کار خیر به وقت مهمانی خدا!
ماه رمضان بهترین فرصت پرداختن به كارهای خیر است، برای انجام آن حتماً نباید پولدار باشید، می توانید انجام كارهای ساده در ثواب خیران شریك باشید. پیشنهادهایی برایتان داریم تا به راحتی در كارهای خیر سهیم شوید. فرصت طلایی ماه رمضان را از دست ندهید.
...
جهاد علمی برگزار کنید
اگر از كسانی هستید كه دارای دانش یا مهارت خاصی هستند واز دوستداران انجام كارهای خیر محسوب می شوید، می توانید از استعداد علمی كه دراختیار دارید به هم محله ای های منطقه كه از امكانات آموزشی كمتری نسبت به مناطق دیگر برخوردار هستند، زكات بدهید.در واقع می توانید به کسانی كه دوست دارند ماهیگیری یاد بگیرند تا اینكه هر روز برای یک ماهی دست به دامن دیگران شوند كمك كنید اگر معلم، استاد یا دانشجو هستید با برگزاری كلاسهای رایگان برای افرادی كه توانایی و هزینه رفتن به كلاسهای آزاد را ندارند می توانید گامی موثر در زندگی آنها بردارید.
آموزش فن به دیگران
اگر صاحب فنی هم هستید كه به واسطه یادگیری آن می توان روزی حلال كسب كرد با آموزش اش به سرپرست خانواده های بی بضاعت می توانید آنها را یاری كنید. شما به راحتی با رجوع به مساجد محل، بهزیستی و كمیته های امداد و كمی پرس وجو در محله می توانید این افراد را شناسایی كنید.
عیادت وملاقات از بیماران
جوانان با افطاری دادن به افرادی مثل بچه های بی سرپرست، معلولان ذهنی، بیماران در بیمارستان ها، كارتن خواب ها در اطراف شهر و محله های فقیرنشین، هم نذرشان را ادا كنند و هم كار خیرشان را تكمیل کنند
خوشبختانه هنوز اوقات فراغت زیادی در طول هفته تان پیدا می شود. گاهی شما با صرف وقت تان و البته حس و حوصله تان می توانید كارهای بزرگی انجام دهید. عیادت و ملاقات از بیماران و از پاافتادگان یا كسانی كه به راحتی با دیدن حضور شما لبخند به لبانشان می آید و افرادی كه تنهایی جزیی از زندگی شان شده است، از كارهای خیری است كه ثواب و البته نتایج مفید بسیاری دارد. با چند نفر دیگر از دوستان جوانتان دور هم جمع شوید و برنامه ملاقات و عیادت از این گروه را برای هر چند هفته یك بار برنامه ریزی كنید. سرزدن به سالمندان ، كودكان بی سرپرست، بیمارانی كه مجبورند بیشتر عمرشان را در بیمارستان ها سر كنند، جانبازانی كه در آسایشگاه ها به سرمی برند و حتی رفتن به آسایشگاه های ناتوانان ذهنی ازجمله كارهایی است كه ما به شما پیشنهاد می دهیم. هنگام ملاقات، با خرید یك جعبه شیرینی یا چند شاخه گل به آنها یادآوری كنید كه هنوز كسانی به یادشان هستند.
حضور در اردوهای جهادی
اگر به بسیج یامسجد محله تان سربزنید، حتماً آگهی های ثبت نام در اردوهای جهادی را خواهید دید. توسط مراكز جهادی و بسیج دانشگاهها، ادارات و سازمانها، مساجد و مراكز فرهنگی و علمی كشور داوطلبان در گروههای مختلف به روستاها و مناطق محرومی می روند كه نیازهایشان از پیش شناسایی شده است ومتناسب با نیازها و توانایی و دانش داوطلبان درارتقای سطح فرهنگی، علمی، عمرانی وآبادانی شهر خدمت می كنند.
گروه نذری جوانان محل
بین خانواده های ایرانی كم پیدا می شوند خانواده هایی كه در روز های مخصوصی برای گرفتن حاجات شان نذر نكرده باشند یا نذری ندهند. خب، شما و دوستانتان می توانید یك گروه جوان برای نذری دادن تشكیل دهید.
اگر صاحب فنی هم هستید كه به واسطه یادگیری آن می توان روزی حلال كسب كرد با آموزش اش به سرپرست خانواده های بی بضاعت می توانید آنها را یاری كنید
پیشنهاد ما برای این گروه ها این است كه با افطاری دادن به افرادی مثل بچه های بی سرپرست، معلولان ذهنی، بیماران در بیمارستان ها، كارتن خواب ها در اطراف شهر و محله های فقیرنشین، هم نذرشان را ادا كنند و هم كار خیرشان را تكمیل. گرچه دعوت از فامیل و به جا آوردن فرهنگ خوب صله رحم كاری بجاست اما شما می توانید این نوع نذری دادن را به بزرگ ترها بسپارید و خودتان سراغ بی بضاعتان و كم توانان یا كودكان بی سرپرست بروید. بعضی از محله ها هم محل تجمع افراد معتادی هستند كه از خانه های خود طرد شده اند و بهترین گزینه برای دریافت نذری شما هستند. پیشنهاد دیگر ما این است كه در ماه مبارك رمضان، نذری های خود را در ماشین چیده و هنگام افطار در شهر پخش كنید.
تشكیل گروه خیرین جوان
گاهی شما تنها با خرج كمی فكر و توان می توانید بهترین گروه سازماندهی شده از خیرین جوان را در محل زندگی خود تشكیل دهید. می توانید مسئولیت هر یك از كارهای خیریه را هم براساس توانایی افراد، به یكی از اعضا بسپارید. روی تجربه های بزرگ ترها هم برای فعالیت های این گروه خیریه حساب كنید. بزرگان، كسبه معروف، امام جماعت ها و شورایاران محل، بهترین افرادی هستند كه می توانند حكم یك مشاور خوب را در گروه خیریه شما داشته باشند. بهترین مكان ها برای تشكیل جلسه های این گروه جوان هم می تواند مسجد یا بوستان محلی تان باشد.
شرط قبولی اعمال
عبادات برای توجه و نزدیکی انسانها به خداوند وضع شده است ،همانگونه که اهل بیت علیهم السلام هدف از عبادات را رسیدن و نزدیک شدن به خداوند ذکر می کردند که در این باره حضرت زین العابدین علیه السلام در مناجات های خمس عشر به خدا عرض می كنند: “یا نعیمی و جنتی یا دنیای و آخرتی؛ تو نعمت های منی، تو بهشت منی، تو دنیای منی، تو آخرت منی! آری خدا چنین بنده هایی دارد.
یکی از عبادت هایی که خداوند برای مسلمانان وضع کرده تا به وسیله آن مقرب درگاه الهی گردند روزه است موضوعی که پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم تاکید برآن داشته اند و خداوند هم چندین بار در قرآن به این موضوع اشاره کرده است.
...
trong>مقدمه ای برای تقوااز امام صادق علیه السلام آمده است: «فمن لم یتوّلنا لم یرفع الله له عملاً» هركس ولایت و رهبری ما را نپذیرد، خدا هم اعمال او را قبول نمی كند.(كافی، ج 1، ص 430)
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
اى كسانى كه ایمان آورده اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همانگونه كه بر كسانى كه پیش از شما بودند مقرّر شده بود، باشد كه پرهیزگار شوید. (بقره / 183)
در این آیه خداوند به دست آورد روزه که تقوا می باشد اشاره کرده. تقوا، به معناى خویشتن دارى از گناه می باشد و در کتب لغت تقوا را به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده ترجمه کرده اند. (لسان العرب ج15، ص402)
ریشه بیشتر گناهان شهوت و هوای نفس می باشد که به وسیله روزه جلوی بسیاری از این مسائل گرفته می شود به طوری که یک ماه روزه داری تمرینی برای انسان می باشد تا بتواند در طول سال با هوای نفس خود مبارزه کند و این یعنی تقوا.
آگاهی و علم نتیجه تقوا خواهد بود یعنی وقتی انسان تقوا را پیشه کند در حقیقت در برابر شیطانی می ایستد که به وسیله تحریک شهوت، خواهان از کار افتادن عقل انسان است و خداوند به وسیله ابزار تقوا، پیروزی بر شیطان را به ما عنایت می کند همانگونه که در قرآن فرموده است :«اِن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقانا» اگر تقوى پیشه كنید خداوند به شما نورانیت و روشن بینى خاصى مى بخشد كه بتوانید حق را از باطل به خوبى تشخیص دهید. (انفال / 29) پس انسان می تواند به وسیله تقوا حق و باطل را از همدیگر تشخیص بدهد.
روزه چون مثل سایر عبادات دیگر دیدنی نیست بلکه عبادتی مخفی است، تقوا و خداترسى در ظاهر و باطن به وجود می آورد که نتیجه آن علاوه بر بخشش گناهان، قرب و نزدیکی به خداوند می باشد، چنانكه در حدیث قدسى خداوند مى فرماید: «الصوم لى و انا اجزى به» روزه براى من است و من آن را پاداش مى دهم. (بحارالانوار، ج 93، ص 256، باب 30، فصل الصوم)
تمرین صبر
امام باقر علیه السّلام در تفسیر آیة 189 بقره «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» از درب خانه ها وارد شوید، نه از بیراهه، فرمودند : مقصود آن است كه هر كاری را از راهش وارد شده و انجام دهید و طبق دستور عمل كنید.( المیزان، ج 2، ص 59)
«وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِینَ» و از صبر و نماز یارى جویید و این كار جز براى خاشعان، گران وسنگین است. (بقره / 45)
حضرت علی علیه السلام صبر را بر چند نوع تقسیم کردند و یک قسمت صبر, صبر بر عبادت می باشد و اگر در روایات آمده كه مراد از صبر در این آیه روزه است، اشاره به یكى از مصادیق صبر دارد.
انسان به وسیله چند ساعت روزه بودن و منع شدنش از خوردن اموال پاک و حلال ،تمرینی می کند تا صبر و تحملش بالا برود و به راحتی در برابر محرمات و اموال حرام بگذرد.
پس ما به وسیله روزه تمرین بر صبری می کنیم که دلیل سلام و تحیت فرشتگان به اهل بهشت می باشد، «سلام عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ» (رعد/ 24) چرا که صبر وسیله و مقدمه انجام تمام عبادات و ترک محرمات می باشد و اگر انسانی صبور نباشد، نمی تواند در برابر هوای نفس و امیال خود مقاومت کند و تسلیم شیطان خواهد شد.
تسلیم بودن در برابر دستورات خداوند
«کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ»؛ بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) براى شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید. (بقره / 187)
خداوند در این آیه به مسلمان ها اجازه می دهد در این وقت معین (مغرب تا اذان صبح) از همه حلال ها استفاده و بهره ببرند ولی در غیر این مواقع دیگر باید دست نگه دارند. یعنی ما اگر بخواهیم بنده واقعی خداوند باشیم باید تسلیم دستورات او باشیم و سرپیچی نکنیم.
ریشه بیشتر گناهان شهوت و هوای نفس می باشد که به وسیله روزه جلوی بسیاری از این مسائل گرفته می شود به طوری که یک ماه روزه داری تمرینی برای انسان می باشد تا بتواند در طول سال با هوای نفس خود مبارزه کند و این یعنی تقوا
ارزش روزه به تسلیم فرمان خدا بودن است و ما در این یک ماه تمرین میکنیم تا بتوانیم در تمام لحظات زندگی تسلیم دستورات خداوند باشیم. پس اگر خداوند به ما دستور روزه گرفتن داد، باید روزه بگیریم و اگر حكم به افطار كرد، باید روزه را شكست همانگونه که در آیه 184 بقره فرموده است:« أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ» چند روز معدودی را (باید روزه بدارید) و كسانی كه از شما بیمار یا مسافر باشند روزهای دیگری را (بجای آن روزه بگیرند)
در مجمع البیان آمده است: گروهى از اصحاب پیامبر حتّى در حال سفر روزه گرفته و مایل نبودند كه روزه خود را بشكنند. رسول اكرم صلى الله علیه و آله آنان را گناهكار خواندند. همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: اگر كسى در سفر روزه بگیرد، من بر جنازه ى او نماز نمى گزارم.
روزه به ما یاد می دهد که همه کارهایمان طبق دستور و خواسته خداوند باشد همانگونه که امام باقر علیه السّلام در تفسیر آیة 189 بقره «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» از درب خانه ها وارد شوید، نه از بیراهه، فرمودند: مقصود آن است كه هر كاری را از راهش وارد شده و انجام دهید و طبق دستور عمل كنید.(المیزان، ج 2، ص 59)
امر به ولایت مداری
ارزش روزه به تسلیم فرمان خدا بودن است و ما در این یک ماه تمرین میکنیم تا بتوانیم در تمام لحظات زندگی تسلیم دستورات خداوند باشیم. پس اگر خداوند به ما دستور روزه گرفتن داد، باید روزه بگیریم و اگر حكم به افطار كرد، باید روزه را شكست همانگونه که در آیه 184 بقره فرموده است: «أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ» چند روز معدودی را (باید روزه بدارید) و كسانی كه از شما بیمار یا مسافر باشند روزهای دیگری را (بجای آن روزه بگیرند)
اهمیت روزه تنها و تنها در ننوشیدن و نخوردن نیست بلکه تسلیم بودن انسان در برابر دستورات خداوند است و در روایات یکی از شرط قبولی روزه رضایت والدین ذکر شده و آمده است که اگر والدین از او ناراضى باشند، شرایط این ضیافت را به جاى نیاورده است.
گفته شد که روزه ما را به تقوا می رساند، همان تقوایی که امام باقر علیه السّلام می فرماید: «و ما تنال و لایتنا الّا بالعمل و الورع» در خط رهبری ما نیست، مگر آنانكه اهل عمل و تقوا باشد. (بحارالانوار، ج 71، ص 187)
روزه انسان را به ولایت هدایت می کند که باعث قبولی عبادات است و اگر انسانی بی ولایت باشد اعمال او به قدری بی ارزش است که به سمت آسمان بالا نمی رود همانگونه که در حدیث از امام صادق علیه السلام آمده است: «فمن لم یتوّلنا لم یرفع الله له عملاً» هر كس ولایت و رهبری ما را نپذیرد، خدا هم اعمال او را قبول نمی كند. (كافی، ج 1، ص 430)
نتیجه :
هدف خداوند از وضع عبادات نزدیک شدن انسانها به خداوند و از بین بردن رذایل اخلاقی می باشد و ما باید بتوانیم به وسیله روزه در این ماه بنده مقرب خداوند بشویم، نه اینکه فقط چند ساعتی دست از خوردن و نوشیدن بکشیم بلکه هدف خداوند از واجب نمودن روزه، رفتن انسان به راههایی است که او را به درگاه الهی وصل می کند.
از مهمترین راههای تقرب ولایت می باشد که ما با یک ماه روزه داری سعی در کسب تقوایی هستیم که ما را به ولایتی می رساند که باعث قبول شدن سایر اعمال می شود و اگر انسانی ولایت مدار نباشد همانگونه که امام صادق علیه السلام به آن اشاره کردند هیچ یک از اعمال او قبول نخواهد شد.
بافضیلت ترین عمل در ماه مبارک رمضان؟
اوج شرار تشنگی روزه دارها...
اوج شرار تشنگی روزه دارها
یکجا فدای مشک علمدار کربلا
اگر به یاد حسین ع و برادر با وفایش عباس ع باشیم تشنگی روزه ماه رمضان را تحمل می کنیم…
خاسرین چه کسانی هستند؟
جلوه های هنر و زیبایی در قرآن!
با توجه به آیات قرآن کریم نکات بسیار زیبایی خواهیم یافت که چگونه خداوند همه ی هستی را زیبا آفریده و در آیات به تفصیل این زیبایی ها و بیان جزء به جزء آن ها پرداخته است.
...
به استناد آیه شریفه «الَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ» (1) همه هستی زیبا آفریده شده است. این زیبایی در آیات دیگر به تفصیل تبیین شده است.
زیبایی تصویرگری آدمی
قرآن در آیات مختلف مراحل آفرینش انسان از نطفه تا دمیدن روح را یادآور شده است: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِین، ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّكِینٍ، ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِین» (2) در میان این مراحل به دو مرحله توجه بیشتر شده و ضمن توصیف آن مراحل به حسن و زیبایی، خداوند مورد ستایش قرار گرفته است.
مرحله نخست، مرحله تصویرگری جسم آدمی است گه پس از گذر از نطفه، علقه، مضغه، عظام و لحم انجام می گیرد. در این مرحله که استخوان بندی تمام شده و پیکر آدمی قوام یافته، تصویرگری جسم آدمی پایان می پذیرد.
از آیه شریفه «هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُكُمْ فِی الأَرْحَامِ كَیْفَ یَشَاءُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ»؛ «اوست كسى كه شما را آن گونه كه مى خواهد در رحم ها صورتگرى مى كند؛ هیچ معبودى جز آن تواناى حكیم نیست»
از بهجت آفرینی گیاهان که در قرآن بر آن تأکید شده، سه نکته قابل استفاده است:
1. تأثیرپذیری روان آدمی از مظاهر طبیعی و زیبایی های آن؛
2. نقش گل ها و گیاهان در ایجاد سرور و شادمانی روحی برای آدمی؛
3. هم آوایی و موافقت قرآن با اصل سرور و شادمانی و ضرورت آن در روان آدمی.
3) بدست می آید که مراد از تصویرگری در اینجا، شکل و صورتی است که ویژه هر فرد بوده و او را از دیگری جدا می سازد.
آیه «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ» (4) بیانگر آن است که این صورتگری به نحوی زیبا و نیکو انجام گرفته است.
مرحله دوم دمیدن روح است که قرآن از آن به آفرینش دیگر در کنار آفرینش مراحل تکوّن جسم آدمی یاد کرده است؛ آنجا که می فرماید: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» (5)
تعبیر به «أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» از حسن و زیبایی در مرحله دمیدن روح حکایت دارد؛ با توجه به کمال زیبایی آفرینش جسم و روح انسان، خداوند مجموعه آفرینش انسان را زیبا می داند: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» (6)
زیبایی آسمان ها
پهنه آسمان با داشتن رنگی نیلگون و حضور منظم و چشم نواز هزاران ستاره همواره شگفتی آدمی را برانگیخته است. در گذشته های دور بسیاری از متفکران با استفاده از ابزارهای ساده به کاوش در اسرار آسمان پرداخته، فریفتگی خود را از نگریستن به آسمان بدین طریق بازگو می نمودند. آسمان امروز نیز با وجود تلسکوپ های غول پیکر که ستارگان را تا میلیون سال نوری رصد می کنند، متفکران را متوجه خود ساخته است.
قرآن به زیبایی آسمان ها و زیور کردن آن ها به ستارگان تأکید کرده و فرموده است: «إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْكَوَاكِبِ»؛ «ما آسمان این دنیا را به زیور اختران آراستیم» (7)
زیور ساختن آسمان دنیا که برای انسان ها قابل رویت است، نشانگر پاسخ خداوند به فطرت زیبایی خواهی انسان هاست.
زیبایی طبیعت
قرآن آنچه را که بر کره خاکی است، مایه زینت و زیبایی آن دانسته است؛ (8) «ما علی الارض» ترکیبی است فراگیر که کوه ها، دریاها، دشت ها و جنگل ها را در برمی گیرد. در برخی از روایات آمده است که نگاه کردن به دریا عبادت است. (9) شاید مقصود آن است که انسان با نگریستن همراه با تفکر به دریا که با سینه ای فراخ و خزینه ای بس ژرف، هزاران گنج و راز را در خود پنهان کرده و با توجه به زیبایی که از همگونی آسمان و لطافت آب و صحنه پرواز دسته جمعی و منظم پرندگان دریایی ایجاد می شود، به زیبایی کتاب آفرینش و زیبایی آفریننده آن پی برد که فرموده اند: ساعتی تفکر از عبادت یک سال بهتر است. (10)
زیبایی گیاهان
قرآن گیاهان را به سه ویژگی توصیف کرده است که عبارتند از:
1. موزون بودن: «وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن كُلِّ شَیْءٍ مَّوْزُونٍ»؛ «و زمین را گسترانیدیم و در آن كوههاى استوار افكندیم و از هر چیز سنجیده اى در آن رویانیدیم» (11)
2. زیبا بودن: «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِیمٍ»؛ «آسمان ها را بى هیچ ستونى كه آن را ببینید خلق كرد و در زمین كوه هاى استوار بیفكند تا [مبادا زمین] شما را بجنباند و در آن از هر گونه جنبنده اى پراكنده گردانید و از آسمان آبى فرو فرستادیم و از هر نوع [گیاه] نیكو در آن رویانیدیم» (12)
3. شادی آفرینی: «لِلَّذِینَ لاَ یُوْمِنُونَ بِالآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ»؛ «وصف زشت براى كسانى است كه به آخرت ایمان ندارند و بهترین وصف از آن خداست و اوست ارجمند حكیم» (13)
موزون بودن گیاهان مانند همان اعتدال «احسن تقویم» است که به آدمی نسبت داده شده است. موزون بودن بدین معناست که صورت بندی هر گیاه به گونه ای است که جز آن روا نبوده است؛ زیبایی گیاهان که قرآن با عنوان «کریم» یاد کرده است، دومین ویژگی هر گیاه است. سومین ویژگی هر گیاه، شعف و شادمانی است که در آیه سوم با عبارت «ذات بهجه» آمده است. از بهجت آفرینی گیاهان که در قرآن بر آن تأکید شده، سه نکته قابل استفاده است:
1. تأثیرپذیری روان آدمی از مظاهر طبیعی و زیبایی های آن؛
2. نقش گل ها و گیاهان در ایجاد سرور و شادمانی روحی برای آدمی؛
3. هم آوایی و موافقت قرآن با اصل سرور و شادمانی و ضرورت آن در روان آدمی؛ (14)
زیبایی جانداران
تعبیر به «أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» از حسن و زیبایی در مرحله دمیدن روح حکایت دارد؛ با توجه به کمال زیبایی آفرینش جسم و روح انسان، خداوند مجموعه آفرینش انسان را زیبا می داند: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ»
در سوره مبارکه نحل می خوانیم: «وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ وَلَكُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ»؛ «و چارپایان را براى شما آفرید در آن ها براى شما [وسیله] گرمى و سودهایى است و از آن ها مى خورید و در آن ها براى شما زیبایى است، آنگاه كه [آن ها را] از چراگاه برمى گردانید و هنگامى كه [آن ها را] به چراگاه مى برید» (15)
در این دو آیه بر دو فایده مهم از حیوانات سواری تأکید شده است. فواید ظاهری و مادی که همان به کارگیری این حیوانات برای سواری و بارکشی و استفاده از گوشت و پوست آن هاست.
صحنه ای که به هنگام حرکت دادن حیوانات اهلی همچون اسب و گوسفند بامدادان و شبانگاهان با وجود ازدحام، نظم و رام بودن، صدای هماهنگ سم آن ها، آواز حیوانات و … رخ می نماید، آن اندازه زیبا و تماشایی است که هر انسان صاحب ذوقی را به وجد واداشته، غرق در تفکر و زیبایی آن می سازد.
زیبایی دریایی ها
از شگفتی های آب های دریا آن است که در برخی از مناطق، آب های شیرین و شور بر روی هم قرار گرفته و بی آنکه بینشان مانع و حاجبی باشد، با هم آمیخته نمی شوند و از میان آن ها لولو و مرجان که از زیباترین محصولات دریایی هستند، تولید می شود: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ? بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ ? فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّوْلُوُ وَالْمَرْجَانُ»؛ «دو دریا را [به گونه اى] روان كرد [كه] با هم برخورد كنند، میان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى كنند؛ پس كدام یك از نعمتهاى پروردگارتان را منكرید، از هر دو [دریا] مروارید و مرجان برآید» (16)
قرآن از لولو و مرجان که از صدف های موجود در این آب ها هستند، به عنوان زینت و زیور آدمی یاد کرده است:«وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»؛ «و دو دریا یكسان نیستند این یك شیرین تشنگى زدا [و] نوشیدنش گواراست و آن یك شور تلخ مزه است و از هر یك گوشتى تازه مى خورید و زیورى كه آن را بر خود مى پوشید بیرون مى آورید و كشتى را در آن موج شكاف مى بینى تا از فضل او [روزى خود را] جستجو كنید و امید كه سپاس بگزارید» (17)
برشمردن این دسته از فرآورده های دریایی به عنوان زیور آدمی، تأکید بر بهره وری کامل آن ها از هنر و زیبایی دارد؛ زیرا در غیر این صورت هرگز مورد استفاده انسان قرار نمی گرفت.
پی نوشت ها:
1. سجده:7.
2. مومنون: 12 14.
3. آل عمران: 6.
4. تغابن: 3.
5. مومنون: 14.
6. تین: 4؛ ر.ک: المیزان، ج2، ص 319.
7. صافات: 6.
8. کهف: 7.
9. بحارالانوار، ج 10، ص368.
10. همان، ج 71، ص 326.
11. حجر: 19.
12. لقمان: 10.
13. نحل: 60.
14. ر.ک: علی نصیری، قرآن و هنر، ص 47.
15. نحل: 5- 6.
16. الرحمن: 22 19.
17. فاطر: 12.
فرشته ای در قاف!
نام: خدیجه
لقب: کُبری (پیامبر خدا با این لقب، صدایش می زد.)
کنیه: امّ المؤمنین.
نام مادر: فاطمه دخت زائده بن اصم. از اولادِ لُوَیّ بن غالب.
نام پدر: خُویلد بن عبدالعُزّی بن قُصَی بن کلِاب بن مُرّه بن کعب بن لُوَیّ بن غالب بن مهر بن مالک بن نضر.
همسر: بزرگ ترین پیام آورِ الهی.
...
ایام حج بود.
پیامبر خدا از کوهِ صفا بالا رفت و آواز داد: «ایّها الناس! من پیامبر خدایم.»
صورت ها به سمتش چرخید و بعد به سمتِ یکدیگر. که «محمد» چه می گوید؟! هنوز خیلی دورش را نگرفته بودند که پائین آمد و سوی «مروه» رفت. آن ها که برای اولین بار این کلمات را می شنیدند؛ آرام دنبالش راه افتادند و برخی هم فقط با چشم شان. چشم های بهت زده شان.
از کوه «مروه» هم بالا رفت و صدای نازنینش را بلند فرمود: «مردم! من پیامبر خدایم! من پیامبر خدایم! فرستاده ی خدا!»
هنوز سخنش به اتمام نرسیده بود که صدای چکاچکِ بارانی به گوشش رسید. بارانِ «سنگ»! جهل مردانِ قریش، و آن هائی که دست هاشان به دامان شان می رسید؛ همان دامان ها را پر از «گل سنگ» کرده بودند و نثارش می نمودند. روی مبارکش را سریع برگرداند و در میان شان «ابوجهل» را دید. امّا خیلی دیر شده بود. سنگی از دست ابوجهل، به جبهه ی صورتش برخورد کرد و آن را شکست.
آن حضرت، پناه برد به دامنه ی سومین کوه. ابوقبیس.
نفس زنان، شکافی لای خارسنگ ها پیدا کرد و نشست؛ تا قدری نَفَسش آرام بگیرد. داغی تنش کمی باد بخورد. سوزشِ خون ِ پیشانی اش وقفه ای بیافتد.
تمام صورت و لباس هایش، خون شده بود.
آن دورتر هم، یکی نفس زده و ملتهب، خودش را به امیر مؤمنان علیه السلام رساند: «علی جان! کجائی که محمد را کشتند.» تمامِ «علی» اشک شد. خود را به «خدیجه» رساند و خبر داد که چنین و چنان می گویند… . به همان «خدیجه ی کُبرا»ی پیامبر!
جبرائیل ادامه داد: «یا رسول الله! برخیز و خدیجه را صدا بزن. سلام مرا به او برسان و بگو که خداوند هم به او سلام می رساند و به او بگو که خانه ای از مروارید و زینت های نور در بهشت منتظرِ اوست که دیگر هیچ ترس و اشکی در آن نخواهد بود.»
صدای شیونِ خدیجه بلند شد. سراسیمه لقمه غذائی و آبی برداشت و سر به صحرا گذاشت. علی علیه السلام هم سوی کوه ها و دره ها دوید. پی در پی فریاد می کشید: «ای پیامبر بزرگ خدا! کجا مانده ای؟ بمیرد این علی که در کنارِ تو نیست!»
خدیجه هم داد می زد: «کجائی برگزیده خدا؟ هل إلیک یا أحمد سبیلٌ فتُلقی؟» و حیران در میان خار مغیلان، آب دیده فرو می ریخت و مردم را التماس می کرد که: «اگر اثری از پیامبر دیده اید؛ نشانم دهید.»
ناله های بانوی اسلام تمام نشده بود که جبرائیل لابلای کوه، کنار بدنِ افتاده و خونینِ پیامبر فرود آمد. پیامبر، چشم های مطهّرش را باز کرد. جبرائیل را دید و قطرات اشکش فرو غلطید. فرمود: «برادرم! جبرائیل! إنّ القوم استَضعَفونی و کادو یَقتُلوننی… ببین قوم من با من چه کردند؟! سخن مرا دروغ دانستند. پیشانی ام را شکستند»…
درخت ها به پیامبر سجده می کردند.
در همان حال،فرشتگان موکّل آسمان و زمین جلوی پیامبر نشستند و زانو زده و سر به زیر افکنده، عرضه داشتند: «یا رسول الله! اجازتی بفرما تا همه ی کافرانِ قریش را نابود کنیم» و چه قدر شبیهِ عاشورای شصت و یک هجری که برترین فرشتگان الهی، کرّوبیان، جلوی سالار شهیدان فرود آمدند و سر به زیر انداختند. و او سخت تنها شده بود.
پیامبر، چشمان بی رمق و اشک آلودش را به آسمان دوخت و فرمود: «نه! من برای کشتن نیامده ام. من رحمتِ عالمیانم. مرا با قومم تنها بگذارید که آنان سخت، اسیرِ نادانی و جهل شده اند! ابوجهل شده اند!»
جبرائیل وسط گفت و گوی شان پرید: «یا رسول الله! خدیجه را دریاب که گریه اش، فرشتگانِ عرش را گریانده است.» و باز هم عینِ آن ظهر تشنگی و تیغ آلود؛ که گریه ی دختر کوچولوی حسین، جگر عرش را آتش زده بود.
پیامبر، چشمان بی رمق و اشک آلودش را به آسمان دوخت و فرمود: «نه! من برای کشتن نیامده ام. من رحمتِ عالمیانم. مرا با قومم تنها بگذارید که آنان سخت، اسیرِ نادانی و جهل شده اند! ابوجهل شده اند!»
جبرائیل ادامه داد: «یا رسول الله! برخیز و خدیجه را صدا بزن. سلام مرا به او برسان و بگو که خداوند هم به او سلام می رساند و به او بگو که خانه ای از مروارید و زینت های نور در بهشت منتظرِ اوست که دیگر هیچ ترس و اشکی در آن نخواهد بود.»
صدای پیامبر بلند شد. علی و خدیجه، آن حضرت را پیدا کردند. که سلامِ خدا، بر اشک های هر سه شان باد. و بر خون های پیشانیِ پیامبر که نمی گذاشت روی خاکِ زمین ریخته شود!
خدیجه پرسید: «پدر و مادرم به فدایت. چرا نمی گذاری این خون به زمین برسد؟»
فرمود: «می ترسم که اگر قطره ای از آن به زمین برسد؛ خداوند قهار، بر اهل زمین خشم بگیرد.» و چنین بود که حسین علیه السلام هم، نگذاشت قطره ای از آن خون به زمین برسد.
پیامبر را به خانه آوردند. باز امّا مشرکان متوجه شدند و خانه و اهلش را بارانِ سنگ ریختند. علیّ مرتضی، خودش را سپر پیامبر کرده بود و سنگ ها را به جان می خرید. حضرت خدیجه بیرون دوید و فریاد زد: «ای مردم نابکار! آیا شرم نمی کنید خانه ی یک زن را سنگ می زنید؟! این خانه، از آنِ کسی بود که در جاهلیت «طاهره» صدایش می زدید و افسوس که نمی فهمید امروز چه کسانی در آن پا گذاشته اند!»
و مشرکان، سرافکنده و خجلت زده، به لانه هایشان برگشتند.
مشکل اصلی امور فرهنگی در کشور فقدان نگاه درست و اصولی به مسأله فرهنگ است
حجت الاسلام والمسلمین یدالله رحمانی، مدیر حوزه علمیه خواهران چهارمحال و بختیاری، با اشاره به بیانات اخیر رهبر حکیم انقلاب در جمع نمایندگان مردم در مجلس دهم، اظهار داشت: این بیانات ارزنده مانند همیشه راهگشا و حاوی نکات پیشرو و ارزنده ای بود که توجه به آنها و تلاش برای عملیاتی کردن آن، به یقین برای پیشرفت و تعالی کشور و هموطنان، مفید و کارساز است.
...
وی با بیان اینکه رهنمودهای فرهنگی در رأس فرمایشات رهبر معظم انقلاب در این دیدار قرار داشت، افزود: این رهنمودها در دو سرفصل کلی و هشدارها قابل بررسی و تحلیل است که باید مورد توجه همگان قرار گیرد تا همه بدانند که در مواجهه با شبیخون فرهنگی، فضای جبهه خودی چگونه باید باشد.
امام جمعه بلداجی با تشریح رهنمودهای کلی امور فرهنگی از نگاه رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس دهم، اهمیت کالای فرهنگی نسبت به کالای مصرفی جسمانی، اهمیت بیشتر فرهنگ نسبت به اقتصاد در دراز مدت و نقش غیرقابل انکار فرهنگ در اقتصاد را سه محور اصلی نگاه کلی رهبر به مقوله فرهنگ دانست.
این مقام مسؤول در ادامه به هشدارهای فرهنگی رهبر معظم انقلاب در این دیدار اشاره کرد و اظهار داشت: رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس دهم وجود یک ولنگاری و بی اهتمامی در دستگاه های فرهنگی اعم از دولتی و غیردولتی چه در تولید کالای فرهنگی مفید و چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر را یک هشدار و عقب نشینی برخی مسؤولان نسبت به فشار بیگانه در زمینه مقابله با کالاهای فرهنگی مضر را یک خسران برای نظام دانستند.
جحت الاسلام رحمانی در پاسخ به این سؤال که چرا رهبر انقلاب، این مسأله مهم و حیاتی را در جمع نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی بیان فرمودهاند؟ تصریح کرد: به نظر میرسد با توجه به اشاره دقیق رهبری به وجود «ولنگاری فرهنگی» در مجموعه دستگاههای فرهنگی اعم از دولتی و غیردولتی، بیان این رهنمود در جمع نمایندگان نشان میدهد که مجلس شورای اسلامی به عنوان نهادی قانونگذار و برآمده از مردم که وظیفه ریل گذاری و نظارت را در کشور بر عهده دارد، می تواند بیشترین نقش را در رفع معضل ولنگاری فرهنگی بر دوش بکشد.
وی تحقق خواسته های به حق رهبر فرزانه انقلاب در حوزه فرهنگی را رسالت امروز مسؤولان و متولیان امر بیان کرد و اظهار داشت: اشاره رهبری به «عقب نشینی برخی مسؤولان فرهنگی از تصمیمات خود با برخی فشارها»، حاکی از آن است که رهبر انقلاب، عملا به مسؤولان عالیرتبه نظام و به ویژه سران قوا گوشزد میفرمایند که کشور نیاز به «مسؤولان فرهنگی شجاع و مسلّط» دارد و بنابراین بر آنان است که توجه ویژه خود را در عزل و نصب ها، به این مسأله معطوف دارند.
مدیر حوزه علمیه خواهران چهارمحال و بختیاری با تأکید بر اینکه مشکل اصلی در زمینه فرهنگ، «فقدان نگاه درست و اصولی به فرهنگ» است، خاطرنشان کرد: ولنگاری فرهنگی نشان میدهد که عموم مسؤولان و مدیران کشور، اهمیت کالای فرهنگی را نمی شناسند و نمی دانند که فرهنگ در دراز مدت از اقتصاد هم مهم تر است؛ همچنین آنان نمی دانند که کار و فعالیت فرهنگی نیاز به استمرار دارد و حتی می تواند در زمینه اقتصاد هم راهگشا باشد.
این مقام مسؤول با اشاره به اینکه در حقیقت فقدان تحلیل درست، جامع و اصولی از فرهنگ در بستر جامعه است که به این ولنگاری فرهنگی مورد اشاره رهبری منجر شده، گفت: به نظر میرسد جایی که میتواند بسیاری از ذهنیتهای نادرست یا ناقص موجود را در زمینه فرهنگ اصلاح کند، شورای عالی انقلاب فرهنگی است که لازم است در این زمینه دقت نظر جامعی به خرج دهد.
وی با بیان اینکه اگرچه ولنگاری فرهنگی تنها حاصل کار و فعالیت دولت نیست اما نمیتوان نادیده گرفت که اولویت دولت فعلی با توجه به وجود مشکل تحریم و مسائل عمومی اقتصادی فرهنگ نبوده است، تصریح کرد: تیم فرهنگی دولت و به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، باید تلاش حداکثری خود را نه برای تولیدات فرهنگی اولویتدار که به عمر دولت کفاف نمی دهد، بلکه حداقل در توزیع کالای فرهنگی موجود اولویتدار به کار گیرد تا از این راه، به کاهش ولنگاری فرهنگی کمک کند.
امام جمعه بلداجی با اشاره به تهاجم فرهنگی و شبیخون جنگ نرم دشمن که از سال ها پیش مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته، اظهار داشت: متأسفانه حقایقی که رهبر فرزانه انقلاب در مورد تهاجم فرهنگی از سال ها قبل بیان می کردند، همیشه از سوی عده ای بی بصیرت مورد انکار قرار گرفته است و این جای نگرانی دارد.
این مقام مسؤول در پایان با بیان اینکه مسؤولان و متولیان فرهنگی باید پاسخگوی نابودی قربانیان جبهه تهاجم فرهنگی باشند، افزود: به یقین ولنگاری فرهنگی زمینه موفقیت دشمن را بیشتر فراهم می کند و سبب می شود دشمن راحت تر به خواسته های خود برسد و در این میان گناه افرادی که در ساماندهی و سازماندهی جبهه فرهنگی خودی و در انجام وظایف کوتاهی کرده اند، بخشودنی نیست.
سالروز وفات حضرت خدیجه(س) تسلیت باد.
رهبر انقلاب: اگر کمکهاى خدیجه علیهاالسلام نبود شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفه عمدهاى به وجود مىآمد.