رهنمودهای تربیتی
وفاى به وعده، حتى در برابر كفار، از صفات پسندیده و مورد توجه پیشوایان دین است. این عمل مهم در برخورد با كودكان از اهمیت بیشترى برخوردار است. كودكان جز به تحقق وعده والدین نمىاندیشند، در وفاى والدین تردید ندارند و همواره به انتظار لحظه موعود مىنشینند.هرگونه تأخیر و تخلف در وفاى به وعده آنها را مىآزارد و به تخریب روحیه اعتماد به والدین مىانجامد. افزون بر این، چنین كردار ناپسندى غیرمستقیم درس پیمان شكنى به آنان مىآموزد. كلیب صیداوى نقل مىكند كه، امام كاظم(ع) فرمود: “اذا وعدتم الصبیان وفوا لهم … ؛ هنگامى كه به فرزندانتان وعده دادید، وفا كنید؛ همانا كودكان چنان مىپندارند كه شما به آنها روزى مىدهید. خداوند متعال به خاطر هیچ چیزى به اندازه زنان و كودكان خشمگین نمىشود.” (2)
كودكان و نماز
نماز ستون دین و سرچشمه همه نیكی هاست. هرچند این امر مهم همزمان با سن تكلیف بر انسان واجب مىشود؛ اما هر چه زودتر فرزندان با آن آشنا گردند، سریع تر تحت الطاف الهى قرار مىگیرند و شتابان تر در راه كسب فضایل اخلاقى گام خواهند گذاشت.
انسانى كه از كودكى با نماز آشنا و مأنوس شود، زودتر شیرینى عبادت و ارتباط با پروردگار را مىچشد و دیگر هرگز ذائقه دلش طعم تلخ گناه را نمىپسندد. از بُعد اجتماعى نیز نماز، نوجوان را به جماعت نیك رفتاران و پسندیدگان پیوند مىدهد و از فرو رفتن در گرداب آشنایى با آلودگان و تبهكاران بازمىدارد. نماز در نوجوانى و قبل از تكلیف، تجربهاى شیرین و جذاب است و هنگام تكلیف، احساس سختى فرایض را از انسان دور مىسازد. بدین جهت ائمه علیهم السلام فرزندان خود را، قبل از سن تكلیف، با نماز آشنا مىساختند. امام كاظم(ع) فرمود: ” مروا صبیانكم بالصلاة اذا كانوا سبع سنین …"؛ هنگامى كه فرزندانتان به سن هفت سالگى رسیدند، آنها را به نماز فرمان دهید. (3)
فرزندان و بستر استراحت
اسلام به پیشگیرى از گناه اهمیت بسیار مىدهد و براى از بین بردن زمینههاى گناه تأكید مىكند. رعایت حجاب، پرهیز از اختلاط زنان و مردان، كراهت سخن گفتن بسیار با نامحرمان و … از همین باب است. جدا كردن بستر فرزندان در آستانه سن تمیز نیز بخشى از برنامه پیشگیرى از گناهان است. امام كاظم (ع) می فرماید: ” … هنگامى كه فرزندانتان به ده سالگى رسیدند، بسترشان را از هم جدا كنید.” (4)
فرزندان و مسئولیت
مسئولیت دادن به فرزندان از روش هاى مؤثر تربیتى است. مسئولیت، اگر متناسب با توان كودكان باشد و در انجام دادن آن یارى شوند، اعتماد به نفسشان را تقویت مىكند و آنان را براى پذیرش و به انجام رساندن مسئولیت هاى بزرگتر آماده مىسازد. علاوه براین، كودكان احساس مىكنند كه والدین براى آنها احترام قایلند و آنها را ناتوان نمىانگارند. پیشواى هفتم شیعیان، در فرصت هاى مناسب، به فرزندانش مسئولیت مىداد. سلیمان جعفرى مىگوید: “هنگامى كه یكى از فرزندان امام كاظم(ع) در بستر مرگ بود، حضرت به فرزندش قاسم فرمود: بر بالین برادرت سوره صافات بخوان. قاسم قرائت سوره صافات را شروع كرد و چون به آیه «اهم اشد خلقا ام من خلقناه …؛ رسید، برادرش وفات یافت.” (5)
آن حضرت همچنین، هم زمان با وصى اصلى قرار دادن حضرت رضا(ع) سه تن از فرزندانش (عباس، اسماعیل و احمد) را در مسئولیت وصایت با امام هشتم(ع) همراه ساخت.
ناآرامى كودكان
برخى از كودكان بسیار شلوغ، پُرتحرك و ناآرامند؛ به هر كارى دست مىزنند و چه بسا سبب آزار والدین مىشوند. برخى از والدین در برابر آنها موضع مىگیرند، لب به سرزنش مىگشایند و آنان را نابهنجار به شمار مىآورند؛ درحالى كه تحرك و ناآرامى كودكان معمولاً طبیعى است وكسانى كه در كودكى شلوغ و پرتحرك باشند، در جوانى آرام و بردبار خواهند شد. بنابراین بجاست والدین كمرهمت ببندند و با صبر و حوصله، خود را براى گذر از این دوره حساس و چه بسا طاقت فرسا مهیا سازند.
امام كاظم فرمود:” تستحب عرامه (6) الصبى فى صغره لیكون حلیما فى كبره؛ … ما ینبغى ان یكون الا هكذا؛ سزاوار است فرزند در كودكى شلوغ و پرتحرك باشد تا در بزرگى صبور و بردبار شود؛ … و جز این روا نیست. (7)
تفاوت آرى، تبعیض هرگز
تبعیض و تفاوت دو واژه نزدیك، ولى متفاوت است. تبعیض بدین معناست كه در میان افراد هم پایه و همسان بى دلیل فرد یا افرادى را برتر به شمار آوریم؛ ولى تفاوت عبارت است از برترى شایستگان. در سیره تربیتى امام كاظم (ع) تبعیض ممنوع، و تفاوت مجاز شمرده شده است. تبعیض میان فرزندان بذر كینه و اختلاف و بدبینى به والدین را در دل كودكان مىپراكند. امام كاظم (ع) از پدرانش چنین نقل مىكند: مردى یكى از دو فرزندش را بوسید و دیگرى را رها كرد. رسول خدا (ص) [با ناراحتى] فرمود: چرا بین آنها به مساوات رفتار نمىكنى؟ (8)
تفاوت اگر بجا و منطقى باشد، موجب پیشرفت فرزندان مىشود؛ زیرا حس رقابت سالم را در آنها تقویت مىكند. امام كاظم(ع) در مواردى میان فرزندانش تفاوت قائل مىشد. رفاعه از حضرت موسى بن جعفر(ع) پرسید: اى فرزند رسول خدا، مردى چند پسر دارد؛ آیا برتر شمردن یكى بر دیگران، درست است؟
امام (ع) پاسخ داد: “نعم، لا باءس؛ قد كان ابى(ع) یفضلنى على عبدالله"؛ بله، مانعى ندارد؛ زیرا پدرم [حضرت صادق(ع)] مرا بر عبدالله، برادر بزرگترم ترجیح مىداد. (9)
حضرت رضا(ع) نیز فرمود: پدر بزرگوارم اسماعیل را، با آن كه از عباس كوچكتر بود، در سرپرستی صدقه اموال بر عباس مقدم داشت. (10)
شیخ مفید مىنویسد: ” احمد بن موسى شخصى بخشنده، بزرگوار و با ورع بود، امام كاظم (ع) او را دوست مىداشت، بر دیگران مقدم مىشمرد و مزرعه خود را به او بخشید.” (11)
تفاوت نهادن میان فرزندان امرى بسیار ظریف و حساس است و نیاز به كمال دقت و ظرافت دارد؛ زیرا ممكن است فرزندان آن را تبعیض پندارند. پس والدین باید به موارد زیر دقت داشته باشند:
1- هنگامتفاوت نهادن میان فرزندان، به گونهاى رفتار كنند كه كسى آن راتبعیض به شمار نیاورد.
2- دقت كنند كه سبب برترى فرزندى كه برتر مىشمارند، كاملاً آشكار باشد.
3- در صورت امكان، امتیاز فرزند برتر را، با عباراتى سازنده، بیان كنند.
امام هفتم (ع) در مواردى حضرت رضا(ع) را بر دیگران ترجیح مىداد، او را الگوى دیگر فرزندان معرفى مىكرد و وجه برترىاش را آشكار مىساخت.
اسحاق بن موسى(ع) مىگوید: امام كاظم(ع) به فرزندانش مىفرمود: “برادرتان على(ع) دانشمند آل محمد (ص) است، درباره دینتان از او بپرسید وآنچه بیان مىكند، به خاطر بسپارید. همانا که ابوجعفر(ع) به من فرمود: دانشمند آل محمد در شمار فرزندان تو خواهد بود. كاش وى را درك مىكردم. بىتردید او همنام امیرمومنان [على] است.” (12)
موقعیت اجتماعى فرزندان
فرزندان تا وقتى به بلوغ شرعى، عقلى و اجتماعى دست نیافتهاند، به مراقبت والدین و هدایت آنها نیاز دارند. فراهم ساختن زمینه مساعد براى دستیابى فرزندان به جایگاه اجتماعى مناسب، بخشى از وظایف والدین در برابر فرزندان است. آنها باید براى رسیدن به این هدف، فرزندشان را در انتخاب شغل مناسب یارى دهند. چه بسیار فرزندانى كه بر اثر بى توجهى والدین به مشاغل پَست و منفى تن دادهاند و به خاطر محروم بودن از راهنمایی هاى سودمند والدین، از موقعیت هاى ارزشمند و شایسته اجتماعى محروم شده اند، سرانجامشان به رذالت و پستى گراییده است و مایه ننگ و خوارى والدین گردیده اند. امام كاظم(ع) فرمود:
” شخصى [با فرزندش] خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا، حق این فرزند برمن چیست؟
حضرت فرمود: نام نیكو برایش انتخاب كن، او را ادب بیاموز و در موقعیتى نیك قرار ده.” [جایگاه اجتماعى مناسب برایش فراهم ساز] (13)
در حدیث دیگرى مىفرماید: شخصى همراه فرزندش خدمت پیامبر(ص) رسید و گفت: یا رسول الله، من به فرزندم نوشتن آموختم، او را به چه كارى بگمارم؟
حضرت فرمود: او را به كارى كه خشنودى خداوند در آن است بگمار و از پنج شغل بازدار: سیائى، صائغى، قصابى، حناطى و نحاسى.
مرد پرسید: “سیاء” كیست؟
فرمود: كسى كه كفن مىفروشد و براى امتم آرزوى مرگ مىكند. همانا نوزاد امت من، نزد من از آنچه خورشید بر آن مىتابد، محبوب تر است. “صائغ” كسى است كه در پى زیان (14) امت من است؛ “قصاب” ذبح مىكند تا آن جا كه رحمت از قلبش مىرود؛ “حناط” كسى است كه غذا را احتكار مىكند، همانا اگر خداوند محتكر را در حال دزدى مشاهده كند، بهتر است از این كه او را چهل روز در حال احتكار ببیند؛ اما ” نحاس"- برده فروش- جبرئیل نزدم آمد و فرمود: اى محمد، بدترین امت كسانىاند كه مردم را مىفروشند.
والدین و موعظه فرزندان
هرچند روش غیرمستقیم و زبان عمل از زبان گفتار نافذتر است و معصومان علیهم السلام بیش از آنچه مىگفتند، با كردار خود، مردم را ارشاد مىكردند؛ ولى پند مستقیم نیز در سیره آنها بسیار مشاهده مىشود.
امام كاظم (ع) بعضى از فرزندانش را چنین اندرز مىدهد:” فرزندم! بپرهیز از این كه خداوند تو را در گناهى كه از آن نهىات كرده، ببیند؛ بپرهیز از این كه پروردگار تو را از اطاعتى كه بدان فرمانت داده، دور مشاهده كند. بر تو باد به تلاش و كوشش.هرگز خود را از كوتاهى در عبادت خداوند تهى مشمار؛ زیرا خداوند چنان كه شایسته است عبادت نمىشود؛ و از مزاح بپرهیز كه نور ایمانت را مىبرد و تو را سبك مىسازد؛ و از اندوه و كسالت دور باش، كه از بهره دنیا وآخرتت جلوگیرى مىكنند.» (15)
مسافرت خانوادگى
مسافرت هاى خانوادگى مىتواند اثر تربیتى بسیار داشته باشد؛ زیرا:
1. باعث نشاط و شادابى اعضاى خانواده مىشود.
2. سبب استمرار نظارت پدر، كه در حیات تربیتى فرزندان ضرورى است، مىگردد؛ این امر، به ویژه امروزه كه پدران به سبب مشاغل زیاد در خانه كمتر حضور دارند، بسیار مهم است.
3. زمینه بروز استعدادها و شناخت نقاط ضعف و قوت كودكان را فراهم مىآورد.
4. میدان مناسبى براى تجلى اخلاق اجتماعى و تمرین صفات پسندیدهاى چون همكارى، تعاون، نوع دوستى، ایثار و گذشت به شمار مىآید.
5. چنانچه سفر، زیارتى باشد سبب تحكیم اعتقادات و توجه به معنویات مىشود.
على بن جعفر، برادر امام كاظم (ع) مىگوید: چهار مرتبه در کنار حضرت كاظم(ع) بودم و حضرت همراه خانوادهاش به سمت حج مشرف بودند. این سفرها گاه26 روز، زمانى 24 روز و گاه 21 روز به درازا مىكشید. (16)
تربیت از تولد تا مرگ
امام (ع) هنگام تولد فرزندش امام رضا علیه السلام كلمات زیباى اذان و اقامه را در گوشش زمزمه فرمود و روان نورسیده خود را با آواى توحید صفا بخشید. نجمه مادر حضرت رضا(ع) مىگوید: هنگامى كه وضع حمل كردم پسرم - على بن موسى- دست هایش را بر زمین قرار داده، سر را سمت آسمان بلند كرد و لبهایش را حركت داد، گویا سخن مىگفت. پدرش موسى بن جعفر(ع) بر من وارد شد و فرمود: اى نجمه، كرامت پروردگارت گوارایت باد. آنگاه نوزاد را، كه در لباس سفید پیچیده بودم، به حضرت دادم. امام (ع) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند؛ سپس آب فرات خواست و كامش را با آب فرات آشنا نمود؛ سپس او را به من داد و فرمود: بگیرش كه او در روى زمین بقیة الله است. (17)
حضرت حتى در لحظات پایانى عمرش نیز به تربیت فرزندانش مىاندیشید. آن بزرگوار در وصیت نامهاش نكات تربیتى مهمى به یادگار نهاده، مىفرماید: … درباره صدقات و اموال و فرزندان وصیت مىكنم ابراهیم و عباس و اسماعیل و ام احمد و على را، به ویژه در امر زنان؛ و پسرم على(ع) در امر آنها مختار است نه پسران دیگرم. همچنین در صدقه و ثلث پدرم و درباره اهل بیتم او اختیار دارد … من داراى اموالى هستم كه برای صدقه قرار دادهام؛ فرزندم على بدان آگاه و راست گفتار است و باید بدین وصیت عمل كند. و اگر از برخى از فرزندانم به عنوان وصى نام بردم، براى احترامشان بوده تا در اجراى وصیت شركت كنند. فرزندان و همسرانم هر یك در همان خانهاى كه هستند، اقامت و با مقدارى ثابت از صدقات معین زندگى كنند … هیچ یك از فرزندانم حق شوهردادن دخترانم را ندارند، مگر به فرمان رضا(ع). اگر رضا ناخشنود بود و كسى بدین كار اقدام كرد، با خداوند و رسول و ولىاش مخالفت كرده و در مقام جنگ با حق برآمده است. اگر فرزندم رضا صلاح دانست، آنها را شوهر مىدهد و اگر نخواست نگه مىدارد. (18)
این مطلب اشاره ای اجمالی، به نقطه نظرات امام موسی بن جعفرعلیهماالسلام در باب تربیت فرزندان داشت. امید است پویندگان راه حق از این فرمایشات گهربار توشه ای برگیرند و در زمان مقتضی از آن استفاده نمایند.
پي نوشتها:
1- الكافى، ج6، ص 50.
2- مستدرك الوسائل، ج3، ص 558.
3- همان.
4- حیاة الامام موسى بن جعفر(ع)، ج 2، ص 430.
5- صبى عارم: بین العرام بالضم اى شرس (مجمع البحرین، ج6، ص113) و الشرس هو السیىء الخلق، بین الشرس (همان، ج 4، ص 78)؛ عرم عرامه: اشتد و خرج عنالحد (المنجد) در برخى كتب عرامه را تحمل سختى و مشقت كودك معنا كردهاند كه به نظر مىرسد صحیح نباشد.
6- الكافى، ج6، ص 51.
7- مسند امام كاظم (ع)، ج 1، ص 481.
8- همان، ج3، ص7.
9- عیون اخبارالرضا(ع)، ص27.
10- الارشاد، ج 2، ص 244.
11- كشف الغمه، ج3، ص107.
12- الكافى، ج 6، ص 48.
13- در نسخه تهذیب و استبصار« دین» امتى ذكر شده. (تهذیب، ج6، ص 362 / استبصار، ج3، ص96.)
14- مسند امام كاظم (ع)، ج 2، ص 391.
15- تحف العقول، ص306.
16- بحارالانوار، ج 48، ص 100.
17- عیون اخبارالرضا، ص1716.
18- بحارالانوار، ج 48، صص276- 280.
صفحات: 1· 2