مــــراقبات
مراقبات ماه شعبان المعظم
ماه شریف شعبان برای سالك الی الله بسیار با ارزش است. یكی از شبهای قدر در این ماه می باشد و كسی در آن متولد شده كه خداوند بواسطه او وعده پیروزی به تمامی دوستان، پیامبران و بر گزیدگانش - از زمانی كه پدر ما حضرت آدم )علی نبینا و آله وعلیه السلام) در زمین ساكن شده - داده است. و وعده داده، بوسیله او بعد از پر شدن زمین از ظلم جور، آن را پر از قسط و عدل نماید. از مقام آن همین بس كه ماه رسول خدا صلوات الله علیه بوده و حضرتش صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: “شعبان ماه من است، خداوند كسی را كه مرا در ماهم یاری كند، بیامرزد.”
كسی كه از این دعوت بزرگ آگاه شود، باید بكوشد كه از دعوت شدگان این دعوت گردد. این جانشین و برادر او امیرالمؤمنین علیه السلام است كه می فرماید: “از زمانی كه ندای منادی رسول خدا صلوات الله علیه را كه برای روزه این ماه ندا می كرد شنیدم، هیچگاه روزه این ماه را از دست نداده و در تمام عمرم آن را از دست نخواهم داد؛ اگر خدا بخواهد.” این درباره روزه این ماه بود؛ و می توان كمك به آن حضرت صلوات الله علیه را از جهات دیگر مانند نماز، صدقه، مناجات و تمام كارهای خیر با روزه این ماه مقایسه نمود.
صفحات: 1· 2
مظهر حماسه سیاسی
مظهرحماسه سیاسی
برگزیده بیانات مقام معظم رهبری پیرامون انتخابات
این حماسه به وجود خواهد آمد…
امسال ما عرض کردیم: حماسهى سیاسى و حماسهى اقتصادى. هر دو مقوله از مقولاتى است که آحاد ملت در آن میتوانند نقش ایفاء کنند؛ و تا آحاد ملت نقش ایفاء نکنند، حماسه بهوجود نمىآید.
البته بعضىها ممکن است گرفتار باشند، بعضىها تنبل باشند، بعضىها شوق و شور لازم را نداشته باشند؛ وقتى قاطبهى ملت، نوع مردم در سرتاسر کشور، با نگاه به آن چشمانداز روشن، انگیزهى لازم را براى حرکت داشتند، حماسه به وجود مىآید و انشاءالله به فضل الهى، به توفیق الهى، این حماسه به وجود خواهد آمد…
مصرع برجستهى حماسهى سیاسى، همین انتخاباتى است که پیش رو است.1
آبروی جمهوری اسلامی…
انتخابات در کشور ما مظهر «حماسهی سیاسی» است… مظهر اقتدار نظام اسلامی است؛ مظهر آبروی نظام است. آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تأثیر یکایک مردم در انتخاب مدیران کشور است.2
آفرینِ اول مالِ مردم است!
حماسهى سیاسى یعنى حضور آگاهانهى مردم در صحنهى سیاست کشور و مدیریت کشور؛ نمونهى بارزش همین حادثهى انتخابات است که اندکى بعد انشاءاللَّه به توفیق الهى، در وقت مقرر، با حضور و شرکت شوقآفرین مردم انجام خواهد گرفت.
آنها چون فهمیدند هدف حماسهى سیاسى و حماسهى اقتصادى چیست، از همین حالا به خیال خودشان شروع کردهاند به تخریب کردن. امروز انواع و اقسام تبلیغات وجود دارد براى اینکه در عرصهى اقتصادى، مردم را دچار یأس و نومیدى کنند؛ در عرصهى سیاسى، انگیزهى مردم را از حضور در میدان سیاست و بالخصوص در میدان انتخابات کاهش دهند. آنها ملت ایران را نشناختهاند. این حرکت عظیم ملت ایران در عرصههاى مختلف، نتوانسته غفلت و بىاطلاعى طراحان و سیاستگذاران پشت پردهى استکبار را به خود بیاورد و متوجه کند؛ نمیدانند با کى طرفند.
در طول این سى و چند سال، این ملت، با این همه معارضه، با این همه دشمنى، ایستاد. مسئولین اگر یک جا از خودشان ایستادگى نشان دادند، به پشتوانهى مردم بود، به پشتیبانى مردم بود.
آفرینِ اول مال مردم است، تحسین بزرگ متعلق به مردم است؛ اینها بودند که به مسئولین دل دادند، پشتگرمى دادند تا بتوانند در مقابل زورگوئىها و فشارها و افزونطلبىهاى دشمنان و مستکبران بایستند؛ آنجائى که ایستادند. امروز هم همین جور است، در آینده هم به توفیق الهى همین جور خواهد بود.3
حماسه که دستوری نمی شود!
این که ما عرض کردیم «حماسه»، حماسه که دستورى نیست، بخشنامهاى نیست؛ بخشنامه صادر میکنیم، مردم حماسه ایجاد کنند! مگر میشود چنین چیزى؟ مگر معقول است؟ حماسه از دل میجوشد، حماسه با عقل هدایت میشود، حماسه با ایمان پشتیبانى میشود؛ اینها که دستورى نیست. اگر چنانچه دل از امید خالى شد، فکر از منطق صحیح تهى شد، حماسه به وجود نمىآید. ما در ذهنها تردید ایجاد کنیم، در دلها یأس تزریق کنیم، حماسه به وجود مىآید؟ معلوم است که نه.
حماسهآفرینى این است: فضاى بدبینى به وجود نیاید؛ فضاى سوء ظن به وجود نیاید؛ فضاى امید، فضاى خوشبینى، فضاى نگاه به چشماندازها به وجود آید؛ چشماندازهائى که قطعى است، یقینى است، حقیقى است، تلقینى نیست.4
خدا هم با فضل و هدایت خود کمک خواهد کرد
آنچه که ما از تجربهى سالهاى طولانى انقلاب فهمیدیم، این است که خداى متعال با فضل خود، با هدایت خود، این ملت را بر همهى دشمنانش غالب خواهد کرد؛ دشمنان، خودشان تصدیق خواهند کرد - همچنان که امروز دارند تصدیق میکنند - و هر کسى که با این ملت، با این حرکت عظیمى که کرده است، با این انگیزهى ایمانىِ عمیقى که در این ملت هست، دربیفتد، قطعاً برخواهد افتاد.5
انتخابات شوراها زیر سایه ریاست جمهوری کمرنگ نشود!
انتخابات ریاست جمهورى بسیار مهم است، انتخابات شوراها بسیار مهم است. توجه شود که توجه به انتخابات ریاست جمهورى نتواند اهمیت انتخابات شوراها را از چشم مسئولین، از چشم مردم، از چشم نخبگان، دور بدارد. این که ما از سطح روستا و شهر تا سطح کشور، کارها را، تصمیمها را، در نهایت به دست مردم میسپریم، خیلى حادثهى مهمى است. شوراها مظهر یک چنین چیزى است.
دستگاه ریاست جمهورى هم که اهمیتش معلوم است. قانون اساسى و قوانین جارى کشور، این همه فعالیت و تلاش و امکانات و بودجه و راههاى پیمودن به سمت آرمانها را در مقابل دستگاه دولتى و رئیس جمهور قرار داده است؛ بنابراین فوقالعاده مهم است.6
پی نوشت ها :
1. بیانات در دیدار جمعی از فرهنگیان، 18/2/1392
2. بیانات در حرم مطهر رضوی (علیه السلام)، 1/1/1392
3. بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور، 7/2/1392
4. بیانات در دیدار جمعى از مداحان، 11/2/1392
5. بیانات در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور، 7/2/1392
6. بیانات در دیدار دست اندرکاران برگزارى انتخابات، 16/2/1392
بــــــــــایدها و نبــــــایدها (8)
آن کسانی که نظام، اسلام، قانون اساسی و امام را قبول دارند، باید به میدان رقابت بیایند؛ منتها
رقـابت سالم و نه رقـــابت لجوجانه و عنــاد آمیز. امــــــام خامنــــه ای (مـــد ظله العــــالی)
فضیلت ماه مبارک رجــــب....
فضيلت ماه مبارک شعبان در سیره وکلام گهر بار معصومين عليهم السلام
نويسنده: محدث قمی
ماه مبارک شعبان، ماه بسيار شريفى است و منسوب است به حضرت سيد انبياء (صلى الله عليه وآله)؛ آن حضرت اين ماه را روزه مى داشت و وصل مى كرد به ماه رمضان و مى فرمود: شعبان ماه من است؛ هر كه يك روز از ماه مرا روزه بدارد بهشت او را واجب شود و از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه چون ماه شعبان داخل مى شد حضرت امام زين العابدين عليه السلام اصحاب خود را جمع مى نمود و مى فرمود: اى گروه اصحاب من مى دانيد اين چه ماهى است؟ اين ماه شعبان است، و حضرت رسول صلى الله عليه وآله مى فرمود شعبان ماه من است؛ پس روزه بداريد در اين ماه براى محبّت پيغمبر خود، و براى تقرّب به سوى پروردگار خود. بحقّ آن خدايى كه جان علىّ بن الحسين به دست قدرت اوست سوگند ياد مى كنم كه از پدرم حسين بن على عليهما السلام شنيدم كه فرمود: شنيدم از اميرالمؤمنين عليه السلام كه هر كه روزه دارد شعبان را براى محبّت پيغمبر خدا و تقرّب بسوى خدا، دوست دارد خدا او را و نزديك گرداند او را به كرامت خود در روز قيامت، و بهشت را براى او واجب گرداند. و شيخ روايت كرده از صفوان جمال كه گفت فرمود به من حضرت صادق عليه السلام كه وادار كن كسانى را كه در ناحيه و اطراف تو هستند بر روزه شعبان گفتم فدايت شوم مگر مى بينى در فضيلت آن چيزى فرمود بلى بدرستى كه رسول خداصلى الله عليه وآله هرگاه مى ديد هلال شعبان را امر مى فرمود مُنادى را كه ندا مى كرد در مدينه اى اهل مدينه من رسولم از جانب رسول خدا به سوى شما مى فرمايد آگاه باشيد بدرستى كه شعبان ماه من است پس خدا رحمت كند كسى را كه يارى كند مرا بر ماه من يعنى روزه بدارد آن را پس گفت حضرت صادق عليه السلام كه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمود كه فوت نشد از من روزه شعبان از زمانى كه شنيدم منادى رسول خداصلى الله عليه وآله ندا كرد در شعبان و فوت نخواهد شد از من تا مدتى كه حيات دارم انشاءالله تعالى پس مى فرمودكه روزه دو ماه شعبان و رمضان توبه و مغفرتست ازخدا وند متعال.
رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله : أَلَا إِنَّ رَجَباً شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَمُّ وَ هُوَ شَهْرٌ عَظِيمٌ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْأَصَمَّ لِأَنَّهُ لَا يُقَارِبُهُ شَيْ ءٌ مِنَ الشُّهُورِ حُرْمَةً وَ فَضْلًا عِنْدَ اللَّهِ وَ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُعَظِّمُونَهُ فِي جَاهِلِيَّتِهِمْ فَلَمَّا جَاءَ الْإِسْلَامُ لَمْ يَزْدَدْ إِلَّا تَعْظِيماً وَ فَضْلًا أَلَا إِنَّ رَجَباً شَهْرُ اللَّهِ وَ شَعْبَانَ شَهْرِي وَ رَمَضَانَ شَهْرُ أُمَّتِي
پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مى فرمايند: رجب، «شهرالله الأصم» است و بدان سبب آن را «اصم» ناميدند که هيچ ماهى به عظمت آن نمى رسد، مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه که اسلام درخشيدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانيد که رجب ماه خدا، شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است،
وسائل الشيعة: ج 10 ص 475
رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أحيا لَيلةَ العِيدِ ولَيلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، لَم يَمُتْ قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هركه شب عيد (فطر و قربان) و شب نيمه شعبان را احيا كند ، در آن روزى كه دلها مى ميرند ، دل او نميرد .
ثواب الأعمال : ١/١٠٢/٢
الإمامُ الرِّضا عليه السلام : كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام لايَنامُ ثلاثَ ليالٍ : لَيلةَ ثلاثٍ وعِشرِينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ولَيلةَ الفِطرِ ، ولَيلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، وفيها تُقسَمُ الأرزاقُ والآجالُ وما يَكونُ في السَّنَةِ .
امام رضا عليه السلام : امير المؤمنين عليه السلام سه شب را نمى خوابيد : شب بيست و سوم ماه رمضان ، شب عيد فطر و شب نيمه ماه شعبان ؛ در اين شبها ، روزيها تقسيم و مدّت عمر و هر آنچه در آن سال رخ خواهد داد ، تعيين مى شود .
البحار :٩٧ / ٨٨ / ١٥
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : صَومُ ثلاثةِ أيّامٍ مِن كُلِّ شَهرٍ أربَعاءُ بَينَ خَميسَينِ وصَومُ شَعبانَ يَذهَبُ بوَسواسِ الصَّدرِ ، وبَلابِلِ القَلبِ .
امام على عليه السلام : روزه گرفتن در سه روز از هر ماه ـ پنجشنبه اوّل و آخر ماه و چهار شنبه وسط آن و روزه ماه شعبان ـ وسواس سينه و پريشانى هاى دل را از بين مى برد .
الخصال : ٦١٢ / ١٠
وسائل الشيعة: ج 8 ص 104
عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام : قَالَ صِيَامُ شَعْبَانَ ذُخْرٌ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يُكْثِرُ الصَّوْمَ فِي شَعْبَانَ إِلَّا أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ مَعِيشَتِهِ وَ كَفَاهُ شَرَّ عَدُوِّهِ وَ إِنَّ أَدْنَى مَا يَكُونُ لِمَنْ يَصُومُ يَوْماً مِنْ شَعْبَانَ أَنْ تَجِبَ لَهُ الْجَنَّةُ
امام صادق (علیه السلام) فرمودند : روزه شعبان ذخيره روز قيامت بنده است و هر بنده اى که در ماه شعبان زياده روز بگيرد خداوند امر معيشت او را سامان بخشد و شرّ دشمن را از او دفع کند .
وسائل الشيعه ج : 10ص 505
صفحات: 1· 2
بــــــــــایدها و نبــــــایدها (7)
یــــادآوری
اهمیت حضور مردم در انتخابات (یــــــــادآوری)
برگزیده بیانات مقام معظم رهبری پیرامون انتخابات
جمهوری اسلامی که چهارتا مسئول نیست؛ جمهوری اسلامی یعنی ملت ایران…
در جمهورى اسلامى اگر مردم در صحنه نباشند، جمهورى اسلامى چیزى نیست. جمهورى اسلامى که چهارتا مسئول از قبیل بنده نیستند؛ جمهورى اسلامى یعنى حضور همگانى ملت ایران و حرکت عمومى به سمت آرمان ها و آرزوهاى بزرگ و عملى؛ این معناى جمهورى اسلامى است.1
یک سپرده سرمایه گذاری بلندمدت و پرسود!
صفحات: 1· 2
بــــــــــایدها و نبــــــایدها (6)
مردم بــاید توجه داشته باشند که تبلیغــات رنگین و متنوع ملاک نیست؛ وعده هــای غیر عملی
ملاک نیست…. وعده های غیر عملـی دادن، وعده های بزرگ دادن، این هــا ملاک نیست؛ بــاید
مردم توجه کنند؛ گـاهی علانت منفی هم هست. امــــام خامنـــه ای (مــد ظله العــالی)
بعثــــت....
بعثت از دیدگاه امام خمینی (ره)
بزرگترین حادثه عالم
زمان ها خودشان هیچ مزیتی ندارند بعضی بر بعضی، زمان یک موجود ساری متحرک است و متعین و هیچ فرقی ما بین قطعه ای با قطعه ای دیگر نیست. شرافت زمان ها یا نحوست زمان ها به واسطه قضایائی است که در آنها واقع می شود. اگر چنانچه شرافت زمان به واسطه حادثه ای است که در آن زمان واقع می شود، باید عرض کنم که روز بعثت رسول اکرم(ص) در سرتاسر دهر ” من الازل الی الابد” روزی شریفتر از آن نیست، برای اینکه حادثه ای بزرگتر از این حادثه اتفاق نیفتاده است . حوادث بسیار بزرگی در دنیا اتفاق افتاده است. بعثت انبیا بزرگ، انبیاء اولوالعزم و بسیاری از حوادث بسیار بزرگ، لکن حادثه ای بزرگتر از رسول اکرم در عالم وجود نیست غیر از ذات مقدس حق تعالی و حادثه ای بزرگتر از بعثت او هم نیست. بعثتی که بعثت رسول ختمی است و بزرگترین شخصیت های عالم امکان و بزرگترین قوانین الهی، و این حادثه در یک همچو روزی اتفاق افتاده است و این روز را بزرگ کرده است و شریف، و همچو روزی ما دیگر درازل و ابد نداریم و نخواهیم داشت.
تزکیه نفوس
اول آیه ای که به رسول اکرم (ص) به حسب روایات و تواریخ وارد شده است ، آیه ” اقرا باسم ربک” است و این آیه اولین آیه ای است که به حسب نقل، جبرئیل بر رسول اکرم خوانده است و از اول به قرائت و به تعلم دعوت شده است ” اقرا باسم ربک الذی خلق” و در همین سوره است که ” ان الانسان لیطغی ان راه استغنی” این سوره اولین مورد وحی (است) و دراولین نزول وحی این آیه دراین سوره وارد شده است که ” کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی” معلوم می شود که طغیان و طاغوت بودن از اموری است که در راس اموراست. و برای طاغوت زدائی باید تعلیم کتاب و حکمت و تعلم کتاب و حکمت کرد و تزکیه کرد. انسان اینطوری است، وضع روحی همه انسان ها اینطور است که تا یک استغنائی پیدا می کند طغیان می کنند.
(آدمی) استغنای مالی که پیدا می کند به حسب همان مقدار طغیان پیدا می کند، استغنای علمی که پیدا می کند به همان مقدار طغیان می کند، مقام که پیدا می کند به مقدار طغیان می کند، مقام که پیدا می کند به مقداری که مقام پیدا کرده است طغیان می کند. فرعون را که خدای تبارک وتعالی می گوید طاغی است ، برای همین است که مقام پیدا کرده بود و انگیزه الهی در او نبود و این مقام او را به طغیان کشیده بود. کسانی که چیزهائی که مربوط به دنیاست آنها را بدون تزکیه نفس پیدا می کنند، اینها هر چه پیدا بکنند طغیانشان زیادتر خواهد شد و وبال این مال و این منال و این مقام و این جاه و این مسند از چیزهایی است که موجب گرفتاری های انسان است در اینجا و بیشتر در آنجا .
انگیزه بعثت این است که ما را از این طغیان ها نجات دهد و ما خودمان را تزکیه کنیم، نفوس خودمان را صفا دهیم و نفوس خودمان را ازاین ظلمات نجات بدهیم. اگر این توفیق برای همگان حاصل شد ، دنیا یک نوری می شود نظیر نور قرآن و جلوه نور حق.
تمام اختلافاتی که بین بشر هست، اختلافاتی که بین سلاطین هست، اختلافاتی که بین قدرتمندان هست ریشه اش همان طغیانی است که در نفس هست ریشه این است که انسان دیده است که خودش یک مقام دارد طغیان کرده است و چون قانع نمی شود به آن مقام، این طغیان اسباب تجاوز می شود، تجاوز که شد اختلاف حاصل می شود و این فرق نمی کند. از آن مرتبه نازلش طغیان است تا آن مرتبه عالی آن. از مرتبه نازلی که در یک روستا بین افراد اختلاف حاصل می شود ، ریشه اش همین طغیان است تا مرتبه بالاتر و هر چه بالاتر برود طغیان زیادتر می شود. فرعونی که طغیان کرد و” انا ربکم الاعلی” گفت، این انگیزه در همه است فقط در فرعون نیست . اگر انسان را سر خود بگذارند” انا ربکم الاعلی” خواهد گفت:
انگیزه بعثت این است که این نفوس سرکش را این نفوس طاغی و یاغی را از آن سرکشی و از آن طغیان و از آن یاغیگری نجات دهد و تزکیه کند نفوس را.
همه اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطه تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر چنانچه تزکیه بشوند طغیان پیش نمی آید. کسی که تزکیه کرد خود را هیچ گاه خودش را مستغنی نمی داند ” ان الانسان لیطغی ان راه استغنی” وقتی که خودش را می بیند و برای خودش مقام قائل است وبرای خودش عظمت قائل است این خودبینی اسباب طغیان است.
اختلافاتی که بین هم بشر هست، اختلافاتی که بر سر دنیا بین همه بشر هست این اختلافات ریشه اش طغیانی است که در نفس هاست و گرفتاریی است که انسان در گرفتاری به خود دارد و به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود ، این اختلافات برداشته می شود.
تحول عرفانی در جهان
مساله مبعث و ماهیت آن و برکاتش چیزی نیست که بتوان با زبان های الکن ما از آن ذکری کرد و به قدری ابعاد آن زیاد است و جهات معنوی و مادی آن زیاد است که گمان ندارم حتی بتوان حول آن صحبتی کرد.
مساله بعثت یک تحول علمی- عرفانی در عالم ایجاد کرد که آن فلسفه های خشک یونانی را که به دست یونانی ها تحقق پیدا کرده بود و ارزش هم داشت و دارد، مبدل کرد به یک عرفان عینی و یک شهود واقعی برای ارباب شهود…
اگر کسی سیر کند در فلسفه های قبل ازاسلام و فلسفه های بعد از اسلام و خصوصاً قرن های آخر و عرفای قبل از اسلام و آن کسانی که در هندوستان و امثال آن یک همچو مسائلی داشتند، و عرفای بعد از اسلام که به تعلم اسلام در این امر وارد شده اند، می فهمد که چه تحولی بعد (از آن ) حاصل شده است. در صورتی که عرفای بزرگ اسلام هم راجل هستند در کشف حقایق قرآن. لسان قرآن که از برکات بعثت، از برکات بزرگ بعثت رسول خداست، لسانی است که سهل و ممتنع است. بسیاری شاید گمان کنند که قرآن را می توانند بهفمند، از باب اینکه به نظرشان سهل است. بسیاری از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان می کنند که قرآن را می توانند بفهمند، برای اینکه آن بعدی که برای آنها جلوه کرده است و آن بعدی که درپس این ابعاد است ، برای آنها معلوم نشده است. قرآن دارای ابعادی است که تا رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غیب ، نازل نشده بود از آنجا ، و با آن جلوه نزولی اش در قلب رسول خدا جلوه نکرده بود، برای احدی از موجودات ملک و ملکوت ظاهر نبود بعد از آنکه اتصال پیدا کرد مقام مقدس نبوی ولی اعظم با مبدأ فیض به آن اندازه ای که قبل اتصال بود، قرآن را نازلتاً و منزلتاً کسب کرد. در قلب مبارکش جلوه کرد و با نزول به مراتب هفتگانه به زبان مبارکش جاری شد.
قرآنی که الان در دست ماست ، نازله هفتم قرآن است و این از برکات بعثت است و همین نازله هفتم آنچنان تحولی در عرفان اسلامی، درعرفان جهانی بوجود آورد که اهل معرفت شمه ای از آن را می دانند و همه ابعاد آن و جمیع ابعاد آن برای بشر( هنوز) معلوم نشده است و معلوم نیست معلوم شود. و این از برکات بعثت است اینقدری که معرفت برای اهل معرفت حاصل شده است. این ازنازله کتاب خداست به وسیله نزول بر قلب رسول الله که آن هم از اسرار بزرگ است. کیفیت وحی از اموری است که غیر از خود رسول خدا و کسانی که در خلوت با رسول خدا بودند ، یا اینکه از او الهام گرفته اند کسی آنرا نمی تواند بفهمد و لهذا هر وقت خواستند معرفی هم بکنند با زبان ما عامی ها معرفی کردند، چنانچه خدای تبارک و تعالی با زبان آن بشرعامی خودش را با شتر معرفی می کند، با آسمان معرفی می کند، با زمین معرفی می کند، با خلق امثال اینها، برای این است که بیان قاصر است از اینکه آن مطالبی که هست ادا بشود و تا آن حدی که بیان می توانسته اداکند قرآن ادا کرده است و هیچ کتاب معرفتی ادا نکرده است، آنهایی که ادا کردند به تبع قرآن ادا کردند.
اگر قرآن نبود باب معرفت الله بسته بود الی الابد، و آن فلسفه یونانی یک باب دیگری است که در محل خودش بسیار ارجمند است برای اینکه با استدلال ثابت می کند، نه معرفت حاصل می شود، وجود خدای تبارک و تعالی از باب دلیل اثبات می شود و معرفت غیر اثبات وجود است و قرآن آمده است که هم اثبات بکند به همان طریقه های متعارف و طریقه های بلکه گاهی نازل تر از آن و هم پرده دیگرش عرفان قرآن است که آن را… در هیچ کتابی نمی یابید، حتی در کتب عرفانی اسلامی که متحول شده است و با عرفان قبل از اسلام بسیار فرق دارد. و تعبیرات قرآنی غیر از آنی است که آنها دارند.
یک نحوه دیگری هست، یک لطایف دیگری در قرآن هست و اینها همه از برکات بعثت است و برکات بعثت آن مقداری که در معنویات هست ، در مادیات ظاهر نشده است، لکن آن مقداری هم که در مادیات ظاهر شده است ، قبل از اسلام نبوده است. اتصال معنویت به مادیت و انعکاس معنویت در همه جهات مادیت از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است.
رفع ظلم
بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اینکه مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند به مردم بفهماند. بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمت ها نجات بدهد، ظلمات را بکلی کنار بزند و به جای او نور بنشاند، ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نورعمل بیاورد، ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جای او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است. فهمانده است که تمام مردم، تمام مسلمین برادر هستند و باید با هم وحدت داشته باشند، تفریق نداشته باشند.
ختم نبوت
انبیاء سلف هم کشف داشتند و هم بسط، اما نه بطوراطلاق بلکه فی الجمله. اگر چه در این معنی مختلف بودند؛ چنانچه اولوالعزم ها، کشف و بسط حقایق را بیشتر داشتند و وجود نازنین احمدی(ص) که کشف تام و بسط تمام و تام داشت، خاتم شد و خاتم پیامبران گردید؛ یعنی به آن نحوی که ممکن است حقیقت کشف شود، برای حضرت محمد(ص) کشف بود و به آن قدری که ممکن است حقایق بسط شود برای حضرت بسط نمود. لذا دیگر ممکن نیست کشف و بسط ، اَتـَم ازاین باشد تا نبوت دیگری حاصل آید.
مبعث مبـــارک
مبعث نبی مکرم اسلام، محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) بر مدافعین مکتب اهل بیت (علیهم السلام) مبارک باد.
(التمــــاس دعـــــا)