اعمال بی انتها....
فاطمه، مادر داوود پسر زاده امام حسن مجتبي (ع) و مادر رضاعي امام صادق (ع) روايت كرده است: منصور دوانيقي ، لشكري به مدينه فرستاد ، و با محمدبن عبدالله بن حسن مثني جنگيد ، او را و برادر او ابراهيم را كشت ، عبدالله محض ، پدر محمد و ابراهيم را با تعدادي از سادات حسني دستگير و اسير كردند، و به بند و زنجير كشيده بودند، و فرزند من داوود هم در ميان آنان بود ، كه او را از مدينه به بغداد منتقل نمودند ، و به سياه چال زندان انداختند!
حادثه دستگيري و زنداني بودن فرزندم ، كه از او اطلاعي نداشتم، و گاهي هم خبر مرگ او را به من مي دادند ، برايم بسيار تلخ و دردناك بود و روزگارم با اشك و آه و گريه و ناله مي گذشت، و حتي براي رفع مشكل خود ، و اندوه جانكاهي كه با آن دست به گريبان بودم ، از اشخاص صالح و مومن درخواست مي كردم ، براي رفع ناراحتيم دعا كنند.
اما از دعاي آنان هم نتيجه اي نگرفتم ، در حالي كه از فرزند اسير و زندانيم ، هر روز خبر تلخ و دردناكي دريافت مي داشتم ، يك روز مي گفتند : او را كشته اند ، روز ديگر خبر مي آوردند او را لاي ديوار گذاشته اند ، و پيوسته بر غم و ناراحتي فرساينده من افزوده مي شد ، و مصيبت از دست دادن فرزند جوانم ، مرا فرتوت و عليل ساخت ، و ديگر از ديدن روي او قطع اميد كردم!.
به هر حال ، روزگار من با سختي و تلخي دردناكي دست به گريبان بود و شب و روزي نداشتم ، و براي ديدار فرزندم ، دنبال هر راه چاره اي مي گشتم ، يك روز باخبر شدم ، امام صادق (ع) كه با فرزندم داوود از من شير خورده بود، بيمار شده است ، به ديدن او شتافتم ، از آن حضرت عيادت كردم ، هنگامي كه مي خواستم از حضورش مرخص شوم ، فرمود : از داوود ، خبر تازه اي نداري؟
با شنيدن نام داوود داغ من تازه شد ، اشكم سرازير گرديد ، و با آه درد آلودي ، ناله سر دادم : مولاي من ! فدايت شوم ، داوود كجاست؟ مدت زيادي است از او خبري ندارم ، فرزندم در عراق زندان است ، و من از دوري او و سرنوشت نامعلوم او سخت در عذاب و ناراحتي گرفتارم ، از شما كه برادر رضاعي او هستي ، تقاضا مي كنم ، براي نجات و آزادي او دعا كني .
باري ، امام صادق (ع) با مشاهده وضع نگران كننده من ، فرمود : چرا تاكنون از دعاي استفتاح غفلت كرده اي ؟ مگر نمي داني كه بوسيله اين دعا ، درهاي آسمان گشوده مي شود؟ و فرشتگان الهي دعا كننده را مژده اجابت مي دهند ، هيچ حاجتمند و دردمند و دعا كننده اي مايوس نمي شود ، و خداوند هم پاداش خواننده اين دعا را بهشت قرار داده؟.
آري ، با شنيدن چنين مژده اي ، كه با خواندن آن دعا دريافت داشتم ، از حضرت سوال كردم : اي مولاي من ! و اي فرزند خاندان پاك و معصوم ، آن دعا چيست؟ و آداب آن چگونه است؟
امام صادق (ع) فرمود : اي مادر داوود ماه محترم رجب نزديك است (ماههاي حرام ، كه در قرآن كريم ، به عنوان ماههاي محترم مطرح گرديده در بيان امام باقر (ع) شوال ، ذيقعده ، ذيحجه و ماه رجب معرفي شده اند) و در اين ماه مبارك دعا مستجاب مي گردد ، همينكه ماه رجب رسيد، سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن را ، كه ايام بيض و شبانه روز نوراني نام دارد ، روزه بگير ، نزديك ظهر پانزدهم غسل كن ، هشت ركعت نماز با ركوع و سجود دقيق و حساب شده انجام بده.
آن گاه حضرت دستور كامل اعمال و آداب دعاي مخصوص را به او تعليم داد.
ام داوود ، مي گويد: من دستور آن حضرت را درباره آن دعا و ا عمال بطور دقيق يادداشت كردم ، و محضر او را ترك گفتم ، تا اينكه ماه رجب فرا رسيد ، و دستورهاي امام را طبق آنچه فرموده بود ، در همان روزها عملي كردم ، شب شانزدهم از نيمه گذشته بود ، پيغمبر (ص) و جمعي از فرشتگان و پيامبران و صالحاني را كه براي آنها دعا و رحمت فرستاده بودم ، در خواب ديدم ، رسول خدا (ص) به من فرمود : اي ام داوود اين جماعتي را كه مشاهده مي كني ، شفيعان تو هستند.
براي تو دعا كرده اند و مژده مي دهند كه ، حاجت تو برآورده شده است، خداوند ترا مشمول رحمت خود قرار داده ، محفوظ مي دارد، فرزند ترا هم حفظ مي كند، و او را سالم به آغوش تو بر مي گرداند.
آري ، خواب خوش و لذتبخشي ديده بودم ، پيامبر و اولياي الهي را در خواب ملاقات كردم ، آنان بمن وعده آزادي و آمدن فرزندم را دادند ، همينكه سياهي شب از پهنه زمين دامن جمع كرد ، و طلوع خورشيد به چهره هستي نور طلائي پاشيد، بخاطر وعده پيامبر و نور اميدي كه در دل غم زده ام روشن گرديده بود، حال وحيات تازه اي يافته بودم ، ساعتها پس از ديگري بر روزگارم مي گذشت و همچنان نور اميد وجودم را گرمتر مي كرد ، و از فاصله زماني كه پيغمبر (ص) به من مژده آمدن فرزندم را داده بود ، به اندازه ايكه يك سوارتيزرو بتواند از عراق به مدينه آيد، گذشته بود كه ناگاه در خانه باز شد، و فرزندم به من وارد گرديد!.
باري ، داوود زنداني و دور از وطن به آغوشم بازگشت ، و آن گاه از وضع روزگار و نحوه آزادي او جويا شدم ، برايم توضيح داد : مادر ! من در زندان بغداد بودم ، دست و پايم را به بند كشيده بودند ، در فشار بندهاي آهنين و زندان تنگ و تاريك ، روزگار تلخ و دردناكي داشتم ، اما همينكه نيمه رجب گذشت ، شب شانزدهم در خواب ديدم ، بلنديها و ناهمواريهاي زمين برايم هموار شده ، و ترا كه روي قطعه حصيري نشسته بودي و نماز مي خواندي و برايم دعا مي كردي و اطراف ترا چند نفر گرفته و با دست وسر بسوي آسمان ، در حال تسبيح و ذكر خدا بودند ، مي توانم ببينم . به هر حال ، من آن صحنه را در خواب ديدم ، و آن شخصيت نوراني را هم كه فهميدم جد ما رسول خداست مشاهده كردم ، و به من هم فرمود: اي پسر پيرزن صالح ! ناراحت نباش ، خداوند دعاي مادرت را در حق تو مستجاب گردانيده است .
همينكه از خواب بيدار شدم ، مأموران منصور داونيقي به زندان آمدند ، سراغ مرا گرفتند ، همان شبانه مرا نزد او بردند.
او دستور داد غل و زنجير را از دست و گردنم باز كردند ، مبلغ ده هزار دينار به من داد ، مهرباني و شفقت كرد ، مأموران او همان شبانه مرا به شتري سوار كردند ، و به مدينه رسانيدند!
فاطمه ، يعني ام داوود مي گويد : آن گاه داوود را نزد امام صادق (ع) بردم ، و آن حضرت براي فرزندم توضيح داد: علت آزادي تو از زندان اين بود كه ، منصور دوانيقي، علي (ع) را در خواب ديده بود ، و آن حضرت فرموده بود: اگر فرزند مرا آزاد نكني ، ترا در آتش خواهم انداخت ، منصور هم در حالي كه لهيب آتش را نزد خود مشاهده مي كرد، ناچار به آزادي تو اقدام كرد!.
بعد از آزادي فرزند، ام داوود مي گويد : از امام صادق (ع) سوال كردم : اي مولاي من ! آيا اين دعا را درغير ماه رجب هم مي توان خواند؟ آن حضرت فرمود : اگر روز عرفه با جمعه هماهنگ شود ، اين دعا را مي توان خواند ، و هر كس هم به اين دعا اقدام كند ، پس از پايان ، خداوند او را مشمول غفران و آمرزش خود قرار مي دهد. اين بود سرگذشت فاطمه دختر عبدالله ، معروف به ام داوود ، يا ام خالد ، و حديثي كه از امام صادق (ع) روايت كرده ، و نتيجه ايكه از دعا و آموزش آن حضرت بدست آورده بود.
اعمال ام داوود
عمل ام داود كه عمده اعمال اين روز است و براي برآمدن حاجات و كشف كربات و دفع ظلم ظالمان موثر است و كيفيت آن بنا بر آنچه در مصباح شيخ است آن است كه چون خواهد اين عمل را بجا آورد روزه بگيرد روز سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم را پس در روز پانزدهم نزد زوال غسل كند و چون وقت زوال داخل شود نماز ظهر و عصر را بجا آورد در حالتي كه ركوع و سجودشان را نيكو كند و در موضع خلوتي باشد كه چيزي او را مشغول نسازد و انساني با او تكلم ننمايد پس چون از نماز فارغ شود رو به قبله كند و بخواند حمد را صد مرتبه و سوره اخلاص را صد مرتبه و آيه الكرسي را ده مرتبه و بعد از اينها بخواند سوره انعام و بني إسرائيل و كهف و لقمان و يس و صافات و حم سجده و حم عسق و حم دخان و فتح و واقعه و ملك و ن و إذاالسماء انشقت و ما بعدش را تا آخر قرآن و چون از اينها فارغ شود بگويد در حالتي كه رو به قبله باشد:
صدق الله العظيم الذي لا اله الا هو الحي القيوم ذوالجلال والاکرام ارحمن الرحيم الحليم الکريم الذي ليس کمثله شيء وهو السميع العليم البصير الخبير شهدالله انه لا اله الا هو والملائکه واولوالعلم فانما بالقسطلا اله الا هو العزيز الحکيم وبلغت رسله الکرام وانا علي ذلک من الشاهدين اللهم لک الحمد و لک المجد ولک العز ولک الفخر ولک القهر ولک النعمه و لک العظمه و لک الرحمه و لک المهابه ولک السطان ولک البهاء ولک الامتنان ولک التسبيح ولک التقديس و لک التهليل ولک التکبير و لک ما يري ولکما لا يري ولک ما فوق السماوات العلي و لک ما تحت الثري ولک الارضون السفلي ولک الاخره والاولي ولک ما ترضي به من الثناء والحمد والشکر والنعماء اللهم صلي علي جبرئيل امينک علي وحيک والقوي علي امرک والمطاع في سماواتک و محال کراماتک المتحمل لکماتک الناصر لانبيائک المدمر لاعدائک اللهم صل علي ميکائيل ملک رحمتک و المخلوق لرافتک و المستغفر المعين لاهل طاعتک اللهم صلي علي اسرافيل حامل عرشک وصاحب الصور المنتظر لامرک الوجل المشفق من خيفتک اللهم صل علي حمله العرش الطاهرين وعلي السفره الکرام البرره الطيبين و علي ملائکتک الکرام الکاتبين وعلي ملائکه الجنان و خزنه النيران وملک الموت والاعوان يا ذالجلال والاکرام اللهم صل علي ابينا آدم بديع فطرتک الذي کرمته بسجود ملائکتک وابحته جنتک اللهم صل علي امنا حواء المطهره من الرجس المصفاه من الدنس المفصله من الانس المتردده بين محال القدس اللهم صل علي هابيل وشيث و ادريس ونوح وهود وصالح و ابراهيم و اسماعيل واسحاق و يعقوب و يوسف والاسباط ولوط وشعيب وايوب وموسي وهارون ويوشع و ميشا والخضر وذي القرنين ويونس والياس و اليسع وذي الکفل وطالوت و داود و سليمان و زکريا و شعيا ويحيي و تورخ و متي و إرميا وحيقوق و دانيال وعزير و عيسي و شمعون و جرجيس و الحواريين والاتباع وخالد و حنظله و لقمان اللهم صل علي محمد وآل محمد وارحم محمد وآل محمد و بارک علي محمد وآل محمد کما صليت و رحمت ( وترحمت) وبارکت علي ابراهيم و آل ابراهيم انک حميد مجيداللهم صل علي الاوصياء والسعداء والشهداء و ائمه الهدي اللهم صلي علي الابدال و الاوتاد والسياح والعباد والمخلصين والزهاد واهل الجد والاجتهاد واخصص محمد واهل بيته بافضل صلواتک و اجزل کراماتک و بلغ روحه و جسده مني تحيه وسلاما و زده فضلا و شرفا وکرما حتي تبلغه اعلي درجات اهل الشرف من النبيين والمرسلين و الافاضل المقربين اللهم و صل علي من سميت ومن لم اسم من ملائکتک وانبيائک ورسلک و اهل طاعتک و اوصل صلواتي اليهم و الي ازواجهم و اجعلهم اخواني فيک و اعواني علي دعائک اللهم اني استشفع بک اليک و بکرمک الي کرمک و بجودک الي جودک وبرحمتک الي رحمتک و باهل طاعتک اليک و اسالک اللهم بکل ما سالک به احد منهم من مساله شريفه غير مردود هو بما دعوک به من دعوه مجابه غير مخيبهيا الله يا رحمان يا رحيم يا حليم يا کريم يا عظيم يا جليل يا منيل يا جميل يا کفيل يا وکيل يا مقيل يا مجير يا خبير يا منير يا مبير يا منيع يا مديل تا محيل يا کبير يا قدير يا بصير يا شکور يا بر يا طهر يا طاهر يا قاهر يا ظاهر يا باطن يا ساتر يا محيط يا مقتدر يا حفيظ يا متجبر يا قريب يا ودود يا حميد يا مجيد يا مبدي يا معيد يا شهيد يا محسن يا مجمل يا منعم يا مفضل يا قابض يا باسط يا هادي يا مرسل يا مرشد يا مسدد يا معطي يا مانع يا دافع يا رافع يا باقي يا واقي يا خلاق يا وهاب يا تواب يا فتاح يا نفاح يا مرتاح يا من بيده کل مفتاح يا نفاع يا رءوف يا عطوف يا کافي يا شافي يا معافي يا مکافي يا وفي يا مهيمن يا عزيز يا جبار يا متکبر يا سلام يا مؤمن يا احد يا صمد يا نور يا مدبر يا فرد يا وتر يا قدوس يا ناصر يا مونس يا باعث يا وارث يا عالم يا حاکم يا بادي يا متعالي يا مصور يا مسلم يا متحبب يا قائم يا دائم يا عليم يا حکيم يا جواد يا باري يا بار يا سار يا عدل يا فاصل يا ديان يا حنان يا منان يا سميع يا بديع يا خفير يا معين (مغير) يا ناشر يا غافر يا قديم يا مسهل يا ميسر يا مميت يا محيي يا نافع يا رازق يا مقتدر (مقدر) يا مسبب يا مغيث يا مغني يا مقني يا خالق يا راصد يا واحد يا حاضر يا جابر يا حافظ يا شديد يا غياث يا عائد يا قابض يا من علا فاستعلي فکان بالمنظر الاعلي يا من قرب فدنا و بعد فناي و علم السر و اخفي يا من اليه التدبير وله المقادير ويا من العسر عليه سهل يسير يا من هو علي ما يشاء قدير يا مرسل الرياح يا فالق الاصباح يا باعث الارواح يا ذاالجود و السماح يا راد ما قدفات يا ناشر الاموات يا جامع الشتات يا رازق من يشاء بغير حساب ويا فاعل يا ما يشاء کيف يشاء و يا ذا الجلال والاکرام يا حي يا قيوم يا حيا حين لا حي يا حي يا محيي الموتي يا حي لا اله الا انت بديع السماوات والارض يا الهي و سيدي صل علي محمد و آل محمد وارحم محمد و آل محمد و بارک علي محمد وآل محمد کما صليت وبارکت و رحمت (ترحمت ) علي ابراهيم و ال ابراهيم انک حميد مجيد و ارحم ذلي و فاقتي و فقري و انفرادي و وحدتي وخضوعي بين يديک و اعتمادي عليک و تضرعي اليک ادعوک دعاء الخاضع الذليل الخاشع الخائف المشفق البائس المهين الحقير الجائع الفقير العائذ المستجير المقر بذنبه المستغفر منه المستکين لربه دعاء من اسلمته ثقته (نفسه) و رفضته احبته و عظمت فجيعته دعاء حرق حزين ضعيف مهين بائس مستکين بک مستجير اللهم واسالک بانک مليک و انک ما تشاء وامر يکون وانک علي ما تشاء قدير واسالک بحرمه هذا الشهر الحرام والبيت الحرام و البلد الحرام و الرکن والمقام و المشاعر العظام وبحق نبيک محمد عليه و آله السلام يا من وهب لآدم شيئا ولأبراهيم إسماعيل و اسحاق ويامن رد يوسف علي يعقوب ويا من کشف بعد البلاء ضر ايوب يا راد موسي علي امه و زائد الخضر في علمه و يا من وهب لداود سليمان و لزکريا يحيي و لمريم عيسي يا حافظ بنت شعيب و يا کافل ولد ام موسي (عن والدته) اسالک ان تصلي علي محمد و آل محمد و ان تغفر لي ذنوبي کلها و تجيرني من عذابک و توجب لي رضوانک وامانک واحسانک وغفرانک وجنانک واسالک ان تفک عني کل حلقه بيني وبين من يؤذيني و تفتح لي کل باب و تلين لي کل صعب وتسهل لي کل عسير و تخرس عني کل ناطق بشر و تکف عني کل باغ وتکبت (عني ) کل عدولي وحاسد و تمنع مني کل ظالم و تکفيني کل عائق يحول بيني و بين حاجتي و يحاول ان يفرق بيني و بين طاعتک و يثبطني عن عبادتک يا من الجم الجن المتمردين و قهر عتاه الشياطين و اذل رقاب المتحيرين و رد کيد المتسلطين عن المستضعفين اسالک بقدرتک علي ما تشاء وتسهيلک لما تشاء کيف تشاء ان تجعل قضاء حاجتي فيما تشاء.
پس سجده کن بر زمين و بر خاک بگذار دو طرف روي خود را و بگو : اللهم لک سجدت و بک امنت فارحم ذلي وفاقتي واجتهادي وتضرعي و مسکنتي وفقري اليک يا رب و کوشش کن که اشک بريزد چشمهاي تو اگر چه بقدر سر مگسي(سوزني) باشد بدرستي که اين علامت استجابت است.
مفاتيح الجنان - شيخ عباس قمي
منبع: نشريه فصل رويش ويژه نامه اعتكاف
صفحات: 1· 2