مملکت فاطمه
دور و بر این دیار پرسه نزنید / این مملکتِ فاطمه حیدر دارد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دور و بر این دیار پرسه نزنید / این مملکتِ فاطمه حیدر دارد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوروز، نشانگر هنر و عشق و علاقه ی ایرانی ها به تعالیم مقدس اسلام است. مقام معظم رهبری
تحویل نگرفتم! سالی را که می خواست بی حضور “تو” تحویل شود …
سال خود را با بهترین ۷سین آغاز کنید:
سلام قولا” من رب الرحیم
سلام علئ موسى و هارون
سلام علئ ابراهیم
سلام علئ نوح فى العالمین
سلام علئ المرسلین
سلام علئ إلیاسین
سلام هی حتى مطلع الفجر
“منی” که کنارش ” تو ” نباشد،
بزرگترین پارادوکس دنیاست …
الهی وربی من لی غیرک
تو قرار منی و من مدارت … و چه قرار و مداری بهتر از این یا ایها العزیز؟
نوروز از نگاه شريعت
نويسنده:احمد محيطي اردكاني
«يا مُقلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الاَبْصارِ يا مُدَّبِرَ الْلَيْلِ وَ الْنَهارِ يا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الاَحْوالِ حَوِّلْ حالِنا اِلي اَحْسَنِ الْحالِ.»1
«ان شاءاللّه اين عيد سعيد و اين سال نو بر همه مسلمين و ملت شريف ايران بر خواهران، برادران مبارك و مسعود باشد …
تمام قلوب و تمام ابصار و بصيرتها در دست خداي تبارك و تعالي و يد قدرت اوست. اوست كه تدبير ميكند جهان را، ليل و نهار را، و اوست كه قلوب را متحول ميكند و بصيرتها را روشن ميكند، و اوست كه حالات انسان را متحول ميكند و ما آن را در ملت عزيز خودمان در زن و مرد، در كوچك و بزرگ يافتيم. اين تقليب قلوب كه قلبها را از آمال دنيوي و از چيزهايي كه در طبيعت است بريده بشود و به حق تعالي پيوسته بشود و بصيرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسيله بصيرت بفهمند، در ملت ما بحمداللّه تا حدود چشمگيري حاصل شده است و من اميدوارم كه در اين سال جديد به اعلا مرتبت خودش برسد.»2
عيدهاي اسلامي
در قرآن كريم ميخوانيم: «… اَللّهُمَّ رَبَّنا اَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيْدا ِلاَوَّلِنا وَ اخِرِنا وَ ايَةً مِنْكَ وَ اَرْزُقْنا وَ اَنْتَ خَيْرُ الرّازِقينَ3
خداوندا!، مائدهاي از آسمان بر ما نازل فرما تا براي اولين و آخرين ما عيد، و نشانهاي از جانب تو باشد و به ما روزي عنايت كن كه تو بهترين روزيدهنده هستي.»
عيد از ماده «عود» به معني بازگشت گرفته شده و به گفته راغب اصفهاني به معني بازگشت به وضعيت مطلوب گذشته است. و به روزهاي سرور و شادي نيز گفته ميشود.4
در اسلام روزهايي، به نام عيد اسلامي اعلام گرديده است كه مهمترين آنها عبارتند از:
اول شوّال؛ عيد فطر
دهم ذيحجّه؛ عيد قربان
هيجدهم ذيحجّه؛ عيد غدير
جمعه؛ عيد محمد(ص)
چرا كه در هر يك به گونهاي بازگشت انسان به فطرت توحيدياش مطرح است.
بنابراين: «عيد نه جامه رنگارنگ پوشيدن است كه اين عيد كودكان است، نه شربت و شيريني و غذاهاي متنوع خوردن، كه اين عيد شكمبارگان است، نه به سياحت و تفرّج بيمحتوي پرداختن، كه اين عيد ولگردان است، نه بيبندو باري و هرزگي و عياشي كردن، كه اين عيد بوالهوسان است، نه قاه قاه خنديدين و همديگر را به مسخره گرفتن و به بازي روز گذراندن، كه اين عيد غافلان است، نه تاب خوردن و سبزه روياندن و سفره هفتسين چيدن و رنج پختن «سمنو» كشيدن، كه اين عيد خرافهپرستان است.
هيچ كدام از اينها مفهوم عيد از ديدگاه اسلام نيست، كه عيد اسلامي موفقيت در راه انجام وظيفه است. و تطهير نفس و تصفيه جان و تمرين صبر و استقامت، چون عيد فطر پس از ماه مبارك رمضان.
و عيد، گذشتن از امتيازات است. و رسيدن به همآهنگي و شركت در وحدت بزرگ اسلامي، شكستن غرور و خودخواهي و ترك نازپروريها، سايهنشينيها، مشتاقانه نداي حق را لبيك گفتن … و سرانجام خود را بازيافتن و به خدا رسيدن. چون عيدالضحي پس از دوران سازنده حج.
عيد، چون قطرهاي به درياي جمع پيوستن است. و از انزوا به در آمدن، گسستهها را بهم بستن و صف صف بهم
* عيد اسلامي موفقيت در راه انجام وظيفه است. و تطهير نفس و تصفيه جان و تمرين صبر و استقامت، چون عيد فطر پس از ماه مبارك رمضان.
پيوستن، پيوند خود را با خدا استوار كردن و دين خود را هر هفته تحكيم بخشيدن، همچون عيد جمعه كه عيد محمد(ص) است».5
برترين عيد، روزي است كه خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام كرد و اركان دين را محكم و استوار نمود، و رسالت را به امامت پيوست، و رهبر آينده مسلمانان را معرفي كرد، و فرزند كعبه را بر فراز منبر امامت نشاند، چون هيجدهم ذيحجه عيد غدير خم.
آنگونه كه در روايات آمده است و بعضي از علماي بزرگوار فرمودند6، و در گاهنامه7 تطبيقي سه هزار ساله به روشني مشخص گرديده، آن روز، عيد غدير خم با اول فروردين سال دهم هجري شمسي مطابق بوده است و عيد نوروز نيز به بركت ولايت رنگ الهي به خود گرفت و در بين شيعيان و ايرانيان شهرت و دوام يافت.
بهار طبيعت
بي ترديد، عيد نوروز، عيد طبيعت است، «آغاز بهار و موسم اعتدال طبيعت و لطافت هوا و تعديل شب و روز و رهايي از قساوت زمستان و سردي و سياهي شبهاي ديرپا ميباشد.
عيدي همراه با سرود پرندگان و تكبير جنگل و تسبيح باد و ريزش ابر و فرياد رعد و رويش صحراست.
اگر ما خرافات و نقاط منفي و تاريك را از چهره اين عيد بزداييم و بگذاريم همرنگ طبيعت با صفا، باشد و بر جهان مثبت و خداپسندانهاش بيفزاييم، در ديد مكتب نيز عيدي عزيز و ارجمند خواهد بود.»8
چنانچه در حديث آمده: هر چيزي بهاري دارد و بهار قرآن ماه مبارك رمضان است.9 از اينرو اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «قرآن را بياموزيد كه بهار دلهاست.»10 يعني جان و روان انسان با تعاليم عالي الهي، شكوفا ميشود.
آري عيد واقعي انسان كه برترين مخلوق الهي، و گل سرسبد عالم خلقت است، بازگشت به خويشتن خويش و توجه به مبدأ هستي، و تعليم كتاب سعادتش و در نهايت خود را بازيافتن و به خدا رسيدن است.
و اين عيد اختياري است، و انسان ميتواند از هر روز براي خودش عيدي بسازد. اميرالمؤمنين علي(ع) ميفرمايد: «كُلّ يَوْمٍ لا يُعْصَي اللّهُ فَهُوَ يَوْمُ عِيدٍ»11 (هر روزي كه خداوند نافرماني نشود آن روز، عيد است). البته آنگونه كه قرآن ميفرمايد: از بهار طبيعت و حيات دوباره يافتن گلها و گياهان، سبزهها و درختان، به جنب و جوش آمدن پرندگان و حيوانات طراوت يافتن باغها و چمنزارها، بايد درس رستاخيز و بازگشت به سوي خدا را آموخت:
* عيد، چون قطرهاي به درياي جمع پيوستن است. و از انزوا به در آمدن، گسستهها را بهم بستن و صف صف بهم پيوستن، پيوند خود را با خدا استوار كردن و دين خود را هر هفته تحكيم بخشيدن، همچون عيد جمعه كه عيد محمد(ص) است.
خداوند متعال ميفرمايد: «زمين را جامد و افسرده و بيروح و بيجنبش ميبيني، اما همين كه آب باران بر آن نازل كنيم، به جنبش و حركت درميآيد و فزوني ميگيرد، و انواع گياههاي سرورافزا ميروياند، اين از آن جهت است كه خدا حق مطلق است و نظام زنده كردن مردهها در قبضه قدرت اوست. و اوست كه بر هر چيزي تواناست.»12
نوروز در گذر تاريخ
نخستين روز از نخستين ماه سال شمسي را نوروز ميگويند و ايرانيان در اين روز بزرگترين جشن ملي خود را برگزار ميكنند.13 آرياييان در اعصار باستاني دو فصل گرما و سرما داشتند، در هر يك از اين دو فصل جشني برپا ميداشتند كه هر دو آغاز سال نو به شمار ميرفت؛ اولي را نوروز و دومي را مهرگان ميناميدند.14
هر چند در دربار نخستين خلفاي اسلامي به نوروز اعتنايي نميشد15، ولي خلفاي بعدي اموي دوباره نوروز را گرامي داشتند و براي افزودن درآمد خود، هداياي نوروز را باب كردند.16 و با ظهور «ابومسلم خراساني» و روي كار آمدن خلافت عباسي و نفوذ برمكيان و ديگر وزراي ايراني و تشكيل سلسلههاي طاهريان و صفاريان، جشنهاي ايران بار ديگر رونق يافت.17
با آنكه بسياري از سنتهاي ايرانيان بعد از ظهور اسلام در ايران از بين رفت و سنتهاي اسلامي جاي آنها را گرفت، اما عيد نوروز كم و بيش در ميان آنها باقي ماند. شايد مصادف شدن روز غدير خم در سال دهم هجري با عيد نوروز در آن بيتأثير نباشد.
علي كاظمي در مقدمه ترجمه كتاب سيد عبدالرضا حسيني شهرستاني به نام «نوروز در اسلام» نگاشته است: «با توجه به رواياتي كه در باره نوروز رسيده است18، معلوم ميشود، نوروز پيش از اسلام روزي مورد توجه پيامبران و رهبران الهي بوده است و از ابتدا شادي و سروري كه در اين روز ميشده است به خاطر امور معنوي و حوادث مذهبي كه در اين روز اتفاق افتاده بوده است، … ولي همانگونه كه در اثر مرور زمان بسياري از واقعيتها وارونه شده و بسياري از حقايق تحريف گرديده، نوروز هم به صورت يك روز ملي و باستاني درآمده، شادي و سرور آن نيز به حساب امور مادي گذاشته شده است …»
نوروز از جمله دستاويزهايي بوده است كه سلاطين از آن بهرهبرداري كردهاند.
* برترين عيد، روزي است كه خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام كرد و اركان دين را محكم و استوار نمود.
جمشيد پادشاه بزرگ ايران باستان به همين منظور و به خاطر استفاده از همين فرصت، تاجگذاري خود را در روز نوروز انجام ميدهد، و حتما تبليغاتي هم به راه ميانداختند كه امروز، روز پيمان خلافت الهي است و مردم را دعوت ميكردند كه بيايند و با آوردن هداياي نوروزي با نماينده خدا بيعت كنند و تاجگذاري او را تبريك بگويند. با اين مقدمه، پاسخ اين سؤال؛ كه چرا اعراب نوروز را ضايع ساختند؟ نيز روشن ميشود:
در روايت معلي بنحنيس از حضرت امام صادق(ع) اشاره به همين حقيقت است. «… اين روز از روزهاي ماست و از روزهاي شيعيان ما به شمار ميرود، كه ايرانيان آن را حفظ كرده، و شما عربها آن را ضايع ساختهايد.
اعراب به پيروي از دستگاه خلافت بنياميه و بنيعباس چون نوروز را روز ولايت و خلافت الهي ميشناختند، سخت كوشيدند كه اين روز را مخفي كرده، ضايع سازند. و لذا براي لكهدار كردن نوروز، اين روز را از بازماندههاي مجوس معرفي كردهاند. تا جايي كه ميبينيم حضرت امام موسي بنجعفر(ع) نيز در مقام تقيه به منصور دوانقي ميفرمايد: «از رسمهاي فرس است و اسلام آن را از بين برده است …»19
بعضي افراد اين روايت را دليل بر عدم مشروعيت نوروز گرفتهاند؛ اما با توجه به روايات معارض، حمل بر تقيه شده است، و بهترين دليل بر عظمت نوروز است و ميرساند كه خلفا تا چه اندازه براي از بين بردن نوروز ميكوشيدهاند و پس از يك دوره تبليغات خلفا كه نوروز كاملاً مسخ و در افكار عمومي مسلمين از سنتهاي مجوس معرفي شده، اينك منصور دوانقي حضرت موسي بنحعفر(ع) را در اين روز وادار به جلوس ميكند تا از طرفي (مانند مأمون) براي خود موفقيت كسب كند و از طرفي حضرت را در معرض اعتراضات اعراب قرار دهد … به هر حال شكي نيست در اينكه از نظر اهل بيت(ع) نوروز از روزهاي مهم مذهبي معرفي شده و تجليل آن البته با آداب و رسومي كه در روايات بيان شده است، بسيار پسنديده ميباشد. روزه گرفتن، نماز خواندن، شكر نعمت ولايت بجا آوردن، تجديد بيعت با رهبران الهي و به زيارت مؤمنين و علماي ربّاني رفتن.
اينها خلاصه اعمالي است كه مسلمانها در نوروز، به عنوان روز ولايت و روز پيروزي حق و عدالت انجام ميدهد.20
نوروز در روايات
بخشي از مضامين روايات در مباحث گذشته، بيان گرديد، در اين فرصت متن بعضي را مورد توجه قرار ميدهيم.
1 ـ آداب نوروز
«روَيَ الْمُعَلَّي بنخُنَيس عَنْ مَوْلانا الصادِقِ(ع) في يَوْمِ النَيْروزُ: وَ اِذا كانَ يَوْمُ النَيروزِ فَاغْتَسِلْ وَ الْبِسْ اَنْظَفَ ثِيابِكَ وَ تُطَيَّبْ بِاَطْيَب طيبِكَ وَ تَكُونُ صائِما ذلِكَ الْيَوْمَ …
معلي بنخنيس به نقل از امام صادق(ع) در باره نوروز ميگويد: هنگام نوروز غسل كن، پاكيزهترين لباسهايت را بپوش به خوشبوترين چيزها خود را خوشبو نما و در آن روز، روزه باش.
در دنباله روايت، دستور چهار ركعت نماز و سجده شكر و دعاي مخصوص در اين روز ذكر شده است.»21 اين حديث مورد استناد بسياري از فقها براي استحباب غسل و روزه و نماز در روز نوروز قرار گرفته است. صاحب وسايل اين روايت را دو سه مورد نقل كرده است.22 صاحب جواهرالكلام، همين روايت را از مصباح و مختص آن نقل كرده و مستند استحباب اين اعمال در روز نوروز دانسته است.23 و مرحوم علامه مجلسي در زادالمعاد ميفرمايد: به اسانيد معتبره از معلّي بنخنيس كه از خواص حضرت امام صادق(ع) بوده (اين روايت) منقول است.24
* عيد نوروز نيز به بركت ولايت رنگ الهي به خود گرفت و در بين شيعيان و ايرانيان شهرت و دوام يافت.
2 ـ روز پيمان با خدا
علامه مجلسي ميگويد: در بعضي از كتب معتبره ديدم كه: معلي بنخنيس ميگويد: روز عيدي خدمت امام صادق(ع) رفتم. پرسيد: اين روز را ميشناسي؟ گفتم: روزي است كه عجم آن را بزرگ ميشمرند و در آن به يكديگر هديه ميدهند. حضرت فرمود: قسم به بيت عتيق كه در مكه است، اين نيست مگر به جهت موضوعي قديمي كه براي تو تفسير ميكنم … نوروز، روزي است كه خداوند از بندگان پيمان گرفت و آن اولين روزي است كه خورشيد كرد. و بادها وزيدن گرفت، كشتي نوح(ع) بر كوه «جودي» قرار گرفت و خداوند كساني را كه از خانه خارج شده بودند، زنده نمود … و پيامبر اسلام(ص) به اصحاب امر فرمود: «با علي(ع) به عنوان امارت مؤمنين بيعت كنند … و هيچ روزي نوروز نيست مگر اينكه در آن روز انتظار فرج داريم، زيرا نوروز از روزهاي ما و روزهاي شيعيان ماست، عجم آن را حفظ كرد و شما آن را تضييع نموديد …»25
احمد بنفهد در كتاب مهذّب البارع نظير اين روايت را آورده است.
3 ـ روز ولايت
«معلي بنخنيس عن الصادق(ع): ان يوم النيروز هو اليوم الذي اخذ فيه النبي(ص) لاميرالمؤمنين(ع) العهد بغدير خم فَاَقروّا له بالولاية فَطوبي لِمَن ثبت عليها و الويل لمن نكثها …26
نوروز روزي است كه پيامبر(ص) از مردم براي اميرمؤمنان(ع) پيمان ولايت گرفت و مردم آن را پذيرفتند، خوش به حال كسي كه بر آن پيمان ثابت بماند، واي بر كسي كه آن عهد را بشكند …»
4 ـ برآورده شدن نياز
مفضل بنعمر ميگويد: امام صادق(ع) در ضمن خبري طولاني فرمود: خداوند به حزقيل وحي فرمود يا حزقيل، اين روز شريف و با ارزش بزرگي است نزد من، و قسم خوردهام كه كسي در اين روز، نيازي از من طلب نكند، مگر آنكه برآورده سازم و آن روز نوروز است…27
5 ـ هر روز نوروز
«وَ اُتِيَ عَليُ(ع) بِهَدِيةِ النَيرُوزِ فَقالَ عليه السلام: ما هذا؟ قالُوا: يا اَميرِالمؤمنينَ الْيَوْمُ النَيْروزُ، فَقالَ عليه السلام، اِصْنَعُوا لَنا كُلَّ يَوْمٍ نَيْرُوزا.28
براي علي(ع) هديه نوروزي آوردند، حضرت پرسيد: اين چيست؟ گفتند: اي اميرمؤمنان امروز نوروز است، فرمود: هر روز را براي ما نوروز بسازيد.»
6 ـ هديه نوروزي
ابراهيم كرخي ميگويد: از امام صادق(ع) سؤال كردم، در باره مرد ثروتمندي كه روز مهرگان يا نوروز، مردم به او هديه ميدهند ولي او در عوض احساني نميكند. امام عليهم السلام فرمود: آيا آنها اهل نماز هستند؟
گفتم: آري.
فرمود: هديه آنها را بايد بپذيرد و او نيز در مقابل براي آنها هديه اي بفرستد…29
پىنوشتها:
1 ـ مفاتيحالجنان، محدث قمي، با ترجمه، ص 604.
2 ـ صحيفه نور، چاپ وزارت ارشاد اسلامي، ج 16، ص 87.
3 ـ سوره المائده، آيه / 114.
4 ـ مفردات، راغب اصفهاني، ص 364.
5 ـ پيام انقلاب، ش 27، 23 اسفند 1359، ص 68، از مقاله حجتالاسلام محمدحسين بهجتي «شفق»، امام جمعه اردكان.
6 ـ بحارالانوار، علامه مجلسي، چاپ آخوندي، ج 59، ص 131، 123، 119.
7 ـ گاهنامه تطبيقي سه هزار ساله، احمد بيرشك، ص 60.
8 ـ برگرفته از مقاله حجتالاسلام محمدحسين بهجتي، پيام انقلاب، ش 27، ص 68.
9 ـ اصول كافي، مكتبي (ره)، ترجمه رسولي محلاتي، ج 4، ص 438. قال الباقر(ع): لِكُلِّ شَيءٍ رَبيعٌ وَ رَبيعُ الْقُرآنِ شَهْرُ رَمَضانِ.
10 ـ ميزان الحكمة، محمدي ريشهري، ج 8، ص 74. از نهجالبلاغه خطبه 110؛ بحار، ج 2، ص 36.
11 ـ نهجالبلاغه، ترجمه فيض الاسلام، حكمت 420.
12 ـ سوره الحج، آيه / 5.بقيه در صفحه 23
13 و 14 ـ فرهنگ فارسي، محمد معين، ج 4، ص 4840. البته در باره تعيين روز نوروز اقوال ديگري هم هست: تا آنجا كه ابنفهد در مهذّب البارع ميگويد: نوروز روز بزرگي است اما تعيين آن در روزهاي سال مشكل است. النوروز، ص 11.
15 ـ همان، و شايد اعتنا نكردن آنها به نوروز به خاطر اين باشد كه، نميخواستند روز ولايت زنده شود.
16 و 17 ـ همان، ص 4845 و ص 4846.
18 ـ ر.ك به النوروز، في مصادر الفقه و الحديث، مركز المعجم الفقهي، ص 36 و 24 و بحارالانوار، ج 59، ص 91 و 92.
19 ـ مناقب آل ابيطالب؛ ابنشهرآشوب، ج 4، ص 318 و 319: حُكِيَ اَنَّ الْمَنْصُورَ تَقَدَّمَ اِلي مُوسي بنجَعْفَرِ بِالْجُلُوسِ لِلتَّهنِيَةِ فِي يَوْمِ النَيْرُوزِ وَ قَبْضِ ما يُحْمَلُ اِلَيْهِ فَقالَ عليهالسلام: اِنّي قَدْ فَتَشْتُ الاَخْبارَ عَنْ جَدّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَلَمْ اَجِدُ لِهذا الْعِيدِ خَبَرا وَ اِنَّهُ سنَّةٌ لِلْفُرْسِ وَ مَحاها الاِسْلامُ وَ مَعاذَ اللّهَ اَنْ ؟ ما مَحاهُ الاِسْلامُ فَقالَ الْمَنْصُورُ: اِنَّما نَفْعَلُ هذا سياسَةُ لِلْجُنْدِ فَسَئَلتُكَ بِاللّهِ العَظيمِ اِنَّما جَلَسْتَ فَجَلَسَ …
20 ـ نوروز در اسلام، سيد عبدالرضا حسيني شهرستاني، ترجمه علي كاظمي موموندي، مقدمة، در اين كتاب به اشكالات وارد بر عيد نوروز، به خوبي پاسخ داده شده است.
21 ـ النوروز، في مصادر الفقه و الحديث، ص 7؛ از مصباح المتهجّد، ص 591؛ و علامه مجلسي در زادالمعاد؛ و محدث قمي در مفاتيحالجنان، در اعمال ماههاي رومي و اعمال عيد نوروز آوردهاند.
22 ـ وسايل الشيعه، حر عاملي، ج 2، ص 428 و 96، و ج 5، ص 288، و ج 7، ص 346.
23 ـ جواهرالكلام، محمدحسن نجفي، ج 5، ص 40.
24 ـ مجله نور علم، شماره 20، ص 111.
25 ـ بحارالانوار، ج 59، ص 91.
26 ـ مجله نور علم، ش 20، ص 111.
27 ـ بحارالانوار، ج 59، ص 119.
28 ـ مجله نور علم، ش 20، ص 112. از مستدرك الوسائل، ج 1، ص 471.
29 ـ النوروز، في مصادر الفقه و الحديث، ص 7 به نقل از الفقيه، ج 3، ص 300، و وسايل الشيعه، ج 12، ص 213 و ص 82 به نقل از فهرست ابننديم، و ص 83، از دعائم الاسلام، ج 2، ص 326، نظير اين آمده است.
30 ـ الفروع من الكافي، كليني، ج 5، ص 141 و التهذيب، ج 6، ص 378.
منبع: پایگاه حوزه
درویشی کودکی داشت که از غایت محبّت، شبْ پهلوی خویش خوابانیدی.
شبی دید که آن کودک در بستر می نالد و سر بر بالین می مالد.
گفت: ای جان پدر چرا در خواب نمی روی؟
گفت: ای پدر! فردا روزِ پنج شنبه است و مرا متعلّما (درس های) یک هفته پیشِ استاد عرضه می باید
که از بیم در خواب نمی روم مبادا که درمانم.
آن درویش صاحب حال بود.این سخن بشنید به فکر فرو رفت و.
چون با خود آمد گفت: واویلا، ؛ کودکی که درسِ یک هفته پیش معلّم عرض باید کرد شب در خواب نمی رود
پس مرا که اعمالِ هفتاد ساله پیش عرشِ خدا در روز مظالم (قیامت) بر خدایِ عالم الاَسرار عرض باید کرد حال چگونه باشد؟
استاد عزیز آیت الله مجتهدی(رحمةالله علیه) این شعر را زیاد زمزمه میکردند:
خداوندا به حق هشت و چارت
ز ما بگذر،شتر دیدی،ندیدی…
بدون شرح:
.
.
.
.
.
.
من انتظارت را می کِشم … و در عوض انتظارت دارد می کُشد مرا … و چه معامله ی شعف آلودی!