بنیانگذار
امام محمد باقر(علیه السلام) مؤسس نهضت فرهنگي تشيع
امام باقر(علیه السلام) اگر چه بر اثر سلطه حكومت طاغوتها، از نظر سياسي منزوي بود و اعتراضهاي او به صورت يك نهضت سياسي همه جانبه براي سرنگوني رژيم بني اميه نينجاميد، با اين كه در اين راه تا سر حد شهادت حركت كرد، ولي او دريافته بود كه فرهنگ تشيع در انزوا قرار دارد.
از اين رو، لازم بود به يك انقلاب وسيع فرهنگي دست بزند و با تشكيل حوزه علميه و تربيت شاگردان برجسته، فقه آل محمد(صلی الله علیه واله) و خط فكري تشيع را آشكار سازد. با توجه به اين موضوع، زمينه عميق و بنيان كن براي مبارزه با طاغوتيان خواهد شد، و در درازمدت، شيعيان را به صحنه مي آورد، و مكتب اهل بيت(ع) را زنده خواهد كرد و با توجه به اينكه سنگ زيرين و اساس انقلاب و قيام، نهضت فكري و فرهنگي است، بر همين اساس امام باقر(علیه السلام) زمينه سازي بسيار عميق و خوبي در اين راستا نمود و پس از ايشان، فرزند برومندش امام صادق(علیه السلام) با تشكيل حوزه علميه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانيد، و به عنوان يك دانشگاه عظيم اسلامي، در تاريخ اسلام آشكار و ماندگار ساخت.(1)
بنابراين، مي توان گفت: “امام باقر(علیه السلام) مؤسس و بنيانگذار حوزه علميه شيعه و نهضت فرهنگي انقلاب فرهنگي تشيع بود."(2) امام باقر(علیه السلام) شاگرداني مانند “محمد بن مسلم، زرارة بن اعين، ابوبصير و بريد بن معاويه را تربيت كرد كه امام صادق(علیه السلام) فرمود: اين چهار نفر مكتب احاديث پدرم را زنده كردند.(3) در اين حوزه، شاگردان برجسته ديگري تربيت شدند، از جمله: جابر بن يزيد جعفي، ابان بن ثعلب، كيان سجستاني، حمران بن اعين، سدير صيرفي، ابوصباح كناني، عبدا… بن ابي يعفور و… كه هر كدام محدثي بزرگ و مجتهدي عالي مقام بودند و در نقل احاديث امام باقر(علیه السلام) و تشكيل فقه تشيع و زمينه سازي براي يك نهضت وسيع فكري و علمي، نقش بسزايي داشتند.
مبارزه با يهود و افكار انحرافي
از جمله گروه هاي خطرناكي كه آن روزها در جامعه اسلامي رسوخ كرده بودند و تأثير عميقي بر فرهنگ جامعه اسلامي برجاي گذاشتند، يهوديان بودند. احبار يهود كه عده اي از آنها به ظاهر اسلام آورده و عده اي هنوز به دين خود باقي بودند، در بين مردم پراكنده بودند و مرجعيت علمي قشري از ساده لوحان را بر عهده داشتند. احاديث جعلي زيادي توسط آنان منتشر گرديده كه در منابع روايي ما به “اسرائيليات” معروف است. اين احاديث عمدتاً در رابطه با تفسير قرآن و مراتب زندگي پيامبران گذشته، جعل شده است. از اين رو، مبارزه با يهود و القائات سوء آنها در فرهنگ اسلام، بخش مهمي از برنامه ائمه طاهرين(علیهم السلام) بخصوص امام باقر و امام صادق(علیه السلام) را به خود اختصاص داده بود. مسأله ديگري كه در زمان امام باقر و امام صادق(علیه السلام) رواج داشت، افكار غلط و انحرافي غاليان بود. برخي از آنها اخبار اهل بيت(علیهم السلام) را دستكاري مي كردند و چيزهايي را به امام(علیه السلام) نسبت مي دادند كه او نفرموده بود.
مغيرة بن سعيد از جمله اين افراد بود كه مورد سرزنش امام(علیه السلام) قرار گرفت. آنها درباره حضرت علي(علیه السلام) و ائمه(ع) غلو مي كردند و آن بزرگواران را تا حد الوهيت بالا مي بردند. امام باقر(علیه السلام) در اين زمينه به شيعيانش چنين توصيه فرمود:
“شيعيان، ميانه رو باشيد تا غالي(تندرونده و افراط كننده) به شما برگردد و تالي(عقب مانده) به شما برسد. مردي از انصار پرسيد: غاليان چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: مردمي كه درباره ما چيزهايي مي گويند و اوصافي را به ما نسبت مي دهند كه خود درباره خويش نمي گوييم و نسبت نمي دهيم. آنان از ما نيستند و ما هم از ايشان نيستيم. سپس فرمود: ما به خدا نزديك نشويم، جز با اطاعت او. هر كه مطيع خدا باشد، ولايت ما براي او سودمند است. هر كه از فرمان خدا سرپيچيد، ولايت مرا براي او سودي ندارد. واي بر شما! فريب غاليان را نخوريد، واي بر شما! فريب نخوريد!…(4)
تبيين مسايل كلامي و معارف اصول دين نيز از ديگر تلاشهاي ارزنده اين دو امام بزرگوار(علیه السلام) بود. در زمان آن حضرت، بحثهاي كلامي و القائات خوارج رواج يافته بود. حضرت باقر(علیه السلام) در اين زمينه نيز به مبارزه با افكار انحرافي پرداخت. بسياري از خطبه هاي حضرت امير(علیه السلام) در زمينه توحيد و صفات الهي را نقل و شرح نمود و امام صادق(علیه السلام) يك دوره توحيد براي مفضل بيان فرمود. حضرت باقر(علیه السلام) در مناظرات مختلف كه با علما و دانشمندان داشت، شبهات را پاسخ مي گفت و نيز بحثهايي نظير توحيد در ذات الهي، عدم امكان مشاهده حسي خداوند، علم ازلي خداوند و… از جمله مسائلي است كه آن حضرت به مناسبت، به تبيين آنها مي پرداخت و اعتقاد صحيح را بيان مي فرمود.(5)
موقعيت سياسي امام باقر(علیه السلام)
عده اي تصور مي كنند امام باقر(علیه السلام) تنها به فعاليت هاي علمي مي پرداخت و از اجتماع و هدايت جامعه و مبارزه با طاغوتيان كناره گرفته بود، در حالي كه چنيني نيست. نگاهي كوتاه به زندگي امام باقر و امام صادق(علیه السلام) نشان مي دهد كه هر چند اين دو امام بزرگوار در آن برهه، بيان معارف واقعي اسلام را وجهه همت خويش قرار داده بودند و كار اصلي و اساسي خود را تدوين غني و اصيل اسلام قرار داده بودند، در عين حال در هر فرصتي چهره زشت حاكمان ستمگر بني اميه را افشا مي كردند و همه شيعيان خود را به مبارزه با ستمگران تشويق مي نمودند. در روايتي از امام(علیه السلام) چنين نقل شده است: “عليه ظالمان و مفسدان، با دل و جان بستيزيد."(6)
و يا فرمودند: “كسي كه نزد سلطان ستمگري رود و او را به تقواي الهي دعوت نمايد، موعظه كند و از قيامت بترساند، براي او پاداشي همچون پاداش جن و انس خواهد بود.(7)
امام باقر و امام صادق(علیه السلام) شيعيان خود را از پذيرفتن كوچك ترين مناصب در دولتهاي ظالم و غاصب نهي مي كردند. امام در روايتي به محمد بن مسلم فرمودند: “اي محمد، سردمداران جور و ستم و پيروانشان از دين خدا منحرف شده اند و خود به گمراهي افتاده و ديگران را نيز به راه ضلالت مي كشانند.كارهايي كه انجام مي دهند به خاكستري ماند كه در روز توفاني، باد شديدي بر آن وزيده باشد و از آنچه انجام داده اند چيزي دستگيرشان نمي شود، و اين جز گمراهي دوركننده چيز ديگري نيست."(8)
پي نوشت :
1- رجال كشي/ ص125
2- همان/ص125
3- سيره چهارده معصوم، محمدي اشتهاردي/ص461
4- بحارالانوار/ج70/ص101
5- سيره معصومان/ ص230
6- فروغ كافي/ج5/ص56
7- اختصاص/ شيخ مفيد/ص261
8- اصول كافي/ج1/ص183
منبع: روزنامه قدس
صفحات: 1· 2