بیانات حضرت امـــام (رحمت الله علیه)
رژيم مخالف با تمام مظاهر تمدن و پيشرفت كشور، يك روز به مدرسه فيضيه و مدارس علوم اسلامى در سراسر ايران حمله ور مىشد و يك روز به دانشگاه تهران و مدارس و دانشگاههاى سراسر ايران، اين مراكز دانش و دانشمندان. اكنون كه سالروز حمله به دانشگاه است، براى پيوستگى بيشتر لازم است روحانيون عزيز قم و تهران و ساير شهرستانهاى نزديك به تهران در مراسمى كه در دانشگاه تهران است، شركت نمايند و همچنين روحانيون تمام شهرهاى ايران در دانشگاه هر نقطه از ايران كه بدين مناسبت مجلس بزرگداشتى برقرار كردهاند، شركت نمايند و با حضور در دانشگاههاى سراسر ايران و پيوستن به دانش آموزان و دانشجويان و استادان عزيز، توطئه هاى جدايى افكنانه بين اين دو نيروى مترقى را خنثى كنند.
دشمنان ما در هر فرصتخصوصا در اين روز از هيچ توطئهاى دستبردار نيستند و با هر وسيله ممكن مىخواهند آرامش را از ملت عزيز سلب كنند.
بر دانش آموزان دانشگاهيان و محصلين علوم دينيه است كه با قدرت تمام حملات خود را عليه امريكا و اسرائيل گسترش داده و امريكا را وادار به استرداد اين شاه مخلوع جنايتكار نمايند و اين توطئه بزرگ را بار ديگر شديدا محكوم كنند. بر دانش آموزان، دانشگاهيان و محصلين علوم دينيه است كه با تمام نيرو وحدت خويش را حفظ و از انقلاب اسلامى خود طرفدارى نمايند و بر ملت است كه از اين دو جناح عزيز با تمام قدرت پشتيبانى كنند. دستخدا به همراه همگى باد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
10/8/58
بر دانش آموزان و دانشجويان عزيز و اساتيد و معلمان متعهد است كه با تمام توان و قدرت در شناسايى عوامل فساد كوشش كنند و محيط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاك نمايند.
از خداوند متعال بيدارى و هشيارى هر چه بيشتر نسل جوان را خواستار و رشد و تعالى علمى و اخلاقى آنان را خواهانم.
دانش آموزان عزيز با كمال دقت و بيطرفى اعمال و كردار دبيران و معلمين را زير نظر بگيرند كه اگر خداى نكرده در يكى از آنان انحرافى ببينند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمايند و خود دبيران و معلمين با هشيارى مواظب همكاران خود باشند تا اگر بعضى از آنان خواستند افكار انحرافى خود را در خلال تدريس به فرزندان ميهن اسلاميمان القا كنند، از آنان جلوگيرى نمايند و در صورتى كه فايدهاى نبخشيد، با قاطعيت مطلب را با مسئولان در ميان بگذارند.
بايد توجه داشته باشيد كه نفوذ منافقين و ديگر خرابكاران و افراد منحرف در دبيرستانها و ديگر مراكز تعليم و تربيت موجب تباهى اسلام است و مسئول آن، همه دستاندركاران امور تربيتى مخصوصا دبيران و معلمان و دانشآموزان حزب اللهى مىباشند.
دانش آموزان بايد سعى كنند تاريخ انقلاب اسلاميمان را و نقش وحدت بين خودشان و دانشگاهيان را با روحانيون بياموزند، زيرا اگر روحانيون شما را و شما روحانيون را بشناسيد و با هم تفاهم كنيد، مطمئن باشيد كه جناحهاى غربزده و شرقزده از منافقان و چپگرايان و ديگر خرابكاران و منحرفان بر شما و كشور اسلاميتان طمع نخواهند كرد، و اگر هم طمع كنند، با شكست قطعى مواجه خواهند شد.
دانشجو
اى قشرهاى روشنفكر و اى قشرهاى نويسنده، قلمها و گفتار خودتان را در راه اين مستضعفين صرف كنيد، اى دانشمندان ما، اى دانشجويان ما، اى فرهنگيان ما، اى دانشگاهيان ما، اجتماعات خودتان را براى راه اين مستضعفين تقويت كنيد، شما بوديد كه اينهمه خدمت كرديد و اينهمه خون داديد و اينهمه حبس رفتيد و اينهمه زجر كشيديد براى خلاصى از يوغ دشمنان، خلاصه از چپاولگرى چپاولگران، نگذاريد زحمات خودتان هدر برود، قلمها را در راه خدمتبه اين خلق به كار بيندازيد، گفتار را در راه خدمتبه مستضعفين و اعمال را در خدمتبه مستضعفين.
دانشجويان عزيز كه پيشروان انقلاب وانشاء الله كسانى هستند كه مقدرات كشور ما بعد ازاين در دست آنهاست دانشجويان عزيزى كه در اين انقلاب همدوش همه برادران در راه اسلام قدم برداشتهاند خوش آمدند. عزيزان من پيش من رهبرى مطرح نيست، برادرى مطرح است، خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم ما را برادر خوانده است. ” انما المومنون اخوه” در اسلام رهبرى مطرح نيست، اصلا بزرگان اسلام ما هم در عين حالىكه رهبرهاى معنوى بودند مع ذالك پيششان مطرح نبوده است اين معانى، من خدمتگزار شما باشم بهتر است تا اسم رهبرى،
شما دانشجوهاى عزيز، خودتان درصدد اين باشيد كه از غربزدگى بيرون بياييد. اين گمشده خودتان را پيدا كنيد، گمشده شما خودتان هستيد، شرق خودش را گم كرده و شرق بايد خودش را پيدا بكند. آنها در صددند كه به هر ترتيب شده استخودشان را به ما تحميل كنند و شما بايد مقاومت كنيد.
مقام معلم و مقام دانشجو كه بايد مغز متفكر يك ملت را تشكيل بدهد، از امورى است كه بايد به آن توجه زياد بشود و وظيفه معلم و دانشجو مشخص باشد تا انشا الله بر آن طريقى كه اسلام مىخواهد و مقام انسانيت اقتضا مىكند، از همان طريق راه بروند و طى مقامات را بكنند و به آنجايى برسند كه انسان شوند.
دانشجويان ما بايد خودشان اول توجه بكنند كه رفتار خودشان، كردار خودشان، گفتار خودشان همه اينها منطبق با موازين اسلامى و اخلاقى باشد تا اينكه اگر مردم را دعوت كرديد. به اسلام و بايد هم دعوت بكنيد، حرف شما مخالف با عمل شما نباشد. خودتان يك وضعى نداشته باشيد كه وقتى بگوييد، مسخره كنند كه آقا خودش فلان است و ما را دعوت به چه مىكند.
از شما دانشجوهاى عزيز كه اميد آينده كشور اسلامى هستيد تشكر مىكنم كه تشريف آورديد در اين روز سرد و با شما ملاقات مىكنم. شما مىدانيد كه هر چه از خوبيها و بديها براى يك ملتى تحقق پيدا مىكند، وابستگى يا استقلال، در قيد و بند بودن و اختناق يا آزادى، تابع تربيتهاى دانشگاهى است. آنچه كه دانشگاه در يك كشورى نقش دارد از امور مهمهاى است و نقش بزرگى دارد كه اين نقش بزرگ را اگر ايفا كند و به طور صحيح ايفا كند، كشور را به مقصد اعلاى خودش مىرساند.
اين كارى كه شما دانشجوهاى عزيز داريد و آن كار توجه به مسائل اسلامى دانشگاه، از امور بسيار با اهميت و ارزشمند است و از آن طرف بسيار با مسئوليت.
جوانان متعهد در طول تاريخ به خصوص دانشجويان مسلمان در نسل حاضر و در نسلهاى آينده سرمايههاى اميدبخش اسلام و كشورهاى اسلامى هستند. ايناناند كه با تعهد و سلاح و استقامت و پايدارى مىتواند كشتى نجات امت اسلامى و كشورهاى خود باشند و اين عزيزاناند كه استقلال و آزادى و ترقى و تعالى ملتها مرهون زحمات آنان است و ايناناند كه هدف اصلى استعمار و استثمارگران جهاناند و هر قطبى درصدد صيد آنان است و با صيد آنان است كه ملتها و كشورها به تباهى و استضعاف كشيده مىشوند.
و اكنون اى جوانان عزيز! و اى دانشجويان و دانشمندان! و اى اميد امروز و فرداهاى امت و اسلام! امانتبزرگ استقلال و آزادى كه از دام دو قطب شرق و غرب با مجاهدت و فداكارى ملت عظيمالشان ايران به دست آمده است، به شما عزيزان سپرده شده و مسئوليتبزرگى به عهده همه گذاشته است، همه ملتبه خصوص دانشجويان مسلمان كه رهبران آينده هستند، مسئول نگهبانى از اين امانتبزرگ الهى مىباشند.
دانشگاه
دانشگاه بايد عالم درست كند، دانشگاه بايد اشخاصى را درست كند كه مملكتخودش را اداره كند از حيث علميت، اداره كند از حيث فرهنگ، نه اينكه غايت آمال اين باشد، يك چيزى دستش بيايد برود تو يك ادارهاى بنشيند مهمل.
بايد شماهايى كه اهل دانشگاه و تربيت و اهل تعليم هستيد، جوانها را تربيت كنيد و تعليم، همراه تعليم، تربيتباشد. خداوند انشاءالله همهتان را حفظ كند، همه موفق باشيد مويد باشيد. من تا آنقدر كه هستم خدمت مىكنم به شما، آنقدر كه مىتوانم، البته من كه نمىتوانم خدمت صحيح بكنم آنقدر كه مىتوانم مىكنم.
بايد دانشگاه اسلامى بشود تا علومى كه در دانشگاه تحصيل مىشود در راه ملت و در راه تقويت ملت و با احتياج ملت همراه باشد.
معنى اسلامى شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند و خودش را از غرب جدا كند.
عزيزان من! ما از حصر اقتصادى نمىترسيم، ما از دخالت نظامى نمىترسيم، آن چيزيى كه ما را مىترساند وابستگى فرهنگى است (تكثير حصار) ، ما از دانشگاه استعمارى مىترسيم.
از خداوند تعالى سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها را خواستارم و اميدوارم كه همانطورى كه پيشنهاد شده است. دانشگاهها را از همه عناصر تخليه كنند و از همه وابستگيها تخليه كنند تا اينكه انشاءالله يك دانشگاه صحيح، اخلاقى اسلامى، فرهنگ اسلامى تحقق پيدا بكند.
ما انقلاب دانشگاه را از محصولش بايد بفهميم، اگر انشاءالله بعد از چند سالى ديگر محصول، محصولى شد انسانى، محصولى شد اسلامى، محصولى شد كه براى كشور خودشان زحمت مىكشند و كار مىكنند، مىفهميم تحول پيدا شده.
دنيا را دانشگاه به فساد كشانده است و دنيا را دانشگاه مىتواند به صلاح بكشد.
منشا همه سعادتها، مادى و معنوى، از دانشگاه است.
همه چيز ما در دانشگاه است. همت كنيد با هم دانشگاه را اصلاح كنيد.
بايد همه اشخاصى كه علاقه دارند به اين كشور، علاقه دارند به اسلام، علاقه دارند به اين ملت توانشان را روى هم بگذارند براى اصلاح دانشگاه، خطر دانشگاه از خطر بمب خوشهاى بالاتر است.
دانشگاه دو راه دارد: راه جهنم و راه سعادت، راه ذلت و مسكنت و نو كرمابى و امثال اينها و راه عظمت و عزت و بزرگ منشى.
شما بايد كوشش كنيد و دانشگاه را اصلاح كنيد و احساس كنيد كه اسلام است كه مىتواند دانشگاه را اصلاح كند.
اگر دانشگاه اصلاح شد، كشور اصلاح مىشود.
دانشگاه را ببريد طرف اسلام، الهىاش كنيد.
دانشگاه را بايد شما رو به خدا ببريد، رو به معنويتببريد و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم براى خدا خوانده بشود. اگر اين را توانستيد كه شما براى اين كار برويد و اين كار را بكنيد در كارتان موفقيد، چه برسيد به مقصدتان، چه نرسيد به مقصدتان.
پيام امام خمينى در مورد گروگانها و تصرف لانه جاسوسى امريكا
ملت ايران در مقابل اين خاندان كثيف و امريكا و عمال آنان دست از مبارزات بر حق خويش برنمىدارد و نخواهد برداشت.
دولت ايران و جناب آقاى رئيس جمهور تمام كوشش و سعيشان را در استرداد شاه خائن و اخذ اموال ملت ايران از او بنمايند كه ملت دلير دست ازاين خواستبر حقشان برنمىدارند و قدمى به عقب نمىگذارند.
يكى از آثار اين خواست تصرف لانه جاسوسى بود كه مورد تاييد ملت قرار گرفت و چيزى جز عكسالعمل جنايات دولت امريكا نمىتواند باشد اكنون كه كميسيون بررسى و تحقيق در مداخلات گذشته امريكا در امور داخلى ايران از طريق رژيم شاه سفاك، توسط جناب آقاى رئيس جمهورى و شوراى انقلاب اسلامى ايران تحقق مىپذيرد. جنايات آنان به اثبات خواهد رسيد.
لازم است در آن روز ، معلولين عزيز و قهرمانان انقلاب ما در اين مجمع حضور يابند و خانواده شهدا، طومارهاى جنايات شاه و امريكا را به محكمه بفرستند.
همانطور كه بارها گفتهام ما خواستار استرداد شاه و اموال ملت از او مىباشيم. دانشجويان مسلمان و مبارزى كه لانه جاسوسى را اشغال كردهاند با عمل انقلابى خودشان ضربهاى بزرگ بر پيكر امريكاى جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز كردند ولى از آنجا كه درآينده نزديك نمايندگان مردم در مجلس شوراى اسلام اجتماع مىنمايند. با نمايندگان مردم است تا نسبتبه آزادى گروگانها و امتيازاتى كه در قبال آن بايد بگيرند تصميم گيرند زيرا اين مردماند كه بايد در جريانات سياسى دخالت داشته باشند; البته تا تشكيل مجلس شوراى اسلامى، شوراى انقلاب و جناب رئيس جمهور كوشش خودشان را درباره برگرداندن شاه و اموال ملت و جريانات سياسى كه زمينه اينگونه خواستها را فراهم مىكند، مبذول دارند از خداوند متعال نصرت اسلام و شكست دشمنان اسلام را خواستارم.
( چهارم اسفند 1358)
سخنرانى مهم حضرت امام درباره اشغال لانه جاسوسى آمريكا در جمع دانشجويان دانشكده اقتصاد دانشگاه اصفهان و گروه فنى اعزامى به پاكستان
شما مىبينيد كه الان مركز فساد امريكا را جوانها رفتهاند گرفتهاند و امريكاييهايى هم كه در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و امريكا هم هيچ غلطى نمىتواند بكند و جوانها مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند، بيخود صحبت اينكه اگر دخالت نظامى، مگر امريكا مىتواند دخالت نظامى در اين مملكتبكند؟ امكان برايش ندارد، تمام دنيا توجهشان الان به اينجاست. مگر امريكا مىتواند مقابل همه دنيا بايستد و دخالت نظامى بكند؟ غلط مىكند دخالت نظامى بكند. نترسيد، نترسانيد. همين تعبيرى كه جوانهاى ما از روى باز احساسات جوانى كردند كه اگر چنانچه امريكا بخواهد دخالت نظامى بكند ما چه خواهيم كرد. اصلا اين اگرش را هم نبايد بگويند. امريكا عاجز از اين است كه دخالت نظامى در اينجا بكند، اينها يك مسائلى در پيششان است، يك مطالبى در پيششان است كه روى آن مطالب گرفتاريهايى دارند، نمىتوانند اين كارها را بكنند. اگر آنها مىتوانستند دخالت نظامى بكنند، شاه را نگه مىداشتند. با تمام قدرتشان، قدرتهاى تبليغى چيز كردند كه نگش دارند و ملت ما اعتنا نكرد به آن و نه تنها او، همه قدرتها پشتسر هم ايستاده بودند كه نگه دارند شاه را و نتوانستند نگه دارند براى اينكه ملت ما يك چيزى را كه خواست نمىشود مقابل ملتبايستد كسى و چه بكند. هيچ ابدا. اين مطلب را اصلا جوانهاى ما پيش نياورند اين مطلب را كه دخالت نظامى، آنها هميشه دخالتهايشان دخالتهاى شيطنتى است، توطئه است. آنها اگر بخواهند يك كارى هم بكنند، وادار مىكنند جوانهاى ما را كه آنها تظاهر بكنند و در تظاهر اعمال آنها بيايند درگيرى بكنند يا اينها و يك غائله راه بيندازند كه ما نتوانيم يك محيط آزاد پيدا بكنيم، يك محيط آرام پيدا كنيم و مسائلى را كه مىخواهيم طرح بكنيم و مىخواهيم ايجاد بكنيم، بتوانيم. آنها از اين راه شيطنتها پيش مىآيند. آنها شيطانهايشان را پيش همين جوانهاى صافدل عزيز مىفرستند تبليغات مىكنند. مىنويسند به ديوار چه مىكنند، عده. عده. يك وقت مىبينيد كه يك عده جوان را راه انداختند توى خيابانها به يك تظاهراتى. تظاهرات بحق لكن آنها از همين تظاهرات بحق مىخواهند استفاده ناحق بكنند.
همين قضيهاى كه الان قضيه روز است در دنيا. قضيه قضيه سفارت امريكا يعنى نه سفارت، محل توطئه آمريكا جوانها كشف كردند خيلى از چيزهايش را در همين قضيه ديشب به ما اطلاع دادند كه زمزمه است در تبريز و در تهران و در بعضى جاهاى ديگر كه يك تظاهراتى بكنند براى پشتيبانى از آقاى مهندس بازرگان. خوب همين قضيه را آنها خواستند (حالا نمىدانم موفق بشوند يا نه) خواستند كه يك همچو چيزى درستبكنند بعد كم كم اين را بكشانند به يك جايى كه مثلا سفارت عراق هستبريزند بشكنند، سفارت - فرض كنيد كه - افغانستان هستبريزند بشكنند كه مملكت ايران را موجه كنند با همه ممالك. آن شياطين يك همچو نقشههايى دارند. جوانهاى ما بايد بيدار بشوند كه تحت تاثير اينها واقع نشوند، اينها كه مىگويند تظاهر بكنيد. مگر آقاى بازرگان با شوراى انقلاب مخالفتى دارند؟ اينها همه و همه يك باب است منتها آقاى بازرگان يك قدرى خسته شده بودند، يك قدرى - عرض كنم - عذرهايى داشتند و گفتند كه حالا من كنار باشم، لكن نه اين است كه حالا ايشان كه كنار هست ديگر آقاى بازرگان دخالتى در امور ندارد، ايشان يكى از آن اشخاصى است كه مورد احترام همه است. خيال نكنند كه يك بىاحترامى به ايشان شده است، نخير مورد احترام است و براى خاطر يك امرى كه ملت هم قبول دارند، نيفتند توى خيابانها راه بيندازند يك چيزى كه آنها كه مىخواهند يك بازى درست كنند، يك وقتى يكى را بزنند بكشند. يك دو تا شعار از (شما اگر يادتان باشد من نبودم در اينجا لكن براى من نقل مىكردند. اين دستهجاتى كه در قم آن وقتبر ضد رژيم سابق شعار مىدادند، اينها شعار آرام مىدادند، يكدفعه مىديدند كه از اينجا يك كسى يك چيزى انداختيك شيشهاى را شكست، يك بانكى را شكست، يك جايى را خراب كرد، گاهى يكى آدمى راكشت، مىريختند به جان هم، يك كشتار پيدا مىشد زياد. آنها روى حساب، هميشه روى نقشه حساب مىكنند و اينطور كارها را مىكنند، قضيه دخالت نظامى ابدا مطرح نيست، دخالتهاى توطئهگرى اينطورى يعنى از قواى خود ما استفاده مىكنند، قوه خودشان را از آن استفاده نمىكنند، در اين ممالك از قواى خود ما استفاده مىكنند. خوب شما كردستان را ببينيد كه اينها از چه استفاده مىكنند، يك نفر سرباز امريكايى نمىآيد آنجا يك كارى بكند، آنها با شيطنت استفاده مىكنند از خود اين افرادى كه يا وابسته هستند به آنها يا اعوجاج دارند، آن وقت اين دست دومىها كه اعوجاج دارند، از سادهدلى بعضى از كردها استفاده مىكنند، با آنها يك - چيز - صحبت مىكنند منتشر مىكنند كه بنا دارند كه تمام كردستان را بكوبند. اين ارتش ايران كه رفته آنجا براى اينكه جلوگيرى كند از اينكه آنها دارند مىكشند و سر مىبرند و اذيت مىكنند، فورا آنها دنبالش برمىدارند مىنويسند كه ما مىخواهيم; يعنى دولت ايران مىخواهد كه كردها را بكوبد. آن رفته كه كردها را حفظ بكند اينها مىگويند رفته كردها را بكوبد.
اين اشخاصى كه هى فدايى خلق خودشان را معرفى مىكنند، من كه در اين چيزهائى كه براى پشتيبانى از اين جوانها بود كه آنجا را گرفتند، به گوش من نخورد كه اينها پشتيبانى كرده باشند. اگر اينها امريكايى نيستند، چطور پشتيبانى نكردند از اينها؟ اگر اينها مال شوروى هستند خودشان يا خير ملى هستند. آدمى كه ملى است، با امريكا خوب دشمن است همانطورى كه همه ملت ما دشمن شماره اول خودش را امروز امريكا مىداند. براى اينكه دشمن شماره اول ما را برده است امريكا نگه داشته است. آن وقت هم كه آن بود، دشمن شماره يك ما آنها بودند اينها اذناب آنها بودند، اينها كسانى بودند كه ماموريت داشتند براى وطنشان، يعنى ماموريت داشتند كه اين وطن را نگذارند كه يك قدم جلو برود. مايى كه و شمايى كه و ملت ما كه دشمن شماره يكش را امريكا مىداند و حالا هم كه جوانها رفتند آنها را گرفتند ديدند كه مركز توطئه بوده آنجا، به گوش من نخورد كه از اين فداييان خلق يك پشتيبانى از اينها شده باشد.
(تاريخ سخنرانى 16 آبان 1358)
دلايل تبعيد از كلام امام
سئوال: آيا دلايل تبعيد خودتان را مىتوانيد تشريح كنيد؟
جواب: پانزده سال قبل كه شاه قصد داشتبه دستور امريكا لايحه مصونيت مستشاران امريكايى را به تصويب مجلسين برساند، من اين خيانتشاه را نسبتبه ملت ايران، در طى يك سخنرانى و صدور يك اعلاميه محكوم نمودم و ملت ايران را از اين سياست استعمارى امريكا مطلع ساختم كه پس از چند روز مرا از ايران پس از آنكه شبانه به منزلم در قم حمله كردند، دستگير و سپس به تركيه تبعيد نمودند و در آنجا هم دولت تركيه تحت فشار افكار عمومى از دولت ايران خواست كه محل تبعيد مرا كشورى غير از تركيه قرار دهد كه سر انجام به عراق تبعيد شدم و در آنجا پس از حدود پانزده سال، دولت عراق تحت فشار شاه مخالفتخود را با فعاليتهاى اسلامى من عليه رژيم سلطنتى و شاهنشاهى ابراز كرد و از اين جهت تصميم گرفتم كه به كويت كه يك كشور اسلامى استبروم تا در آنجا در مورد محل اقامتم تصميم بگيرم و با داشتن ويزاى آن كشور، دولت كويت از ورود من به آن كشور جلوگيرى نمود و به ناچار به فرانسه آمدم، اقامت من در اينجا نيز موقتى است.
(تاريخ مصاحبه: 14 آذر 1357)
مصاحبه خبرنگار روزنامه فرانسوى لوموند (اريك رولو) با امام خمينى (س)
سئوال: شما موضع دانشجويان ايرانى را تاييد كرديد، آيا نگهدارى گروگانها با قوانين اسلامى مطابقت دارد، حتى در موقع جنگ؟
جواب: آنجا من به شما گفتم مثل اينكه اشتباه به شما رسيد و شايد باز اين اشتباه را دستگاههاى تبليغات صهيونيستى كرده باشند. آنچه من گفتم اين بود كه ما نمىتوانيم ملتى را كه اينقدر از امريكا ضربه ديده، اگر چنانچه امريكا شاه را نگه دارد و اين امر طولانى شود يا بخواهد مملكت ما را بمباران كند، ما نمىتوانيم جوانان را كنترل كنيم. مردم ما پنجاه سال است كه از امريكا ضربه خوردهاند. ممكن است كه جوانهاى ما اينجاها را خودشان به هم بزنند. من اينطور گفتم، نه اينكه ما ابتدائا اين كار را مىكنيم. الان هم آنها در كمال خوشى و آسايش هستند و تبليغات آقاى كارتر بر خلاف اين است لكن واقع اين است. من فرستادم تحقيق كردم، به گروگانها هيچ صدمهاى نرسيده است و اسلام با همه مردم دنيا مىخواهد با خوبى رفتار كند. بله، اسلام با كسانى كه توطئه گر هستند و بخواهند برخلاف مصالح مسلمين و مصالح بشر عملى بكنند با آنها هم سختگرى مىكند.
( تاريخ مصاحبه: 9 آذر 1358)
مصاحبه با خبر نگاران در 27 آبان ماه 1358
سئوال: آيا حضرتعالى هنوز مىفرماييد كه اگر شاه به ايران بازنگردد گروگانهاى امريكايى آزاد نخواهند شد؟
جواب: بسم الله الرحمن الرحيم. اين مسئله مربوط به ملت است. سى و پنج ميليون ملت ما خواستشان اين است و بايد ما بررسى كنيم راجع به اينكه چرا ملت ما مىخواهد كه شاه بيايد و تا نيايد دست از اين گروگانها برداشته نخواهد شد و چرا كارتر اينقدر اصرار دارد، قضيه اين نيست كه شاه بيايد ايران، ملت ما شاه را كه دشمن خودش مىداند مىخواهد چه بكند. يك تحفهاى نيستبراى ملت ما كه بخواهد او را در موزه نگه دارد، بلكه مطلب اين است كه دو جهت هست كه ملت ما مىخواهند شاه بيايد و ما اصرار داريم، كه اين دو جهتيكيش اهميتش بيشتر از ديگرى است. يك جهت راجع به اينكه ما ملتى هستيم كه الان اقتصادمان خيلى قوى نيست و داراييهاى ايران، بسيار در دستشاه مخلوع و بستگان اوست و اين در بانكهاى امريكا و ساير كشورها متمركز است. و اينها همه مال ملت است و اينكه ما اصرار داريم شاه را بياوريم براى اين است كه معلوم بشود كه اين اموال فقرا كه در دست اينها و عمال اينها هست در كجاها هست و بايد برگردد به ملت و مطلبى كه اهميتش بيشتر از اين است. اين است كه ما مىخواهيم او بيايد و ما ريشه اين جناياتى كه اين شخص در طول سىو هفتسال تقريبا به ايران كرده است و اين خيانتهايى كه به ايران كرده است و اين آدمكشيهاى دستجمعى كه كرده است ما به دستبياوريم كه اين با امر كى بوده. يك انسان، يك آدم كه مىخواهد در يك مملكتى حكومت كند بىجهت اينقدر جنايت نمىكند. اين عامل اشخاصى بوده است. خود ايشان هم مىگويد من مامور بودم براى وطنم. ما مىخواهيم آن امر را پيدا بكنيم كه آنكه امر كرده است كه ايشان در وطنش اينهمه جنايتبكند كيست و چه اشخاصى هستند؟ از اين جهت ملت ما اصرار دارد به اينكه اين آدم بيايد و اين دو مطلب ثابتبشود در محاكمه. محكمه هر جور حكم كرد عمل بشود. و اما اينكه كارتر اصرار دارد به اينكه ايشان نيايد، بايد ما ببينيم كه اين از باب اين است كه آقاى كارتر بشر دوست است و حس انساندوستى اين آقا، اين آقاى كارتر او را وادار كرده است كه اينقدر اصرار بكند و در مقابل ملتهاى اسلامى بايستد و ارعاب بكند و آنهمه مطالب پيش بيايد و منطقه را به خطر بيندازد، اين براى اين است كه يك آدمى است انساندوست و براى انساندوستى - كه - اين نحو مىكند؟ ما در آقاى كارتر اين انساندوستى را سراغ نداريم براى اينكه از اعمال ايشان معلوم است كه ايشان اين حس را ندارند. كسى كه يك جانى را در حفظ خودش و حمايتخودش به عنوان انساندوستى نگه مىدارد نبايد در ممالك بسيار، اينقدر جنايتها را و اينقدر آدمكشيها را علتباشد. اين آدم انساندوست نيست و حس انساندوستى اين چيز را نكرده است. اگر در ايشان حس انساندوستى بود. سى و پنج ميليون انسانهايى كه در ايران بودند كه يكيشان هم محمدرضا بود و همه از يك ملت و از يك كشور هستند، چه شد كه در ظرف سىو هفتسال آنهمه جنايات بر ما شد و اخيرا با دست اين شخص آنهمه كشتار مىشد و در حكومت آقاى كارتر بود و ايشان ابدا حس انساندوستىشان اسباب اين نشد كه يك تقاضايى لااقل از اين شخص بكند كه نكن اين كار را، بلكه آنطور كه ما مىدانيم ايشان علاوه بر اينكه تقاضا نكردهاند تهييج هم كردهاند. ، و اما اينكه اصرار دارند و از جهت انساندوستى معلوم شد نيست، معلوم مىشود براى اين است كه اسرار او فاش نشود، اسرار روساى امريكا فاش نشود. ما با بودن شاه در اينجا اسرار شخص كارتر و اسرار اسلاف او را فاش خواهيم كرد و به ملت امريكا ارائه خواهيم كرد و ملت امريكا مىفهمد كه گرفتار چه روساى جمهورى هستند كه ملتشان را به تباهى كشيده است و آبروى ملتشان را در بين مسلمين از بين برده است. ما براى اين مىخواهيم كه بيايد و ايشان براى اين جهت مىخواهد كه نيايد. اين اصرار او به نيامدن براى اينكه خوف اين را دارد كه اسرار فاش بشود و ايشان ديگر نتوانند در مملكتخودشان يك زندگى صحيح داشته باشند و ديگر رياست جمهورى ايشان هم فاتحهاش خوانده بشود و مملكت امريكا هم اگر مطلع بشود از مسائل و مطلع بشود از مصايب ما و مطلع بشود و رسانههاى گروهى به آنها بفهمانند كه در اين مملكت چه گذشته است و اينها از دست روساى جمهور امريكا و ديگر روساى ابرقدرت، بر ما گذشته است اگر يك همچو احساسى را بكنند اين طرفدارى از كارتر را نمىكنند و من هم احتمال اين را مىدهم كه طرفدارى از كارتر يك قشر از اشخاصى است كه تحت نظر خود آنها هستند نظير آن طرفداريهايى كه در اينجا از شاه مىشد. از شاه مخلوع مىشد كه وقتى كه مثلا رئيس جمهور امريكا مىآمد به ايران عده كثيرى را مىبردند به استقبال به اسم ملت. در صورتى كه ملت هرگز از اين امور اطلاع صحيح نداشت و هرگز حاضر نبود كه استقبال بكند از شاه يا از مهمانهاى شاه لكن آنها عده زيادى داشتند كه اين كارها را انجام مىدادند. من احتمال مىدهم كه آقاى كارتر هم عده زيادى از قبيل سازمان امنيت و اشخاصى كه مربوط به خودش است داشته باشد و آنها به دانشجوهاى ما در خارج اين اهانتها را مىكنند و اين سختىها را مىگيرند و خود آقاى كارتر هم كه آقاى انساندوستى است دانشجوهاى ما كه براى تحصيل علم آنجا رفتند، در آنجا آنطور با آنها رفتار مىكند و وادار مىكند كه آنها را اذيت كنند، وادار مىكند كه سگ به جان آنها بيندازند و آنطور جنايات را بكنند. اين آقاى انساندوست وضعش اين است و ما كه يك ملت مظلومى هستيم ما مىخواهيم كه آن كسى كه به ما خيانت كرده استخودش و اساس كارهايش معلوم بشود.
سئوال: ولى اين جواب اين نيست كه آيا به اصطلاح اسرا آزاد خواهند شد يا نه؟ و ايشان آن جواب را مىخواهند.
جواب: جواب شد. براى اينكه - اسرا يعنى - ملت نمىگذارد. ملت ما مىخواهد و نمىشود غير از اين، ما بر خلاف ملت نمىتوانيم عمل بكنيم.
سئوال: آيا اين اسرا بنابراين همين جا خواهند ماند براى هميشه ؟
جواب: خواهند بود تا شاه بيايد. اختيار اين اسرا در دست كارتر است. اين اسرا را مىتواند كارتر اينجا آزاد كند مادامى كه بفرستد مجرم ما را به ما تحويل بدهد و ما هم اسرا را.
سئوال: و تنها در آن صورت است كه شاه برگردانده بشود. در غير اين صورت و لاغير؟
جواب: نه خير اينقدر بخواهد سئوال كند بيشتر از يك سئوال را جواب نمىدهم. نه خير بگوييد من وقت ندارم. ما بايد، بيشتر از اين وقت ندارم سئوال كنيد جوابتان را بدهم.
مصاحبه خبرنگار سى. بى. اس (S .B .C) امريكا با امام خمينى (س)
سئوال: حضرت آيتالله، آقاى كارتر دولت ايران را متهم به عمليات تروريستى مىكند و مصرا مىگويد كه اگر خداى ناخواسته چنانچه صدمهاى در ايران به اسرا وارد بشود رژيم شما مسئول اين مسئله خواهد بود.
جواب: ملتسىو پنج ميليونى تروريست هستند؟ ! از آقاى كارتر بايد پرسيد كه تشخيص شما در مسائل سياسى هم همين طور است كه يك ملتسىو پنج ميليونى كه همه پشتيبانى از اينها كردند باز شما مىگوييد تروريست هستند! من ديدم كلامى كه از اييشان صادر شده است، معالاسف كلام عاقلانهاى نبود كه: اينها دانشجو نيستند اينها لات هستند. اينها تروريستاند.
- دانشجوها، با لات در منطق شما يكى هستند؟ ! لاتها و اراذل با دانشجوها را شما در منطقتان يكى مىدانيد؟ ! توهين به دانشجوها در سراسر كشورهاى عالم نيست اين مطلب؟ ملت ما را شما تروريست مىدانيد؟ تشخيص شما در مسائل سياسى هم همين طور است كه ملت ما را تروريستبدانيد؟ ! شما مطمئن باشيد كه ملت ما مسلم است و مسلم تروريست نيست و با اينها با كمال رافت عمل مىكند. بهتر است از معامله شما با دانشجوهاى ما در خارج كشور كه آنطور شما داريد عمل مىكنيد آيا عمل شما تروريستى است كه دانشجوهاى ما را آنطور اذيت مىكنند و سگها را به جان آنها مىريزند. يا نگهدارى اينها در يك محفظهاى كه محل خودشان بوده است و همه جور آسايش برايشان فراهم است و آمدند ديدند و ما اجازه داديم كه هر روز بروند آنها را ببينند؟ اين عمل تروريستى استيا اين عمل انسانى است؟ و اعمالى كه امثال شماها انجام مىدهيد يك اعمالى است كه شبيه به اعمال تروريستى است.
سئوال: حضرت امام اجازه مىفرماييد كه ايشان بروند به سفارت سابق امريكا و با گروگانها صحبتبكنند و از سلامتيشان به اصطلاح و رفتار خوبى كه با آنها مىشود به دنيا بگويند.
جواب: مانعى ندارد خوب بروند آنجا جوانها آنجا هستند و آنها هم مانعى پيششان نيست كه كسى برود ببيند - آنها - ببينند آنها سالماند و حالشان خوب است و در رفاه هستند. ابدا چيزى كه موجب گرفتارى آنها باشد نيست. فقط در يك محلى هستند كه حفاظت مىشوند و ابدا آسيبى به آنها نخواهد وارد شد، اصلا، اصلش با اين امور با اسير اسلام بسيار رفتار انسانى مىكند و او را از همه جهات حفظ مىكند و ما هم تابع اسلام هستيم و جوانهاى ما هم دانشجوهاى اسلامى هستند و با آنها حتما بدانيد كه رفتار خوب مىكنند - حتى من پسرم را گفتم كه بايد آن جهت را شما گوشزد كنيد و خودتان مشاهده كنيد و ايشان گفتند كه نه آنها حالشان خوب است و من اميدوارم كه تا آخر هم حال اينها خوب باشد و ابدا آسيبى به آنها وارد نشود و آنها از امريكا بخواند و از كارتر بخواهند كه وسايل آزادى آنها را او فراهم كند. ملت ما يك امر مشروعى دارد. يك حرف مشروعى دارد اين حرف را قبول كنند. اينها هم آزاد خواهند شد.
سئوال: اجازه مىفرماييد بگويم فقط خودشان بروند. مىفرماييد كه خودشان تنها بروند.
سئوال: حضرت آيت الله، در ازاء آزادى اسراى زن و سياهانى كه دستور فرموديد، شما چه انتظارى از دولت امريكا داريد؟
جواب: ما آزادى زنها را و آزادى سياهها را براى اين قايل شديم كه زنها در اسلام يك احترام ويژه دارند و سياهپوستان هم تحت فشار امريكا بودند و ظلم بر آنها شده است و آنها را ما آنطور مقصر نمىدانيم بلكه آنها شايد تحت فشار بودند كه اينجا آمدند و لهذا ما براى امتثال امر اسلام و خدا اين عمل را كرديم و انتظارى از آقاى كارتر نداريم و پاداشى نمىخواهيم. تمام مطلب ما اين است كه كارتر، اين خيانتكار را به ما پس بدهد و شخص مجرمى كه در يك مملكتى به يك ملتى جرم كرده است، در تمام قوانين دنيا اين است كه بايد پس داده بشود به خود آن مملكت و ايشان - بر تمام - بر خلاف تمام موازين عقلى و عقلايى عمل مىكند.
خبرنگار: حضرت آيت الله، به نظر ما يك مرد بسيار بسيار مهربان مىآييد. يك مرد مقدسى، چهره مقدسى داريد. خيلى قيافه حضرت آيت الله مردمى هست و من هم به عنوان يك انسان فقط آرزو مىكنم، دعا مىكنم كه خداى ناخواسته هيچگونه آسيبى به اصطلاح وارد نشود به روابط بين دو تا مملكت، چيز خارقالعادهاى پيش نيايد. منبع: سایت حوزه
صفحات: 1· 2