ویژگی های تربیت مهدوی
2- مشفقانه و مردم گرا بودن تربیت مهدوی
اساس و قوام زندگی اجتماعی، مبتنی بر نوع دوستی، محبّت به یکدیگر، عشق علاقه و احترام است و رحم و شفقت و دلسوزی نسبت به دیگران، در فطرت پاک انسانها، به ودیعه نهاده شده است. در اسلام تأکید زیادی بر محبّت و دوستی شده و به عنوان رکن مهم و اصلی ایمان مطرح گردیده است. چنان که از امام صادق(ع) نقل شده است: «آیا ایمان، جزء دوستی و دشمنی در راه خدا است؟»(6) درواقع صلاح و سامان اجتماع، در سایه الفت، انس و محبّت بین افراد آن حاصل می شود و جامعه وقتی سعادتمند است که هرچه بیشتر بین افراد آن موَدّت و الفت برقرار باشد. سامان یابی و رشد جامعه مبتنی بر این امر است و ارسال رسولان و انزال کتاب های آسمانی هم برای این هدف بوده است… .
کارسازترین شیوه در تربیت و راهنمایی دیگران، محبّت و شفقت است. بزرگترین معجزه یک مربّی و ارشادگر، در مهربانی و نیک دلی او نهفته است. پایه و اساس تربیت دینی و پرورش اخلاقی انسانها، دوستی با مردم و ابراز عشق و علاقه به آنان است. به یقین می توان گفت: تعلیم و تربیتی که از روی مهرورزی و دلسوزی باشد، بهترین و ماندنی ترین آثار را برجای خواهد گذاشت.
فطرت مسلّم، سراپا شفقت است
در جهان دست و زبانش رحمت است
بر این اساس، امام سجّاد(ع) می فرماید: «حقّ کسی که از تو نصیحت می خواهد، این است که او را تا حدّ توانایی است، نصیحت کنی و با او مدارا کرده و مهربان باشی».(7)
در این رویکرد «تربیت» فراتر از یک وظیفه و حتّی دلسوزی است و نشأت گرفته از روح مهرورز و انسان دوست مربّی و مبلّغ دین است. عشق به خوبی ها و عشق به سعادت و نیک فرجامی انسانها، او را به اصلاح و تربیت آنان وامی دارد و از روی شفقت و محبّت، راهنمایی و پرورش روحی آنها را برعهده می گیرد.
خواجه نصیرالدّین طوسی می گوید:
«محبّت اخیار، چون از انتظار منفعت و لذّت حادث نشده باشد، بلکه موجب آن، مناسبت جوهر بود و مقصد ایشان، خیر محض و التماس فضیلت باشد؛ از شائبه مخالفت و منازعت منزّه ماند و نصیحت یکدیگر و عدالت… به تبعیّت حاصل آید».(8)
نور خورشید و مه از عشق است عشق
شور درویش و شه از عشق است عشق
جوشش عشق است کاندر می فتاد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
باتوجّه به این انگاره روشن، می گوییم: «تربیت مهدوی»، تربیت مهرورزانه و مشفقانه است و از روی محّبت و دوستی انسانها صورت می گیرد و صلاح واقعی و رستگاری دائمی آنها را طالب است. نه پای سود و منفعت شخصی درمیان است و نه کینه و عداویت؛ هرچه هست عدالت است و معنویّت. به همین جهت، مردم با مشاهده لطف و مهر امام زمان(عج)، عاشق او می شوند و به او پناه می برند و در دامن پرعطوفت و رحمت او، آرامش می گیرند.
جالب اینکه در بعضی از کتب اخلاقی آمده است: از علل و اسباب برقراری نظام آفرینش و استواری امور مردم، یکی محبّت است و دیگری عدالت. خداوند می فرماید: «به تحقیق آنان که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند؛ خداوند بخشنده، برای آنان محبّتی [در نزد دیگران] قرار می دهد»؛(9) یعنی، خداوند چنین افرادی را محبوب قلوب دیگران قرار می دهد… و این بیانگر این نکته است که با دوستی و محبّت، بهتر می توان باورهای اخلاقی و افکار دینی را بین مردم رواج داد. حتّی بیشتر از خشونت و تندخویی؛ زیرا خشونت موجب تنفّر است، ولی محبّت، الفت آور می باشد.(10)
درهرحال، تعلیم و تربیت در جامعه مهدوی، درصورتی مؤثر و کارساز خواهد بود که، محبّت و شفقت سرلوحه برنامه های آن قرار گیرد و رابطه ای مهرورزانه و عاطفی بین مربّی و تربیت شونده برقرار شود. امام خمینی(ره) می گوید:
«اسلام انسان را مُحبّ آدم، بار می آورد. به آدم عوفت می دهد. آنجایی هم که اسلام جنگ کرده و اشخاص فاسد را ازبین برده، برای عطوفت به جامعه بوده است؛ آنها مفسد بودند».(11)
و «با هیچ چیز مثل بسط رحمت و رأفت و طرح دوستی و مودّت نمی توان دل مردم را بدست آورد، و آنها را از سرکشی و طغیان بازداشت. و لهذا، انبیای عظام مظاهر رحمت حق- جلّ وعلا- هستند؛ چنانچه خدای تعالی معرفی رسول اکرم(ص) را فرموده در آخر سوره توبه- که خود سوره غضب است- به این نحو:
«لقد جاءکم رسولٌ من أنفسکم عزیزٌ علیه ما عنتُّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤوفٌ رَّحیمٌ».(12)
و در شدّت شفقت و رأفت آن بزرگوار، بر همه عائله بشری بس است، آیه شریفه اول سوره شعراء که می فرماید: «لعلَّک باخعٌ نَّفسک ألَّا یکونوا مؤمنین».(13)
و در اوایل سوره کهف که می فرماید: «فعلَّک باخعٌ نَّفسک علی آثارهم إن لَّم یؤمنوا بهذا الحدیث أسفًا».(14)
3- پویایی و منعطف بودن تربیت مهدوی
یکی از وجوه برجسته تعلیم و تربیت مهدوی، تناسب آن با شرایط زمانی و نیازهای واقعی انسان هاست. درواقع، در این رویکرد، سازوکارهای متنوّع و متناسبی برای اصلاح رفتارها و پندارها بکارگرفته شده و برای تغییر خوی و خصلت های متفاوت افراد، از شیوه های سیّال، منعطف و پویایی استفاده می شود. هدف از این نوع تربیت، تنها رفع تکلیف و عمل به وظایف ظاهری یا ازبین بردن پاره ای از مشکلات اخلاقی و هنجاری دردساز نیست؛ بلکه اهداف متعالی تر و مهم تری موردنظر است و به همین جهت، تمامی تلاش ها و برنامه ها، معطوف به تغییر کلّی نگرش ها و باورهای افراد و بهبود وضعیت فکری، اعتقادی، اخلاقی و دینی آنان است.
براین اساس باید برخوردی سنجیده و حساب شده با مشکلات و ناراستی ها داشت و برای اصلاح و پرورش افراد، برنامه های جداگانه و متناسبی ارائه داد. وقتی گفته می شود: در آموزه مهدویّت، انسانها به رشد فکری و اخلاقی در پرتو تربیت الهی دست می یابند؛ بدین معناست که تعلیم و تربیت، پابه پای تغییرات اجتماعی و تنوّع و فزونی نیازهای افراد و رشد و پیشرفت همه جانبه جوامع، متحوّل می شود و با به کارگیری روش های پویا و منعطف و به روز، می توان همه انسانها را به مرتبه کمال خود نزدیکتر ساخت. این نگاه کامل و سترگ به انسان، فقط ناظر به بحران ها و کاستی های بوجود آمده نیست؛ بلکه با آینده نگری و توجّه به واقعیّت های زمانه، روش های کارآمد و پیشتازی را در عرصه تعلیم و تربیت ارائه می دهد و تا تحقّق همه اهداف و برنامه ها، به پیش می رود.
باتوجّه به ساز و کارهای متنوّع و مختلفی که در این کتاب بدان ها اشاره شده است، ارجمندی و اثرگذاری تربیت پویا و متناسب با عصر آشکار می شود و نیازی به توضیح بیشتر نیست. امّا باید بدانیم که روش ها و شیوه های مبتنی بر دین، علاوه بر ماندگاری و فراگیری، برای هرنوع رفتار و نگرشی، برنامه خاصّ و مؤثری دارد و تنها کسانی می توانند از آنها بهره گیرند که هم اعتقاد به استواری و حقیقت آنها داشته باشند و هم از درک و علم درستی، در بکارگیری آنها برخوردار شوند.
4- جامع و بنیادی بودن تربیت مهدوی
یکی از پرسش های اساسی و مهم در فلسفه تربیت، «چرایی تعلیم و تربیت» است؟ پاسخ دقیق و روشن به این پرسش، افق های نوینی، فراروی مصلحان و مربیّان جامعه بشری قرار می دهد. ممکن است تعلیم و تربیت، با اهداف و رویکردهای مختلفی صورت گیرد (اجتماعی ساختن انسان، تقلیل بزهکاری ها، آگاهی دادن به او، نظم پذیر کردن وی، قرار دادن انسان در خدمت سیاست و اجتماع، تحقّق جامعه مطلوب در پرتو فرد مطلوب، حقّ قانونی شخص و…)؛ امّا از دیدگاه آیینی، تربیت انسان با هدف رشد فکری و اخلاقی او جهت قرار گرفتن در جایگاه واقعی و پرورش ظرفیّت ها و استعداهای نهفته او برای دستیابی به رستگاری و سعادت واقعی وی است. درواقع، تعلیم و تربیت، یک برنامه فرهنگی و اصلاحی است که مبتنی بر کارکرد «نجات گرایانه» دین و برپایه رحمت، محبّت و شفقت است. این زیربنای عاطفی- انسانی، موجب نگاه واقع بینانه و غیرسودانگارانه به تربیت و نیازهای اخلاقی- معنوی انسان می شود و به صورت اساسی و ریشه ای، اصلاح و تغییر رفتارها و گفتارهای او را پیگیری می کند. همانگونه که گذشت تعلیم و تربیت انسان، دارای چند محور است و در هر بعد، باید برنامه ای واقعی و اساسی با رویکردهای زیر اتخاذ کرد:
1. رویکرد هدایت گرایانه
این رویکرد، اساس تعلیمات و تبلیغات پیامبران است و درصدد رهنمونی انسانها به مسیر حقیقت و راستی و شناساندن راه سعادت و نیک فرجامی است.
2. رویکرد تعالی بخشی
پس از اینکه افراد در مسیر درست و انسانی قرار گرفتند، نوبت به رهنمونی آنان به کمال و تعالی است؛ یعنی، قرار دادن آنها در مسیر رشد و بالندگی نهایی و اوج شکوفایی درونی.
3. رویکرد تحوّل گرایانه
برای پرورش و رشد روحی و معنوی انسانها، باید تغییرات بنیادین و اصلاحات عمیق در پندارها و رفتارهای آنان صورت گیرد و آنان واقعاً متحوّل و دگرگون شوند.
4. رویکرد بهسازانه
در این رویکرد، عادت ها و رویه های نامطلوب، ناهنجار، ناقص و مخرّب، بهسازی شده و به تدریج با رویه ها و مکارم اخلاقی جایگزین می گردد. بهسازی اخلاق؛ همان تزکیه و تهذیب نفس است که به شکل کامل تر، در علم اخلاق پیگیری می شود.
5. رویکرد مشکل زدایانه
هدف این نگرش به انسان، رفع عیوب نفسانی و زدودن مشکلات اخلاقی و ناهنجاری های فردی و اجتماعی است که همه چیز را دستخوش تباهی و انحطاط می کند و گرفتار کج روی و عصیان گری می سازد. رفع هرکدام از عیوب و بیماری های روحی و اخلاقی انسان، نیاز به شناخت دقیق آنها، علّت آنها و راه اصلاح آنها دارد.
6. رویکرد درمان گرایانه
در این فرآیند تربیتی، کاستی ها و ناراستی های اخلاقی، پس از موشکافی، ریشه یابی و سنخ شناسی می شود و برای هر ناهنجاری و عیبی، برنامه خاص تربیتی (درمانی) ارائه می گردد. در اینجا هدف فقط رفع مشکل نیست؛ بلکه جایگزینی آن، با خصلت های نیکوست.
7. رویکرد بشارت گرایانه
در این دیدگاه، ترغیب و دعوت مشفقانه و دلسوزانه به «فضیلت گرایی» و بشارت به فرجام نیک و آثار گران قدر «اخلاق مداری»، مورد تأکید قرار گیرد و بیشتر حالت اقناعی، تشویقی و مهرورزانه دارد و… .
رویکردهای یاد شده، بیانگر این نکته مهم است که برای کارآمدی و تأثیرگذاری برنامه های تربیتی، باید به ریشه ناهنجاری ها و مشکلات اخلاقی پی برد و متناسب با آنها، رویکرد مناسبی اتخاذ کرد. به همین جهت است که تعلیم و تربیت مهدوی شامل همه گروه ها و طبقات اجتماعی بشری می شود و برای همه کاستی های اخلاقی و نادرستی های جامعه، برنامه بایسته و شایسته ای دارد. مربیّان و استادان اخلاق، باید به این انگاره توجّه ویژه ای داشته باشند و روش ها و مکانیسم های تربیتی را، براساس رفتارها و پندارهای متفاوت و پیچیده افراد، بکار گیرند. پیامبران، ریشه ناراستی را در ضعف اعتقادی و انحطاط روحی بشر می دانستند و به همین جهت به تصحیح باورهای شرک آمیز و کفرآلود مردم می پرداختند؛ آنگاه براساس عادات اخلاقی و رفتارهای ناسالم آنان، شروع به تزکیه و تهذیب نفوس می کردند. امام خمینی(ره) می فرماید:
«هیچ مرضی از امراض نفسانیه نیست، الاّ آنکه آن را تا در این عالم است انسان می تواند اصلاح کند. گرچه در نفس ریشه کرده باشد و ملکه شده باشد و مستحکم گردیده باشد».(15)
و «باید دانست که انسان مادامی که در این دنیا است، به واسطه آنکه در تحت تغییرات و تصرّفات واقع است، تبدیل هر ملکه[ای] به ملکه[ای] می تواند بکند. و اینکه می گویند: «فلان خُلق، فطری و جبلّی است و قابل تغییر نیست»، کلامی است بی اساس و پایه علمی ندارد.»(16)
در عصر ظهور، این رویه پیامبرگونه ازسوی امام زمان پیگیری و عمل شده و به صورت ریشه ای و بنیادین، به اصلاح بشر همّت گماشته خواهد شد. متأسفانه همه برنامه های تربیتی و آموزشی ما یک سویه و ظاهری است و در آن بدون توجّه به کنه کاستی ها و ناهنجاری ها، شیوه ای تقریباً واحد و همسان برای همه، بکارگرفته می شود. نتیجه این رویکرد خشک و غیرواقعی، گسترش انواع کژتابی های فکری و عملی در اجتماعی است که منادی «انتظار» و «زمینه سازی» برای تشکیل جامعه مطلوب و آرمانی است. در «اندیشه مهدویّت»، همه انسانها شایستگی برخورداری از «حیات طیبه» و «اخلاق الهی» را دارا هستند و این نیازمند نگاه جامع، ریشه ای و واقعی به نقص ها و عیب ها است. نسل منتظر نیز شایستگی رشد و بالندگی اخلاقی و معنوی را دارند؛ به شرط اینکه برای آنان برنامه های مناسب تزکیه و تعلیم ارائه شده و عادت های نا سالم و رویه های زشت از دل و جان آنها زدوده شود.
اگر منتظری، نیاز به راهنمایی مشفقانه و مهرورزانه دارد- تا از محیط درونی و بیرونی خود خارج شده و گام در حریم نور و معنویّت بگذارد- باید او را تشویق و ترغیب کرد و بشارت های دینی را برای او بازگفت؛ امّا اگر واقعاً از یک ناراحتی اخلاقی رنج می برد (مثل حسد و دروغگویی و…)؛ باید کمک کرد تا ریشه چنین رذیله ای در وجود او خشکانده شود و روحیه مردم دوستی و صداقت و احترام به بشر- که ویژگی بارز دولت مهدوی است- در او بوجود آید. اگر کژتابی رفتاری او، ناشی از حبّ و بغض های شخصی است، باید این حبّ و بغض ها را الهی نمود و همه آفریدگان صالح و شایسته را، محبوب او ساخت و از حقد و کینه نسبت به آنان برحذر داشت.
شخص منتظری که چشم به تغییرات و تحوّلات گسترده عصر ظهور و کامیابی و شادکامی همه بشر دارد، نباید و نمی تواند نسبت به همنوعان خود در عصر غیبت، بی تفاوت باشد یا دشمنی و کینه توزی نسبت به آنان ابراز دارد و… .
به هرحال، راه تربیت واقعی «نسل منتظر» و شکل دهی به «جامعه منتظر» شکل گیری امّت واحد اسلامی و بوجود آمدن احساس و باور به یک سرنوشت مشترک و جمعی است.
اگر تنها بخشی از جامعه منتظر در چهارچوب های اخلاقی و دینی قرار نگیرند و رفتارها و رویه های غیرهمسان و یا تباه آلود اتخاذ کنند، حرکت جمعی منتظران با مشکل روبرو شده و ناراستی ها و رذایل اخلاقی گسترش خواهد یافت. درواقع جامعه منتظر، مانند یک کشتی بزرگی است که یاران و باورمندان به منجی موعود را، به سمت یک هدف و مقصد روشن انتقال می دهد و اگر کوچکترین کاستی و ناراستی درمیان سرنشینان کشتی بوجود آید، رسیدن به آن سرمنزل و مقصد، دشوار و سخت خواهد بود.
پینوشتها:
1- همان، ج12، ص172.
2- مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص672.
3- صحیفه نور، ج8، ص64.
4- همان، ج14، ص28.
5- همان، ج8، ص81 و82.
6- «هل الإیمان الاّ الحبُّ والبُغض».
7- من لایحضره الفقیه، ج2، ص376.
8- اخلاق ناصری، ص267.
9- تحریم، آیه16.
10- الودیعه إلی مکارم الشریعه (کرانه سعادت)، ج1، ص216.
11- صحیفه نور، ج7، ص69.
12- هر آینه پیامبری از خودِ شما بر شما مبعوث شده است، هرآنچه شما را رنج می دهد بر او گران می آید، سخت به شما دل بسته و با مؤمنان رئوف و مهربان است(توبه، 128).
13- شاید از اینکه ایمان نمی آورند خود را هلاک سازی و قالب تهی کنی(شعراء، 3).
14- شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را به خاطر ایشان از اندوه هلاک سازی و قالب تهی کنی(کهف، آیه6).
15- شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص158.
16- همان، ص379.
منبع:کارگر، رحیم؛ (1389)، تعلیم و تربیت در عصر ظهور، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) چاپ دوم 1389.
صفحات: 1· 2