دعـــــــــای امام العارفین...
1. زمان خالى از حجت نيست
———————————
امام سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: «لاتَخْلُو الاَرْضُ الى اَنْ تَقُومَ السّاعَةُ مِنْ حُجَّة وَ لَوْلا ذلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللهُ؛[5] زمين تا روز قيامت خالى از حجت نيست، و اگر حجت الهى نبود، خدا پرستيده نمى شد.»
اين حديث به خوبى نشان مى دهد كه در اين زمان نيز حجت الهى وجود دارد. منتهى اين امام بايد معصوم باشد و معرفى شده ازطرف خدا و امامان قبلي، چنان كه آن حضرت فرمود: «الامامُ لايكونُ الّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَت العِصْمَةُ فى ظاهِرِ الخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِها وَ كذلِكَ لايَكُونُ الاّ مَنْصُوصاً؛[6] جز معصوم احدى شايسته امامت نيست و چون عصمت يك نشان ظاهرى در خلقت نيست( كه همگان) بشناسند، بايد امام از طرف خدا (تعيين) و اعلام شود.»
و در خطبه معروف خود در مسجد جامع شام در حضور يزيد بن معاويه فرمود: «رسول خدا، و وصى او على ـ عليه السلام ـ ، سيد الشهداء (حمزه)، جعفر طيار، دو سبط اين امت و مهدى [اين امت] از ماست.»[7]
2. راز غيبت و پنهان بودن ولادت
———————————–
حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: «القائِمُ مِنّا يَخفى عَلى النّاسِ وِلادَتُهُ حتّى يَقُولُوا: لَمْ يُولَدْ بَعْدُ، لِيَخْرُجَ حينَ يَخْرُجُ وَ لَيْسَ لِاحد فى عُنُقِهِ بَيْعَةً؛[8] قائم ما، ولادتش از مردم مخفى مىشود تا جايى كه مى گويند: هنوز متولد نشده است. تا هنگامى كه ظهور مى كند بيعت كسى در گردن او نباشد.»
همچنين درباره مخفي بودن مكان آن حضرت فرمود: «لا يَطَّلِعُ عَلي مَوْضِعِهِ اَحَدٌ مِنْ وَلِيٍّ وَلاغَيْرِهِ اِلّا الَّذي يَلي اَمْرَهُ؛[9] هيچ كس از دوست و غير دوست از اقامتگاه او مطّلع نمي شود، به جز كسي كه متصدّي خدمتگزاري اوست.»
3 . غيبت كبرى و صغرى
—————————-
امام سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ مِنّا غَيْبَتَيْنِ: اِحداهُما اَطولُ مِنَ الاُخرى. اَمّا الاُولى فَسِتَّة اَيّامٍ وَ سِتَّةَ اَشْهُر وَ سِتَّ سَنَواتٍ وَ اَمّا الْاُخْري فَيَطُولُ اَمَدُها حَتّي يَخْرَجَ مِنْ هذَا الْامْرِ اَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ، فَلا يَثْبُتُ عَلَيْهِ الاّ مَنْ قَوِىَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ فى نَفْسِهِ حَرَجاً مِمّا قَضَيْنا وَ سَلَّمَ لَنا اَهْلَ البَيْتِ؛[10] براى قائم ما دو غيبت است كه يكى از آنها طولانى تر از ديگرى است. اما اولى شش سال و شش ماه و شش روز طول مى كشد و اما دومى به قدرى طول مى كشد كه بيشتر كسانى كه به غيبت او ايمان داشتند از اعتقاد خود بر مى گردند. فقط كسانى بر اعتقاد خود استوار مى مانند كه يقين محكم و شناخت صحيح داشته باشند و سخنان ما بر آنها گران نباشد و تسليم ما اهل بيت باشند.»
4. فتنه هاى دوران غيبت
—————————-
امام زين العابدين ـ عليه السلام ـ فرمود: «يا اباخالد لَتأتِيَنَّ فِتَنٌ كَقِطَعِ اللَّيْلِ المُظْلِمِ لايَنْجُو الاّ مَنْ أَخَذَ اللهُ مِيثاقَهُ اوُلئكَ مَصابيحُ الهُدى وَ يَنابِيعُ العِلْم يُنْجِيهِمُ اللهُ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ مُظْلِمَةٍ؛[11] اى اباخالد! براستي (در دوران غيبت) فتنه هايى همچون قطعه هاى شب تار هجوم مى آورد كه از آن جز كسانى كه خدا از آنها پيمان گرفته رهايى نمى يابد. همانها چراغهاى هدايت و سرچشمه علمند، كه خداوند آنها را از هر فتنه تاريك نجات مى بخشد.»
و همچنين فرمود: «مَنْ ثَبَّتَ عَلى وِلايَتِنا فى غَيْبَةِ قائِمِنا أَعطاهُ اللهُ اَجْرَ اَلفَ شَهيدٍ مِثْلِ شُهداءِ بَدْرٍ وَ اُحُدٍ؛ كسى كه در زمان غيبت قائم ما ـ عليه السلام ـ بر ولايت ما ثابت و استوار بماند، خداوند به او پاداش هزار شهيد مثل شهيدان بدر و احد عطا مى فرمايد.»[12]
5. انتظار راستين و پاداش آن
——————————–
براى انتظار حضرت مهدى ـ عليه السلام ـ آثار گرانبهايى وجود دارد، از جمله امام سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: «اِنتِظارُ الفَرَجِ مِن أَعظَمِ الْعَمَلِ؛ انتظار فرج از برترين اعمال است.»[13] و فرمود: «اهل زمان غيبت او كه قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان ديگر مى باشند، زيرا خداى تبارك و تعالى به آنها آن قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است كه غيبت امام در پيش آنها چون زمان حضور شده است. خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانى قرار داده كه در محضر رسول اكرم ـ صلى الله عليه و آله ـ شمشير بزنند، آنها مخلصان حقيقى و شيعيان واقعى و دعوت كنندگان به دين خدا در آشكار و نهان مى باشند.»[14]
6. ياران مهدى عليه السلام
———————————-
حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ در تفسير آيه ]حَتّى اِذا رَأوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمونَ مَنْ أضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عدداً[؛[15] «هنگامى كه ببينند آنچه را كه وعده مى شوند، پس مى فهمند كه چه كسى ياورش ضعيف تر و نفراتش كمتر است»، فرمود: «يَعْنى القائِمَ و انْصارَهُ بِالنِسْبةِ لِاعْدائِهِ؛ مقصود ]از مايُوعَدوُنَ[ قائم ـ عليه السلام ـ و ياران او در مقايسه با دشمنان او مى باشند.»[16]
در جاى ديگر فرمود: «…كَأنّى بِصاحِبِكُمْ قَدْ عَلا فَوْقَ نَجَفِكُمْ بِظَهْرِ كُوفان فى ثَلاثَمأةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلا، جَبرئيلُ عَنْ يَمِينهِ وَ ميكائيلُ عَِِنْ شِمالِهِ وَ اِسْرافيلُ أَمامَهُ، مَعَهُ رايَةُ رَسُول الله صلى الله عليه و آله قَد نَشَرها لايَهْوِى بِها الى قَوْم الاّ أَهْلَكَهُم اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ؛[17] گويا صاحب شما (مهدى) را مى بينم كه پشت كوفه بالاى نجف در بين سيصد و سيزده نفر قرار گرفته، جبرئيل از راستش، و ميكائيل از سمت چپش و اسرافيل جلو آن حضرت قرار دارند. و با او پرچم رسول خدا است كه آن را برافراشته است. و بر قومى فرود نمى آيد جز آنكه آنها را ] به امر[ خداى عزيز و جليل هلاك مى كند.»
7. دوران ظهور
——————
با ظهور حضرت مهدى ـ عليه السلام ـ بركات فراوانى عايد بشريت و متدينين مى شود؛ از جمله، آنچه حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ فرمود: «اذا قامَ القائِمُ أَذْهَبَ اللهُ عَن شِيعَتنا العاهَةَ و جَعَل قُلُوبَهُمْ كَزُبَرِ الحَديدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُل مِنْهُم قُوَّةَ أرْبَعينَ رَجُلا وَ يَكونُونَ حُكّامَ الاَرْضِ وَ سَنامَها؛[18] وقتى قائم قيام كند، خداوند رنج را از شيعيان ما دور مى كند و دلهاى آنها را چون پاره آهن قرار مى دهد و خداوند قدرت هر مرد از آنها را برابر چهل مرد قرار مى دهد و آنها حاكمان زمين خواهند شد.»
* دعاهاى امام سجاد درباره امام زمان عليهماالسلام
پيشتر اشاره شد كه يكى از بركات وجود حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ ، تعليم شيوه و روش دعا نمودن است. درباره انتظار مهدى ـ عليه السلام ـ و دعا براى فرج و نصرت آن حضرت و… نيز دعاهاى متعددى وجود دارد كه به اهّم آنها اشاره مى شود:
الف. دعا براى ظهور در روز عرفه
————————————-
اين دعا از چهار بخش تشكيل شده است؛ لزوم وجود امام در هر زمان و اطاعت مطلق از امر و نهى او، دعا براى نصرت و يارى و محافظت آن حضرت، بيان نتايج و پى آمدهاى ظهور مهدى ـ عليه السلام ـ در قالب دعا، بيان اوصاف ياران آن حضرت و دعا در حق آنان.
در بخش اول چنين مى خوانيم: «اللّهُمَّ اِنَّكَ أَيَّدْتَ دينَكَ فى كُلِّ أَوانٍ بِاِمامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعبادِكَ وَ مَناراً فى بِلادِكَ بَعْد اَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ وَ جَعَلْتهُ الذَّريعَةَ الى رِضْوانِكَ وَ افْتَرَضْتَ طاعَتَهُ وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ وَ اَمَرْتَ بِامْتِثالِ اَمْرِهِ و الانْتِهاءِ عِند نَهْيِهِ و اَنْ لايَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ و لايَتأَخَّرَ عَنهُ مُتَأخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللاّئذيْنَ وَ كَهْفُ المؤمِنينَ و عُرْوَةُ المُتَمسِّكينَ وَ بَهاءُ العالمينَ ؛ «بار الها! تو در هر زمان دين خود را به وسيله امامى تاييد فرمودهاى كه او را براى بندگانت به عنوان عَلَم و در كشورهايت به جاى منار ]هدايت[ برپا داشتهاى؛ پس از آنكه پيمان او را به پيمان خود پيوسته و او را وسيله خشنودى خود ساختهاى و طاعتش را واجب كرده و از نافرمانيش بيم دادهاى و به اطاعت فرمانش و باز ايستادن در برابر نهيش و سبقت نگرفتن بر او و عقب نماندن از او فرمان دادهاى! پس او نگهدارنده پناهندگان و ملجأ مؤمنان و دستاويز متمسكان و جمال و عظمت جهانيان است.»
و در بخش دوم مى خوانيم: «اللّهُمَّ فَاَوْزِعْ شُكرَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عليه وَ اَوْزِعْنا مِثْلَهُ فيهِ و أيِّد مِن لَدُنكَ سُلطاناً نصيراً وَا فْتَحْ لَهُ فتْحاً يَسيراً وَ اَعِنْهُ بِرُكنِكَ الاعَزّ وَ اشْدُد اَزْرَهُ وَ قَوِّ عَضُدَهُ و راعِهِ بِعَيْنِكَ وَاحْمِهِ بِحِفْضِكَ و انْصُرْهُ بِملائِكَتِكَ… ؛ بار الها! پس ولى خود را به شكر آنچه بر او نعمت دادهاى مُلهَم ساز، و ما را نيز به سپاسگزارى نعمت وجود او توفيق ده، و او را از جانب خود سلطنتى يارى دهنده عطا فرماى و درهاى پيروزى را به آسانى بر وى بگشا، و او را به نيرومندترين تكيه گاه خود مدد ده و پشت گرم ساز، و بازويش را نيرو بخش و به چشم عنايت منظورش دار، و به نگهدارى خود حمايتش كن و با فرشتگانت ياريش ده… .»
و در بخش چهارم چنين آمده است: «وَ اَحْىِ بِهِ ما اَماتَهُ الظّالمُونَ مِنْ مَعالِمِ دِينِكَ وَ اجْلَ بِهِ صَدْأ الجَوْرِ عَنْ طَريقَتِكَ وأبْنِ بِهِ الضَّرَّاء عَنْ سَبيِلِكَ وَ أَذِل بِهِ النّاكِبِينَ عَنْ صِراطِكَ و أَمْحَقْ بِهِ بَغاةَ قَصْدِكَ عِوَجاً…؛ و به وسيله او آنچه از نشانههاى دينت توسط ستمگران از بين رفته را زنده ساز، و زنگ جور[ظالمان] را از طريق خويش بزداى، و سختى و ناهموارى را به وسيله او از راه خويش برطرف كن، و منحرفين از صراط [مستقيم] خود را توسط او از ميان بردار، و آنانى را كه قصد كج ساختن راه تو را دارند هلاك نماى… .»
اين همه دستاوردهاى بزرگ حكومت جهانى مهدى است كه در قالب دعا در سختترين دوران خفقان و ستم بيان شده است.
و درباره اوصاف ياران مهدى چنين آمده است: «اللّهُمَّ و صَلِّ عَلى أوْليائِهِمُ المُعتَرِفينَ بِمَقامِهِم، المُتَّبِعينَ مَنْهَجَهُمْ المُقْتَفِينَ آثارَهُمْ…المُنْتَظريْنَ أيّامَهُم المَادّينَ اِلَيْهِم أَعْيُنَهُم…؛ بارالها! رحمت فرست بر دوستان ايشان كه معترف به مقام آنها، و تابع راه آنان و پيرو آثار آنهايند، منتظر روزگار ]دولت[ آنها و چشم دوخته به راهشان مى باشند.»[19]
ب. دعاى ديگر براى ظهور و فرج:
———————————-
اين دعا نيز در منابع متعددى آمده است و مربوط به روز عرفه مى باشد. اين دعا با درخواست فرج آل محمد ـ صلى الله عليه و آله ـ و در خواست يارى آنان شروع شده و با بيان ره آوردهاى ظهور حضرت مهدى ـ عليه السلام ـ در قالب دعا ادامه يافته، در پايان با بيان اوصاف ياران حضرت خواسته مى شود دعا كننده جزء بهترين ياران او قرار گيرد.
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ فَرِّجْ عَنْ آلِ مُحَمَّد وَ اجْعَلْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِالحَقِّ….وَانْصُرْهُمْ وَ انْتَصِر بِهِمْ وَ اَنْجِزْ لَهُمْ ما وَعَدْتَهُم وَ بَلِّغْ فَتْحَ آلَ مُحَمَّد …؛ خدايا بر محمد و آل او درود فرست و فرج آل محمد را [با ظهور مهدى عليه السلام] برسان، آنها را امامانى كه به حق هدايت مى كنند قرار بده و آنها را يارى كن و به وسيله آنها يارى بخش و براى آنها آنچه وعده فرمودى وفا كن و پيروزى آل محمد را برسان… .»
در ادامه، خطاب مخصوص به حضرت حجت شده، مى گويد: «…وَ اَصْلِحْ لَنا اِمامَنا وَ اسْتَصْلِحْهُ وَ اَصْلِحْ عَلى يَديْهِ و آمِنْ خَوْفَهُ و خَوْفَنا عَلَيْهِ وَ اجْعَلْهُ اللّهُمَّ الذّى تَنْتَصِر بِهِ لِديْنِكَ ؛ و براي ما اماممان را اصلاح كن و براى او طلب اصلاح كن و با دستان او [جامعه را] اصلاح كن، ترس او را و ترس ما را نسبت به [وجود مبارك] او ايمن گردان و او را كسى قرار بده كه به وسيله او دينت را يارى نمايى.»
و در باره دستاوردهاى دوران ظهور مى گويد: «اللّهُمَّ امْلَاءِ الاَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلا كَما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جَوْراً و امْنُن بِهِ عَلي فُقَراءِ المُسْلِمينَ و اَرامِلِهِمْ وَ مَساكِينِهِم وَ اجْعَلْنى مِنْ خِيارِ مَوالِيهِ وَ شِيعَتِهِ، أَشَدِّ هِمْ لَهُ حُبّاً وَ اَطْوَعِهِمْ لَهُ طَوْعاً ؛ خدايا به وسيله او زمين را پر از عدل و داد كن چنان كه از ستم و جور پر گشته است، و به وسيله او بر فقراى مسلمين و يتيمان و بى سرپرستان و از كار افتادگانشان منت گذار و مرا از برگزيدگان دوستان و شيعيانش، و شديدترين آنها نسبت به او از نظر محبت، و رامترينشان در فرمانبرى قرار ده.»
«وَ اَنْفَذِهِمْ لِامْرِهِ وَ اَسْرَعِهِمْ الى مَرضاتِهِ و اَقْبَلِهِمِ لِقَوْلِهِ وَ اقْوَمِهِم بِاَمْرِهِ وَ ارْزُقنى الشَّهادَةَ بَيْنَ يَدَيْهِ حَتّى اَلْقاكَ وَ انْتَ عَنّى راض؛ و [مرا] نافذترين آنها در مقابل فرمان او، و شتاب كننده ترين شان به سوى خرسندى و رضايت او، و روكننده ترين آنها به سوى سخن او، و پايدارترين شان در امر او قرار ده، و شهادت در پيشگاه او را روزى من گردان، تا تو را در حالى كه از من راضى هستى ملاقات كنم.»[20]
——————————————————————————
پينوشتها:
[1]. سيد رضا مؤيد.
[2]. دكتر سيد جعفر شهيدى، زندگانى على بن الحسين، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، اول، 1365 هـ ش، ص 27 - 29.
[3]. ابن ابى السراج البغدادى، تاريخ الائمه، قم ـ مكتبة بصيرتى، ص 9، مهدى پيشوايى، سيره پيشوايان، ص 234 - 235.
[4]. جواد مشفق.
[5]. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بيروت دار احياء التراث، ج 52، ص 92؛ ر.ك: لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 271، كامل سليمان، روزگار رهائى، ترجمه على اكبر مهدى پور، نشر آفاق، سوم، 1376، ج 1، ص 86.
[6]. روزگار رهائى، همان، ص 87؛ شيخ صدوق، معانى الاخبار، ص 132.
[7] . منتخب الاثر، ص 172، روزگار رهائى، همان، ص 87.
[8] . همان، ص 187، بحارالانوار، همان، ج 51، ص 135.
[9]. بحار الانوار، ج52، ص153 و ج53، ص324؛ منتخب الاثر، ص 251 و 253.
[10]. همان، ص 251، و بحارالانوار، ج 51، ص 134.
[11]. بحارالانوار، همان، ج 51، ص 135، روايت 3.
[12]. همان، ج 52، ص 125.
[13]. منتخب الاثر، ص 244.
[14]. بحارالانوار، ج 52، ص 122، منتخب الاثر، ص 244.
[15]. جن/ 24.
[16]. ينابيع المودّة، ج3، ص 84؛ بشارة المصطفى، ص 62؛ الزام الناصب، ص 32 و 242.
[17]. بحار الانوار، همان؛ ج51، ص135، ح3.
[18]. همان، ج 52، ص 364، و 317؛ الزام الناصب، ص 139.
[19]. ر. ك: صحيفه كامله سجاديه، ترجمه صدرالدين بلاغى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، بي تا، در ضمن دعاى 47 روز عرفه، ص 255 - 258؛ «الصحيفة السجادية الجامعة، قم، مؤسسة الامام المهدى، اول، 1411 هـ ق، ص 322؛ سيد رضى الدين على بن طاووس، اقبال الاعمال، بيروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ص 664؛ المصباح، ابراهيم العاملى الكفعمى، بيروت، منشورات مؤسسة الاعلمى، ص 891.
[20]. اقبال الاعمال، همان، ص 675، الصحيفة السجادية الجامعة، همان، ص 347؛ محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 98، ص 234؛ ابراهيم عاملى كفعمى، مصباح المتهجد، بيروت، منشورات مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ص 697.
منبع:http://www.farsnews.com
صفحات: 1· 2