هر روزتان، فاطمی
گر بگویم که مرا با تو سروکاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
گر بگویم که مرا با تو سروکاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
امام صادق علیه السلام فرمودند:
یاران امام مهدی علیه السلام آرزو می کنند که در راه خدا به شهادت برسند.
حضرت زهرا سلام الله عليها از منظر اميرالمومنين عليه السلام
اگر چه بيان عظمت مقام حضرت فاطمه عليها السلام در نزد حضرت علي عليه السلام خود تحقيق مستقلي مي طلبد لکن در اين جا فهرست وار، به ذکر پاره اي از موارد، پرداخته شده تا بيانگر اوج مقام و مرتبه زن در نگرش حضرت باشد. توجه به اين نکته نيز در نوشتار زير حائز اهميت است که، ميزان علاقه اميرالمومنين عليه السلام به همسرش الگويي براي همه خانواده هاست.
مباهات حضرت علي به همسرش فاطمه عليها السلام
شخصيت بزرگي چون علي عليه السلام به همسرش فاطمه عليها السلام افتخار مي کند و همسري با او را براي خود فضيلت و ملاک برتري بر ديگران و شايستگي پذيرش مسئوليت هاي سنگيني چون رهبري جهان اسلام مي داند. برخي از موارد که حضرت براي اثبات حقانيت خود به داشتن همسري فاطمه عليها السلام استناد فرموده اند عبارت است از:
* در پاسخ نامه اي به معاويه از جمله فضيلت ها و امتيازهايي که حضرت به آن اشاره مي فرمايند اين است که «بهترين زنان جهان از ماست و حماله الحطب و هيزم کش دوزخيان از شماست».(1)
*در جريان شوراي شش نفره که خليفه دوم براي جانشيني تعيين کرده بود حضرت خطاب به ساير اعضا فرمود: «آيا در بين شما به جز من کسي هست که همسرش بانوي زنان جهان باشد؟» همگي پاسخ دادند: نه.(2)
*حضرت علي عليه السلام در ضمن پاسخ به نامه معاويه مي نويسد: «دختر پيامبر صلي الله عليه وآله همسر من است، نوادگان حضرت احمد صلي الله عليه وآله همسر من است، نوادگان حضرت احمد صلي الله عليه و آله فرزندان من از فاطمه عليه السلام هستند، کدام يک از شما سهم و بهره اي چون من دارا هستيد».(3)
*در جريان سقيفه حضرت ضمن برشمردن فضايل و کمالات خويش و اين که بايد بعد از پيامبر، او رهبري و هدايت جامعه اسلامي را عهده دار شود به ابوبکر فرمود: «تو را به خدا سوگند مي دهم! آيا آن کس که رسول خدا او را براي همسري دخترش برگزيد و فرمود خداوند او را به همسري تو [علي] درآورد من هستم يا تو؟ ابوبکر پاسخ داد: تو هستي.(4)
صفحات: 1· 2
مرحوم حجتالاسلام سيد احمد خميني در 24 اسفند 1324 در قم پا به عرصه وجود نهاد،دورههاي تحصيل ابتدايي و متوسطه را در قم به پايان رساند. سالهاي پاياني دوره دبيرستان او مصادف با قيام 15 خرداد شد. پس از آن به تحصيل علوم اسلامي پرداخت و بعد از تبعيد امام خميني، در سال 1345 مخفيانه براي ديدار پدر عازم نجف شد و در همان جا به دست پدر، به سلک روحانيت درآمد. چندي بعد به وطن بازگشت و با ايجاد ارتباط هاي مطمئن در ميان عناصر انقلابي و رهبر انقلاب، به سازماندهي نيروهاي فعال مذهبي پرداخت و ضمن انجام اين فعاليت ها، با جديت تمام به کسب علوم و معارف ديني و ضروري روي آورد. پس از طي دوره مقدماتي و متوسطه حوزه، سطوح عالي را نزد استاتيد بزرگي همچون آيتالله سلطاني (پدر همسر مکرشان)، آيتالله حاج مرتضي حائري و ايتالله شبيري زنجاني سپري کرد. در سال 1356، برخي از همرزمان ايشان توسط ساواک دستگير شده و ارتباط آنان با وي آشکار شد. از اين رو مخفيانه ايران را ترک نموده و به نجف ميرود. در همين سفر، فاجعه رحلت برادر بزرگوار ايشان آيتالله سيد مصطفي خميني به وقوع پيوست. پس از پيروزي انقلاب اسلامی نيز ايشان، نقش انقلابي و اجتماعي حساسي را ايفا نمودند و در طول ده سال پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس نيز به بهترين وجه براي خدمت به ملت ايران و رهبر کبير انقلاب کمر همت بسته و بيت امام را به بهترين وجه اداره نمودند و همواره مطمئنترين و امينترين مشاور امام بودند. پس از رحلت حضرت امام نيز، ضمن پيروي از مقام منيع ولايت، تمام همت خويش را معطوف به پاسداري از وصاياي پدر نمودند و همواره در صف پاسداري از نظام و انقلاب در خط مقدم قرار داشتند. سرانجام پس از تحمل چند سال غم جانکاه دوري پدر که مهلکترين خبر به جسم و روح ايشان بود، در شامگاه 25 اسفند 1373 نداي حق را لبيک گفت.
گل، بر من و جوانی من گریه میکند
بلبل به خسته جانی من گریه میکند
از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه میکند
از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست
بازو به ناتوانی من گریه میکند
گلهای من هنوز شکوفا نگشتهاند
شبنم به باغبانی من گریه میکند
در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیری، بر این جوانی من گریه میکند
گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها
بر قامت کمانی من گریه میکند
این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه
بر چهرهی خزانی من گریه میکند
فردا مدینه نشنود آوای گریهام
بر مرگ ناگهانی من گریه میکند
الا ای چاه یارم را گرفتند/
گلم عشقم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی/
همه دار و ندارم را گرفتند
دگر پروانه بال و پر ندارد/
نه بال و پر که خاکستر ندارد
مفسرها! همه با خون نویسید/
که قرآن علی کوثر ندارد
جدا ز روضه و پرچم نمی شوم هرگز
چرا که صاحب پرچم فقط تویی زهرا
خدا کند که سری هم به قبر ما بزنی
امید شیعه در آن دم فقط تویی زهرا…
نشست مسئولین مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان چهار محال وبختیاری با مؤسسین ومربیان مراکز پیش دبستانی وابسته به حوزه های علمیه خواهران استان چهار محال وبختیاری
به همت معاون فرهنگی و همکاری مسئول دانش آموختگان مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان چهار محال وبختیاری نشست مشترکی با مؤسسین ومربیان مراکز پیش دبستانی وابسته به حوزه های علمیه خواهران استان برگزار گردید .در این نشست حجت الاسلام رحمانی مدیر حوزه های علمیه خواهران استان ضمن تقدیر ازعملکرد وتلاش مؤسسین ومربیان مراکز مذکور بر حمایت همه جانبه از این مراکز ، مربیان ومؤسسین آنان که همگی از دانش آموختگان حوزه های علمیه خواهران استان می باشند، تاکید نمود وخاطر نشان کرد: اگر آموزش وتربیت نونهالان در مراکز پیش دبستانی به دست طلاب خواهر صورت پذیرد یقیناً مسیر تربیت دینی که یکی از ابعاد رسالت طلاب در قبال جامعه است سهل الوصول ترخواهد گردید.در ادامه ضمن بررسی مشکلات پیش رو این مراکز در خصوص رفع مشکلات رایزنی ،هم اندیشی وارائه راهکارهایی از قبیل برگزاری جلسات مشترک با مسئولین فرهنگی و شوراهای اسلامی شهرستان های استان صورت پذیرفت.در پایان با اهداء هدایایی از این خواهران نقش آفرین تقدیر به عمل آمد.
وصایای حضرت فاطمه سلام الله علیها
وصایای فاطمه (س) به طور پراکنده و نامنظم در روایات و تواریخ نقل شده است .
به جز امیرالمؤمنین (ع) که نامش در وصایای فاطمه(ع) زیاد دیده می شود ، نام این سه بانوی محترمه، یعنی ام ایمن ، اسماء و سلمی همسر ابی رافع نیز در روایات آمده است.
ام ایمن همان بانوی فداکار و با ایمانی است که به صدق مدعای فاطمه شهادت داد و طبق روایات پیغمبر درباره اش فرمود:” او زنی است از اهل بهشت… ” ، او در خانه پیغمبر و خدیجه زندگی می کرد و پس از آن نیز به مدینه هجرت کرد و به خانه اسامه رفت و پس از او نیز در خدمت اهل بیت پیغمبر ، انجام وظیفه می کرد.
اسماء بنت عمیس که پس از آنکه شوهرش جعفربن ابیطالب در جنگ مؤته به شهادت رسید به همسری ابوبکر در آمد و این جریان قبل از رحلت رسول خدا (ص) بود.
” سلمی” نیز نام زنی است که خدمتکاری رسول خدا(ص) را می کرد، او کنیز ” صفیه ” دخترعبدالمطلب بود، و او همان زنی است که قابلگی فرزندان فاطمه دختر رسول خدا (ص) را به عهده داشت، و همچنین قابله ” ابراهیم ” فرزند رسول خدا(ص) بوده و در ماجرای وفات فاطمه(ع) نیز در غسل دادن او به علی(ع) و اسماء کمک می کرد. (1)
به هر صورت درباره ام ایمن مطلبی در وصیت نامه نیست جز آنکه در روایات نام او آمده و این که فاطمه (ع) به او وصیت کرد . (2)
در مورد سلمی نیز در چند حدیث آمده که گوید: هنگامی که فاطمه (ع) بیمار شد من از او پرستاری می کردم تا در یکی از روزها که علی(ع) برای انجام کاری ازخانه بیرون رفت و فاطمه (ع) با اینکه حالش خوب بود به من فرمود: مادر! قدری آب غسل برای من حاضر کن . من حاضر کردم و فاطمه برخاسته وغسل کرد ، سپس لباس های نو خود را پوشید و به من دستور داد فرشی برای او در وسط اتاق بیندازم ، روی آن خوابید و پاهای خود را به طرف قبله کشید ، آن گاه دست خود را زیر گونه اش گذارده و فرمود: من اینک از دنیا می روم، بدین ترتیب از دنیا رفت و من علی (ع) را خبر کردم . (3)
درباره اسماء بنت عمیس نیز در پاره ای از روایات آمده که گوید: فاطمه (ع) به من وصیت کرد کسی جز من و علی (ع) او را غسل ندهد، و من نیز هنگام غسل فاطمه طبق وصیتی که کرده بود به علی (ع) کمک کردم و هر دو با هم جنازه را غسل دادیم. (4)
درچند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که اسماء گوید، فاطمه درهنگام وفات خود به من فرمود: مادر جان! من از این وضعی که درباره حمل جنازه ها مرسوم است ، شرم می کنم و خوش ندارم که جنازه زنان را روی تخته ای می گذارند و پارچه ای روی آن می اندازند وپستی و بلندی های بدن او برای بیننده آشکار است.
اسماء گوید: به ایشان عرض کردم: من چیزی را که درحبشه دیده ام هم اکنون ترتیب داده نزد شما می آورم و نشانت می دهم . سپس چند عدد چوب تر و تختی را آورد و آن چوبها را خم کرده دو طرف آن را بر کنار تخت بست و چادر روی آن کشید، فاطمه( ع) که آن را دید خوشحال شد و تبسم کرد، اسماء گوید: من از روزی که رسول خدا(ص) از دنیا رفته بود تا به آن روز تبسم بر لبان دختر پیغبر ندیده بودم. (5)
در روایتی است که فرمود: چه چیز خوب و نیکویی است که بدان وسیله جنازه زن از مرد تشخیص داده نمی شود. (6) و در حدیثی است که فرمود:
صفحات: 1· 2
e="font-size: large;">قلدر محل،
کفشهای نوکران شما را جفت می کند.