یادگار امام
اگر سخن عشق، شنيدني است و عاشق قداستي دارد، بي معشوق چگونه مي توان عشقبازي كرد ؟ عاشقان همه هيچند و نه هيچ كه مانند ميليونها انسان ديگر به امور خويش مشغولند و در حصار زندگي خويش محصور بي معشوق، عاشق در مدفن خويش مدفون است و از يادها مهجور. او بي مدد معشوق از يادها مي رود و به گستره اي فراتر از زمان و مكان محدود خويش راه نمي يابد. احمد كه علاقه اي فراتر از فرزند به پدر، نسبت به امام داشت، چنان محو در عشق مراد خويش بود كه جداكردنش از معشوق ممكن نبود. او منشا چنان خدماتي شد كه اگر بخواهيم رد پاي آنها را بيابيم، بايد لابلاي سطور سفيد زندگي امام (ره) را بكاويم. كليد گنج «همه يا هيچ بودن» وي را بايد در زندگي امام (ره) ، ياران، كارگزاران و دشمنانش جستجو كنيم.
زمانه به زبان و رمز و راز مي گويد كه او را دوباره براي امام امت از نو زاده است. وقتي فرزند اول امام در سال 1356 به شهادت رسيد و امام از چنان بصيرتي برخوردار بود كه شهادت وي را لطف خفيه معبود ناميد، به پاس اين خوب ديدن، خداوند، فرزند دومش را در كنار وي آورد ودر او نيروئي تازه دميد تا دستياري هوشيار براي كاري بس بزرگ باشد و در جواني (32 سالگي) پس از شهادت برادر، تولدي ديگر بيابد.
عمر هر انساني دو طول دارد. طولي كه بين دو تاريخ تولد و مرگ به راحتي قابل اندازه گيري است و طولي كه پس از مرگ هم تا افقي ناپيدا امتداد مي يابد و چنين طولي، از عرض و عمق زندگي منشأ مي گيرد. طول عمر توليد گران انديشه تا زماني كه آن انديشه، جاري است، همچنان ادامه دارد، اما خدمتگزاران بشر فقط در ميان انديشه ورزان، كاشفان،مخترعان وعالمان علوم نيستند.
چه بسا يك عمل به ظاهر ناچيز در حساس ترين شرايط، سرنوشت يك ملت را تعيين كند و ارزش آن عمل وقتي با درجه خلوص كامل توامان باشد، از توليدات بسياري از توليدگران انديشه افزون گردد. آنان كه اين معنا را دريافته اند، به راحتي مي توانند ادراك كنندكه چرا ثواب يك ضربت علي (ع) در روز خندق از عبادات تمام جن و انس برتر است، زيرا رمز جاودانگي اعمال، اخلاص است.
و اما اخلاص بدون كسب مكارم اخلاق، سطحي نازل دارد. شناخت درجه خلوص نيت و پاكي عمل، پس از شناخت زمان و موقعيت و شرايط ممكن مي گردد. كساني توفيق مي يابند كه از جوهر اخلاق كريمه در جان خويش جواهر بسازند تا وظايف خود را در پيچيدگيهاي جاري زمانه گم نكنند. مرد مخلص نمي تواند اخلاق را دور بزند، نمي تواند هنر را نشناسند و نمي تواند از عقل فاصله گيرد و نيز نمي تواند عالم نباشد. گوئي از تركيب اخلاق، عقلانيت، علم، هنر،آگاهي و تيزبيني، معرفتي حاصل مي شود كه جهت گيري آن به سوي عشق است و وقتي عشق آمد، ناخالصي ها فرو مي ريزد و اخلاص، خود را نشان مي دهد. آنها كه با يادگار امام (ره) از نزديك آشنا بودند، در وصف تيزبيني، موقعيت شناسي، توان فراگيري، عقلانيت وهوشياري او بسيار گفته اند، اما بيش از همه، آنچه جلاي بيشتر دارد، اخلاق و اخلاص وي بوده است. اخلاق و اخلاص او نه از سر دلباختگي هوس آلود به سياست وموقعيت اجتماعي كه از سر شناخت عمق يك نهضت فكري، فرهنگي و عرفاني بود كه در قامت يك انديشه سياسي ظهور مي يافت.
خالصانه و بي ريا كمر خدمت در جهت اهداف پدر بستن، بيش از اينكه در رابطه پدر و فرزندي و علاقه حاصل از آن معنا يابد. در اين ارتباط معنا مي يافت كه نسبت پدر و فرزندي باعث شد كه رهبر خويش را در خلوت وجلوت ببيند و هيمه عشقي كه در كومه جانش نشسته بود، شعله ور گردد و عشقش به پدر نه فقط از حيث آنكه از صلب او آمده، بلکه از آن جهت كه اخلاق پدر را در همه حالات، كريمانه و مخلصانه مي ديد، به اخلاص نزديكش مي كرد. چنين است كه طول وعرض و عمق عمر او به ميزان اخلاصش گستردگي و عمق دارد. در حقيقت او مردي بسيار تأثير گذار بوده است، اما آثار به جا مانده از او را بيشتر بايد در خلوصش براي خدمتگزاري جستجو كرد.
طول حيات مرحوم يادگار امام 49 زمستان و 48 بهار بود، اما طول دوم، هنوز ادامه دارد، زيرا عرض وعمقش، طول دوم را ممتد ساخته وممكن است عدد بهارهاي آن از عدد زمستانهايش بيشتر گردد يا خزان و زمستاني نبيند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران ش 17
صفحات: 1· 2