در سوگ اسوه حسنه 2
2- قرارگاه پیامبر صلىا لله علیه وآله وسلم، بهترین قرارگاه و محل پرورش او، شریفترین پایگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت، رشد كرد؛ دلهاى نیكوكاران، شیفته او شد و توجه دیدهها، به سوى او گشت.
خدا به بركت وجود او، كینه ها را دفن و آتش دشمنى ها را خاموش كرد. با او میان دلها، الفت و مهربانى ایجاد كرد و نزدیكانى را از هم دور ساخت. انسانهاى خوار و ذلیل و محروم، در پرتو او، عزت یافتند و عزیزانى خودسر، ذلیل شدند. گفتار او، روشنگر و سكوت او، زبانى دیگر بود. (49)
3- همانا خداوند، حضرت محمد صلىاللهعلیهوآله وسلم را در روزگارانى مبعوث فرمود كه عرب، كتابى نخوانده، ادعاى وحى و پیامبرى نداشت. پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله وسلم با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات كشاند و پیش از آن كه مرگشان فرا رسد، آنان را به رستگارى رساند؛ با خستگان، مدارا كرد و شكستهحالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت كرد؛ جز آنان كه راه گمراهى پیمودند و در آنان، خیرى نبود. (50)
4- خداوند، محمد صلىاللهعلیهوآله وسلم را برانگیخت؛ گواهى دهنده، بشارت دهنده و هشدار دهنده؛ پیامبرى كه در دوران خردسالى، بهترین آفریدگان و در سن پیرى، نجیبترین و بزرگوارترین مردم بود؛ اخلاقش از همه پاكان، پاكتر و باران كرمش، از هر چیزى بادوامتر بود. (51)
5- خداوند با دست پیامبر صلىاللهعلیهوآله وسلم، شعلهاى از نور براى طالبان آن برافروخت و بر سر راه گمشدگان، چراغى پرفروغ قرار داد.
خداوندا! پیامبر صلىاللهعلیهوآله وسلم، امین و مورد اطمینان تو و گواه روز قیامت است؛ نعمتى است كه برانگیختهاى و رحمتى است كه به حق فرستادهاى.
خداوندا! بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده و از احسان و كرم خود، فراوان به او ببخش.
خدایا! بناى دین او را از آن چه دیگران برآوردهاند، عالىتر قرار ده؛ او را بر سر خوان كرمت، گرامىتر دار و بر شرافت مقام او در نزد خود بیفزا و وسیله تقرب خویش را به او عنایت فرما و بلندى مقام و فضیلت او را بىمانند گردان و ما را از یاران او محشور فرما؛ چنان كه نه زیانكار باشیم و نه پشیمان؛ نه دور از راه حق باشیم و نه شكننده پیمان؛ نه گمراه باشیم و نه گمراهكننده بندگان؛ نه فریب هواى نفس بخوریم و نه وسوسه شیطان. (52)
6- پس به پیامبر پاكیزه و پاكتان، اقتدا كنید كه راه و رسم او، الگویى براى الگوطلبان و مایه فخر و بزرگى براى كسى است كه خواهان بزرگوارى باشد و محبوبترین بنده نزد خدا، كسى است كه از پیامبرش پیروى كند و گام بر جایگاه قدم او نهد.
پیامبر صلىاللهعلیهوآله وسلم، از دنیا چندان نخورد كه دهان را پر كند و به دنیا با گوشه چشم نگریست؛ دو پهلویش از تمام مردم، فرورفتهتر و شكمش، از همه خالىتر بود؛ دنیا را به او نشان دادند؛ اما نپذیرفت و چون دانست كه خدا چیزى را دشمن مىدارد، آن را دشمن داشت. چیزى را كه خدا خوار شمرد، او خوار انگاشت و چیزى را كه خدا كوچك شمرد، او كوچك و ناچیز دانست.
همان پیامبر صلىاللهعلیهوآله وسلم، بر روى زمین مىنشست و غذا مىخورد و چون برده، ساده مىنشست و با دست خود، كفشش را وصله مىزد؛ جامه خود را با دست خود مىدوخت و بر الاغ برهنه مىنشست و دیگرى را پشت سر خود سوار مىكرد.
پردهاى بر در خانه او آویخته شده بود كه نقش و تصویر در آن بود؛ به یكى از همسرانش فرمود: «این پرده را از برابر چشمان من دور كن» و همواره دوست داشت تا جاذبههاى دنیا از چشمانش پنهان بماند و از آن، لباس زیبایى تهیه نكند و آن را قرارگاه دائمى خود نداند و امید ماندن در دنیا نداشته باشد؛ پس یاد دنیا را از جان خود بیرون كرد و دل از دنیا بركند و چشم از دنیا پوشاند و چنین است كسى كه چیزى را دشمن دارد، خوش ندارد كه به آن بنگرد یا نام آن، نزد او بر زبان آورده شود.
در زندگانى رسول خدا صلىاللهعلیهوآله وسلم، براى شما نشانههایى است كه شما را به زشتىها و عیبهاى دنیا، راهنمایى مىكند؛ زیرا پیامبر، با نزدیكان خود، گرسنه به سر مىبرد و با آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زینتهاى دنیا از دیده او، دور ماند؛ پس پیروىكننده، باید از پیامبر صلىاللهعلیهوآله وسلم، پیروى كند و به دنبال او راه رود و قدم بر جاى قدم او بگذارد وگرنه از هلاكت، ایمن نمىباشد كه همانا خداوند، محمد صلىاللهعلیهوآله وسلم را نشانه قیامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از كیفر جهنم قرار داد. او با شكمى گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان، وارد آخرت شد؛ سنگى بر سنگى نگذاشت تا جهان را ترك كرد و دعوت پروردگارش را پذیرفت.
وه! چه بزرگ است منتى كه خدا با بعثت پیامبر صلىاللهعلیهوآله وسلم بر ما نهاده و چنین نعمت بزرگى به ما عطا فرموده؛ رهبر پیشتازى كه باید او را پیروى كنیم و پیشوایى كه باید راه او را تداوم بخشیم. (53)
7- خداوند، پیامبرش را با نورى درخشان و برهانى آشكار و راهى روشن و كتابى هدایتگر، برانگیخت. خانواده او، نیكوترین خانواده و درخت وجودش، از بهترین درختان است كه شاخههاى آن، راست و میوههاى آن، سر به زیر و در دسترس همگان است. زادگاه او مكه و هجرت او به مدینه پاك و پاكیزه است كه در آن جا، نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسید. خداوند او را با برهانى كامل و كافى (قرآن) و پندهاى شفابخش و دعوتى جبران كننده فرستاد؛ با فرستادن پیامبر صلىاللهعلیهوآله وسلم، شریعتهاى ناشناخته را شناساند و ریشه بدعتهاى راه یافته در ادیان آسمانى را قطع كرد و احكام و مقررات الهى را بیان فرمود. (54)
سر پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله وسلم در دامان امام علی علیه السلام
8- پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) در تاریخ 28 صفر سال 10 هجرى در مدینه منوره چشم از جهان فرو بستند و به لقاء الله پیوستند، و این در حالى بود كه سر در سینه برادر خویش على بن ابى طالب (علیه السلام) داشتند: (و لقد قبض رسول الله…): و رسول خدا در حالى قبض روح شد كه سر بر سینه من نهاده بود و جانش در میان دستانم گرفته شد و من دستم را بر چهره ایشان كشیدم و من متولى غسل آن حضرت شدم و ملائكه مرا كمك مىكردند، تا آن كه او را در ضریحش به خاک سپردیم … (55)
9 - امام علی(علیه السلام) در غم رحلت پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حالى كه حضرت را غسل مىداد و كفن مىكرد، چنین فرمود: (بأبى أنت و أمى یا رسول الله لقد انقطع بموتك…): پدر و مادرم فداى تو اى رسول خدا! همانا با مرگ تو از نعمتى محروم شدیم كه با مرگ دیگران از آن محروم نمىشدیم و آن، نعمت نبوت و اخبار آسمانى بود. مصیبت تو آنقدر بزرگ است كه ما را به خاطر تمام مصیبتهاى دیگر تسلیت مىدهد و از این جهت، تو منحصر به فرد هستى و همه مردم در سوگ تو ماتمزده هستند و از این جهت عمومیت دارى و اگر نبود كه تو ما را به صبر امر فرمودى و از جزع و ناله نهى نمودى، سرچشمههاى اشك را خشك مىكردیم و درد و غم ما همواره باقى مىبود و اندوه ما زدوده نمىشد و اینها نیز براى تو اندك است، ولى مرگ را نمىتوان برطرف كرد، پدر و مادرم فداى تو باد! ما را نزد پروردگارت یاد كن و در خاطر خود نگهدار! (56)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) لحظاتى پیش از رحلت فرمود: (براى من كاغذ و دواتى بیاورید تا مكتوبى بنویسم كه پس از من گمراه نشوید!) در این لحظه، عمر بن الخطاب گفت: “این مرد هذیان مىگوید و بیمارى بر او غلبه كرده است! ما را كتاب خدا بست است!” و شعار “حسبنا كتاب الله” را سر داد كه نقض كننده فرمایش نبى اكرم (صلى الله علیه و آله) إنى تارك فیكم الثقلین… از همان مجلس ریشه گرفت.
پس از آن، در حالى كه على (علیه السلام) هنوز در حال غسل و تدفین پیامبر بود، گروهى در محلى به نام (سقیفه) جمع شدند و در امر خلافت نزاع آغاز كردند و سرانجام ابوبكر را به عنوان خلیفه برگزیده، با او بیعت كردند و این، آغاز مسیرى بود كه به نوبه خود نتایجى به همراه داشت.
پیامهایی به مناسبت رحلت رسول اکرم(صلىاللهعلیهوآله وسلم)
حضرت محمد (صلىاللهعلیهوآله وسلم)همواره زنده است.
مدینه ایمان، رسول رحمت را از دست داده است و مکّه توحید، محور وحدت را. اینک، خدای سبحان، رسول عزت آفرین را به جوار خویش برده و امت در سوگ آن پدر، یتیم شده است. آری، هر چندرابطه وحی، میان آسمان و زمین، و خدا و بشر قطع شده، ولی حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم همیشه زنده است؛ در اذانی که مؤذّن فریاد برمیآورد؛ در تشهدی که نمازگزار میخواند؛ در نمازی که درپهنه زمین و در ازنای زمان برپا میشود؛ در جهاد هر رزمنده، در خشوع هر عارف، در تعلّم هر علمآموز، در عدالت گستری هر حاکم و در مقاوت هر مسلمان. آیا ایستادگی مسلمانان عصر حاضر در برابر هجوم نظامی سیاسی و فرهنگی استعمار و استکبار، یادآور همان مقاومتهای دین مداران صدر اسلام در برابر شکنجههای قریش و محاصره شعبابیطالب نیست؟ آری، راه، همان راه است و پیام، همان پیام پس محمد صلیاللهعلیهوآله وسلم همواره زنده است.
مدینه در سوگ نبی رحمت(صلىاللهعلیهوآله وسلم)
سروش، تو را استواری بخشید و بزرگ داشت، تا ندای حق تعالی را در همه سرزمینها بیفشانی، تا از همه جای خاک، نهال ایمان بشکفد، و چراغ وحدانیت، همه جا را به روشنی بیاراید. تو، تن را به خدای خویش سپردی و جان را در طبق اخلاص نهادی و یک تنه در برابر دنیای کفر و باطل ایستادی. نام تو، دلهای کافران را میسوزانَد، و یاد تو آرامبخش خاطر مؤمنان است. اینک هر چند از میان امت رفتهای، اما درس ایمان و وفا و جهاد و صبر که به پیروان خویش آموختهای، باقی است. هم اکنون گرچه مدینه، در سوگ نشسته است، اما در رواق چشمهای اشکبار، انعکاس جاودانگی تو پیداست. امروز، گرچه محشر غم و قیامت اندوه برپاست، لیکن این داغ جانکاه را، شکوه آیین و فروغ نامت، تسلی میدهد. نام تو زیور هر بامداد و شامگاه ما باد ای رسول.
بیست و هشتم صفر
ماه صفر رو به پایان است. رحلت جانسوز رسول گرامیاسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم در بیست و هشتم، و شهادت امام هشتم در آخرین روز این ماه، ایّام اندوهبار در این ماه است. از آغاز محرم، تا عاشورا، اربعین و بیست و هشتم صفر، روز رحلت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم سرشک غم باریدهایم. این غم در سوگ فرزانهترین فریاد تاریخ است. مردی که برادر نور، انفجار گستره اخلاص، پاکتر از نسیم و شبنم، پیامآور رستگاری و فلاح، سرچشمه روشن آب حیات، پیام آور مهر و دین، سفیر کبیر هدایت، مکمل مکارم، و مرد میدان عدالت و ایمان بود. آری، ای رسول، ای خلاصه هستی، ای مصطفا، تو بودی که کنگرههای کاخهای ستم را فروریختی، دریاچههای کفر را خشکاندی، خواب آلودگان زمانه را پریشان ساختی، و سند محکومیت شرک و ظلم را به امضا رساندی. پس اینک سلامیسبز نثارت باد ای امین.
در ماتم رسول اعظم(صلىاللهعلیهوآله وسلم)
امروز مسلمانان ماتم زدهاند. امروز امت اسلام در سوگ است و شوری دگر به سر دارد. امروز دنیای اسلام را حالی دیگر است و هوایی دیگر. گویی هالههای ماتم و اندوه، سر تا پای وجودش را فرا گرفته است. گویی غریب شده است. گویی عقدهها آن چنان گلویش را میفشارند که دیگر تاب مقاومت در برابرقطرههای اشکش ندارد. آری، امروزجهان اسلام عزادار است و در ماتم رسول گرامیخویش به سوگ نشسته است. مردی که دروازههای نور را به روی بشریت گشود. مردی که عطر رویش وجودش، باغستان گرانقدر توحید را به سبزه و گل و میوه آراست. مردی که شکوه و جلالش، همینه مشرکان را در هم شکست. مردی که آوازه جمالش، زیبایی را شرمگین ساخت. پیامبر را میگویم؛ آبشاری از نورانیت. رودی از آزادگی که در بسترزمان و زمین روان شد. یادگار بزرگ خداوند، رسول خدا، محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله وسلم ، که بر او هزاران درود باد.
مراسم غسل پیامبر(صلىاللهعلیهوآله وسلم)
وقتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم از دنیا رفت، در حدود شصت و سه سال عمر داشت. پس از وفات رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم امیرمؤمنان علیهالسلام جسد مطهر پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم را غسل داد و کفن کرد؛ زیرا پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم فرموده بودند که نزدیکترین فرد، مرا غسل خواهد داد. بر بدن پیامبر گرامیاسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم نماز گزارد و آن بزرگوار را در همان خانه خودش به خاک سپرد. پیامبر آزادی بخش، مکتبی سازنده، با دو پایه اساسی قرآن و عترت از خویش به یادگار گذاشت تا همواره راهنمای بشریت به حق و فضیلت و سعادت باشد. هم به یُمن تلاشهای خداپسندانه و تحول آفرین آن پیامبر حق بود که طاغوت زمانه ما نیز در هم شکست و به برکت راهبری مردی از خاندان رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم و همت مردمیدلباخته به قوانین اسلام، انقلاب اسلامیما به پیروزی رسید و نظام جمهوری اسلامی، در این مرز و بومِ مفتخر به پیروی از محمد صلیاللهعلیهوآله وسلم استقرار یافت.
امام صادق علیهالسلام و احترام به پیامبراعظم صلیاللهعلیهوآله وسلم
شخصی به حضور امام صادق علیهالسلام رسید. حضرت علیهالسلام حال او را جویا شد. گفت: خداوند به من فرزندی داده است. امام پرسید: نامش را چه گذاشتهای؟ گفت: محمد. امام با شنیدن این نام صورتش را به عنوان احترام نزدیک زمین آورد و گفت:محمد، محمد، محمد. آنگاه ادامه داد: خودم، فرزندانم، پدرم، مادرم، و تمام اهل روی زمین به فدای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم . مالک، امام فرقه مالکی، میگوید: جعفر صادق علیهالسلام هنگامی که نام پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم را میبُرد، رنگ چهرهاش تغییر مییافت، تا آنجا که باز شناخته نمیشد. من کسی را چون او این چنین نیافتم.
فضیلت صلوات بر حضرت محمد (صلىاللهعلیهوآله وسلم)
خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «انّ اللّه و ملائکته یصلّون علی النبی، یا ایّها الذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما؛ خدا و فرشتگان بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم درود میفرستند.ای کسانی که ایمان آوردهاید، شما نیز بر او درود فرستید و او را بسیار فرمان برید». در بیان فضیلت صلوات بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم و آل او، روایات فراوانی وارد شده است که به دو روایت اشاره میکنیم: امام رضا علیهالسلام فرمود: کسی که نمیتواند گناهان خویش را با توبه و انابه و تحمل رنج عبادت محو کند، باید بسیار صلوات بفرستد. در روایت دیگری چنین آمده است: چیزی به اندازه صلوات بر محمد صلیاللهعلیهوآله وسلم و آل او در ترازوی اعمال سنگینی نمیکند.
مشورت در سیره پیامبر (صلىاللهعلیهوآله وسلم)
یکی از عناصر اساسی در سیره رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم ، مسأله مشورت است. دوران حکومت اسلامی نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم و زندگی آن حضرت نشان میدهد که یکی از عوامل موفقیت پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم در پیشبرد هدفهای اسلامی مسئله مشورت بوده است. آن حضرت نشان داد که با مشورت و رعایت اصول و مبانی مدیریت میتوان جامعه را در موقعیتهای بحرانی اداره کرد و خودرأیی و خودسری را ـ که از بزرگترین آفتهای فرهنگی و اجتماعی است ـ از ساحت اجتماع دور ساخت. آن حضرت به همگان آموخت که همه انسانها، حتی آنها که از تفکر قوی برخوردارند و صاحب بهترین اندیشهاند، به مشورت نیازمندند و اگر خود را از مشاوره با دیگران بینیاز ببینند، شکست میخورند. اما اگر با مردم مشاوره و رایزنی داشته باشند و شخصیت و دیدگاههای آنان را نادیده نگیرند و از استعدادهای آنان بهره برند، نه تنها از خطر فرورفتن در استبداد دور میگردند، بلکه به آرا و اندیشههای استوار دست مییابند.
توجه به حال کشاورزان در سیره رسول اکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)
کشاورزی در فرهنگ دینی از اهمیت بسیار برخوردار است. این کار نه تنها در کلمات بزرگان دین اسلام مورد بیشترین تأکید قرار گرفته، بلکه اکثر پیامبران الهی و پیشوایان معصوم و بندگان صالح عملاً به این کار پرداخته و به آن افتخار کردهاند. آن بزرگان، کشاورزان را انسانهایی ارزشمند، متوکل، نیکوکار، صاحب پاکترین و حلالترین شغلها و سودمند به حال جامعه معرفی کرده و در جهان آخرت، صاحب بهترین مقامات دانستهاند؛ زیرا نه تنها زندگی فردی هر شخص، بلکه زندگی اجتماع و ملتها هم به تولیدات و محصولات کشاورزی آن جامعه وابسته است. هر جامعهای که بخواهد مستقل و آزادزندگی کند و سرنوشت خودش را با دست خود رقم بزند، باید در کشاورزی استقلال داشته و بتواند محصولات مورد نیازش را خودش تولیدکند. از این رو همواره یکی از وصایای رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم به زمامداران جامعه اسلامی، توجه به حال کشاورزان بود. آن حضرت خطاب به امام علی صلیاللهعلیهوآله وسلم فرمود: «یا علی، مبادا در حکومت تو به کشاورزان ستم شود».
نفوذ معنوی پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
مقام و شخصیت معنوی و آسمانی پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم و روح بلند و والای آن گرامی نه تنها ما را شیفه خود ساخته، بلکه بسیاری از بیگانگان را بر آن داشته تا از عظمت وی سخن برانندو آن فرزانه را گرامیبدارند. «دکتر جان ویلیام دراپر» دراینباره چنین میگوید: «چهار سال پس از امپراطوری ژوستی نین، یعنی در سال 569(م)، در عربستان مردی به دنیا آمد که در بین تمام مردان کره زمین، بزرگترین نفوذ را در نوع بشر داشت و او محمد صلیاللهعلیهوآله وسلم بود».
پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم) از دیدگاه دانشمند مسیحی
«بک خوری»، دانشمند مسیحی، رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم را انسان یگانه و بینظیری میداند و چنین میگوید: «این است محمد صلیاللهعلیهوآله وسلم ، بزرگترین بزرگان دنیا. چشم روزگار دیگر مانند او را نخواهد دید. دین مقدس او کاملترین ادیان است. شریعت مقدس آن جناب حاوی مسایل علمی، اجتماعی، ادبی و تشریعی است. پیغمبر اسلام، مردم را به نام مبارک خداوند به دین خود دعوت کرده است… محمد صلیاللهعلیهوآله وسلم بزرگترین بزرگان گذشته و آینده کره زمین است. او به خوبی توانست از مردم وحشی و پراکنده عرب، ملتی یگانه و یگانهپرست تشکیل دهد و جهان آن روز را مسخر کند و بزرگترین دیانتی که مشتمل بر تمام حقوق و واجبات و اصول داد و ستد مردم بر اساس مترقیترین و کاملترین قوانین جهان باشد، بیاورد».
پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)در نگاه کشیش بوسفورت اسمیت
«کشیش بوسفورت اسمیت» رسول گرامی اسلام را قانونگذاری والا دانسته و درباره آن گرامی چنین اظهار نظر میکند: «محمد صلیاللهعلیهوآله وسلم وضع اجتماعی زن را ترقی داد. او را از قیمومیت استبدادی خویشاوندان یا آقا و شوهرش نجات داد و قانونی در مقابل بدرفتاریهای شوهران آورد و جلوی زنده به گور کردن دختران را که در دوران جاهلیت رسم بود، گرفت. این تنها نبود؛ زیرا علاوه بر این که برای تعدد زوجات شروط بسیاری قایل شد، نوعی مقررات اخلاقی وضع کرد که روابط زن را در اجتماع طوری ترقی داد که تاکنون نظیر آن در عالم پیدا نشده و طبقهبندیهای اجتماع را ـ که موجب عدم ترقی افراد در جامعهها و فخر و مباهات بیمعنی به یکدیگر است ـ در کشورهای اسلامی از بین برد».
پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)و رفق و مدار
مدارا از اصولی است که در سیره اجتماعی رسول اکرم(صلىاللهعلیهوآله وسلم) اهمیت بسیاری دارد و مایه قوام و دوام مناسبات صحیح اجتماعی است. برخوردهای از سر رفق و ملایمت و به دور از درشتی و خشونت آن حضرت، در معاشرتهای اجتماعی، سازندهترین عنصر در اصلاح جامعه و روابط و مناسبات اجتماعی بود. آن گرامیاز سختگیریهای بی موردو خشونتهای نابجا پرهیز داشت و هرگز برای پیشبرد مقاصد اجتماعی خویش در میان مسلمانان، از حرکتهای تند و خشونتآمیز بهره نگرفت. او همان طور که مأمور به برپایی واجبات بود، مأمور به رفتاری از سر مدارا بود و میفرمود: خداوند متعال، همان گونه که مرا به برپایی واجبات امر کرده، به مدارا با مردم نیز امر کرده است. آری آن حضرت با همین مدارا توانست جامعه را متحول سازد و با ملایمت، دنیای مردم و آخرت آنان را اصلاح کند و جامعه را به سوی کمال و سعات سوق دهد.
پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)و تکریم کودک
از مسایل مهم در سیره اجتماعی پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم ، تکریم کودکان است. تأکید آن رسول کرامت صلیاللهعلیهوآله وسلم ، بر احترام فرزندان و برخوردهای احترامآمیز با آنان، برای این است که شرافت ذاتی آنها سرکوب نشود و انسانهایی رشد یابند که کرامتشان آنان را سالم، صالح و قائم به حق بار آورد رفتار پسندیده و گرامیداشتن کودکان است که آنها را افرادی مستقل، آزاده، با شرافت و صاحب فضیلت میسازد. اگر کودک کرامت دید و شخصیت حقیقیاش را پاس داشتند، راستگو، پاک طینت، نیکاندیش و با فضیلت بار میآید و چنانچه مورد تحقیر و اهانت قرار گیرد، رشد فضایل در او متوقف شده، به انحراف و کجی میگراید. از این رو پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله وسلم) فرمود: وقتی نام فرزندتان را میبَرید او را گرامی بدارید و جای نشستن را برای او توسعه دهید و احترامش کنید و نسبت به او رو ترش نکنید.
خوشرویی پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)
جدی بودن رسالت و سنگین بودن بار مسئوولیت، مانع از خوشرویی رسول گرامیاسلام نمیشد. ایشان هرچند غمین بودند، آثار آن را ظاهر نمیکرند و همواره متبسم و خندان بودند. خنده حضرت ملایم و بیشتر به صورت تبسم و لبخند بود و به کسانی که جدی بودن را در اخم کردن و خشونت چهره میدانستند، میآموخت که مؤمن باید خندان باشد. حضرت رسول(صلىاللهعلیهوآله وسلم) نه تنها متبسم بود که با دوستان و اصحاب خود شوخی نیز میکرد؛ هر چند این شوخیها بسیار ظریف و در چارچوب معقولی بود و از حدود عفاف و اخلاق خارج نمیشد. در حقیقت همین خوش رویی و اخلاق والا بود که مردم را شیفته حضرت کرد و از مردمانی وحشی که دختران خود را زنده به گور میکردند، امتی یگانه و مردمیمهربان که برادروار با هم میزیستند پدید آورد. درود فرشتگان بر روان آفتابی رسول گرامیاسلام باد.
سیرت پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)
بدون شک آنچه رسول گرامیاسلام را یگانه میکرد سیرت آن فرزانه تاریخ بود. قرآن کریم اشاراتی گذرا به این سیرت برجسته میکند که با تأمل در آنها و مطالعه آنچه مورخان در این باب گفتهاند، میتوان تصویری نسبتا دقیق از سیرت آن حضرت ترسیم کرد. اگر ما نتوانیم به صورت، محمدی شویم، بیشک میتوانیم به سیرت محمدی شویم. نه تنها میتوانیم، که باید بتوانیم و محمدی بشویم. قرآن کریم صریحا میفرمایدکه محمد(صلىاللهعلیهوآله وسلم) الگویی نیک برای مسلمانان است و هر کس خواهان خیر دنیا و آخرت باشد، باید بکوشد او و حرکاتش را نصبالعین خود قرار دهد و همواره در پی محمدی شدن باشد.
گذشت پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)
رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم هرگز در پی انتقام گرفتن از دشمنان خود و کینه کشی نبود. برعکس، پس از دست یافتن بر آنها و تسلط بر شبه جزیره و فتح مکه آنان را بخشود و دست به مقابلهبهمثل نزد. ابوسفیان فرمانده مشرکان در جنگهای بدر و احد و احزاب بود، از فکر و ثروت خود برای نابود کردن دعوت محمد صلیاللهعلیهوآله وسلم مایه میگذاشت، اندک تردیدی در مبارزه با محمد(صلىاللهعلیهوآله وسلم) نداشت و هر جا سخن از توطئه بود، حضور داشت. همسرش هندنیز از مشوقان او و دشمنان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم بود. همو بود که وحشی را تشویق کرد تا حمزه سیدالشهدا را در جنگ احد بکشد و در عوض حکم آزادی خود را دریافت کند. همین هند بود که همراه با چند زن دیگر در جنگ احد شرکت کرد و مشرکان را به مبارزه با محمد(صلىاللهعلیهوآله وسلم) برمیانگیخت و پس از به شهادت رسیدن حمزه پهلویش را شکافت و جگرش را بیرون کشید. ولی پیامبر خدا در برابر این همه کینه توزی چه کرد؟ همین که مکه را فتح کرد، اعلام کرد هر کس در خانه خود بماند درامان است. هر کس به خانه خدا برود در امان است و هر کس به خانه ابوسفیان برود، نیز در امان است.
مساوات در سیره پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)
مساواتی که اسلام مقرر داشته و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم آن را به فعلیت درآورده است، در تاریخ بشر بینظیر است. در منطق قرآن کریم، انسانها همه از یک سرچشمه و فرزندان یک پدر و مادرند وفرقی میانشان نیست.
پیش قرآن بنده و مولا یکی است
بوریا و مسند دیبا یکی است
این مساوات برخاسته از منطق قرآن را به تمام معنی در زندگی پیامبر(صلىاللهعلیهوآله وسلم) میبینیم، از منظر پیامبرِ عدالت، همه افراد مانند دندانههای شانه مساویند و هیچ مزیتی بر یکدیگر جز تقوا ندارند. آن گرامی حتی در نگاه کردن به اصحاب، مساوات را پاس میداشت. از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که مجلس وی چنان بود که هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمیشد؛ در حلقهای میان اصحاب مینشست تا هیچ برتری وجود نداشته باشد. آری، تلاش پیامبر خدا(صلىاللهعلیهوآله وسلم) در دوران 23 ساله رسالت بر آن بود که مردمان را با شیوه مساوات آشنا کند و کلیه فضلیتهای بیاساس را که با فطرت انسانی بیگانه است بسوزاند و محو کند و چنین کرد:
امتیازات نسب را پاک سوخت
آتش او این خس و خاشاک سوخت
پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)و سفارش به وحدت
در گستره گیتی، واژه دلانگیز وحدت ستاره وار میدرخشد و درخشش هستیآفرین آن، زوایای آفرینش را زیب و زینتی خاص میبخشد. وحدت و یکپارچگی اثر معجزهآمیزی در پیشرفت اهداف و سربلندی و پیروزی اجتماعات دارد. در نقطه مقابل آن، آهنگ شوم افتراق و اختلاف، همواره ارمغانی جز ویرانی و تباهی و مرگ نداشته است. از این رو در گفتار پیامبر گرامیاسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم با تعبیرهای جالب توجه و عمیق نسبت به مسأله وحدت و برادری ترغیب شده و از هرگونه پراکندگی و تفرقه نهی شده است. آن حضرت در این زمینه فرمود: افراد با ایمان نسبت به یکدیگر همانند اجزای یک ساختماناند که هر جزئی از آن، جزء دیگر را محکم میکند؛ و نیز فرمود: مؤمنان هم چون یک روحند. بدان امید که سخنان گوهربار رسول مهر را همواره آویزه گوشمان قرار داده، برای گسترش، وحدت و انسجام امت اسلام بیش از پیش تلاش کنیم.
روایات پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)
* انسان در دین خود از دوستش تأثیر میپذیرد. پس لازم است که هر یک از شما در انتخاب دوست دقت کنید.
*کسی که به حقوق او توجه داری ولی او به حق تو توجه ندارد، رفیق خوبی نخواهد بود.
*بهترین خانههای شما خانهای است که در آن به یتیمی احسان شود و بدترین خانهها خانهای است که در آن نسبت به یتیمی بدرفتاری و ستم شود.
*جوان بخشنده زاهد نزد خداوند محبوبتر از پیرمرد عابدی است که بُخل بورزد.
*خداوند دوست دارد بندهاش در طلب حلال سختکوش باشد.
*بهترین صدقه آموختن دانش و تعلیم آن به برادر دینی است.
*بالاتر از هر کار نیکو، نیکیِ دیگری است تا این که شخص در راه خدا کشته شود. آن زمان که در راه خدا شهید شد، بالاتر از آن نیکویی وجود ندارد.
*خوشا به حال کسی که از زیادگویی پرهیز کند و زیادی مال خود را در راه خدا انفاق نماید.
*در طلب دنیا معتدل باشید زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست میرسد.
*روز قیامت هیچ کس قدم از قدم برنمیدارد مگر این که چهار چیز از او پرسیده شود:
* از عمرش که در چه راهی گذارند؛ از جوانیش که چگونه و در چه راهی سپری کرد؛ از مال و ثروتش که از کجا به دست آورده و در چه راهی مصرف کرده؛ از محبت ما خاندان.
وصاياي پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)به امير مؤمنان علي عليه السلام
1. الصبر علي الدنيا؛ به علي عليه السلام امر فرمود تا در سختي دنيا صبور باشد. دنيا حامل مشکلات و مصائبي براي امام مؤمنان عليه السلام بود و مقدرات سخت و شکننده و حوادث سهمگيني براي وي آماده کرده بود.
2. و بحفظ فاطمه؛ يعني پيامبر صلي الله عليه و آله علي عليه السلام را به حفظ و نگهداري فاطمه سلام الله عليها امر کرد و گويا با چشمانِ غيببينِ خود ملاحظه ميکرد که چه فاجعهاي روي خواهد داد و مشاهده ميکرد بيت فاطمه را هتک ميکنند و انواع اذيتها، آزارها و ضرب و شتمها را در مورد او اعمال مينمايند؛ از اين رو او را به حفاظت فاطمه عليها السلام توصيه کرد.
3. و بجمع القرآن؛ ديگر اينکه قرآن را جمع کند تا چيزي از آن از دست نرود و ضايع نگردد. چه بسا کساني بودند که دوست داشتند قرآن، متفرّق باشد تا شايد قسمت يا قسمتهايي از آن باقي نماند و يا از بين برود و در نتيجه به مراد و مقصود خود نائل گردند. به راستي کساني که بهترين يادگار پيامبر را ـ که خود شنيده بودند رسول خـدا او را پارة تـن خود ميناميـد ـ از بين بردند چه باکي داشتندکه قرآن يا دست کم قسمتي از آن را از بين ببرند.
4. و بقضاء دينه؛ پيامبر به علي عليهما السلام وصيت فرمود که ديون وي را ادا کند.
5. و بغسله؛ و نيز وصيت کردند که امير المؤمنين وي را غسل دهد تا مبادا کسي تصور کند که غسل، ويژهی ديگران است و پيامبر اکرم بدان نياز ندارد؛ از اين رو به اين موضوع به طور خاص وصيت کردند.
6. و بحفظ الحسن و الحسين؛ از ديگر مواد وصيت آن حضرت اين بود که علي عليه السلام از حسن و حسين کمال محافظت را بنمايد و نگذارد که آن دو عزيز پيامبر و دو ريحانهی رسول خدا صدمهاي ببينند و کسي به آنها ظلم و ستم کند. و چه گويم که اميرالمؤمنين عليه السلام تا چه حد موفق شد که از آن دو عزيز پيامبر نگهداري کند و نگذارد که مورد ظلم و ستم قرار بگيرند.
نماز آخرين كلام پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)
جابر بن عبدالله ميگويد: کعب الاحبار از عمر پرسشکرد: «آخرين سخن پيامبر چه بود؟» او گفت: «از علي عليه السلام بپرس!» کعب به نزد حضرت علي عليه السلام آمد و همين پرسش را از آن حضرت نمود. علي عليه السلام فرمودند: اسندت رسول الله الي صدري فوضع رأسه علي منکبي فقال: الصلاة الصلاة
پیامبراکرم (صلىاللهعلیهوآله وسلم)را به سينه خود گرفتم پس سر مبارکشان را بر دوش من گذاشتند و فرمودند: نماز، نماز.
پی نوشتها:
48. نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 72.
49. همان، خطبه 96.
50. همان، خطبه 104.
51. همان، خطبه 105.
52. همان، خطبه 106.
53. همان، خطبه 160.
54. همان، خطبه 161.
55- نهج البلاغه، فیض الاسلام: خطبه 88 .
56- نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 226.
منابع:
1.فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، جلد2
2. سیری گذرا در سیرهی رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) ، آیت الله کریمی جهرمی
3.آموزههايى از واپسين روزهاى حيات پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم، عبدالكريم پاكنيا
4.راز انكار رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، یوسف بوشهرى
www.payambarazam.ir.5.
www.hawzah.net.6.
7. www.porseman.net
صفحات: 1· 2