استکبار جهانی از دیدگاه مقام معظم رهبری
استکبار، یعنی روح تکبر و بی اعتنایی به ارزش های ملت های دیگر و دخالت در امور ملت ها و به خود حق دادن؛ همین چیزی که الان در کلمات رؤسای آمریکا ملاحظه می کنید. راجع به دخالت خودشان در عراق یا هر جای دیگر طوری حرف می زنند، مثل این که این ها صاحبان دنیایند! واقعا انسان کمتر دولتی را می تواند پیدا کند که با لحنی حرف بزند که این ها راجع به کشورهای خاورمیانه حرف می زنند! این کشورها را مال خودشان می دانند. استکبار یعنی این. (4)
امروز کشور و ملت شما با یک امپراطوری قدرت در سرتاسر جهان رو به رو و مواجه است؛ یعنی در حقیقت یک مجموعه ی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی که در مهم ترین مراکز قدرت جهانی تسلط دارد. همان چیزی است که ما در اصطلاح انقلاب اسلامی، به آن استکبار جهانی می گوییم.
استکبار جهانی، فقط یک دولت نیست؛ استکبار جهانی یک مجموعه ی قدرت است… وقتی ملتی و کشوری مقل ملت وکشور شما در مقابل منافع این مجموعه قیام می کند. و این کشور بزرگ در این منطقه ی حساس را از زیر نفوذ این مجموعه خارج می کند، همه ی این مجموعه، متحد درمقابل او صف آرایی می کنند! استکبار جهانی یعنی این! (5)
مصادیق استکبار در دنیای کنونی
اینکه دولتی در آن سر دنیا به خود حق می دهد علی رغم منافع ملت های منطقه، منافع خودش را تأمین بکند، این همان روح استکبار است و چیز دیگری نیست.
- اینکه دولتی به خود حق می دهد که اگر دولتی مخالف او بود، صریحا و علنا و بدون هیچ خجالتی بگوید: من او را بر می اندازم، این روح استکبار است؛ همین چیزی که امروز از آمریکا نسبت به بسیاری از دولتی های آمریکایی لاتین و بعضی جاهای دیگر دنیا سر می زند. استکبار، چون جوابی ندارد و منافعش در خطر است و منفعتش با سقوط آن دولت، بیشتر تأمین می شود، این موضع را می گیرد.
اگر شما امروز به صحنه ی سیاسی دنیا نگاه کندیف از این قبیل چیزها زیاد مشاهده می کنید.
- اینکه قدرت ها بیایند کشوری را قرق کنند و ملتی را از خانه ی خودش بیرون نمایند و به زور، دولت دیگری را در آن جا تشکیل دهند و جای آن ها بنشانند، این همان حرکت استکباری است. در حادثه ی فلسطین، قدرت های زورگوی دنیا دست به دست هم دادند و یک ملت را از خانه ی خودش به کلی آواره کردند. این، چیز خیلی بزرگ و عجیبی است. امروز، دنیا به این رویه عادت کرده است که ملتی را از داخلدکشورش اخراج کنند و سپس به زور، آدم هایی را از جاهای مختلف دنیا بیاورند و در آن جا بنشانند و یک ملت دروغین و مصنوعی به وجود بیاورند و دولتی را هم در رأسش بگذارند تا منافع قدرت های بزرگ در آن منطقه ی عربی حساس تأمین بشود!! این، همان استکبار است.
- اینکه امروز مشاهده می کنید آمریکایی ها با ونسردی تمام، از کشتار هزاران انسان حرف می زنند و انفجار بمب در هیروشیما و کشتار هزاران انسان را عادی تلقی می کنند و می گویند: آن اقدام به مصلحت بود و ما چنین کاری را لازم دانستیم!!، همان روح استکبار است. اگر هواپیمایی را با سرنشینانش ساقط می کنند و مورد اعتراض قار می گیرند، می گویند: قضیه ای بود که تمام شد، صحبتش را نکنید!!
به طور طبیعی، باری آن ها آدمکشی و جنایت، یک امر معمولی است؛ اما آن جایی که پای منافع خودشان در میان باشد و یا فرضا یک شهروند آن ها در گوشه ای از دنیا غلطی کرده باشد و چند نفر از فشار رنج و ناراحتی، بلایی سر او بیاورند، در این هنگام، دنیا را از جنجال پر می کنند؛ چون برای خودشان حقی در زندگی و حیات قائلند که برای هیچ یک از افراد بشر، این حق را قائل نیستند. این، همان روح استکبار است که در نظام سلطه ی کنونی دنیا وجود دارد.(6)
- جنجال مربوط به حجاب در اروپا را مشاهده کنید. علی رغم شعارهای آزادی که می دهند، ولی یک گرایش کوچک و یک مظهر محدود از تفکر غیر و ضد خودشان را به هیچ وجه تحمل نمی کنند. این، همان روح استکبار است، همان «لنخرجنک یا شعیب» است که چون برخلاف نظر ما حرف می زنی، اصلا تحملت نمی کنیم.
- فشازی که روی ملت لبنان برای تحمل نظام فرقه ای وتحمل اقلیت بر اکثریت وارد آورده می شود، بر خلاف همه ی ادعاهای دمکراسی است؛ اما مشاهده می کنیم که چنین تحمیل از سوی کسانی وارد می شود که مدعی دمکراسی در دنیا هستند!! این، یکی از نشانه های سلطه در دنیاست و از خصوصیات استکبار می باشد.
- اینکه مشاهده می کنید در سرتاسر دنیا، تبلیغات علیه گروه های مبارز و مسلمان و مخلص، غالبا تبلیغات طرفدار استکبار است و انسان های فداکاری را که برای نجات خودشان ازشرایط بد زندگی، دست از جان شسته اند، تروریست معرفی می کنند، همه ی این ها از همان خصوصیات استکبار است.
یکی از کسانی که در قرآن، راجع به او کلمه ی استکبار و مستکبر به کار رفته، شخص فرعون است. او، درباره ی موسی چنین حرف هایی می زد. بنابراین،مسئله استکبار یک مسئله قرآنی است. ما با همه ی این جلوه هایی که بیان شد، مخالفیم. مبارزه ی ملت ایران، یک مبارزه ی شعاری و احساساتی و موسمی و تاکتیکی نیست؛ بلکه یک مبارزه ی قرآنی و عمیق و دارای ریشه ی مکتبی است.
ما با همه ی مظاهر استکبار در دنیا برخورد می کنیم. با آمریکا بیشتر از دیگر دولت ها و مستکبران عالم برخورد می کنیم؛ چون بیشتر از همه مستکبر است؛ چون جاهلانه تر و غرورآمیزتر از همه، نسبت به ملت هایی که با او روبه رو هستند و بیش از همه نسبت به ملت ما استکبار را به کار می برد.(7)
هدف استکبار سلطه بر همه ی عالم است
امروز همه می دانند که فکر استکبار چیست. همه فکر آمریکا را که رأس استکبار است خوانده اند. فکر این ها، سلطه بر همه ی عالم است؛ به خصوص این منطقه ی حساسی که ما در آن زندگی می کنیم؛ یعنی منطقه ی خاورمیانه، خلیج فارس و این نقطه ی اساسی اقتصادی و نظامی. (8)
لزوم مقاومت دربرابر زیاده خواهی نظام سلطه
هدف سلطه گران جهانی آن است که هر گونه مقاومت را در برابر امواج افزون طلبی های خود، از میان بردارند.ایران اسلامی با تکیه بر سرمایه های عظیم فکری و روحی و عملی که اسلام در اختیار نظام اسلامی می گذارد هرگز در برابر این امواج سرکش، تسلیم نشده است.
شما جوانان عزیز باید همت کند تا این مقاومت روز به روز ماندگارتر و مستحکم تر شود، یعنی درست در برابر دشمن که هدف خود را نابود کردن امید و ایمان و عزم که سرچشمه های آن مقاومت اند، قرار داده است. (9)
سلطه گر و سلطه پذیر هر دو مقصرند
انقلاب اسلامی، با نظام سلطه مخالف است. نظام سلطه، یعنی این که دولت ها و قدرت هایی زور بگویند و ملت ها و گروه های و کشورها و دولت هایی، آن زور را قبول کنند. طرفین، نظام سلطه اند و ما نظام سلطه را رد کردیم و رد می کنیم و با آن به مبارزه بر می خیزیم. ما در نظام سلطه، طرفین را مقصر می دانیم؛ هم سلطه گر و هم سلطه پذیر را. استکبار، به معنای همین نظام سلطه است. (10)
سلطه ی فرهنگی، اقتصادی و علمی، ابزارهای استکبار جهانی برای حفظ سلطه بر ملت ها
عمده ی مووضع هایی که قدرت های سلطه گر در نظام سلطه ی جهانی برای حفظ این رابطه ی سلطه گر و سلطه پذیر رویش تکیه می کنند، سه موضوع است: سلطه ی فرهنگی، سلطه ی اقتصادی، سلطه ی علمی. لازمه اش هم این است که نگذارند آن طرف سلطه پذیر یا آن کسی که سلطه بر او تحمیل شده، در این سه زمینه به استقلال و به خودباوری و به پیشرفت برسد؛ نه در زمینه ی مسائل فرهنگی، شامل ایمان و اعتقاد فرهنگی به معنای خاص، ارزش ها و هدف ها و جهت گیری ها؛ نه در زمینه ی اقتصادی، و نه در زمینه ی علمی.
کشورهای تحت سلطه هرگز یک اقتصاد درست و حسابی نداشته اند.گاهی یک رونق ظاهری داشته اند، که می بینید در بعضی از کشورهای تحت سلطه رونق ظاهری دارند؛ اما ساخت اقتصادی خراب است؛ یعنی اگر یک شیر را رویشان ببندند؛ یک حساب را مسدود کنند، یا تصرف اقتصادی کنند، همه چیز فرو خواهد ریخت و نابود خواهند شد.
شما دیدید که یک سرمایه دار توانست چند کشور آسیای جنوب شرقی را در مدت دو سه ماه به ورشکستگی برساند؛ آن هم دو سه کشوری که توسعه ی نسبتا خوب و رونق اقتصادی داشتند. رئیس یکی از همین کشورها در همان روزها به مناسبتی به تهران آمده بود و با بنده ملاقات کرد و گفت همین قدر به شما بگویم که ما در یک شب به کلی فقیر شدیم! یک سرمایه دار آمریکایی ، یهودی مثل نخی که به یکباره می کشند و یک بنا؛ بنای عروسکی، روی هم می ریزد، عمل کرد و یک نخ را کشید و همه چیز را به هم ریخت.
آمریکایی ها آنجایی که لازم داشتند، پنجاه، شصت میلیاد تزریق کردند -پنجاه میلیارد به یکی، سی میلیارد به یکی دیگر- اما آن جایی که لازم نداشته باشند، تزریق نمی کنند و آن کشور را به خاک سیاه می نشانند. البته تزریق کردن یعنی این که دوباره همان ساخت عروسکی را به شکل دیگری بر پا کنند. به هر حال، نمی گذارند اقتصاد این کشورها استحکام پیدا کند.
در رابطه با فرهنگ کشورهای تحت سلطه، اولین کاری که سلطه گران می کنند -که از قدیم مرسوم بوده است- این است که فرهنگ این کشورها را؛ زبانشان، ارزش هایشان، سنت ها و ایمانشان را با تحقیر، با فشار، با زور، و در مواقعی به زور شمشیر و در آوردن چشم- که در تاریخ مواردی از آن را داریم- نابود می کردند و نمی گذاشتند که مردم به زبان خودشان تکلم کنند؛ برای این که زبان وارداتی را قبول کنند.
وقتی انگلیسی ها به شبه قاره هند آمدند، زبان فارسی را که زبان دیوانی رایج بود، نگذاشتند پابرجا بماند و با گلوله و با فشار گفتند که حق ندارید فارسی حرف بزنید؛ فارسی را منسوخ کردند؛ انگلیسی را به جایش آوردند. در دوره ی حکومت سیاه پهلوی ها هم باورهای مذهبی و عمومی و نیروبخش به جامعه؛ ایمان و اعتقادات، را از مردم به تدریج بیرون کشاندند و غیرت زدایی و ایمان زدایی کردند.
یکی از موضع هایی که نمی گذارند در کشورهای زیر سلطه رشد کند و به شدت مانع آن می شوند، مسئله علم است؛ چون می دانند علم ابزار قدرت است. خود غربی ها با علم به قدرت رسیدند؛ این یکی از پدیده های تاریخ بود. البته علم بین شرق و غرب دست به دست گشته و برای مدتی هم آن ها در جهالت
بودند. در همان دوره ی قرون وسطا، که خودشان توصیف می کنند، در این طرف دنیا وقت شکوفایی علم بوده است؛ اما به مجردی که آن ها به علم رسیدند، از علم به صورت یک ابزار برای اقتدار و کسب ثروت و گسترش سلطه ی سیاس و جذب ثروت ملت ها و تولید ثروت برای خودشان استفاده کردند و از آن ثروت باز تولید علم کردند و علم را بالا بردند و دانش خودشان را رشد دادند. آن ها می دانند که علم چقدر در قدرت بخشیدن به یک ملت و به یک کشور، تأثیر دارد، لذاست که اگر بخواهند نظام سلطه؛ یعنی رابطه ی سلطه گر و سلطه پذیر باقی بماند و حاکم بر نظم جهانی باشدف باید نگذارند آن بخشی که آن ها مایلند سلطه پذیر باشند، دارای علم شوند؛ این یک استراتژی است که برو برگرد ندارد و الان رفتارشان هم در دنیا بر همین منوال است؛ لذا باید برای کسب علم و تحقیق جهاد کرد؛ باید کار کرد. (11)
پی نوشت ها :
1- سوره ی فاطر: آیات 43- 4.
2- بیانات رهبر معظم انقلاب ب مناسبت روز مبارزه با استکبار جهانی، 1375/8/9
3-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از دانش آموزان دانشجویان، معلمین و پرستاران، 1371/8/13
4- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از دانش آموزان به مناسبت گرامی داشت سالروز 13 آبان، 1381/8/13.
5- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با تعدادی از دانشجویان سراسر کشور در مشهد، 1377/5/20.
6- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت گرامی داشت سالروز 13 آبان، 1368/8/10.
7- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سالروز 13 آبان، 1368/8/10.
8- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت گرامی داشت سالروز 13 آبان، 1370/8/15
9-بیانات رهبر معظم انقلاب به اردوی تحکیم وحدت، 1380/6/3.
10- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سالروز 13 آبان، 1368/8/10.
11-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار هیأت علمی و کارشناسان جهاد دانشگاهی، 1383/4/1.
/خ
صفحات: 1· 2