خـــــــــــود سازی...
امام صادق عليه السلام فرمود:
” من سر ان يكون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فجوا وانتظروا هنيئا لكم ايتها العصابة المرحومة ؛”
كسى كه دوست دارد تا از ياران قائم (علیه السلام) باشد، بايد در انتظار ظهور باشد، و حتما بايد كارهايش براساس تقوى و پاكى و اخلاق نيك باشد، چنين كسى منتظر امام (علیه السلام) است ، و در اين راه بكوشيد و آماده باشيد، گوارا باد بر شما اى جوانمردان كه رحمت خدا با شما است .” (101)
علماى اخلاق مى گويند: انسان وقتى كه صبح از خواب برمى خيزد تا شب كه مى خوابد بايد چهار چيز را حفظ كند: 1 مشارطه 2 مراقبه 3 محاسبه 4 محاكمه
يعنى نخست متعهد باشد كه در كارهايش گناه وارد نشود، دوم مواظب باشد كه اين حالت ادامه يابد، سوم در آخر، كار خود را به حساب بكشد كه مبادا در حسابش بدهكار خدا باشد، چهارم در صورت بدهكارى ، نفس خود را به محاكمه بكشد و بازخواست نمايد و به جبران بدهكارى بپردازد.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
“آيا مى خواهيد شما را به زرنگ ترين و احمق ترين احمقها خبر دهم ؟
ياران عرض كردند: آرى .
فرمود: زيركترين زيركها كسى است كه خود را براى بعد از مرگ به حساب بكشد، و احمقترين احمقها كسى است كه از هواى نفس پيروى كند امان و رحمت الهى را داشته باشد. (102)
امام على عليه السلام در ضمن خطبه اى فرمود:
“آيا در قيامت نفوس انسانها حتى به مقدار خردل (ذره ) مورد بازخواست نيست ؟” (103)
قرآن در سوره نساء آيه 1 مى فرمايد:” ان اللّه كان عليكم رقيبا؛"خداوند حتما مراقب كارهاى شما است .”
و در روايات آمده :
” انه ينشر للعبد فى كل حركة من حركاته و ان صغرت ثلاث هواوين ، الاول “لم ” الثانى “كيف ” الثالث “لمن “؛”
هنگام انجام عمل هر قدر هم كوچك باشد سه دفتر براى ثبت خصوصيات آن گشوده مى شود: اول (چرا) دوم (چگونه ) سوم (براى چه كس ). ” يعنى انگيزه عمل و چگونگى و كيفيت آن و هدف نهائى آن چيست ؟
(104)
بنابراين بايد منتظران حضرت مهدى (علیه السلام) و زمينه سازان انقلاب جهانى به رهبرى آن حضرت اين امور را رعايت كنند، كه پايه و سنگ اول است .
بايد توجه داشت كه مبادا ما مورد نفرين امام (علیه السلام) گرديم .
امام باقر عليه السلام فرمود:
” من مات و هو عارف لامامته لم يضره تقدم هذا الامر او تاخره و من مات عارفا بامامتته كان كمن كان مع القائم فى فسطاطه ؛”
كسى كه بميرد ولى شناخت به امامت (حضرت قائم “عج ” ) داشته باشد، دير و يا زود شدن ظهورش ، به او ضرر نمى رساند، و كسى كه شناخت به امامت او نداشته باشد و بميرد، مانند كسى است كه همراه قائم (علیه السلام) در ميان خيمه او است .” (105)
بنابراين ما هم اكنون مى توانيم با خودسازى ، از ياران نزديك امام قائم (علیه السلام) باشيم .
آيا عقيده به ظهور مصلح جهانى مخصوص شيعيان است ؟
مى پرسند:
آيا عقيده به ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) در آخرالزمان مخصوص شيعه است يا اديان ديگر نيز به آن معتقدند؟
پاسخ :
اين عقيده حتى در كتب زرتشتيان ، هنديان و تورات و انجيل و در ميان مصريها و چينيها و حتى در ميان غربيها وجود دارد و در منافع اهل تسنن ، روايات متواتر و بسيار زياد آمده است ، به عنوان نمونه به كتابهاى :
1- نورالابصار صفحه 157.
2- التاج الجامع الاصول (تاءليف شيخ منصور على ناسف ).
3- كتاب صواعق الحرقه .
4- كتاب منتخب الاثر (تاءليف آية اللّه صافى ).
5- اثباة الهداة ، ج 7، از صفحه 179 به بعد.
6- الجالس السنيه نوشته سيد محسن جبل عاملى (ره ) جلد 5 صفحه 713 تا 743 مراجعه فرمائيد.
ياران مهدى عليه السلام بيشتر كجا هستند؟
پاسخ :
جالب اينكه در روايات بسيارى آمده كه مستجات ياران امام مهدى (علیه السلام) از مشرق زمين بپا مى خيزند،
رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
” (هنگام ظهور) پرچمهاى سياه از طرف مشرق نمودار شود، پس با وى (امام قائم “عج ” ) بيعت كنيد كه او خليفه خدا مهدى (علیه السلام) است .
و نيز فرمود: جمعى از مردم از طرف مشرق خروج كنند و مقدمات حكومت مهدى (علیه السلام) را فراهم سازند.” (106)
اميرمؤ منان عليه السلام فرمود:
“آفرين بر طالقان كه خداوند در آن گنجهائى نهاده كه از طلا و نقره نيست بلكه مردان مؤ منى هستند كه بطور شايسته خدا را شناخته اند و در آخرالزمان ، ياوران حضرت مهدى (علیه السلام) خواهند بود.” (107)
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
“هنگامى كه پرچمهاى سياه را از جانب خراسان ديديد، به طرف آن برويد هر چند با دست و سينه روى برف باشد، چرا كه خليفه خدا مهدى (علیه السلام) در ميان آنها است .” (108)
و در روايت ديگر فرمود:
“بزودى اهل بيت من دچار گرفتاريها و آوارگيها خواهند شد، تا اينكه جمعى با پرچمهاى سياه از طرف مشرق بيايند… تا اينكه امر به يكى از افراد اهل بيت من (امام قائم “علیه السلام ” ) سپرده شود، كه او سراسر زمين را بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد كند، ” فمن ادرك منكم فلياتها و لو حبوا على الثلج ؛ ” هر كدام كه از شما آنها را درك كرديد به آنها بپيونديد گر چه با راه رفتن با دست و سينه روى برف باشد خود را به آنها برسانيد.” (109)
به اين ترتيب مى بينيم ، مشرق زمين مورد توجه قرار گرفته است و چنانكه هم اكنون از نشانه هايش پيداست ، تنها مشرق زمين است كه اين كار را خواهد كرد، بنابراين مشرق زمين بايد بپاخيزد!
و با توجه به اينكه اكثريت قريب به اتفاق امت مسلمان از مستضعفان در مشرق زمين هستند و با توجه به امكانات عظيم جغرافيائى و اقتصادى و نيروى انسانى كه دارند، مى توانند بپاخيزند و دستهاى ابرقدرتها را قطع كنند و زمينه سازى خوبى براى ظهور مهدى (علیه السلام) ايجاد بنمايند.
نشانه هاى ظهور امام عليه السلام چيست ؟
پاسخ :
وقت ظهور آن حضرت معلوم نيست ، و حتى مطابق روايات كسانى كه وقت ظهور را تعيين كنند، دروغگو شمرده شده اند. (110)
ولى نشانه هايى به عنوان علائم در روايات بسيار آمده كه مربوط به مدت اندكى قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است ، اين نشانه ها بسيار زيادند (111) كه معروفترين و جامعترين آنها اين است كه هرج و مرج در همه چيز دنيا مشهود مى گردد. (112)
سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد (113) چنانكه در هر انقلابى معمولا، ظلم و فساد قبل از آن ، باعث انقلاب مى گردد، اين موضوع در ضمن يك روايت جامع بطور مشروح بيان شده و امام صادق عليه السلام آن را در 119 ماده بيان كرده است و اينك ترجمه روايت :
حضرت امام صادق عليه السلام به يكى از يارانش فرمود:
1- هرگاه ديدى : حق بميرد و طرفدارنش نابود شوند.
2- و ديدى كه : ظلم همه جا را گرفته .
3- و ديدى كه : قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.
4- و ديدى كه : دين همچون ظرف تو خالى ، و بى محتوا شده است .
5- و ديدى كه : طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.
6- و ديدى كه : كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمى شود و بدكاران بازخواست نمى شوند.
7- و ديدى كه : چنان فسق و فجور آشكار شده كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفاء مى كنند.
8-و ديدى كه : افراد با ايمان سكوت كرده و سخنشان را نمى پذيرند.
9- و ديدى كه : شخص بدكار، دروغ گويد، و كسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى كند.
10- و ديدى بچه ها، بزرگان را تحقير كنند.
11-و ديدى كه : قطع پيوند خويشاوندى شود.
12- و ديدى كه : بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13- و ديدى نوجوانان پسر، همان كنند كه زنان مى كنند.
14- و ديدى كه : زنان با زنان ازدواج نمايند.
15- و ديدى كه : مداحى دروغين از اشخاص ، زياد شود.
16- و ديدى كه : انسانها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف مى كنند و كسى مانع نمى شود.
17- و ديدى كه : افراد با ديدن كار و تلاش نامناسب مؤ منين ، به خدا پناه مى برند.
18- و ديدى كه : همسايه به همسايه خود اذيت مى كند و از آن جلوگيرى نمى شود.
19- و ديدى كه : كافر به خاطر سختى مؤمن ، شاد است .
20- و ديدى كه : شراب را آشكارا مى آشامند و براى نوشيدن آن كنار هم مى نشينند و از خداوند متعال نمى ترسند.
21- و ديدى : كسى كه امر به معروف مى كند خوار و ذليل است .
22- و ديدى آدم بدكار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نيرومند و مورد ستايش است .
24- و ديدى راه نيك بسته و راه بد باز است .
25- و ديدى خانه كعبه تعطيل شده ، و به تعطيلى آن استوار داده مى شود.
26- و ديدى كه : انسان به زبان مى گويد ولى عمل نمى كند.
27- و ديدى كه : مردان از مردان و زنان از زنان لذت مى برند، (يا مردان خود را براى مردان ، و زنان خود را زنان فربه مى كنند).
28- و ديدى كه : زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تاءمين مى شود.
29- و ديدى كه : زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع ) تشكيل مى دهند.
30- و ديدى كه : در ميان فرزندان “عباس “، كارهاى زنانگى به وجود آيد.
31- و ديدى كه : زن براى زنا با مردان ، با شوهر خود همكارى كمك مى كنند.
32- و ديدى كه : بيشترين مردم و بهترين خانه ها كه زنان را بر بدكارى كمك مى كنند.
33- و ديدى كه : مؤ من ، خوار و ذليل شمرده شود.
34-و ديدى كه : بدعت و زنا آشكار شود.
35- و ديدى مردم به شهادت ناحق اعتماد كنند.
36- و ديدى كه : حلال ، حرام شود و حرام ، حلال گردد.
37- و ديدى كه : دين براساس ميل اشخاص معنى شود و كتاب خدا و احكامش تعطيل گردد.
38- و ديدى كه : جرئت بر گناه آشكار شود، و ديگر كسى براى انجام آن منتظر تاريكى شب نگردد.
39- و ديدى مؤ من نتواند نهى از منكر كند مگر در قلبش .
40- و ديدى كه : ثروت بسيار زياد در راه خشم خدا خرج گردد.
41- و ديدى كه : سردمداران به كافران نزديك شوند و از نيكوكاران دور شوند.
42- و ديدى كه : واليان در قضاوت رشوه بگيرند.
43- و ديدى كه : پستهاى مهم واليان براساس مزايده است نه براساس شايستگى .
44- و ديدى كه : مردم را از روى تهمت و يا سوءظن بكشند.
45- و ديدى كه : مرد بخاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گيرد.
46- و ديدى كه : مرد از بدكارگى همسرش نان مى خورد.
47- و ديدى كه : زن بر شوهر نيست انجام مى دهد، و به شوهرش خرجى مى دهد.
48- و ديدى كه : مرد همسر و كنيزش را كرايه مى دهد و به غذاى پست (كه از اين راه بدست مى آورد) خشنود است .
49- و ديدى كه : سوگندهاى دروغ به خدا بسيار گردد.
50- و ديدى كه : آشكارا قمار بازى مى شود.
51- و ديدى كه : مشروبات الكلى بطور آشكار بدون مانع خريد و فروش مى شود.
52- و ديدى كه : زنان مسلمان خود را به كافر مى بخشند.
53- و ديدى كه : كارهاى زشت آشكار شده و هر كس از كنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.
54- و ديدى كه : مردم محترم ، توسط كسى كه مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
55- و ديدى كه : نزديكترين مردم به فرمانداران آنانى هستند كه به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت عليهم السلام ستايش شوند.
56- و ديدى كه : هر كس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش را قبول نمى كنند.
57- و ديدى كه : در گفتن سخن باطل و دروغ ، با همديگر رقابت كنند.
58- و ديدى كه : شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولى شنيدن باطل برايشان آسان است .
59- و ديدى كه : همسايه از ترس زبان بد همسايه ، او را احترام مى كند.
60- و ديدى كه : حدود الهى تعطيل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.
61- و ديدى كه : مسجدها طلاكارى (زينت داده ) شود.
62- و ديدى كه : راستگوترين مردم نزد آنها مفتريان دروغگو است .
63- و ديدى كه : بدكارى آشكار شده و براى سخن چينى كوشش مى شود.
64- و ديدى كه : ستم و تجاوز شايع شده .
65- و ديدى كه : غيبت ، سخن خوش آنها گردد، و بعضى بعض ديگر را به آن بشارت دهند.
66- و ديدى كه : حج و جهاد براى خدا نيست .
67- و ديدى كه : سلطان به خاطر كافر، شخص مؤ من را خوار كند.
68- و ديدى كه : خرابى بيشتر از آبادى است .
69- و ديدى كه : معاش انسان از كم فروشى بدست مى آيد.
70- و ديدى كه : خونريزى آسان گردد.
71- و ديدى كه : مرد بخاطر دنيايش رياست مى كند.
72- و ديدى كه : نماز را سبك شمارند.
73- و ديدى كه : انسان ثروت زيادى جمع كرده ولى از آغاز آن تا آخر زكاتش را نداده است .
74- و ديدى كه : قبر مرده ها را بشكافند و آنها را اذيت كنند.
75- و ديدى كه : هرج و مرج بسيار است .
76- و ديدى كه : مرد روز خود را مستى به شب مى رساند و شب خود را نيز به همين منوال به صبح برساند و هيچ اهميتى به برنامه مردم ندهد.
77- و ديدى كه : با حيوانات آميزش مى شود.
78- و ديدى كه : مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزديده اند).
79- و ديدى كه : حيوانات همديگر را بدرند.
80- و ديدى كه : دلهاى مردم ، سخت و ديدگانشان خشك و ياد خدا برايشان گران است .
81- و ديدى كه : بر سر كسبهاى حرام آشكارا، رقابت كنند.
82- و ديدى كه : نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.
83- و ديدى كه : فقيه براى دين ، فقه نمى آموزد و طالب حرام ، ستايش و احترام مى گردد.
84- و ديدى كه : مردم در اطراف قدرتمندانند.
85- و ديدى كه : طالب حلال ، مذمت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستايش و احترام مى گردد.
86- و ديدى كه : در مكه و مدينه كارهائى مى كنند كه خدا دوست ندارد و كسى از آن جلوگيرى نمى كند، و هيچ كس بين آنها و كارهاى بدشان مانع نمى شود.
87- و ديدى كه : آلات موسيقى و لهو در مدينه و مكه آشكار گردد.
88- و ديدى كه : مرد سخن حق گويد و امر به معروف و نهى از منكر كند ولى ديگران او را از اين كار بر حذر مى دارند.
89- و ديدى كه : مردم به همديگر نگاه مى كنند، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى كنند) و از مردم بدكار پيروى نمايند.
90- و ديدى كه : راه نيك خالى و راه رونده ندارد.
91- و ديدى كه : مرده را مسخره كنند و كسى براى او اندوهگين نشود.
92- و ديدى كه : سال به سال بدعت و بديها بيشتر شود.
93- و ديدى كه : مردم و جمعيتها جز از سرمايه داران پيروى نكنند.
94- و ديدى كه : به فقير چيزى دهند كه برايش بخندند ولى در راه غير خدا ترحم كنند.
95- و ديدى كه : علائم آسمانى آشكار شود و كسى از آن نگران نشود.
96- و ديدى كه : مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسى بجا مى آورند و كسى از ترس مردم از آن جلوگيرى نمى كند.
97- و ديدى كه : انسان در راه غير خدا بسيار خرج كند ولى در راه خدا از اندك هم مضايقه دارد.
98- و ديدى كه : عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هيچ احترامى براى آنها قائل نيستند، بلكه نزد فرزند از همه بدترند.
99- و ديدى كه : زنها بر مسند حكومت بنشينند، و هيچ كارى جز خواسته آنها پيش نرود.
100- و ديدى كه : پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرين كند و از مرگشان شاد گردد.
101- و ديدى كه : اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدكارى ، كم فروشى ، و زشتى انجام نداده ، ناراحت است .
102- و ديدى كه : قدرتمندان ، غذاى عمومى مردم را احتكار كنند.
103- و ديدى كه : اموال حق خويشان پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم (خمس ) در راه باطل تقسيم گردد، و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.
104- و ديدى كه : به وسيله شراب ، بيمار را مداوا كنند، و براى بهبودى بيمار آن را تجويز نمايند.
105 و ديدى كه : مردم در مورد امر به معروف و نهى از منكر و ترك دين بى تفاوت و يكسانند.
106- و ديدى كه : سر و صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است .
107- و ديدى كه : براى اذن و نماز مزد مى گيرند.
108- و ديدى كه : مسجدها پر است از كسانى كه از خدا نترسند و غيبت هم نمايند.
109- و ديدى كه : شرابخوار مست ، پيش نماز مردم شود.
110- و ديدى كه : خورندگان اموال يتيمان ستوده شوند.
111-و ديدى كه : قاضيان برخلاف دستور خداوند قضاوت كنند.
112- و ديدى كه : استانداران از روى طمع ، خائنان را امين خود قرار دهند.
113- و ديدى كه : فرمانروايان ، ميراث (مستضعفان ) را در اختيار بدكاران از خدا بى خبر قرار دهند.
114- و ديدى كه : بر روى منبرها از پرهيزكارى سخن مى گويند ولى گويندگان آن پرهيزكار نيستند.
115- و ديدى كه : صدقه را با وساطت ديگران بدون رضاى خدا و بخاطر درخواست مردم بدهند.
116- وقتى كه ديدى : وقت (اول ) نمازها را سبك بشمارند.
117- و ديدى كه : هم و هدف مردم ، شكم و شهوتشان است .
118- و ديدى كه : دنيا به آنها روى كرده .
119- و ديدى كه : نشانه هاى برجسته حق ، ويران شده است ، در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد… (114)
البته بايد توجه داشت ، كه اين نشانه ها هم اكنون در دنياى غرب ، در اروپا و آمريكا و حتى بعضى از كشورهاى آفريقا و آسيا وجود دارد، شكر خدا را كه به بركت انقلاب اسلامى در ايران ، از بسيارى از اين گناهان جلوگيرى شده و مى رود كه از همه جلوگيرى شود و زمينه سازى براى ظهور امام قائم (علیه السلام) گردد.
خروج سيد حسنى و يمانى
از جمله علائمى كه در آستانه ظهور امام قائم (علیه السلام) رخ مى دهد خروج سيد حسنى با يارانش براى يارى آن حضرت است ، اينك توضيح آن :
سيد حسنى جوان خوش صورتى است كه از طرف ديلم (115) و قزوين خروج مى نمايد و با صداى بلند فرياد كند كه به فرياد رسيد آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم را كه از شما يارى مى طلبند و اين سيد حسنى ظاهرا از اولاد حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام باشد و دعوى بر باطل ننمايد و دعوت بر نفس خود نكند بلكه از شيعيان خلص ائمه اثنى عشر عليهم السلام و تابع دين حق باشد و دعوى نيابت و مهدويت نخواهد نمود و لكن مطاع و بزرگ و رئيس خواهد بود و در گفتار و كردار موافق است با شريعت مطهره حضرت خاتم النبيين صلى اللّه عليه و آله و سلم و در زمان خروج او كفر و ظلم ، عالم را فرا گرفته باشد و مردم از دست ظالمان و فاسقان در اذيت باشند و جمعى از مؤ منين نيز مستعد باشند از براى ظلم ظالمين ، و در آن حال سيد حسنى استغاثه نمايد از براى نصرت دين آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم پس مردم او را اطاعت نمايند خصوصا گنجهاى طالقان كه از طلا و نقره نباشند بلكه مردان شجاع و قوى دل و مسلح و مكمل كه بر اسبهاى اشهب سوار باشند، در اطراف او جمع گردند و جمعيت او زياد شود و مانند سلطان عادل در ميان ايشان حكم و سلوك نمايد و كم كم بر اهل ظلم و طغيان غلبه نمايد و از مكان و جاى خود تا كوفه زمين را از لوث وجود ظالمين و كافران پاك كند و چون با اصحاب خود وارد كوفه شود، به او خبر دهند كه حضرت حجة اللّه مهدى آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم ظهور نموده و از مدينه به كوفه تشريف آورده است پس سيد حسنى با اصحاب خود خدمت آن حضرت مشرف مى شوند و از آن حضرت مطالبه دلائل امامت و مواريث انبياء عليه السلام را مى نمايند، حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد: به خدا سوگند كه آن جوان آن حضرت را مى شناسد و مى داند كه او بر حق است و لكن مقصودش اين است كه حقيقت او را بر مردم و اصحاب ظاهر نمايد، پس آنحضرت دلائل امامت و مواريث انبياء عليه السلام از براى او ظاهر نمايد، در آن وقت سيد حسنى و اصحابش با آن حضرت بيعت خواهند نمود مگر قليلى از اصحاب او كه 000/400 از زيديه باشند كه مصحف ها و قرآن در گردن ايشان حمايل است و آنچه مشاهده نمودند از دلائل و معجزات آن را حمل بر سحر نمايند و گويند اين سخنان بزرگى است و اينها همه سحر است كه به ما نموده اند، پس امام قائم (علیه السلام) آنچه آنان را نصيحت و موعظه نمايد و آنچه از معجزات بياورد در آنها تاءثير نخواهد كرد، تا سه روز ايشان را مهلت مى دهد و چون موعظه آن حضرت را كه حق است قبول ننمايند امر مى فرمايد كه گردنهاى ايشان را بزنند و حال ايشان شبيه است به حال خوارج نهروان كه در لشكر امام على عليه السلام در جنگ صفين بودند. (116)
يمانى نيز از رهبران بر حق است كه به حمايت از مهدى (علیه السلام) خروج مى كند، امام صادق عليه السلام در ضمن روايتى فرمود: سفيانى و خراسانى و يمانى در يك سال و در يك شهر و در يك روز خروج مى كنند و هيچ پرچمى مانند يمانى ، به هدايت نزديكتر نيست ، زيرا يمانى مردم را به حق دعوت مى كند. (117)
سفيانى و دجال كيستند؟
در آستانه ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) نشانه هاى ديگرى نيز بروز مى كند از جمله خروج سفيانى و دجال (118) است سفيانى از جانب شام ، برمى خيزد. (119)
و افراد ديگرى نيز كه تا 30 يا 60 كذاب در روايات ذكر شده است (120) ، اينها همه پرچم مخالفت بر مى افروزند و سرانجام بدست ياران مهدى (علیه السلام) و به رهبرى آن حضرت شكست مى خورند و به هلاكت مى رسند، از جمله از شكست خوردگان گروه 000/10 نفرى “بتريه ” است كه در مسير كوفه با سپاه قائم (علیه السلام) جنگ كنند و همگى به هلاكت مى رسند، امام در كوفه كاخهاى ستمگران را ويران مى سازد و همه منافقين توطئه گر بدست ياران مهدى (علیه السلام) به هلاكت مى رسند. (121)
در وصف سفيانى آمده كه او از نسل ابوسفيان است از پليدترين مردم ، سرخ مايل به زرد رنگ است (در ظاهر مقدس مآبى مى كند) و ذكرش اين است : يا رب ، يا رب ، يا رب ، سرانجامش دوزخ است ، آنقدر پليد است كه كنيزش را كه از او بچه دار شده زنده به گور مى كند. (122)
و به نقل ديگر امام باقر عليه السلام : در شام سه گروه داراى پرچم ، خروج مى كنند: اصهب ، ابقع و سفيانى . (123)
به هر حال سفيانى پليد با دار و دسته اش بر ضد حضرت مهدى (علیه السلام) قيام مى كند.
مهدى (علیه السلام) به مردم فرمان مى دهد به جنگ اين دشمن خدا و دشمن خودتان برخيزند.
سپس خود حضرت مهدى (علیه السلام) همراه مسلمانان براى جنگ با سفيانى از مكه به شام رفته و در شام با او مى جنگد سرانجام سفيانى و دار و دسته اش ، شكست مى خورند و سفيانى زير درخت بغوطه دمشق به هلاكت مى رسد. (124)
و در بعضى از روايات آمده : ارتش و طرفداران او براى جنگ با مهدى (علیه السلام) به مكه مى روند، وقتى كه در راه به سرزمين “بيدا” رسيدند، بقدرت الهى مسخ مى گردند و يا در زمين فرو مى روند. (125)
كوتاه سخن آنكه : “سفيان ” يك طاغوت پليد داراى يك رژيم جهنمى است كه با ويژگيهاى خاص با انقلاب جهانى مهدى (علیه السلام) مخالفت مى كند و شكست مى خورد. (126)
اما در مورد دجال بايد گفت : او نيز يك طاغوت حيله گر ديگر است . طبق نقل امام صادق عليه السلام ، اميرمؤ منان على عليه السلام در ضمن خطبه طولانى فرمود:
“حضرت مهدى (علیه السلام) با يارانش از مكه به بيت المقدس مى آيند و در آنجا بين آن حضرت با دجال و ارتش دجال جنگ واقع مى شود، دجال و ارتشش مفتضحانه شكست مى خورند، بطوريكه از اول تا آخر آنها به هلاكت مى رسند و دنيا آباد مى شود و حضرت مهدى ، عدالت و قسط را در جهان بپا مى دارد.
طبق روايتى : آن حضرت دجال را در كناسه كوفه به دار مى زند.” (127)
خروج دجال در روايات اهل تسنن و در تورات و انجيل نيز آمده است .
اوصاف و ويژگيهاى او نيز در روايات ذكر شده . (128)
به هر حال آن حضرت ، دجال يعنى آن طاغوت حقه باز و پر تزوير را نيز كه به جنگ مهدى (علیه السلام) برمى خيزد شكست مى دهد و طبق بعضى از روايات ، آن حضرت ، حضرت عيسى عليه السلام را در كشتن دجال در سرزمين فلسطين كمك مى كند. (129)
آرى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به على عليه السلام فرمود:
“بدانكه فرزندم از كسانى كه به تو و شيعيان تو ستم كردند در دنيا انتقام مى گيرند، و خداوند در آخرت آنها را عذاب مى نمايند.
سلمان پرسيد: او كيست ؟
پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: او نهمين فرزند حسين عليه السلام است كه پس از غيبت طولانى ظاهر مى شود و فرمان خدا را اعلام مى كند و دين خدا را آشكار مى سازد و از دشمنان خدا انتقام مى گيرد و سراسر زمين را همان گونه كه پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد مى نمايد.” (130)
ضمنا روشن شد كه رهبران مخالف ديگر نيز، طاغوتها با طاغوتچه هايى ديگر روى زمينند.
آيا اين پيش بينى قابل اجراء است ؟
مى پرسند:
آيا چنين پيش بينى براى آينده در مورد مصلح جهانى حضرت مهدى (علیه السلام) از نظر طبيعى و اجتماعى (با توجه به شرايط زمان در همه كشورها)، قابل عمل و يا دست كم امكان پذير است ؟!
پاسخ :
سير تكاملى بشر كه در همه جهان مشاهده مى شود، بخصوص سير تكاملى اجتماعى و علمى در ميان انسانها، نويد برقرارى حكومت مصلح واحد را در آينده به روشنى به ما خبر مى دهد.
از سوى ديگر همه دستگاههاى آفرينش به سوى تكامل گام برمى دارند، و ما كه جزئى از آفرينش هستيم ، اقتضاى هماهنگى و همدوشى با آفرينش الزام مى كند كه انسانها نيز به سوى يك تكامل بزرگ كه در سايه يك حكومت الهى تحت رهبريهاى مردى بزرگ و عادل برقرار مى شود گام بردارند و به نتيجه برسند.
به علاوه ضرورتهاى اجتماعى ، و واكنشهائى كه همه روزه در گوشه و كنار جهان در برابر ظلم و تعدى پيدا مى شود به نوبه خود نيز پله هاى تكاملى به سوى وحدت جهانى تحت حكومت مصلح جهانى را مژده مى دهند.
در اينجا اضافه مى كنيم كه در فطرت و اعماق وجدان و نهاد انسانها، عدالت خواهى و صلح و صفا و مبارزه با ظلم و هر گونه فساد و تعدى سرشته شده است ، و اين عامل نيز خواه ناخواه به طور طبيعى و خودجوش ، انسانها را به برقرارى چنين حكومت ايده آل و چنين نظام بهشتى و سراسر صفا سوق مى دهد و سرانجام در اين سير، توفيق دستيابى به چنين نظامى را پيدا خواهد كرد، تا از نظامهاى جهنمى رهائى يابد.
بنابراين : چنين پيش بينى از نظر طبيعى و جامعه شناسى هم قابل پيش بينى است و هم امكان پذير است ، و هم عملى است .
فراز و نشيبهاى تاريخ بشر در مسير طولانى خود شواهد بسيارى را براى جهش و پيروزى در انقلابها و طرحهاى بسيار براى زندگى بهتر از نظر روحى و جسمى در آينده كه همه را مى توان پله هائى براى دستيابى به انقلاب عظيم جهانى مصلح كل در طول تاريخ به حساب آورد نشان مى دهد.
ما اين مطلب را در مقايسه با هزاران سال قبل كه چگونه بشر در رشته هاى بسيار علمى و اقتصادى و اجتماعى به پيش رفته به خوبى مى توانيم درك كنيم .
آيا قيام امام مهدى عليه السلام مسلحانه است ؟
پاسخ :
امام قائم (علیه السلام) همچون پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم نخست اعلان دعوت مى كند و در آغاز ظهور، پيامش را به جهانيان مى رساند، در اين ميان عده اى دعوتش را مى پذيرند ولى عده اى ديگر كارشكنى و توطئه گرى كرده و به مخالفت برمى خيزند، امام عليه السلام در برابر اينها قيام مسلحانه مى كند.
در حديثى امام جواد عليه السلام فرمود:
“وقتى كه 313 نفر ياران خاص امام قائم (علیه السلام) به خدمتش در مكه رسيدند، حضرت دعوتش را به جهانيان آشكار مى سازد (يعنى ظهور مى كند) و وقتى كه اين تعداد به 000/10 نفر رسيد، به اذن خداوند متعال قيام مسلحانه مى كند (خروج مى نمايد).” (131)
منظور از كشته شدن شيطان بدست آن حضرت چيست ؟
مى پرسند:
در قرآن آمده : ابليس (پدر شياطين ) به خدا عرض كرد: خدايا مرا تا روز قيامت مهلت بده خداوند فرمود: به تو تا روز وقت معلوم مهلت داده مى شود. (132)
از اين تعبير معلوم مى شود درخواست شيطان ، اجابت نشده است ، و طبق فرموده امامان عليهم السلام منظور از روز وقت معين وقت ظهور امام قائم (علیه السلام) است ، بنابراين آيا شيطان در اين وقت كشته مى شود و يا مى ميرد؟
پاسخ :
ما در روايات مى خوانيم شخصى در مورد جمله “يوم الوقت المعلوم ” كه در آيه مذكور آمده از امام صادق عليه السلام سؤ ال كرد، امام عليه السلام فرمود:
وقتى كه قائم ما (علیه السلام) ظهور كند و به مسجد كوفه بيايد، در اين مسجد، شيطان به حضور آن حضرت مى آيد و زانو به زمين مى زند و مى گويد:
” يا ويله من هذا اليوم ؛”
اى واى از اين روز.”
آنگاه امام قائم (علیه السلام) موى پيشانى شيطان را مى گيرد و گردنش را مى زند و او را به هلاكت مى رساند، اين روز وقت معلوم ، (در آيه مذكور) است . (133)
بنابراين شيطان كشته مى شود، ولى در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد، پس ديگر مردم ، آزادى در اراده ندارند و همچون فرشتگان مجبور به اطاعت خدا خواهند شد؟
در پاسخ مى گوييم : آزادى اراده و اختيار از انسانها گرفته نمى شود، منظور از كشتن شيطان اين است كه ريشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حكومت مهدى (علیه السلام) نابود مى گردد و بجاى آن عقل و ايمان حكومت مى كند، چنانكه در حديثى ديگر نيز مى خوانيم : “در صحف ادريس پيامبر عليه السلام آمده : تو اى شيطان تا زمانى كه مقدر كرده ام كه زمين را در آن زمان از كفر و شرك و گناه پاك ساز، مهلت داده خواهى شد، ولى در اين زمان (بجاى تو) بندگان خالق و پاكدل و با ايمان روى كار آيند آنها را خليفه و حاكم زمين مى كنم و دينشان را استوار مى سازم ، كه آنها تنها مرا مى پرستند و هيچ چيز را شريك من قرار نمى دهند در آن روز است كه تو (شيطان) و همه لشكريانت از پياده و سواره را نابود مى نمايم .” (134)
به اين ترتيب مى فهميم در آن زمان ديگر حناى شيطان و بچه هايش رنگ ندارد، و در برابر بندگان مخلص خدا به رهبرى حضرت حجت (علیه السلام) همچون خفاشهائى در برابر خورشيد تابناك عالمند، نتيجه مى گيريم مرگ شيطان فرا رسيده است .
پی نوشت ها :
101- بحرا، ج 52، ص 140.
102- سفينة البحار، جلد 1، صفحه 250.
103- سفينة البحار، جلد 1، صفحه 250.
104- احياء العلوم و مهجة البيضاء.
105- اثباة الهداة ، جلد 7، صفحه 40.
106- دو حديث فوق را ابن ماجه در سنن خود نقل كرده است (اثباة الهداة ، ج 7، ص 197).
107- اثباة الهداة ، ج 7، ص 197، المجالس السنيه ، ج 5، ص 697.
108- اثباة الهداة ، ج 7، ص 189، كششف الغمه ،ج 3، ص 375، المجالس السنيه ، ج 5،696.
109- كشف الغمه ، ج 3، ص 375 و 381.
110- بحار، ج 52، ص 101 تا 122 اثباة الهداة ، ج 7، ص 86.
111- به توضيح المقاصد، شيخ بهائى ، ص 497 به بعد بنگريد.
112- المجالس السنيه ج 5، ص 705.
113- المجالس السنيه ، ج 5، ص 398.
114- بحار، ج 52، ص 256 به بعد.
115- يكى از بلاد گيلان .
116- منتهى الآمال ، ص 337 در اين كتاب به بعضى از علائم ديگر نيز اشاره شده است به ص 335 به بعد مراجعه شود، در كتاب بحار، ج 52 نيز بطور كوتاه از سيد حسنى از قول امام باقر عليه السلام آمده است ، و نيز در ج 53. ص 115 جريان سيد حسنى آمده است ، و در آنجا ذكر شده وقتى سيد حسنى از امام مطالبه دلائل مى كند و يقين به صدق امام پيدا مى كند مى گويد: اللّه اكبر دستت را بده تا با تو بيعت كنم . با آن حضرت بيعت مى كند و به پيروى از او، سپاه 0جز زيديه ) نيز بيعت مى كنند.
از امام صادق عليه السلام نقل شده ، “سيد حسنى و يارانش ، دلاورانه از امام قائم (علیه السلام) دفاع مى كنند، ولى سرانجام در راه امام شهيد مى شود، اهل مكه او را مى كشند و سرش را به شام مى فرستند."(بحار، ج 52، ص 301).
117- تفصيل آن در كتاب اعلام الورى ، ص 429.
118- اثباة الهداة ، ج 7، ص 397.
119- اثباة الهداة ، ج 7، ص 391 و 392.
120- بحارالاءنوار، ج 52، ص 209 و اعلام الورى ، ص 426.
121- كشف الغمه ، ج 3، ص 364 بحار، ج 52، ص 338.
122- اثباة الهداة ، ج 7، ص 397 بحار، ج 52، ص 213 (از نسل عتبة بن ابى سفيان ).
123- اعلام الورى ، ص 428.
124- المجالس السنيه ، ج 5، ص 723 اين درخت بلند و پر شاخه اى است كه در آن هنگام در حيره است (اثباة الهداة ، ج 7، ص 168).
125- اثباة الهداة ، ج 7، ص 239.
126- المجالس السنيه ، ج 5، ص 723، بحار، ج 53، ص 10.
127- اثباة الهداة ، ج 7، ص 142 176.
128- در اين باره به بحارالاءنوار، ج 52، ص 194 و 195 مراجعه شود.
129- المجالس السنيه ، ج 5، ص 710.
130- اثباة الهدة ، ج 7، ص 137 علائم بسيار ديگرى نيز ذكر شده كه براى رعايت اختصار از ذكر آنها صرف نظر شد
131- بحار، ج 523 ص 283.
132- سوره حجر، 37 و 38.
133- اثباة الهداة ، ج 7 ص 101.
134- بحار، ج 52، ص 384 توضيح بيشتر اينكه كشته شدن و نابود شيطان همانند كشته شدن و نابودى ما نيست ، شيطان مثل ما جسم ندارد تا كشته شود، كشته شدن او در مورد بالا همان قطع نفوذ او و مرگ حكومت و تزوير او مى باشد.
صفحات: 1· 2