است- و من مؤلفش آیت اللّه آشیخ علی نمازی را در مشهد دیده بودم. خیلی برای این کتاب زحمت کشید- بخوانم. و با یقین به اینکه با این روایات که یکی از آنها را من میخوانم شاید دو سوم کتاب کامل الزیارات روایات گریه و عزاداری و برپا کردن مجلس و زیارت ابی عبداللّه است.
روایت دربارهی جلسه گرفتن امام صادق است. یعنی الان که ما در مسجدها، حسینیهها و تکیهها در نقاط دور و نزدیک جلسه میگیریم اینها دنبالهی همان جلسات است مخصوصاً در جلسه گرفتن امام صادق همهی این کارها که ما میکنیم آنجا انجام گرفته. که روایت میفرماید:
«وروی عن الامام الصادق (علیه السلام) انه اذا هل هلال عاشور اشتد حزنه وعظم بکاؤه على مصاب جده الحسین (علیه السلام) والناس یأتون الیه من کل جانب ومکان یعزونه بالحسین ویبکون وینوحون على مصاب الحسین فإذا فرغوا من البکاء یقول لهم: ایها الناس اعلموا ان الحسین حی عند ربه یرزق من حیث یشاء وهو (علیه السلام) دائما ینظر الى مکان مصرعه ومن حل فیه من الشهداء وینظر الى زواره والباکین علیه والمقیمین العزاء علیه وهو اعرف بهم وبأسمائهم واسماء آبائهم وبدرجاتهم ومنازلهم فی الجنة وانه لیرى من یبکی علیه فیستغفر له ویسأل جده واباه وامه واخاه ان یستغفروا للباکین علیه والمقیمین عزاه ویقول لو یعلم زائری والباکی علی لانقلب الى اهله مسرورا وما یقوم من مجلسه الا وما علیه ذنب وصار کیوم ولدته امه.»
وقتی شب اول محرم میرسید و دههی عاشورا میخواست شروع بشود امام صادق شدیداً غصهدار میشد. برای مصائبی که به جدش ابی عبداللّه رسید گریهاش بلند بلند میشد. در را باز میکرد و «الناس» نفرموده شیعه یا سنی یا مسافر یا حاضر بلکه عموم مردم و نه فقط از داخل شهر، بلکه از نقاط مختلف میآمدند و امام را تسلیت میدادند. و همه با هم گریه میکردند همه با هم با گریهی امام صادق و نوحه گریاش نوحه میکردند. نه گریهی تنها، ناله میزدند نوحه میکردند که یک وقتی امام صادق به شاعر فرمود شعر بخوان. به قول ما به حالت «دکلمهای» شروع کرد بخواند. حضرت فرمود من این را نمیپسندم همان جوری که بین خودتان میخوانید صدا در هم میاندازید ناله میکنید آن جوری برای من بخوان. بعد در ادامه روایت امام صادق فرمودند حسینِ ما پیش پروردگار زنده است و از هر کجا به او روزی داده میشود.
خودِ ابی عبداللّه از عالم ملکوت دائماً لشگرگاهش را نگاه میکند. گودال محل افتادن خودش را نگاه میکند. شهدایی را که وارد آن منطقه شدند نگاه میکند. به زائرینش، به گریهکنانش نگاه میکند و این نکته برای ما راهگشاست که فرمود «والمقیمین العزاء علیه» و به تمام آنهایی که جلسهی عزا به پا میکنند -همهی آنها؛ به آن کسی که کفش جفت میکند، کسی که چای میریزد، کسی که جلوی مردم قند میگیرد، صبحانه میگذارد، شام میگذارد، گلاب میپاشد- یعنی هر کس به هر شکلی این جلسه را برپا میکند ابی عبداللّه شخصاً به او نظر میکند. تک تک برپا کنندگان جلسات را میشناسد. اسمهایشان را میداند. اسم پدرانشان را میداند. درجات و منازل آخرتیشان را میداند. و جای بهشتشان را هم میداند. دائم به کسانی که در این جلسات عزاداری گریه میکنند نگاه میکند و برای گریه کن طلب آمرزش میکند.- دعای ابی عبداللّه مستجاب است- یعنی این قدر گریهی برای او عظیم است که وصل به مغفرت خداست. از پیغمبر، پدرش علی و فاطمه میخواهد که برای گریه کنندگان بر مصائب حسین و آنهایی که جلسه برپا کردند از خدا طلب آمرزش کنند.
* نکات مهمی درباره ارزش و اهمیت روضه اباعبدالله و همچنین تاریخچه برگزاری عزای سیدالشهداء فرمودید. حال با توجه به شرایط جدید و محدودیتهایی کرونایی چه کار باید کرد؟
* باید ببینیم که آیا الان مثل گذشته درست است بریزیم در مساجد، حسینیهها و تکیهها؟ به دلیل عقل و به دلیل شرع جداً کار درستی نیست. خب اینجا باید چه کار کرد؟ اینجا مردم باید توجه داشته باشند که قوانین حکومت و دولت که به نفع مردم وضع میشود هر نوع قانونی حالا فقط قانون این شرایط نیست. به فتوای حضرت امام (ره) واجب است عمل به قانون که به نفع ملت به ملت داده میشود.
الان یک ستاد قانونگذاری برای کشور هست به نام ستاد کرونا. ستاد چه فرموده به ملت؛ ۱- در اجتماعات فاصله را مراعات کنید ۲- ماسک بزنید. ۳- دستهایتان را با مواد شوینده بشویید. خب این سه تا عمل واجب است؛ چرا واجب است؟ یکی قانون حکومت است یکی قانون حفظ جان است. این را که دیگر کسی منکر نیست. که حفظ جان بر هر کسی مرد و زن، پیر و جوان واجب است. پس ما برای اجرای قوانین ستاد کرونا باید دو مسأله را در نظر بگیریم یکی وجوب عمل یکی وجوب حفظ جان. خب ما سه شب احیا هم همین کار را کردیم. من خودم بنا نداشتم احیا بگیرم نکند به کسی لطمه بخورد. ولی سه چهار روز پیجویی کردیم گفتند ماسک با فاصله با شستن دست مانعی ندارد. خب سه شب هم برگزار شد. من که در خیابان را نمیدیدم ولی میگفتند با فاصله نشسته بودند. با لطف خدا الان از رمضان نزدیک سه ماه است گذشته یک دانه خبر به حسینیه نرسیده که کسی آن شب کرونا گرفته. چون همه چیز رعایت شد.
گفتوگو | ماسک زدن عبادت است
(گفتوگو با حجتالاسلام شیخ حسین انصاریان)
گذشته از این، بعضی روایات مربوط به بهداشت حالت امر دارد. عمل به امر خدا، امر نبی و امر ولی واجب است. و اگر هنگام رعایت مسائل بهداشتی به این توصیههای دینی توجه داشته باشیم، جنبهی عبادت پیدا میکند. یعنی من که دارم ماسک میزنم عبادت میکنم. عبادت که فقط نماز و روزه نیست. هر حرف خدا و پیغمبر و ائمه را گوش دادن عبادت است. مثلاً ائمه پیغمبر میگویند با محبت به قیافهی پدر و مادر نگاه کن. این عبادت است. نه اینکه نگاه چشم من خیلی مهم است یا قیافهی پدر، مادرم خیلی خاص است، نه. چون دارم حرف اهل بیت را گوش میدهم مهم است، عبادت است.
حالا دربارهی بهداشت خیلی این روایت برای من جالب است، پیغمبر میفرماید «تَنَظَّفوا بــِکُلِّ ما اِستَطَعتُم فَاِنَّ اللهَ تَعالی بَنَی الاِسلامَ عَلَی النِّظافَةِ وَ لَن یَدخُلَ الجَـنَّةَ اِلّا کُلُّ نَظیفٍ» «تنظفوا» امر است. چگونه؟ به هر شکلی که امکان دارد. در شرایط کنونی دستهایتان را بشویید، ماسک بزنید با فاصله بنشینید. شما از فقها و علما بپرسید همهی این امور زمان ما را شامل میشود. چون پیغمبر تعیین که نکرده. میگوید بــِکُلِّ ما اِستَطَعتُم به هر شکلی که ممکن است بهداشت را رعایت کنید.در ادامه روایت میفرماید خدا ساختمان اسلام را بر بهداشت گذاشته است و هیچ کس جز فرد نظیف نمیتواند وارد بهشت بشود یعنی آدم آلوده، آدم کثیف، آدمی که دو ماه است حمام نرفته، سه ماه است لباسهایش را نشسته، سر و صورتش به هم ریخته است. مردم از دیدنش مشمئز میشوند. این بهشتی نیست.
باز پیغمبر میفرماید إنّ اللّه َ یُحِبُّ النّاسِکَ النَّظیفَ(خداوند، عبادت کننده پاکیزه را دوست دارد). بیخودی نماز نخوان، روزه نگیر، حج نرو. پیغمبر میگوید که خدا عاشق عبادتکنندهی پاکیزه است. پیغمبر اکرم هر روز که میخواست برود بیرون خودش را در آیینهی زمان خودش میدید. با تمیزترین لباس میرفت. همیشه هم عطر میزد به خودش. یعنی جزو خریدهای خودش و خانوادهاش بوی خوش بود.
امام هشتم که همهی شما ملت ایران هم عاشقش هستید و زیارتش رفتهاید و انشاءاللّه که کرونا برطرف بشود با سر دوباره بتوانیم برویم، میفرماید: مِن أخلاقِ الأنبیاءِ التَّنَظُّفُ این خیلی حرف است. روش همهی ۱۲۴ هزار پیغمبر مراعات بهداشت بوده است. باز رسول خدا میفرماید «اِنَّ اللهَ طَیِّبٌ یُحِبُّ الطِّیبَ، نَظیفٌ یُحِبُّ النَّظافَةَ» یعنی خداوند پاک است و پاکی را دوست دارد: پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد. خدا عاشق آدمهای پاک و پاکیزه است. آدمهایی که لباسشان پاک است سر و صورتشان پاک است زندگیشان پاک است. و شما اگر بهداشت را در این مجالس یا در خانههایتان مراعات کنید میشوید محبوب خدا. با یک کار خیلی ساده میشوید معشوق خدا.
آخرین روایت، پیغمبر اکرم میفرماید «بِئْسَ اَلْعَبْدُ اَلْقَاذُورَةُ». بد است آدمی که کثیف است و در بهداشت بیقید است. و به خودش نمیرسد. خب این روایات بهداشت است. ستاد کرونا میگوید آقا به نفع خودتان است که رعایت کنید. هیچکس شک ندارد که مجالس ابی عبداللّه شفاخانه است اما خود ابیعبداللّه مراعات کنندهی بهداشت بود. تا جایی که شب عاشورا دستور داد به هر شکلی که ممکن است بروید چند تا مشک آب بیاورید و فرمود یک خیمه را برپا کنید میخواهم شست و شو کنم، نظافت کنم. آقا شما چند ساعت دیگر کشته میشوید، به خون میغلتید. یعنی مردم این مسأله را خیلی توجه کنند در آن شلوغیهای شب عاشورا گریهی زن و بچه و صدای اسلحه اما در کمال آرامش میگوید یک خیمه به عنوان حمام برپا بکنید خودش و اهل بیت و یاران به همه دستور داد بروید شست و شو کنید.
* با این توصیف، توصیهتان به مسئولین هیئتها و دستاندرکاران مجالس حسینی چیست؟
* ببینید ما خودمان دههی عاشورا جلسه را برپا میکنیم. دیروز ده هزار تا ماسک بهداشتی خریدیم، میدانیم مردم هم با ماسک میآیند اما خریدیم. دو تا دستگاه بزرگ و گرانقیمت خریدیم که در خیابان و در ورودی جلسه بگذارند که با پا پدال را میزنند و دستهایشان را میشویند و میآیند. کل حسینیه را از پایین تا بالا دو سه روز مانده به دهه همه را ضدعفونی میکنیم. فاصلهها را هم بیش از قانون ستاد کرونا گفتیم یک متر و نیم تا دو متر در نظر بگیرند. خب هر سال خیمه داشتیم گفتیم خیمه هم نزنید که هوا آزاد باشد. تمام پنجرههای پشت بام، حیاط، داخل باز باشد چون میخواهیم خدا را عبادت کنیم.
من به مدیران جلسات عرض میکنم به هیئت مدیرهی مساجد، شما را به خدا قسم بیایید برای حفظ جان مردم رودربایستی نکنیم با کسی، بهداشت جلسه را مراعات کنید با همین سه تا قانون، شستن دست، ماسک، فاصله. اگر کسی گفت ول کن بابا، بایستید راهش ندهید. حتی ممکن است بدش بیاید اما امیرالمؤمنین دلیل به شما داده وَ لَایَحِلُّ أَذَى الْمُسْلِم إِلَّا بِمَا یَجِبُ. رنجاندن مسلمان حلال نیست مگر جایی که واجب است؛ خب برنجد. ممکن است فردی آثار کرونا را نداشته باشد اما ناقل باشد. خب بیاید شش نفر دیگر هم ممکن است بگیرند. هیچ رودربایستی نکنید؛ البته با محبت و احترام، با توجه به اینکه جان مردم ممکن است در خطر بیفتد. شاید شما داشته باشی خودت ندانی برو در خیابان بنشین. برو خانهات ماسک بزن و بیا. ما ماسک داریم بیا ماسکهای ما را بزن. این هم بر تمام کارگردانهای مساجد و تکیهها و حسینیهها واقعاً واجب شرعی است. در جهت حفظ جان مردم و عمل کردن به قانون حکومت اسلامی.
* شما به دورهی رضاخان و التزام مردم به حفظ روضه اباعبدالله اشاره کردید. جلوتر که آمدیم هم در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب و بعد از انقلاب در دوران دفاع مقدس شاهد پیوند عمیق نهضت و انقلاب با روضه اباعبدالله هستیم.
* اینجا من دو چیز بگویم؛ یکی آن جملهی عرشی حضرت امام را که فرمود: هر چه داریم از محرم و صفر داریم. یعنی چه، یعنی حفظ دین و دینداریمان را مدیون همین هستیم. یعنی اگر زمان رضاشاه و شاه شیعه ماندیم با محرم و صفر بود و اگر انقلاب کردیم و خیلی راحت آمدیم جانمان را در خیابانها گذاشتیم به عشق امام حسین بود. خب خود من در تظاهرات بودم مدارکش عکسهایش هست. با توجه به اینکه اگر برویم یک گلوله هم من میخورم دو تا گلوله، میرفتیم به چه عشقی؟ به عشق اینکه راهمان راه سیدالشهداء و مبارزهی با ظلم است. امام حسین مردم را ریخت بیرون، امام حسین انقلاب را پیروز کرد.
امام حسین هشت سال جبهه را اداره کرد. چون من خودم در هشت سال دفاع مقدس رفت و آمدهایی که در جبهه داشتم چه روضههایی، چه گریههایی، چه التماسهایی با گریه به من میکردند دعا کن ما فردا عملیات است شهید بشویم. بنابراین نمیتوانیم حسین را از دست بدهیم؛ نه محبتش را، نه جلساتش و نه گریه بر او را، نه اقامهی عزا را. و واقعاً این جمله ملکوتی بود. هر چه داریم از محرم و صفر داریم. ما فاطمیه هم داریم، بیست و یکم ماه رمضان را هم داریم، اینها را امام میدانست. ولی میدانست اسلام با پیغمبر پدید آمد ولی ضامن بقاء دین خدا و قرآن، ابیعبداللّه است. ولی شما مردم، شما مدیرها واقعاً بیایید مراعات کنید این مسائل بهداشتی را.
* تصاویری که بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی منتشر شد برخی وسائل همراه حاج قاسم را نشان میداد؛ یکی از آنها کتابچهای حاوی مدح و مرثیهی اهل بیت علیهم السلام بود. حسب ارتباطاتی که با حاج قاسم داشتید، نوع ارتباط ایشان با اهل بیت و روضه سیدالشهداء چگونه بود؟
* ببینید حاج قاسم رضوان اللّه تعالی علیه خیلی با من آشنا بود. خیلی با من رفیق بود. یعنی همان روزی که شهید شد من شب رفتم دیدن خانوادهاش. خانوادهاش به من فرمودند: «در این سالها اگر موفق به حضور در مراسم احیاء شما نمیشد حتما از تلویزیون مراسم شما را دنبال میکرد». حتی اگر در خانه بنا بود بماند، خانوادهاش گفتند ما را تشویق میکرد شما بروید یک احیائی همین مسجدهای دور و بر که ما نباشیم. چون وقتی برمیگشتیم چشمهایش از گریه قرمز شده بود. هم یک پیوند شدیدی به احیا داشت که من به عمرم گریهکن زیاد دیدم اما حاج قاسم یکی از نمونه عالیهای گریه کن برای ابی عبداللّه و شبهای احیا بود. فیلمهایش هم هست گاهی خودش برای رزمندگان زیارت عاشورا میخواند. خیلی به ابیعبداللّه وابسته بود. من در یک مصاحبه یک ساعت و نیمه در کرمان دربارهی ایشان صحبت کردم یعنی همان گونه که بود از نظر ایمان و معنویت و حال و قدرت جهادگری و شجاعت و نترسی در آن یک ساعت و نیمه گفتم و به نظر من در مملکت ما تا سالها با شناختی که من از این مرد الهی دارم نه رزمنده، مرد الهی، ملکوتی هر حرف مثبتی دربارهاش بگویند کم گفتند.
یعنی واقعاً امکان اینکه او در چارچوب داوریهای ما قرار بگیرد نیست. شهادت را هم خدا نصیبش کرد چون میخواست. چون در روایاتمان است هر چه بخواهی خدا به تو میدهد. این شهادت را مثل شهید کاظمی که چند بار هم خود شهید کاظمی به من گفت که مصرانه از خدا می خواهد که شهادت نصیبش شود. خوش به حالشان که دعایشان مستجاب شد. من از زمان جبهه آرزوی شهادت داشتم الان هم شدیدتر شده در دلم. اما نمیدانم چرا خدا برایم رقم نمیزند. یک وقت فکر میکنم میگوید شهادت خواهی را از من نخواه تو بمان بیشتر برای دین من عملگی کن. روی چشمم من تسلیم خواستهی حقم. ولی خیلی لطف است اگر نصیب من کند شهادت را. من در خانه در رختخواب نمیرم، دوست ندارم.
* خاطرهای هم از حاج قاسم مدنظرتان هست؟
* بیشتر پای منبرهایم که میآمد همهاش حرف خدا را میزد حرف اخلاص را میزد. دلسوزی شدیدی برای ملت داشت. یعنی دلش میخواست یک روزی برسد که این ملت از شرّ گرگهای استعمار به کل آزاد بشود. اقتصاد مردم در اوج قرار بگیرد. نشنود که مشکلداری در کشور هست. و همهی این آرزوهایی که داشت حالا به طور کامل به آن نرسید اما خداوند تحقق یافتهی کاملش را به او میدهد. دلیلش هم ابراهیم و اسماعیل است. ابراهیم نیت کامل داشت اسماعیل را قربانی کند. خدا نخواست. ولی در آیهی مربوط به قربانی اسماعیل خدا میفرماید «کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ» یعنی این کار خوبی را که نیت کرده بودی من اجرا شده پایت حساب کردم. این است که حاج قاسم هم اجرای همهی خواستههایش را نسبت به این هشتاد میلیون نفر و شیعیان کشورهای دیگر خدا به نامهی عملش منتقل کرد.
گزیدهای از بیانات در پایان جلسه درس خارج فقه در آستانه ماه محرم سال 1380(انتشار براي اولين بار در سايت khamenei.ir)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله على اعدائهم اجمعین.
محرّم را در پیش داریم. یکى از جهاتی که محرّم مورد اهتمام است بزرگداشت یک خاطرهى بىنظیر تاریخ است، [منتها] نه بىنظیر در مصیبت و غم و اندوه -که البتّه هست- بلکه بىنظیر در حماسه و بُروز برجستگىهاى انسان، برجستگىهاى اهل حق. اگر شما وضعیّت امام حسین را ملاحظه کنید خواهید دید که آن حرکت، آن قیام، با این خصوصیّات، بىنظیر است. ما خیلى قیام داشتهایم امّا این قیام با این خصوصیّات، بىنظیر است. [وضعیّت چنین بوده:] سلطهى باطل با قساوت تمام و با وقاحت تمام روزبهروز رو به افزایش است. هیچ امر به معروف و نهى از منکرى هم ممکن نیست. به قدرى فضاى رعب زیاد است که آمرین به معروف و ناهین عن المنکر سعى میکنند در معرض امر به معروف و نهى از منکر قرار نگیرند؛ حتّى افراد جسور و گستاخ. یعنى مثلاً عبداللهبنزبیر آدم جسورى است، آدم خیلى گستاخى است امّا سعى میکند با دستگاه خلافت مواجهه پیدا نکند؛ این قدر وضعیّت سخت است. یک کسى مثل عبداللهبنجعفر که برادرزادهى امیرالمؤمنین و داماد امیرالمؤمنین و شوهر جناب زینب است، سعى میکند که به دستگاه خلافت حتّى نزدیک نشود، چون اصلاً غیر از این چیزى متصوَّر(۱) نیست. یک کسى مثل عبداللهبنعبّاس حالت انزوا از جامعه پیدا میکند، کأنّه کنارهگیرى میکند، یک گوشهاى مىنشیند؛ یعنى این کسانى که زبانهاى ناطق و گویا و شخصیّتهاى برجسته و آقازادگان بزرگ بنىهاشم و قریش و جوانهاى نامدار صدر اسلام بودند -که هر کدام تاریخچهاى از افتخارات پشت سرشان است- جرئت نمیکنند بیایند وسط میدان، چه برسد مردم عادّى؛ نه فقط در شام، حتّى در خود مدینه. آن وقت شما وضع مدینه را با بقیّهى جاهاى دیگر که آن مرکزیّت را هم نداشته مقایسه کنید. این شرایطِ آن اختناق عجیب و غریب است. آن وقت قیام امام حسین در اینجا براى این است که این سلطه را در هم بشکند؛ حرکت امام حسین براى در هم شکستن این سلطه است، منتها به قصد قدرتطلبى نیست؛ ما خَرَجتُ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا ظالِماً وَ لا مُفسِدا؛(۲) مثل بقیّهى افرادى که قیام میکنند، خروج میکنند، میزنند، میکُشند براى اینکه قدرت را قبضه کنند نیست، بلکه براى امر به معروف و نهى از منکر است.
دو عاقبت هم ممکن است برایش پیش بیاید: یکى اینکه پیروز بشود، یکى هم اینکه کُشته بشود؛ با آن وضع فجیعى که براى او قابل تصوّر بود، ولو بدون علم امامت؛ خب معلوم بود، اینها هیچ ملاحظهاى نداشتند. در یک چنین شرایطى همان کارى را امام حسین میکند که به نقل آیهى مباهله در قرآن کریم -که این ایّام، [نزدیک] روزهاى مباهله بود- پیغمبر اکرم با نصارا کرد؛ یعنى اولادش را، نسائش را، اَنفُسش را آورد میدان؛ یعنى عزیزترین سرمایههایش و همهى موجودى خودش را برداشت آورد براى دفاع از حقیقت و براى قیام لله.
و بعد صبر کرد؛ که این صبر امام حسین خیلى مهم است. من یک وقتى یک صحبت مفصّلى در مورد صبر امام حسین کردهام که الان مجال نیست. ماها نمیفهمیم صبر یعنى چه. صبر در جاى صبر معلوم میشود که معنایش چىست. این قدر آدم از بزرگان، از محدّثین، از شخصیّتهاى برجسته، از آدمهاى موجّه، از عقلا، از دلسوزان، از نیمهدلسوزان مدام بیایند به امام حسین بگویند آقا شما با این کارِ خودت، هم دارى یک عملى میکنى که فایده ندارد، هم این جور خسارت به خودت و خاندان پیغمبر وارد میکنى، اهل حق را ذلیل میکنى؛ از این حرفها میزدند. از اوّلى که امام حسین از مکّه قصد حرکت کرد و بعضى فهمیدند، این موانع گوناگون اخلاقى در مقابل امام حسین شروع شد، تا شب عاشورا. صبر کردن در مقابل این حوادث [خیلی دشوار است.] من آن وقت -در همان صحبتى که اشاره کردم- گفتم امام (رضوان الله علیه) هم درست همین جور صبر کرد، صبر او هم همین جور بود. این قدر به امام گفتند: آقا جان این جوانها از بین میروند، این جور کشته میشوند، مملکت خراب میشود. در دورهى نهضت میگفتند بهترین جوانها را شما دارید به دَم کُشتن میدهید. صبر کردن در مقابل این خیرخواهىهاى ناشیانه کار خیلى عظیمی است، کار خیلى بزرگى است، خیلى قدرت میخواهد؛ صبر کرد. همهى صبر، در مقابل فشارها و مصائب جسمانى نیست؛ این فشارهایى که به عنوان مصلحتطلبى، مصلحتجویى، [که بگویند] «آقا بر خلاف مصلحت دارید کار میکنید» وارد مىآید، صبر کردن در مقابل اینها و راه بیّن و روشن و رُشد(۳) را رها نکردن، آن صبر عظیم و صبر جمیلى است که امام حسین (علیه السّلام) انجام داد.
بعد هم با آن وضع فجیع یکىیکى دوستانش [کشته میشوند]، مثل کسى است که ذرّهذرّه بدن او را قطعهقطعه کنند؛ امام حسین در روز عاشورا این جورى بود. این جور نبود که حالا یک بمب بیفتد عدّهاى از افراد کشته بشوند؛ نه، هر نفرى از این اصحاب که میرفتند، هر نفرى از این اهلبیت که میرفتند مثل این بود که یک عضوى از اعضاى حضرت را، یک قطعهاى از بدن مبارک آن حضرت را دارند جدا میکنند؛ و حضرت بر یکىیکى صبر کرد، این جرعههاى صبر را یکىیکى نوشید؛ این حرکت به این عظمت [بود]. نتیجهاش هم معلوم شد، نتیجه این شد که آن ارزشهایى که امام حسین میخواست در دنیا بماند ماند: قرآن ماند، اسم اسلام ماند، ارزشهاى اسلامى ماند، حدیث پیغمبر ماند و در دایرهى محدودتر و مهمترى، تشیّع که مکتب اهلبیت باشد ماند. اگر امام حسین این کار را نمیکرد، همچنان که در طول آن پنجاه شصت سال بعد از رحلت پیغمبر آن جور اسلام تغییر پیدا کرده بود و به آنجا رسیده بود که بتوانند جگرگوشهى پیغمبر را بیایند به قتل برسانند -خب [اوضاع] خیلى فرق کرده بود؛ این را هم من یک وقتى مفصّل تشریح کردهام؛ [اینکه] در دنیاى اسلام کار به جایی برسد که بیایند مثل امام حسینى را، مثل زینب کبرایى را، فرزندان پیغمبر را، جگرگوشگان پیغمبر را علناً، صریحاً بکُشند یا اسیر بکنند، باید خیلى اوضاع فرق کرده باشد- به فاصلهى اندکى چندین برابر آن، اوضاع فرق میکرد و بکل اسلام از بین میرفت. امام حسین در واقع مثل آن میخ عظیمى شد که این خیمهاى را که طوفان داشت [آن را] میبرد، با خون خودش نگه داشت. خب این بزرگترین حماسهى تاریخ اسلام بلکه بزرگترین حماسهى تاریخ است؛ این را باید حفظ کرد، این را باید زنده نگه داشت، این را باید به عنوان یک گرهگشا در امورِ همیشهى تاریخ مسلمین، مورد استفاده قرار داد.
۱) قابل تصوّر، پنداشتنی
۲) مثیرالاحزان، ص ۴
۳) راستی و درستی، هدایت
با نصب يك پرچم بر سردر خانه، همه خانه ها را حسينيه مي كنيم.
حضرت امام خامنهای مدظله العالي در پیامی درگذشت عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع حجتالاسلام والمسلمین تسخیری را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأثر و تأسف اطلاع یافتیم که عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمدعلی تسخیری رحمةاللهعلیه دار فانی را وداع گفته است. کارنامهی این سرو نستوه و خستگیناپذیر در انواع خدمات برجسته در مجامع جهانیِ اسلامی حقاً درخشان است. عزم راسخ و دل پرانگیزهی ایشان حتی بر ناتوانیهای جسمانی در چند سال اخیر فائق میآمد و حضور مؤثر و برکت وی را در هر نقطهی لازم و مفید استمرار میبخشید. مسئولیتها و خدمات ایشان در داخل کشور نیز فصل جداگانه و ارزشمندی از تلاشهای این روحانی فاضل و متعهد است. اینجانب به خاندان و بازماندگان مکرم و نیز به همهی همکاران و دوستان ایشان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای وی مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۲۸ مرداد ۱۳۹۹
بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
عید سعید قربان را -که یکی از خاطرههای بزرگ تاریخی همهی متدیّنین جهان است- تبریک عرض میکنم به ملّت عزیز ایران و به همهی مسلمانان و به پیروان ادیان ابراهیمی.
دههی اوّل ذیحجّه، دههی خاطرههای آموزنده و دههی تضرّع و انابهی الیالله
خاطرهی روز عید قربان، خاطرهی بزرگی است؛ اساساً دههی اوّل ذیحجّه، دههی خاطرهها است. در ماه ذیحجّه، هر دههای یک خصوصیّتی دارد؛ دههی اوّل، هم دههی خاطرههای پُرشکوه و مهم و آموزنده است و هم دههی تضرّع و توجّه و انابهی الیالله است. خاطرهها از خاطرات مربوط به حضرت موسیٰ (علیه السّلام) شروع میشود که مسئلهی «وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَة»(۱) [است که] چهل شب میعاد حضرت موسیٰ با پروردگار عالم در کوه طور یا همان میقاتی که بود طول کشیده؛ که در تفسیر هست که این چهل شب از اوّلِ شبِ اوّل ذیقعده است تا شب عید قربان. و اوّل، قرار سی شب است، بعد ده شب اضافه میشود که همین ده شب ذیحجّه است؛ که این [موضوع]، اهمّیّت این شبها را نشان میدهد.
رنجهای حضرت موسیٰ در این خاطرات مشخّص است. خب زحمات فراوان حضرت موسیٰ (علیه السّلام) در مصر، درگیری با فرعون و مشکلات عجیب و غریبی که بعد از برگشتن از مدیَن تا بیرون آمدن از مصر برای این بزرگوار پیش آمد -در رابطهی با فرعون، در رابطهی با بنیاسرائیل، در رابطهی با سَحَره و دیگران- و بعد از آن معجزهی عظیمی که اتّفاق افتاد، که دریا شکافته شد و دشمنِ بنیاسرائیل با همهی نیروهایش جلوی چشم آنها غرق شد، خب این دیگر باید یک ایمان ثابت مستقرّی را در بنیاسرائیل به وجود میآورد؛ [ولی] این جوری نشد. اوّل که گفتند «اِجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَة»،(۲) که دنبال شرک و بتپرستی و مانند اینها [بودند و] دلشان پَر زد برای بتپرستی -این اوّل کار بود- بعد هم که قضیّهی گوساله [بود] که این ظاهراً مربوط به همین چهل روز است؛ که این بزرگوار وقتی که از میقات برگشت، دید که اوضاع دگرگون شده و ملّت برگشتند.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
موسم حج که همواره موسم احساس عزّت و عظمت و شکفتگی جهان اسلام بود، امسال دستخوش اندوه و حسرت مؤمنان و مبتلا به احساس فراق و ناکامی مشتاقان است. دلها از غربت کعبه احساس غربت میکند و لبّیکِ جداماندگان با اشک و آه در هم میآمیزد. این محرومیّت، کوتهمدّت است و بحول و قوّهی الهی دیر نخواهد پایید، لکن درس آن، که قدردانستن نعمت بزرگ حج است، باید ماندگار شود و ما را از غفلت برهاند. رمز عظمت و قدرت امّت اسلام در جمع فراگیر و متنوّع مؤمنان در حریم کعبه و حرم پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و ائمّهی بقیع (علیهمالسّلام) را امسال باید بیش از همیشه حس کنیم و در آن بیندیشیم.
حج، فریضهای بیمانند است؛ گل صد برگ در میان فرائض اسلامی است؛ گویی همهی جوانب مهمّ فردی و اجتماعی، و زمینی و آسمانی، و تاریخی و جهانیِ دین، قرار است در آن مرور شود. معنویّت در آن هست، ولی بدون انزوا و گوشهنشینی و خلوتگزینی. اجتماع در آن هست، ولی به دور از درگیری و بدگویی و بدخواهی. از سویی حظّ روحی از مناجات و ابتهال و ذکر الهی، و از سویِ دیگر پیوند اُنس و ارتباط مردمی. حاجی با یک چشم، پیوند دیرین خود با تاریخ -با ابراهیم و اسماعیل و هاجر، با رسول خدا در هنگام ورود پیروزمندانه به مسجدالحرام، و با خیل مؤمنان صدر اوّل- را مینگرد و با چشمی دیگر، انبوه مؤمنان همروزگار خود را که هر کدام میتوانند دستی برای همیاری و اعتصام جمعی به حبلالله باشند.
تدبّر و اندیشیدن در پدیدهی حج، حجگزار را به این باور قطعی میرساند که بسیاری از آرمانها و آرزوهای دین برای بشریّت، بدون همافزایی و همدلی و همکاری مجموعهی دینداران، به بار نمینشیند، و با پیدایش این همدلی و همکاری، کید معاندان و دشمنان، مشکل مهمّی بر سر این راه پدید نمیآورد.
حج، رزمایش قدرت در برابر مستکبرانی است که کانون فساد و ظلم و ضعیفکُشی و غارتگریاند و امروز جسم و جان امّت اسلامی از ستمگری و خباثت آنان آزرده و خونآلود است. حج، نمایش تواناییهای سخت و نرم امّت است. این، طبیعت حج و روح حج و بخشی از مهمترین هدفهای حج است؛ این همان است که امام راحل خمینی کبیر، آن را حجّ ابراهیمی نامید؛ و این همان است که اگر متولّیان امر حج که خود را خادم حرمین مینامند، صادقانه به آن گردن نهند و به جای خشنودی دولت آمریکا، رضای الهی را برگزینند، میتواند مشکلات بزرگی از جهان اسلام را حل کند.
امروز مانند همیشه و بیش از همیشه، مصلحتِ الزامی امّت اسلامی، در وحدت است؛ وحدتی که ید واحده در برابر تهدیدها و دشمنیها پدید آوَرَد و بر سر شیطان مجسّم، آمریکای متجاوز و غدّار و سگ زنجیریاش رژیم صهیونیستی، رعدآسا فریاد کشد و در برابر زورگوییها، شجاعانه سینه سپر کند. این معنی فرمان الهی است که فرمود: وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا.(۱) قرآن حکیم، امّت اسلامی را در چهارچوب «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»(۲) معرّفی میکند، و از او وظیفهی «وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا»،(۳) «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلًا»،(۴) «فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر»(۵) و «لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاء»(۶) را میطلبد، و برای اینکه دشمن را مشخّص کند، حکمِ «لا یَنهٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَلَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم»(۷) صادر میفرماید. این فرمانهای مهم و سرنوشتساز، هرگز نباید از منظومهی فکری و ارزشی ما مسلمانان جدامانده و بهدست فراموشی سپرده شود.
امام خامنه اي مدظله العالي
اسلام اعتراف به گناه را در پيش بندگان مجاز نميداند.
عرفه و عرفات را بدين خاطر چنين اسمي داده اند كه در اين
روز و آن مكان، موقعيتي براي اعتراف به گناه در نزد پروردگار
پيش مي آيد. اگر فردي بخواهد اصلاح شود، بايد گناه و
عيب خود را بپذيرد و در پيش خود و خدا، به آن اعتراف كند.