تغییرات جمعیتی
آنچه مهم است اين است كه كشور ما با ظرفيّت طبيعى و با ويژگى جغرافياى سياسى خود احتياج دارد به يك جمعيّت بيشتر؛ علاوه بر اين -همانطور كه قبلاً هم گفتهايم- مسئلهى نماى جوان براى كشور يك مسئلهى اساسى و مهم و تعيينكننده است. آنطورى كه اهل علم و اهل تحقيق بررسى كردهاند و جوانب قضيّه را ملاحظه كردهاند و آمارها را مورد مداقّه قرار دادهاند، ما اگر چنانچه با اين شيوهاى كه امروز داريم حركت ميكنيم پيش برويم، در آيندهى نهچندان دور، يك كشور پيرى خواهيم بود كه علاج اين بيمارى پيرى هم درحقيقت در دسترس نيست؛ حالا نه [اينكه] در دسترس ما نيست، [بلكه] در دسترس هيچ كس نيست؛ يعنى امروز كشورهايى كه در دنيا دچار پيرى شدهاند و قدرت «زاد و ولد» خودشان را از دست دادهاند، به دشوارى ميشود گفت كه راه علاجى براى حلّ اين مشكل دارند. ما هم طبعاً با همين مشكل مواجه خواهيم شد؛ و نبايد بگذاريم به اينجا برسد. البتّه مبانى اسلامى و تفكّر اسلامى در زمينهى جمعيّت و افزايش جمعيّت و با توجّه به وضع جغرافياى سياسى منطقه و كشور جمهورى اسلامى يك چيزهاى روشن و واضحى است.
همايشى كه آقايان گذاشتيد، به نظر من جزو كارهاى بسيار خوب است. يعنى ما نميخواهيم اين قضيّه را با شعار و با «صلوات بفرستيد تمام بشود» و مانند اينها پيش ببريم؛ ميخواهيم مسئله به شكل عميق و علمى حل بشود؛ گرههاى ذهنىاى كه وجود دارد باز بشود، حقيقت قضيّه روشن بشود و به اعتقاد من ما ميتوانيم اين كار را بكنيم؛ يعنى متفكّرين ما و صاحبان دانشِ مرتبط با مسئلهى جمعيّت - در هر بخشى از بخشها - ميتوانند در اين زمينه منطق صحيح و قابل قبولى را ارائه كنند. اين همايش البتّه قدم اوّل است، يعنى قدم ابتدايى است، [امّا] از گذاشتن قانون بهنظر من مهمتر است؛(۲) چون فرهنگسازى در اين مسئله مثل خيلى از مسائل ديگر اجتماعى، حرف اوّل را ميزند؛ بايد فرهنگسازى بشود كه متأسّفانه امروز اين فرهنگسازى نيست، تعطيل است؛ با اينكه حالا گفتهشده، ما هم گفتهايم، ديگران هم گفتهاند، در مجلس هم مطرح شده، بعضىها هم كم و بيش اينجا و آنجا بحث ميكنند، لكن كار فرهنگى به معناى صحيح انجام نگرفته. بهنظر من اين كارِ شما كار خوبى است، كار مناسبى است؛ منتها اكتفا نكنيد به اينكه يك ميزگردى تشكيل بشود و سخنرانىاى گذاشته بشود و بعد مثلاً تعدادى مقاله چاپ بشود؛ اينها كارهاى لازمى است، امّا ناكافى است؛ بايستى از امكاناتى كه در كشور وجود دارد استفاده كنيد، فكر را در كشور بگسترانيد؛ آنوقت فكرى هم كه گسترش پيدا ميكند، بايد فكر عميق و اساسى و منطقى و قانعكننده براى هر كسى باشد؛ بنابراين بايد كار بشود روى اين مسئله كه لابد آقايان اين كار را كردهايد. من معمولاً وقتى گروهها و افرادى دنبال اين هستند كه مثلاً يك گردهمايى و همايشى را ترتيب بدهند، هميشه سفارش ميكنم، ميگويم شما اَمَد(۳) را نزديك قرار ندهيد؛ يعنى فرصت قرار بدهيد براى اينكه بتوانيد كار بكنيد، تا آنچه بُروز ميكند در اين همايش، يك چهره و نماى مطلوبى داشته باشد، آبرومند باشد. و لابد آقايان اين كار را كردهايد؛ چون بحمدالله شما اهل فضل و اهل تحقيق هستيد و مؤسّسهى شما، مؤسّسهاى است كه سابقهى خوبى در اين زمينهها دارد؛ لكن كار را به اينجا متوقّف نكنيد.
جوانب قضيّه را بسنجيد، ببينيد چه چيزهايى است كه موجب ميشود جامعهى ما دچار ميل به كمفرزندى بشود. اين ميل به كم بودن فرزند، يك عارضه است؛ والّا انسان بهطور طبيعى فرزند را دوست ميدارد. چرا ترجيح ميدهند افرادى كه فقط يك فرزند داشته باشند؟ چرا ترجيح ميدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن بهشكلى، مرد بهشكلى پرهيز ميكنند از فرزنددارى؟ اينها را بايستى نگاه كرد و ديد عواملش چيست؛ اين عوامل را پيدا كنيد، براى علاج اين عوامل بيمارىزا - كه به اعتقاد بنده اينها عوامل بيمارىزا است - متخصّصين و صاحبان انديشه را بخواهيد فكر كنند. فرض كنيد مثلاً بالا رفتن سنّ ازدواج؛ خب بلاشك يكى از چيزهايى كه بارورى را محدود ميكند، بالا رفتن سنّ ازدواج است؛ خب، اين يكى از كارهايى است كه بايد در كشور فكر بشود. چرا سنّ ازدواج در كشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتياج ندارد به اطفاء نياز جنسى و غريزهى جنسى؟ ما بايد به اين فكر كنيم. خب، از آنطرف ميگويند كه اينها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببينيم چگونه ميشود كارى كرد كه همهى اينها با هم جمع بشود. ما نبايد تصوّر بكنيم كه حتماً بايستى يك نفرى يك خانهى مِلكى داشته باشد، يك شغل درآمددارى داشته باشد، بعد ازدواج بكند؛ نه، اِنَ يَكونوا فُقَرآءَ يُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛(۴) اين قرآن است [كه] با ما دارد اينجور حرف ميزند. يعنى همهى آن گرههاى ذهنىاى را كه وجود دارد در اين زمينه، بايد شما باز كنيد، يعنى شأن شما و همايشى از اين قبيل، اين است كه بايستى اين كار فكرى و علمى را بكند؛ يعنى صرفاً بيان فكر، بيان خواست و حتّى شعارهايى در اين زمينه نباشد. واقعاً كار بشود، كار فكرى بشود؛ عوامل كاهش جمعيّت و موجبات افزايش جمعيّت بهنحو مطلوب و با اعتدال متناسب، درست سنجيده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افكار نخبگان. در اين زمينه خب الان عامّهى مردم، بعضىها متديّنند، بعضىها متعبّدند، وقتى گفته ميشود، ميروند سراغ بارورى بيشتر؛ لكن نخبگان جامعه بايد قانع بشوند، بايد مسئله را قبول كنند؛ اگر نخبگان قبول كردند، كار سهل ميشود، كار فرهنگسازى آسان ميشود. در اين زمينهها انشاءالله بايستى آقايان تلاش كنيد و اميدواريم انشاءالله موفّق باشيد.
بنده همچنان معتقدم كشور ما كشور هفتاد و پنج ميليونى نيست؛ كشور ما كشور صد و پنجاه ميليونى [است]؛ حالا ما دستِكم را گرفتيم گفتيم صد و پنجاه ميليون؛ بيشتر هم ميشود گفت. قطعاً اين كشور با اين سطح وسيع، با اين تنوّع آبوهوايى، با اين امكانات فراوان زيرزمينى، با اين استعداد بالقوّهى علمى كه در اين كشور وجود دارد، ميتواند يك كشور پرجمعيّتى باشد و انشاءالله خودش هم اين جمعيّت را اداره كند؛ يعنى همچنان كه ما فكر ميكنيم كه اگر چهار پنج بچّه افتاد روى دوش يك خانواده وضع زندگيشان چگونه خواهد شد، فكر اين را هم بكنيد كه اين چهار پنج بچّه وقتى بزرگ شدند و كارى پيدا كردند و شغلى پيدا كردند چه كمكى ميتوانند به پيشرفت كشور بكنند؛ يعنى اين را هم بايد فكر كرد.
يك نگاه مقلّدانهاى به زندگى غربى يا به زندگى اروپايى وجود داشته كه به اينجاها منتهى شده و ميراث آن به ماها رسيده؛ ما هم در يك برههاى از زمان غفلت كرديم، كارى كه بايد انجام بدهيم انجام نداديم. درحالىكه امروز در [بعضى از] همين كشورهاى غربى از كاهش بارورى دارند زيان مىبينند و پشيمانند، و در بعضى از كشورهاى غربى مطلقاً كاهش بارورى وجود ندارد؛ يعنى خانوادههاى پرجمعيّت، مثلاً خانوادهى آمريكايى با ده دوازده بچّه، چطور خانوادهى ايرانى [كه] ميخواهد از او تقليد كند بايد حتماً يك بچّه داشته باشد يا دو بچّه! كه اين الان وجود دارد و گزارشها و خبرها از اين واقعيّت به ما اطّلاع ميدهد. انشاءالله كه موفّق و مؤيّد باشيد.
۱) اين همايش به همّت معاونت پژوهش مؤسّسه آموزشى و پژوهشى امامخمينى (ره)، روز ۹ آبان سال جارى برگزار خواهد شد.
۲) در گزارش حجّةالاسلام آقاتهرانى اعلام شد كه پس از تصويب سياستها و راهبردهاى بحث جمعيّت در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، كميسيون فرهنگى مجلس در حال كار بر روى طرحى است تا پس از طرح آن در صحن مجلس، به عنوان قانون تصويب شود.
۳) پايان
۴) سورهى نور، بخشى از آيهى ۳۲
صفحات: 1· 2