بدون شرح
07 دی 1392 توسط خادم الشهداء
مسعود داد زد: " توپ! توپ! " اکبر پرید با سینه توپ رو نگه داشت بچه ها کلی حال کردند و گفتند: دمت گرم! خیلی باحال بود... . .
.
مسعود داد زد: " توپ! توپ! " اکبر خیز برداشت و سینه اش رو سپر کرد همه بهت زده گفتند: " یا امام غریب علیه السلام " بیشتر »