رمضان ، ماه انابه جهت نيل به مقامات عاليه
مقدمه ای درباره ماه مبارک رمضان
ارزش و عظمتى كه ماه مبارك رمضان دارد، هم به خاطر فضائل خود اين ماه است و هم به خاطر ارزش روزه كه اين ارزش را ساير ماه ها ندارند. از اسامي اى كه وجود مبارك رسول خدا (صلى الله عليه و آله) براى ماه رمضان انتخاب كردند، «شهر انابه» است. اين يكى از فضايل و ارزش هاى اين ماه مبارك است. براى فهم حقيقت انابه كه در قرآن مجيد نيز با مشتقات آن، بيش از ده مورد آمده است، لازم مى دانم درباره اصل روزه مقدمه اى را ذكر كنم:
كلمه «صوم» در لغت به معناى «امساك»؛ يعنى خوددارى كردن است كه اگر اين خوددارى در حقيقت خوددارى كاملِ ظاهرى و باطنى باشد، آن صوم مورد نظر پروردگار تحقق پيدا مى كند و آثار خود را در دنيا و آخرت به روزه دار منتقل مى كند.
لغت عرب بسيار گسترده است. گاهى بعضى از لغات و كلمات بيش از هفتاد معنا دارند.
...
رفعت مقام روزه نسبت به ساير عبادات
معناى ديگر صوم كه در لغت عرب استعمال شده است، خصوصاً در زبان فصحا، بلغا و شعراى بسيار معروف و قوى سخن عرب مانند «امرء القيس» به معناى رفعت، ارتفاع و بلندى است. در اصطلاح عرب آمده است كه «اذا صام النهار» يعنى هنگامى كه روز به ساعت رفعت و بلندى رسيد.اين كه قرآن كريم و روايات براى روزه ماه رمضان اين همه ارزش قائل شده، به خاطر اين است كه صوم در مرتبه، منزلت و رفعت، از همه عبادات بالاتر است و به همين خاطر قرآن مجيد به صوم نامگذارى كرده است؛ يعنى عملى بلندمرتبه، با رفعت و با منزلت كه هيچ عملى از اعمال اسلامى اين رفعت، منزلت و مرتبه را ندارد.
به همين خاطر پروردگار عالم در بين همه اعمال، روزه را به وجود مقدس خود نسبت داده است: «الصَوْمُ لِى وَ أنا اَجْزَى بِه» يعنى مرحله رفعت و منزلت اين عبادت در برابر حضرت حق، از همه عبادات بيشتر و بالاتر است.
عجيب اين است كه در زبان پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) روزه با خدا هم صفت بيان شده است. قرآن مجيد درباره خدا مى فرمايد: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» چيزى در اين عالم مانند خدا نيست، درباره روزه نيز «ابوامامه» يكى از ياران پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى گويد: روزى به محضر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آمدم و عرض كردم: مرا به كارى دعوت كن كه دعوت تو را با همه وجودم بپذيرم و عمل كنم و دست به دامن آن كار شوم. پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «عليك بالصوم فانّه لامثل له» من تو را به روزه دعوت مى كنم؛ چون در ميان عبادات چيزى مانند روزه نيست. روزه نسبت به همه عبادات مثل ندارد، همان طور كه خدا: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ»
امتياز ديگرى براى روزه
باز پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مطلبى را درباره روزه بيان مى كنند كه خيلى شگفت آور است. مى فرمايند: «للصائم فرحتان يفرحهما» روزه دار دو خوشحالى دارد كه به اين دو چيز خوشحال و شاد مى شود.
«اذا افطر فرح»
نخست: هنگامى است كه اذان مغرب و عشاء را شروع مى كنند و روزه دار مشغول افطار مى شود. به افطار خود شاد مى شود؛ چون از غم و درد گرسنگى و تشنگى رها مى شود. از خوردن غذا بنا به دستور خدا، خوشحال مى شود.
«و اذا لقى ربّه فرح بصومه»
دوم: هنگامى كه در روز قيامت به محضر مبارك پروردگار راه پيدا مى كند، به خاطر روزه اى كه در دنيا گرفته، خوشحال مى شود.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله) نفرمود: به خاطر راه يافتن در محضر خدا خوشحال مى شود. معنى آن اين است كه روزه در قيامت قائم مقام لقاى حضرت حق است. چه اين كه با چشم دل پروردگار خود را مشاهده كند، يا روزه خود را مشاهده كند، «يفرح بصومه» نه «يفرح بلقاء ربّه». بيش از اين ديگر نمى شود ارزش روزه را براى ما بيان كنند.
روزه ، سپر انسان در دنیا وآخرت
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در اين زمينه مطلب ديگرى بيان مى فرمايند: «الصوم جُنّة» روزه سپر بين شما و آفات دنيا و آتش دوزخ است. بسيارى از آفات، به بدن مربوط است. چه بسا شخصى در مرز دچار شدن به آفات دنيايى قرار گيرد كه مرگ او نيز در آن آفت است، اما با گرفتن روزه ماه مبارك رمضان، بين او و آن آفت سپر ايجاد شود؛ يعنى بدن او از خطر آفات، رهايى پيدا كند.
چه بسا شخصى در مرز اين بوده كه گره اى در زندگيش بيافتد، كه اگر اين گره مى افتاد، كسى نمى توانست آن را باز كند، ولى با ورود به روزه ماه مبارك رمضان، در معرض رحمت خدا قرار گيرد و بين او و آن گره، سپر ايجاد شود؛ يعنى وقتى پروردگار عبادت بسيار عالى و طاقت فرساى بنده را ديد با عنايات خود نگذارد كه به زندگى او گره بخورد.
مقايسه اى بين روزه و نماز
درباره نماز در قرآن مجيد آمده است: «إِنَّ الْحَسَنتِ يُذْهِبْنَ السَّيَاتِ ذَ لِكَ ذِكْرَى لِلذَّ كِرِينَ»
پيغمبر (صلى الله عليه و آله) مى فرمايند: كسى كه دچار اشتباه و خطا شده، ناراحت مى شود كه چرا من آلوده شدم و به اين مشكل شيطانى برخوردم؟ هنگامى كه مؤذّن، اذان نماز واجب را مى گويد و اين انسان خطاكرده وارد نماز واجب مى شود، بعد از سلام نماز واجب، نسبت به آن خطا و گناهى كه قبل از نماز كرده بود، مانند كسى خواهد شد كه بدنش چرك شده و در چشمه آب گرم رفته و اين چرك ها را شسته است. نماز آن ظلمت و تاريكى خطاى مرتكب شده را مى شويد. حال قدرت روزه را ببينيد كه از نماز بيشتر است؛ چون كه مى تواند نگذارد اصلًا گره اى به زندگى روزه دار بخورد.
چه بسا شخصى نزديك به ماه رمضان در مرز بى دينى قرار گرفته بوده، ولى كشش ماه رمضان او را وارد فضاى روزه كرده، پروردگار عالم خطر بى دينى را از او برگرداند.
هم رديفى روزه و تقوا
در قرآن مجيد مى بينيم كه خدا در آيات فراوانى مى فرمايد: «إِتَّقُواْ اللَّهِ» عباد من! خدا را سپر خود قرار دهيد، «اتّقوا» از ريشه «وقى و وقاية» به معنى چترو سپر است.
در كتاب هاى قديم هست كه در جنگ ها از پوست پرقدرت و قوى كرگدن و ديگر حيوانات سپر درست مى كردند و جنگجويان اين سپر را به كار مى گرفتند كه شمشير، نيزه، گرز و زوبين، به اين سپرها كارگر نمى افتاد.
عرب به اين سپر «وقايه» مى گويد.
پروردگار مى فرمايد: بندگان من! اگر مرا سپر خود بگيريد، اسلحه كدام شهوت، شيطان جنّ و انس، هوى و هوس مى تواند به شما زخم بزند؟ معلوم مى شود روزه قائم مقام خود پروردگار است.
در بخش قبل ديديم كه روزه قائم مقام لقاى حضرت حق بود، ولى در اين قسمت از فرمايش رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى بينيم كه روزه در سپر بودن، قائم مقام پروردگار است. كسى كه در طول زندگى، خدا سپر او است، از آفات دنيا ، برزخ و قيامت هيچ زيان و ضربه اى نخواهد ديد. اين ارزش روزه ماه رمضان است.
ماه انابه به سوى پروردگار
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) اين مجموعه را مى فرمايند: «و هو شهر الانابة» انابه در لغت معانى متعددى دارد، ولى در اين زمينه يعنى پيوسته و پى در پى، با قدم عبادت و طاعت به جانب خدا حركت كردن. پيغمبر (صلى الله عليه و آله) مى فرمايند: اين ماه، ماه انابه است، يعنى ماهى است كه با قدم هاى قويى مانند روزه، قرائت و فهم قرآن، تعلّم علم و عمل به قرآن و تمرين ترك گناه، كه اين قدمها، شما را از اين دنياى پرتلاطم، پرشيطان، پر فساد و پرجاذبه گناه، به پروردگار عالم مى رساند.
با رساندن شما به خدا، غروب روز آخر ماه رمضان، از جانب خدا اعلام شده است كه امشب عيد است. چرا عيد است؟ چون بندگان من در طول سى روز از شيطانى بودن جدا شده و با حركت به سوى من، الهى شده اند. اين عيد را خدا براى شما گذاشته است، نه پيغمبر (صلى الله عليه و آله): «الذى جعلته للمسلمين عيداً» خدايا! تو آن روز را كه روز وصل به روز آخر ماه مبارك رمضان است، عيد قرار دادى. عيد يعنى زمانى كه مردم همه چيز را نو قرار مى دهند. روز آخر ماه رمضان، انسان نيز انسان نويى شده است. غير از آنچه كه قبل از ماه مبارك رمضان بوده. اين معناى انابه است.
همين روزه داشتن نيز انابه است؛ چون قدم پيوسته سى روزه روزه دار به جانب پروردگار است. قدم طاعت و عبادت. اين قدم نيز قدم مركبى است كه روزه يك جزء آن است. بقيه امور، به خصوص اجتناب از گناه و خودسازى، مهمترين قدم در اين ماه است.
بردباران و منيبين در قرآن
1- حضرت ابراهيم (عليه السلام)
پروردگار عالم در قرآن مجيد انابه كنندگانى را كه معرفى مى كند، اينها چه كسانى هستند و داراى چه ويژگى هايى؟
«إِنَّ إِبْرَ هِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّ هٌ مُّنِيبٌ»
يكى از زيباترين قدم هاى طاعت و عبادت حضرت ابراهيم (عليه السلام) كه پيوسته با اين قدم به جانب پروردگار در حركت بود، قدم اخلاقى بود. ايشان با گذشت، صبور، بردبار و بسيار آرام بود. در نهايت بردبارى كه خدا مى گويد: «حليم».
آنجايى كه به او دستور مى دهد تا هاجر و فرزند تازه به دنيا آمده اش را كه بعد از سنّ هشتاد سالگى به او داده بود را تنها گذاشت. حضرت ابراهيم (عليه السلام) با ديد نبوتى خود مى دانست كه اين فرزند، در اين عالم منشأ خير بسيارى خواهد شد.
ايشان مى دانست كه وقتى اين بچه بزرگ شود، از نسل اين پسر، چند پيامبر و چهارده معصوم (عليهم السلام) به دنيا قدم مى گذارند. علاقه حضرت ابراهيم (عليه السلام) به فرزندش فقط علاقه پدرى نيست، آن علاقه معنوى ايشان به خاطر ارزش هاى وجود حضرت اسماعيل (عليه السلام) با علاقه پدرى ايشان قابل مقايسه نبود. خدا به او گفت: از شهر شام كه شهر باغ ها، گل ها، بلبل ها، با هواى بهارى، چشمه ها، آب ها و منطقه كشاورزى است، با زن و فرزندت برو، تا جايى كه گفتيم بايست.
ايشان حركت كرد، تا حدود اردن آمد. از اردن وارد حجاز شد. به او گفتند كه تا كجا برود. ميان درّه اى سوزان، خشك، بى آب و گياهى آمد كه حرارت و گرماى روز تا شصت درجه بالا مى رود. خدا به او گفت: اى ابراهيم! اين زن و بچه را در اين درّه بگذار و برو. حضرت ابراهيم (عليه السلام) براى خدا چه گذشتى كرد و چه بردباريى نشان داد. چه حوصله اى داشت كه حتى يك كلمه به پروردگار به عنوان اعتراض نگفت كه چرا؟ مگر شام، باغستان ها، گلستان ها و چشمه سارها بد بودند؟ اگر اين زن و اين بچه در آن منطقه بودند، درخت ها و چشمه ها كم مى شدند؟ از كسى حقى ضايع مى شد؟ براى چه به من گفتى اين زن جوانِ با كرامت و اسماعيل كه بعد از هشتاد سالگى به من دادى و شيرخوار و دوماهه است را اينجا بگذارم و بروم؟
درخواست حضرت ابراهيم (عليه السلام) از خدا
به قدرى حوصله، حلم و گذشت ايشان بالا بود كه فقط اين جمله را به پروردگار عرض كرد: «رَّبَّنَآ إِنّى أَسْكَنتُ مِن ذُرّيَّتِى بِوَادٍ غَيْرِ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الُمحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَوةَ» همه دلخوشى من اين است كه خانواده ام را در محلى كه بعداً مى خواهد خانه كعبه شود، قرار داده ام و هر دو را به تو سپرده ام. همه نيت من اين است كه اين ها اگر روزى در اين منطقه بى آب و علفِ سوزان، به انسان هايى برخوردند، نماز را در ميان آنها بپا دارند.
نماز چه عبادتى است كه حضرت ابراهيم (عليه السلام) با اين گذشتِ عظيم به خاطر آن، همسر جوان و بچه شيرخواره را مى گذارد و مى رود؟ فقط براى نماز. لام در «لِيُقِيمُوا الصَّلَوةَ» لام علت است؛ يعنى همه دلخوشى من اين است كه اين ها در اينجا پرچم نماز را برافرازند.
پرچم روزه را چطور؟ در منابع ما دارد كه روزه در گذشتگان فقط ويژه پيغمبران بوده است. وقتى پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله) به رسالت مبعوث شد، خدا روى علاقه اى كه به امت پيامبر (صلى الله عليه و آله) داشت، روزه را به اين امت واجب كرد. روزه گوهرى نبوده است كه خدا به هر امتى بدهد.
اين يك قدم؛ يعنى قدم گذشت، حوصله در برابر پيشامدها و بردبارى براى خداست. ابوذر به دخترش گفت: آيا آب و غذايى هست كه به من بدهى؟ گفت: نه. بيابان است و تابش مستقيم خورشيد در اين منطقه حارّه شديد است. گفت: من هر دو پايم ضعف مى رود و نمى توانم راه بروم، برو در اين بيابان بگرد، ببين چيزى كه بشود خورد پيدا مى شود يا نه؟ رفت، گشت و آمد، گفت: چيزى پيدا نكردم. گفت: دخترم! پس مولاى من خواسته من با شكم گرسنه از دنيا بروم. رو به قبله دراز كشيد.
گفت: دخترم! من دارم مى ميرم. دختر گريه كرد و گفت: پس تكليف من چيست؟ ابوذر گفت: من كه مُردم، تو به كنار جادّه برو، قافله اى مى آيد كه از مكه به مدينه برود، فقط بگو كه ابوذر مرده است. آنها مى آيند، كارهاى مرا انجام مى دهند.
چقدر گذشت؟ آن قدر بردبار است كه به خدا نمى گويد: در ميان ياران پيغمبر (صلى الله عليه و آله) بعد از اميرالمؤمنين (عليه السلام) نفر دوم يا سوم هستم؛ چون چهار نفر بودند، اميرالمؤمنين (عليه السلام)، سلمان، ابوذر و مقداد.
بحث است كه بعد از سلمان، آيا ابوذر است، يا مقداد؟ به خدا نمى گويد: من بعد از اميرالمؤمنين (عليه السلام)، در ميان ياران پيغمبر (صلى الله عليه و آله) نفر دوم هستم، آيا اين درست است كه با من اين گونه معامله شود كه يك ليوان آب نباشد تا بخورم؟ بلكه فقط گفت: دخترم! محبوب من اراده اش بر اين تعلّق گرفته است كه من تشنه و گرسنه از دنيا بروم. پس من راضى به رضاى محبوبم هستم.
دل رحمى حضرت ابراهيم (عليه السلام )
لغت «اوّاه» در: «إِنَّ إِبْرَ هِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّ هٌ مُّنِيبٌ» به اين معناست كه حضرت ابراهيم (عليه السلام) نسبت به مردم بسيار دلسوز و دل رحم بود. تا آنجا كه وقتى فرشتگان مأمور تخريب منطقه قوم لوط را شناخت، به آنها گفت: شما چه مأموريتى داريد؟ گفتند: پروردگار به ما مأموريت داده است تا منطقه اى را كه قوم لوط زندگى مى كنند، به خاطر گناه كبيره اى كه انجام داده اند و بنا ندارند كه توبه كنند، زير و رو كنيم.
اين مردِ دلسوزِ رحيم گفت: نمى شود اين مأموريت را انجام ندهيد؟ اين بدبخت ها دچار گناه كبيره اى شده اند و حرف حضرت لوط (عليه السلام) را گوش نداده اند، نمى شود به اين عذاب مبتلا نشوند؟ گفتند: يا ابراهيم! فرمان خدا بر اين مسأله قطعى شده است و ديگر برگرداندنى در كار فرمان قطعى نيست. عذاب بر آنها قطعيت يافته و دلسوزى تو ديگر به حال آنها سودى ندارد.
ترفيع درجه آخرتى با انابه
حضرت انسانى بود كه با قدم عبادت كامل، پيوسته به جانب پروردگار در حركت بود. به كجا رسيد؟ «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الُمخْلَصِينَ» «وَ إِنَّهُ فِى الْأَخِرَةِ لَمِنَ الصلِحِينَ»
به اينجا رسيد. آن قدر اين قدم هاى عبادتى براى او نورانيت ايجاد كرد كه به واسطه حضرت اسماعيل و حضرت اسحاق (عليهما السلام) پدر تمام انبياى بعد از خود شد: حضرت يعقوب، يوسف، يونس، زكريا، يحيى، موسى و عيسى (عليهم السلام) از طريق حضرت مريم (عليها السلام) از نسل حضرت ابراهيم (عليه السلام) هستند و وجود مبارك رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به واسطه حضرت اسماعيل (عليه السلام) از نسل اوست. پدر ديگرى را در عالم سراغ داريد كه چنين نسلى داشته باشد؟ تمام اين ها از آثار عبادت خالصانه ايشان بوده است. ايشان يكى از مصاديق منيب است. چرا من منيب را معرفى مى كنم؟ چون در پايان معرفى، نظرى دارم.
2- حضرت شعيب (عليه السلام) و اصلاح امت
منيب ديگر، حضرت شعيب (عليه السلام) بودكه در ميان مردم مدين آمد. خود ايشان نيز از نسل حضرت ابراهيم (عليه السلام) است. مردمى كه قرآن مجيد مى فرمايد: به فساد، تبهكارى، دزدى در روز روشن، كم فروشى، فتنه و آشوب آلوده بودند. به اين كه بر سر قيمت جنس مردم بزنند تا جنس را از مردم با قيمت اندك بخرند؛ يعنى دسيسه هايى مى چيدند كه فروشندگان مجبور شوند تا جنس خود را به قيمتى كه اين ها مى گويند، بفروشند.
حضرت شعيب (عليه السلام) به اين مردم فرمود: «إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلحَ مَا اسْتَطَعْتُ» من در ميان شما تا جايى كه قدرتم اجازه دهد، هيچ نيّتى جز اصلاح وضع شما ندارم. آيه مى خواهد بگويد: اى مردم! تا زمانى كه در بين خانواده و مردم هستيد، نيّت شما فقط اصلاح باشد. «وَ مَا تَوْفِيقِى إِلَّا بِاللَّهِ» همه نيرو، توان و قدرتم در ميان شما به پروردگارم معطوف است، من به اندازه شما نفر، پول و سلاح ندارم و تمام نيروى من فقط خداست. «عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ»
من تمام تكيه گاهم فقط پروردگار است. هرگز قدم بر جاى قدم شما نمى گذارم، نه در فساد وارد مى شوم و نه در دزدىِ روز روشن، نه در فتنه و نه آشوب و نه اين كه قيمت جنس مردم را كم نشان دهم. من فقط با قدم طاعت و عبادت به سوى پروردگارم در حركت هستم. شما هر چه و هر كه مى خواهيد، باشيد، هر كارى كه مى خواهيد، بكنيد. من آدمى نيستم كه تحت تأثير شما قرار بگيرم. من شخصى نيستم كه بگويم:
خواهى نشوى رسواهمرنگ جماعت شو
من با شما همرنگ نمى شوم، رسوا نيز نمى شوم، بلكه عزّت پيدا مى كنم.
امر خدا به تبعيت از منيبين
منظورم از بيان «منيبين» امثال حضرت ابراهيم و حضرت شعيب (عليهما السلام) در اين آيه است كه خدا به همه ما مى فرمايد: «وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَىَّ» امر در اينجا واجب است، كسانى كه مقدارى در ادبيات عرب و اصول فقه تخصص دارند، مى دانند كه اين امر «اتبع» واجب است، مانند امر به نماز و روزه.
مى فرمايد: اى مرد و زن! در اين دنيا فقط راه كسانى كه با قدم اطاعت و عبادت به جانب من آمدند- مانند حضرت ابراهيم و حضرت شعيب (عليهما السلام) و ديگر انبيا (عليهم السلام)- متابعت كنيد. «ثُمَّ إِلَىَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» بازگشت همه شما به سوى من است، من ريز و درشت پرونده شما را در روز قيامت به شما اطلاع مى دهم.
تقرب به پيامبر (صلى الله عليه و آله) با قدم طاعت
اين روايت را راوندى در كتاب با عظمت «دعوات» نقل مى كند: «ربيعة بن كعب» از ياران پيغمبر (صلى الله عليه و آله) مى گويد: روزى به خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آمدم، حضرت (صلى الله عليه و آله) شروع به سخن كردند، فرمودند: ربيعة! هفت سال است كه به من خدمت مى كنى، به خاطر اين هفت سال زحمت و خدمتى كه به من كردى، از من حاجتى نمى خواهى؟ گفتم: يا رسول الله! به من مهلت مى دهيد؟ فرمودند: بله. عرض كردم: بعداً حاجتم را به شما مى گويم.
چه روش زيبايى است كه انسان زود تصميم نگيرد. چند روز فكر و مشورت كند، بعد تصميم بگيرد.
ربيعة مى گويد: فردا تنها نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله) آمدم. گفتم: آقا! حاجتم را بگويم؟ فرمودند: بگو. عرض كردم: از پروردگار بخواهيد تا مرا با شما شانه به شانه وارد بهشت كند. چه همّت بلندى. حضرت به من فرمودند: اين مطلب را از چه كسى ياد گرفته اى؟ گفتم: ديروز كه از نزد شما رفتم، فكر كردم كه اگر از شما ثروت فراوان بخواهم، ثروت در معرض نابودى است و وقتى مى ميرم، فايده اى ندارد.
اكنون كسانى كه چند ميليارد ثروت دارند، اما استفاده نمى كنند، اسكناس آنها با كاغذهاى باطله چه فرقى مى كند؟ هيچ. اين پول ها براى آنها فايده اى ندارد. گويى اين چند ميليارد را دور مى اندازند، حال جاى دورانداختن آنها يا بانك هاى خارجى است، يا داخلى.
گفتم: به شما بگويم براى من طول عمر بخواهيد، ديدم تا چند سال در دنيا زنده بمانم؟ آخر بايد بميرم، پس چه فايده اى دارد؟ پس به شما بگويم كه از خدا بخواهيد تا در قيامت شانه به شانه شما وارد بهشت شوم.
در روايت دارد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) سر مبارك خود را پايين انداختند، بعد از مكث كوتاهى سر را بلند كرده، فرمودند: من حاجت تو را از خدا مى خواهم، اما تو نيز قول بده كه با قدم طاعت و عبادت مرا كمك كنى. بايد اين قدم را داشته باشى كه بتوانى كنار من بيايى و من تو را به بهشت ببرم، اگر قدم طاعت و عبادت را نداشته باشى، بين من و تو در قيامت ميليون ها فرسخ فاصله خواهد بود. تو با اين قدم بيا، تا ما بگوييم كه راه را باز كنند و تو كنار ما بيايى.
گر قدمت هست چو مردان بروور قدمت نيست چو سعدى بنال
عمر خود را در چه پايان برده اىقوت و قوّت در چه فانى كرده اى
گوهر ديده كجا فرسوده اىپنج حسّ را كجا پالوده اى
سرمايه هاى خداداده را كجا بردى و به پاى چه كسى خرج كردى؟ در چه مسيرى هزينه كردى و چه چيز به دست آوردى؟ حال كه به تو مهلت داده اند كه ماه مبارك رمضان را درك كنى و در اين فضاى مبارك وارد شوى، بيا با قدم طاعت و عبادت حركت كن.
حجت الاسلام والمسلمین انصاریان
دو شرط مهم برای نزول برکات در زندگی!
رحمت حق تعالی همچون بارانی است که دائماً بر عالم هستی می بارد و زمین تشنه ی موجودات را سیراب می سازد.
...
خداوند متعال در قرآن کریم بارها و بارها خودش را برای بندگانش ، ارحم الراحمین معرفی کرده است. رحمتی که تمام عالم وجود را دربر گرفته است: (وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْ ءٍ)1 «اما رحمت من همه چیز را در برگرفته است»
رحمت حق تعالی همچون بارانی است که دائما بر عالم هستی می بارد و زمین تشنه ی موجودات را سیراب می سازد.
باران در باریدن فرقی میان زمین سخت و سنگلاخی و زمینی که به راحتی آب راجذب می کند نمی گذارد ولی تاثیر بارش باران در هرکدام متفاوت است. زمین سفت و سخت به علت نفوذ ناپذیری، باران را در درون خود جای نمی دهد و تشنه خواهد ماند ولی زمین نرم ، حاصلخیز و سرسبز می شود.
انسان ها نیز به تفاوت سختی و نرمی دل خود، بهره های متفاوتی از رحمت خداوند دارند.
ایمان و تقوا روح انسان را پاک و آماده دریافت فیوضات حضرت حق می کند اما گناه ظرف دل انسان را آلوده و ناپاک می کند و زمین دل او را کم کم از سنگ هم سخت تر می کند: (ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِیَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً)2 سپس دلهاى شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سخت تر!
ایمان ؛ عامل جذب برکات آسمان و زمین
وجود دو شرط ایمان و تقوا در این آیه شریفه ، برای نزول برکات، به این معنی است که عقل و دل و اعضای انسان باید در راستای اطاعت پروردگار قرار گیرند و در مسیر تکامل خویش قدم بردارند
جهان هستی در دل خود یکسری قوانینی دارد که هیچ گاه تخلف نمی کند. قوانینی که به دست پر توان خالق هستی در آن نهادینه شده است که از جمله ی آنها ،قانون خدمت رسانی به مومنین است.
در آیه 96 سوره مبارکه اعراف آمده است که : (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ) اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى كردند، بركات آسمان و زمین را بر آنها مى گشودیم .
جهان هستی به فرموده قرآن کریم همواره در حال تسبیح و عبادت خالق خویش است3 و خواسته یا ناخواسته از پروردگار خود اطاعت می کند4.اما انسان به حکم اختیاری که دارد می تواند خداوند را عبادت یا معصیت کند. در صورتی که عبادت خداوند را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد با جهان تکوین همراه و هماهنگ می شود و جهان پیرامون او خود را در اختیارش می گذارد. اما در صورت معصیت پروردگار، خود را با طبیعت ناهماهنگ و ناسازگار کرده و طبیعت نیز او را همچون عضوی ناسالم پس می زند.
شهید مطهری در این باره می فرماید:
(آیا كار من به عنوان یك كار انسانى، به عنوان صداقت و تقوا و پاكى یا به عنوان فسق و ناپاكى و خیانت هم در عالم اثر مى گذارد یا نه؟ آیا عالم از این جهت هم عكس العمل دارد یا نه؟
فلسفه بزرگ این است كه اى انسانها! اگر شما در مسیر انسانیت، در مسیر خلقت قرار بگیرید كه همان مسیر تكامل است…. آنوقت شما مى شوید اجزائى هماهنگ با سایر اجزاء عالم، توافق و تطابق با عالم پیدا مى كنید، آنگاه جزئى هستید كه با كل خودتان متطابق هستید، در آن وقت است كه عالم هم با شما تطابق دارد. این است كه قرآن مى فرماید: وَ لَوْ انَّ اهْلَ الْقُرى امَنوا وَ … اگر مردم اهل ایمان و تقوا باشند آنوقت فرزندان صالح این عالم و جهان مى شوند، آنگاه جهان هم خیر خودش را به سوى این فرزند صالح خودش روانه مى كند.5 و اگر انسان بر ضد مسیر خاص طبیعت قرار بگیرد، یعنى بر ضد مسیر تكامل قرار بگیرد، كشیده بشود به سوى فسق و فجور … آنگاه طبیعت مثل بدنى كه جزء بیگانه را از خود دفع و رد مى كند … این عكس العمل هاست كه به نام عذابها گفته شده است.6
آری ایمان و تقواست که باعث نزول برکات بر انسان ها می شود و بی تقوایی و فسق و فجور است که مایه ی نکبت در زندگی ها می شود.به قول معروف : از ماست که بر ماست.
ایمان عبارتست از اعتقادی که از عقل به قلب نفوذ کرده باشد و در آنجا مستقر شده باشد و تقوا عبارتست از ایمانی که به صورت نیرویی قوی در جوارح و جوانح انسان پدیدار گشته تا انسان را در برابر معاصی پروردگار حفظ و نگهداری کند.
بنابراین وجود دو شرط ایمان و تقوا در این آیه شریفه ، برای نزول برکات، به این معنی است که عقل و دل و اعضای انسان باید در راستای اطاعت پروردگار قرار گیرند و در مسیر تکامل خویش قدم بردارند.
چرا جوامع کفر پیشه، بیش از مسلمانان در ناز و نعمتند در حالی که نزول برکت به مشروط به ایمان و رعایت تقواست؟
برای جواب به این پرسش در ابتدا باید واژه ی برکت را تعریف کنیم.
نعمت هایی که خداوند متعال به کفار می دهد از دایره برکت خارج است چرا که همراه با سعادت نیست و برای آنها نوعی عذاب تدریجی است.
در آیه 85 سوره توبه خداوند متعال وجود اموال و اولاد فراوان را وبال گردن آنها و مایه ی بدبختیشان می داند: «وَلاتُعْجِبْكَ امْوالُهُمْ وَاوْلادُهُمْ انَّما یُریْدُ اللَّهُ انْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِى الدُّنْیا وَتَزْهَقَ انْفُسُهُمْ وَهُمْ كافِروُنَ؛ مبادا اموال و اولادشان مایه اعجاب تو گردد، خدا مى خواهد به وسیله آن، آنها را عذاب كند و جانشان بر آید در حالى كه كافر باشند.»
برکت در اصل به معنی رشد و زیادی و سعادت است و به معنی نعمتی است که پایدار بماند.8در مقابل که این نعمات در برابر کفار بى بركت است كه زود فانى، نابود و بى اثر مى شوند. بنابر این نعمت هایی که خداوند متعال به کفار می دهد از دایره برکت خارج است چرا که همراه با سعادت نیست و برای آنها نوعی عذاب تدریجی است.
در آیه 85 سوره توبه خداوند متعال وجود اموال و اولاد فراوان را وبال گردن آنها و مایه ی بدبختیشان می داند: «وَلاتُعْجِبْكَ امْوالُهُمْ وَاوْلادُهُمْ انَّما یُریْدُ اللَّهُ انْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِى الدُّنْیا وَتَزْهَقَ انْفُسُهُمْ وَهُمْ كافِروُنَ؛ مبادا اموال و اولادشان مایه اعجاب تو گردد، خدا مى خواهد به وسیله آن، آنها را عذاب كند و جانشان بر آید در حالى كه كافر باشند.»
سخن آخر
استغفار یکی از عواملی است که باعث نزول انواع نعمت ها می شود، همچنان که حضرت نوح به قوم خود چنین گفت: (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً) به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید كه او بسیار آمرزنده است. تا بارانهاى پربركت آسمان را پى در پى بر شما فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد»
از خداوند می خواهیم که در این ایام مبارک اولا پاکی روح و جان و سپس توفیق رعایت تقوا و بندگی را بدهد.
پی نوشت ها:
1. اعراف 156
2. بقره 74
3. یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزیزِ الْحَكیم (جمعه 1)
4. وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْها (آل عمران 83)
5. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج 27، ص: 643
6. مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج 15، ص: 42
7. نوح 10-12
8. البَرَكَةُ، محرَّكةً: النَّماءُ و الزیادةُ، و السَّعادَةُ. القاموس المحیء ج 3، ص: 399__ قاموس قران ج 1 189
در مسئله فرهنگ احساس ولنگاری می کنم!
اگر مجلس نظارت کرد و جلوی لغزش نماینده را گرفت و نماینده توانست پاکیزگی و طهارت خود را حفظ کند زبانش باز خواهد بود و هر جا نقطه اشکالی دید بیان می کند.
...
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس دهم با تأکید بر لزوم حفظ اقتدار، هیبت و جایگاه در رأس امور بودن مجلس شورای اسلامی، به الزامات قانونگذاری خوب در مجلس اشاره کردند و با برشمردن اولویت های کاری مجلس در عرصه های اقتصاد مقاومتی، فرهنگ و سیاستهای داخلی، منطقه ای و بین المللی، گفتند: مجلس شورای اسلامی باید ضمن دمیدن روح آرامش در کشور، «انقلابی» باشد و در قانونگذاری انقلابی عمل کند و به مواضع خصمانه و مغرضانه امریکا، واکنش نشان دهد و در مقابل سیاستهای استکبار ایستادگی کند.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود با تبریک به نمایندگان مجلس دهم به دلیل کسب توفیق خدمتگزاری در قوه مقننه، جایگاه این قوه را والا و رفیع دانستند و افزودند: وظیفه قانونگذاری مجلس، بسیار مهم و در واقع ریل گذاری برای حرکت دولت است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه وظیفه نظارتی مجلس، تعارضی با موضوع همکاری با دولت ندارد، خاطرنشان کردند: این همکاری به معنای گذشتن مجلس از حق خود نیست و نمایندگان باید با استفاده از اختیارات قانونی خود همچون تحقیق و تفحص، اجرای صحیح قانون را پیگیری کنند.
دشمن در تلاش است تا گسل های قومی، عقیدتی و جناحی را فعال و تبدیل به زلزله کند، بنابراین نمایندگان مجلس باید تلاش کنند تا این طراحی دشمن به نتیجه نرسد.
ایشان با اشاره به سوگند نمایندگان مجلس در حفظ مبانی اسلام و دستاوردهای انقلاب افزودند: مجلس باید واقعاً در رأس امور باشد و حفظ جایگاه و هیبت واقعی مجلس بر عهده نمایندگان است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه یکی از ضمانت های حفظ جایگاه والای مجلس شورای اسلامی، نظارت مجلس بر خویش است، به موضوع قانونگذاری خوب و الزامات آن اشاره کردند و گفتند: قانون باید «با کیفیت»، «متقن»، «همه جانبه نگر»، «واضح»، «بدون تعارض با قوانین دیگر»، «ضد فساد»، «منطبق با سیاستهای بالادستی»، «برگرفته از دیدگاههای کارشناسی بدنه دولت و خارج از دولت» و «دربر دارنده مصالح ملی به جای مصالح محلی» باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای به لایحه برنامه ششم به عنوان یکی از دستورکارهای فوق العاده مهم مجلس جدید اشاره کردند و افزودند: شرایط کشور، شرایط ویژه ای است، بنابراین برنامه ششم باید با دقت و بدون هیچ اغماض و کوتاهی مورد بررسی و تصویب قرار گیرد.
ایشان همچنین با اشاره به حضور تعداد قابل توجهی از نمایندگان جدید، در مجلس دهم خاطرنشان کردند: من این موضوع را یک فرصت می دانم زیرا حضور نمایندگان تازه نفس در کنار برخی نمایندگان با تجربه، زمینه ساز یک مجلس با نشاط و با انگیزه است که از تجربیات نمایندگان با تجربه استفاده خواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به موضوع اولویت های کاری مجلس دهم پرداختند و با تأکید بر اینکه «اقتصاد»، یک موضوع اصلی است، افزودند: نمایندگان مجلس، در خصوص عملی شدن اقتصاد مقاومتی بسیار تأثیرگذار هستند زیرا می توانند مسیر اقدامات اقتصادی دولت را در مسیر اقتصاد مقاومتی قرار دهند و همچنین این موضوع را از دولت مطالبه کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تلاش دشمن برای استفاده از حربه اقتصاد به منظور ضربه زدن به نظام اسلامی، گفتند: اگر چه برخی ناشی گری ها انجام شد و برخی مواضع و صحبت های منفعلانه، دشمن را در استفاده از حربه تحریم، تشجیع کرد اما باید مشکلات اقتصادی به ویژه رکود و اشتغال حل شوند و صِرفِ صحبت، فایده ندارد.
ایشان، حل موضوع رکود و اشتغال از طریق رونق تولید داخلی را از اولویت های اصلی و بسیار مهم در بخش اقتصاد برشمردند و خاطرنشان کردند: خجلت و شرمندگی نظام از بیکاری یک جوان، از خجلت و شرمندگی جوان بیکار در خانواده خود، بیشتر است، بنابراین باید برای حل این مشکل، اقدامات جدی انجام شود.
رهبر انقلاب اسلامی مقابله با قاچاق را یکی دیگر از اولویت های کاری مجلس در موضوع اقتصاد دانستند و گفتند: قاچاق همچون خنجری به پشت نظام است که مقابله با آن هم آسان نیست اما دولت باید با این پدیده شوم برخورد کند و مجلس نیز پشتوانه این برخورد باشد. حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه به موضوع فرهنگ به عنوان یکی دیگر از اولویت های کاری مجلس دهم اشاره کردند و گفتند: مسئله اقتصاد، اولویت فوری و کنونی کشور است اما فرهنگ در بلندمدت از اقتصاد نیز مهمتر است.
ایشان افزودند: در موضوع فرهنگ نوعی ولنگاری و بی اهتمامی در دستگاههای فرهنگی به چشم می خورد، زیرا در تولید کالای فرهنگی مفید و جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضرّ، کوتاهی هایی انجام می شود.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: در برخی مواقع تأکیدهایی که بر پرهیز از استفاده کالاهای مضرّ غیرفرهنگی همچون برخی مواد غذایی می شود، بیشتر از هشدار درباره کالاهای فرهنگی مضرّ است، در حالی که تأثیرات سوء این کالاها بر مردم خطرناک تر و گسترده تر است.
ایشان خاطرنشان کردند: برخی مواقع در مقابل تولید یا ورود کالاهای فرهنگی مضر، موضع گیری و اقدامی نمی شود، زیرا این ترس وجود دارد که متهم به جلوگیری از جریان آزاد اطلاعات شوند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اقدامات سختگیرانه در اروپا و امریکا برای کنترل اطلاعات گفتند: ما در حالی از اتهام های بی اساس آنها در خصوص جلوگیری از جریان آزاد اطلاعات هراس داریم که کنترل های ما یک دهم سخت گیریهای آنها نیست.
توصیه بعدی رهبر انقلاب اسلامی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی، «انقلابی بودن، انقلابی ماندن و انقلابی عمل کردن» بود.
حضرت آیت الله خامنه ای، مجلس شورای اسلامی را نهادی انقلابی و برآمده از انقلاب خواندند و خطاب به نمایندگان تأکید کردند: در قانون گذاری و در عمل به وظایف نمایندگی، و در نطقها و موضع گیریهای خود، انقلابی عمل کنید.
ایشان، موضع گیریهای عمومی مجلس در قبال مسائل کلان را مهم برشمردند و با تجلیل از کارنامه خوب مجلس نهم در این زمینه افزودند: مجلس باید در مواجهه و مقابله با جریانهای معارضِ سیاسی علیه انقلاب اسلامی، موضع قاطع و شفاف داشته باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به رفتار کاملاً خصمانه دولت و کنگره امریکا با جمهوری اسلامی ایران، گفتند: در مقابل گستاخی های دشمنان باید به میدان آمد و با پاسخ محکم، دهان آنها را بست، زیرا دشمن در عرصه سیاسی بر اساس ژس العمل ها محاسبه می کند و اگر احساس کند طرف مقابل منفعل و اهل عقب نشینی است، کوتاه نمی آید و زیاده خواهی می کند.
حضرت آیت الله خامنه ای در همین زمینه به قضیه مذاکرات هسته ای اشاره و خاطرنشان کردند: امریکایی ها اعم از دولت، کنگره و کاندیداهای ریاست جمهوری آینده، مدام زیاده خواهی و تهدید می کنند و مواضع و تهدیدهای آنها در مقطع فعلی همچون دوره قبل از توافق است و نباید در مقابل این گستاخی ها ساکت ماند.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه به تشریح نقشه داخلی دشمن در فعال کردن گسلهای داخلی پرداختند و افزودند: دشمن در تلاش است تا گسل های قومی، عقیدتی و جناحی را فعال و تبدیل به زلزله کند، بنابراین نمایندگان مجلس باید تلاش کنند تا این طراحی دشمن به نتیجه نرسد.
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: نماینده مجلس می تواند طبق بینش و نگاه سیاسی خود رأی بدهد و در موافقت یا مخالفت با موضوعی، اظهارنظر یا انتقاد کند اما به هیچ وجه نباید همچون برخی مقاطع در دوره های قبلی مجلس کار به اختلاف، کشمکش زبانی، یقه گیری و تشنج کشیده شود.
رهبر انقلاب، ایجاد تشنج در مجلس را موجب سرریز شدن آن به جامعه و بروز تنش و آثار روانی منفی در جامعه دانستند و گفتند: در مجلس باید آرامش حکمفرما باشد و این آرامش، قطعاً به جامعه نیز منتقل خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای سپس به تشریح طراحی دشمن در سطح منطقه پرداختند و خاطرنشان کردند: دشمن برای منطقه مهم و حساس غرب آسیا نقشه های مشخصی دارد و تلاش می کند سیاستهای جمهوری اسلامی را که مانع تحقق نقشه های اوست، خنثی کند.
ایشان در اشاره به برخی ویژگی های منطقه غرب آسیا افزودند: «حضور اسلام و مسلمانان»، «منابع عظیم نفتی و آبراهها» و «رژیم صهیونیستی» این منطقه را برای دشمن بسیار مهم کرده است و نقشه آنها برای این منطقه نیز همان چیزی است که چند سال قبل از آن به عنوان تشکیل «خاورمیانه جدید» و «خاورمیانه بزرگ» یاد کردند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به محقق نشدن نقشه های امریکا در منطقه از جمله در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین، به دلیل ایستادگی جمهوری اسلامی، تأکید کردند: باید در مقابل این سیاستهای سلطه جویانه ایستاد و چهره استکبار را افشا کرد.
ایشان با هشدار در خصوص پرهیز از مواضع و رفتارهای مورد پسند دشمن، تأکید کردند: حقایق و واقعیتهای استکبار و نظام سلطه را در مواضع و نطقهای خود بیان کنید و مراقب باشید حرف و عمل شما به امریکا و رژیم صهیونیستی کمک نکند.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان خاطرنشان کردند: دشمن در سه سطح بین المللی، منطقه ای و داخلی طراحی هایی برای نظام اسلامی دارد که در سطح بین المللی ادامه اتهام زنی ها، در سطح منطقه ای از میان برداشتن موانع تحقق نقشه های خود و در سطح داخلی فعال کردن گسل ها است، بنابراین همه قوا و مسئولان به ویژه نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید در قبال این طراحی ها هوشیار باشند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به در پیش بودن ماه ضیافت الهی، ماه مبارک رمضان را فرصتی برای دعا، خودسازی و عمل صالح خواندند و افزودند: فرصت نمایندگی مجلس نیز که در اختیار شما عزیزان قرار گرفته، فرصت و موقعیتی زودگذر است که باید این فرصت را قدر بدانید و در انجام وظایف قانونی خود از خداوند کمک بخواهید.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی با گرامی داشت یاد امام راحل، به اولویت ها و برنامه های مجلس دهم اشاره کرد و گفت: مسئولیت سنگینی در دفاع از دژ انقلاب بر عهده داریم و آنچه می تواند شرایط پرتنش منطقه را به سوی آرامش و تثبیت امنیت پایدار سوق دهد و امنیت ایران را مستقر نگه دارد، داشتن نگاه انقلابی و عمل به آن است.
وی افزود: انقلابی بودن، نقطه کانونی مجلس شورای اسلامی است و مجلس دهم رصد حوادث منطقه را با اهمیت زیاد پیگیری خواهد کرد.
رئیس مجلس با بیان اینکه مسئله سازی های امریکا پس از توافق هسته ای نشان می دهد که استکبار قصد ضربه زدن به منافع ملت ایران را دارد، تأکید کرد: نمایندگان ملت وظیفه خود می دانند مجلس را سپر دفاع از حقوق ملت در مقابل اجانب کنند.
آقای لاریجانی همکاری و تعامل قوای سه گانه و «ملت و دولت» در شرایط فعلی را ضروری دانست و با بیان اینکه برای عبور از رکود باید گام های سریع تر و دقیق تری برداشته شود، گفت: مجلس با محور قرار دادن تحقق اقتصاد مقاومتی و رونق تولید در همه کمیسیون ها این موضوع را اولویت نخست خود قرار داده و طرح ها و لوایح لازم و نظارت بر تحقق اقتصاد مقاومتی را پیگیری خواهد کرد.
از سحری تا افطار مثبت اندیش باشید...
ماه رمضان بهترین فرصت برای دور کردن افکار منفی از خود است. در این ماه سعی کنید، زمینه ساز خودسازی و تغییر صفات منفی وارتقاء ابعاد مثبت و خود باوری شوید.
...
طبق بررسی های که در حوزه سلامت روان بخصوص روانشناسی انجام شده؛ انسان با احساس گناه دچار اضطراب، دلهره و نگرانی وتشویش می شود و ازآنجا که از جمله اهداف بهداشت روان رفع اضطراب و دلهره وافسردگی و ایجاد آرامش و بردباری در ابعاد فردی واجتماعی است و در قرآن شریف آمده است که استعینوا بالصبر والصلاه ان الله مع الصابرین به نقل ازامام جعفرصادق(ع)منظور از صبر همان روزه است؛ فلذا با ورع و دوری از گناه، فرد احساس آرامش می کند.
آنگاه که یاد خدا را بگوید (الا بذکر الله تطمئن القلوب) و اطمینان قلبی و آرامش با یاد خدا که از جمله نماز و روزه (صبروصلاه) است برقرار می شود و جامعه(طبق اعلام مسئولان مرتبط با مسائل اجتماعی آمار انحرافات، تصادفات، نزاع ودعواها و تخلفات در رمضان کاهش قابل توجهی داشته است) به آرامش و اطمینان قلبی می رسد زمانی که در آن گناه و جرم خلاف بروز و ظهور نداشته باشد؛ پس با دعا آرامش و اطمینان فردی و اجتماعی عاید و حاصل می شود به ترتیبی که روزه دار با به کار بستن کامل این دستور الهی روحیه تقوی را در خود زنده می کند.
و این مراقبت ثمر بخش و تمرین پیاپی در یک ماه نیروی بازدارنده از گناه در فرد بوجود می آورد و خصلت خودداری با ترک عادات و اعمال غیرمفید و بعضا مضر، میسر می شود و پرهیزکاری در فرد ریشه می گیرد. بنابراین رمضان زمینه ساز خودسازی و تغییر صفات منفی وارتقاء ابعاد مثبت و خود باوری می شود. افکار منفی یکی از بزرگترین موانع ذهنی برای تفکر سازنده است. این نوع افکار بسیار غلیظ هستند و مقدار بسیار کمی از آن برای آلوده کردن زندگی کافی است. همچنان که چند قطره سم، برای مرگ و نیستی کفایت می کند. اما با تمرین چه کارهایی در این ماه افکار منفی را از خود دور کنید.
ماه رمضان سپری برای افکار منفی
آرام پز کردن مشکلات فایده ای ندارد، اما بازنگری گاه به گاه خوب است. به راه حل های متفاوت فکر کنید و دنبال اشکالات طرح تان باشید تا در آینده بهتر عمل کنید
بهترین راه برای برآورده نکردن اهداف و آرزوها و تبدیل کردن آنها به کابوس این است که هیچ گاه نخستین گام را برندارید و بگذارید کابوس و ترس هایتان، جرأت و جسارت و توانایی روبه جلو حرکت کردن را رفته رفته در شما از بین ببرند. خیلی از افراد قبل از شروع ماه رمضان مدام می گویند که نمی توانند روزه بگیرند و دلیل خاصی هم برای آن ندارند. آنها خود را در برابر گرسنگی ناتوان می بینند. فقط یک روز کافی است یک گام بردارند، امسال به راحتی به این ترس غلبه کنند.
سعی کنید شما جزو این افراد نباشید. افکار منفی و ترس و تنبلی همیشه وجود دارند باید در برابر آنها بایستیم تا از عضله های ذهنی و نیروی اراده خود برای تعیین شکل زندگی مان استفاده کنیم. گذشته، گذشته است، دریچه ذهنتان را برروی آن ببندید تا شاهد باشید که چگونه دروازه آینده ای درخشان به روی شما گشوده می شود. حال چه کارهایی باید انجام دهیم؟
بر ویژگی های عالی زندگی خود تمرکز کنید
تصمیم بگیرید به جای کاستی های زندگی خود بر برترهای آن تمرکز کنید و این کار را به عادت تبدیل کنید. به بیان بهتر تلاش کنید به جای تمرکز کردن بر نداشته ها، عادت تمرکز بر داشته هایتان را در خود پرورش دهید، مجموعه چنین عادت هایی ساختار منش و شخصیت شما را تشکیل می دهند و تعیین می کنند که شما چطور آدمی خواهید شد و زندگی تان را چگونه سپری خواهید کرد.
ما باید یاد بگیریم که چگونه به شکلی آگاهانه برخی عادت ها را در خودمان پرورش دهیم وگرنه مانند بیشتر مردم جامعه، زندگی مان را به گونه ای خودکار سپری خواهیم کرد.
برای مشکلات راه حل پیدا کنید
به مشکلات خود فکر کنید و برای آنها راه حل پیدا کنید، اما نه به هر قیمتی. اگر در پایان روز راه حلی پیدا نکردید بهتر است شب بخوابید و روز بعد از نو شروع کنید. برای پیدا کردن راه حل مناسب از تجربیات گذشته استفاده کنید.
از تفکر منفی برای آفریدن استفاده کنید
از تفکر منفی نه برای نابودی و ویران کردن، بلکه آفریدن و ساختن استفاده کنید و بر روی این فکر مثبت ایجاد شده خود تمرکز کنید، زیرا به هر چیزی که تمرکز کنید همان خواهد شد.
عوامل شادی تان را بازشناسید
شور و اشتیاق لازم را کسب کنید. سپس هدفتان را مشخص کنید. هرگز آموختن را متوقف نکنید. اول از مهمترین کارها شروع کنید و در هر لحظه از خودتان بپرسید: «در این لحظه بهترین استفاده ای که می توانم از وقتم بکنم چیست؟» تصمیم بگیرید یکی از بهترین افراد در زمینه زندگی شخصی و حرفه ای خود باشید. دید بلندمدت داشته باشید.
از لذت های فوری چشم پوشی کنید
در کارهایتان انضباط داشته باشید یعنی «انجام به موقع کارها چه دوست داشته باشید آنها را انجام بدهید و چه دوست نداشته باشید» هر روز کاری انجام بدهید تا شما را به هدفی که دارید نزدیک تر کند. به آینده فکر کنید و عواقب انجام دادن یا عدم انجام کار را بسنجید.
از اشتباهات خود درس بگیرید
سریع تر و بیشتر کار کنید، زیرا احساس عزت نفس و افتخار بیشتری خواهید کرد و بدانید که همه، کسی را انتخاب می کنند که با سرعت بیشتری کارها را انجام دهد. از موانع به عنوان پل ترقی استفاده کنید. از اشتباهات خود درس بگیرید. از راهنمای درونتان استفاده کنید. وقت را از دست ندهید.
زمان را مدیریت کنید
بهترین راه برای برآورده نکردن اهداف و آرزوها و تبدیل کردن آنها به کابوس این است که هیچ گاه نخستین گام را برندارید و بگذارید کابوس و ترس هایتان، جرأت و جسارت و توانایی روبه جلو حرکت کردن را رفته رفته در شما از بین ببرند
آرام پز کردن مشکلات فایده ای ندارد، اما بازنگری گاه به گاه خوب است. به راه حل های متفاوت فکر کنید و دنبال اشکالات طرح تان باشید تا در آینده بهتر عمل کنید. روزانه 20دقیقه عمداً نگران شوید، فکر نشخوار کنید. بعد از 20دقیقه به کار مفیدی مشغول شوید. هر وقت متوجه شدید که در حال نشخوار یا نگرانی خارج از وقت مقرر هستید به خودتان تذکر بدهید که قبلاً برای این کار وقت گذاشته اید.
کانال را عوض کنید
اگر به خودمان بگوییم که به موضوع یا اتفاقی فکر نکن، نتیجه عکس خواهیم گرفت. بهترین نحوه کانال عوض کردن این است که به فعالیتی مانند ورزش کردن یا مکالمه درباره موضوعی متفاوت بپردازید تا ذهن را از افکار منفی دور کنید.
کمتر صحبت کنید
بسیاری از کسانی که بیش از حد تفکر می کنند، به ویژه خانم ها در هنگام استرس و نگرانی، نمی توانند جلوی صحبت کردن خود را بگیرند. در مواقع نادری ممکن است که صبحت کردن در مورد نگرانی ها به شما کمک کند ولی در بیشتر اوقات باعث بدتر شدن اوضاع و شرایط می شود.
آرام سازی کنید
کسی که در زمان حال زندگی می کند، نمی تواند در گذشته و آینده سیر کند. در زمان حال زندگی کنید. آرام سازی مداوم، فکر زدگی را کاهش می دهد.
چرا خلق شدم که حالا جهنمی شوم؟
خدایی که انسان را خلق کرد همواره از رحمت و مهربانیش سخن گفته است همگان از عدالت او و مهر و محبتش کلامی گفته اند؛ حال این خدای مهربان برای چه جهنمی را خلق کرده تا بندگان خطا کارش را به آن بیندازد و چرا باید من بنده از خدای همیشه مهربانم بترسم که قرار است بنا به خطایی من را در آتش جهنم بیافکند؟
پاسخ را در ادامه ببینید:
...
اگر خدا عادل است و مهربان، چرا بنده را خلق کرد تا خطا کند و جهنمی آفرید تا خطاکارانش را به آن بیاندازد؛ این چه عدل و مهربانی است؟
برای پاسخ به این سوال لازم است ابتدا به بیان فلسفه خلقت آدمی بپردازیم:
همانطور که میدانیم خداوند متعال حکیم و عادل است. به این معنا که کاری که خلاف عقل بوده و دارای ذره ای ظلم در حق مخلوقات باشد از او صادر نمی شود. بنابراین در هر فعلی از خداوند یقیناً فلسفه و علتی نهفته است. « إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُوْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیما” [نساء/40] در حقیقت، خدا به مقدار ذرّه اى ستم نمى کند (تمام رفتارهایش بر اساس عدل است) و اگر [آن ذرّه، کارِ] نیکى باشد دو چندانش مى کند، و از نزد خویش پاداشى بزرگ مى بخشد.»
فلسفه خلقت
با توجه به آیات شریفه قرآن، می توان فلسفه خلقت را در چند مورد بیان کرد:
الف: طاعت و عبادت
این تفکر که خداوند بنده عزیزش را خلق کرده تا او را به جهنم وارد سازد؛ تفکری بس بی انصافانه و خارج از عدل است، چرا که انتخاب راه و مسیر، به دست خود انسان است و خدای متعال چیزی جز خیر برای بندگان در نظر نگرفته است و این مطلب که خداوند حتی پس از گمراهی بنده و گرفتاریش در دام شیطان باز هم از او روی برنمی گرداند و باب توبه را همواره برای بازگشت او به اغوش پر مهر رحمتش باز نگه داشته و همچنین او را دعوت به بازگشت می کند؛ دلیلی بر این مدعاست.
«وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون; [ذاریات/56] جن و آدمى را نیافریدیم مگر براى عبادت و پرستش کردن».
ب: امتحان
«وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَ وَ تِ وَ الاْرْضَ فِى سِتَّةِ أَیَّام وَ کَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَآءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً [هود/7] و او کسى است که آسمان ها و زمین را در شش روز (شش دوره) آفرید و عرش (و حکومت) او بر آب قرار داشت تا (بخاطر اینکه) شما را بیازماید که کدام یک از حیث عمل بهترین هستید».
ج: مقام خلیفه اللهی
«وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّى جَاعِلٌ فِى الاْرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَآءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّى أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُون [بقره/30] و هنگامى که پروردگارت به ملائکه فرمود همانا من در زمین جانشینى قرار مى دهم (قرار دهنده ام) گفتند: آیا در زمینى که کسى که در آن فساد مى کند و خون مى ریزد قرار مى دهى؟ و حال آنکه ما تسبیح و حمد و تقدیس تو مى کنیم. فرمود همانا من چیزى را که شما نمى دانید مى دانم».
و اینگونه می توان بین این سه دلیل را جمع بست:
فلسفه اصلی خلقت، طاعت و عبادت الهی است که امتحان جزئی برای سنجش و محک آن است که نتیجه ی این طاعت و آراستگی به صفات الهی، رسیدن به مقام خلیفه الهی ست. به این معنا که هر چه انسان بیشتر در پرتوی اطاعت و آراسته شدن به صفات الهی شود، به همان اندازه نیز به مقام خلیفه الهی دست می یابد.
نتیجه آنکه؛ نتیجه هر سه فلسفه ذکر شده، رسیدن به رحمت واسعه ی الهی است. به عبارت دیگر هر چه انسان در طریق بندگی پیش رود، به همان اندازه می تواند از رحمت بی نهایت الهی نیز استفاده برد.
«وَ أَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنتَهَى [نجم/42] و انتها (ى سیر عمل هر عاملى و حركت هر موجودى در جهان هستى) به سوى پروردگار توست.»
بنابراین آنچه مشخص شد؛ این است که فلسفه اصلی خلقت انسان، رسیدن به رحمت الهی و استفاده از نعمت های خداوندی است. آنچه خداوند در روز ازل برای انسان در نظر گرفته، وجود چنین نعمتی است و در هیچ جای قرآن و روایات مشاهده نمی شود که چیزی خلاف این موارد وارد شده باشد.
شیطان دشمنی آشکار
فلسفه اصلی خلقت، طاعت و عبادت الهی است که امتحان جزئی برای سنجش و محک آن است که نتیجه ی این طاعت و آراستگی به صفات الهی، رسیدن به مقام خلیفه الهی ست. به این معنا که هر چه انسان بیشتر در پرتوی اطاعت و آراسته شدن به صفات الهی شود، به همان اندازه نیز به مقام خلیفه الهی دست می یابد.
اما از آنجا که شیطان این دشمن آشکار آدمی نیز بیکار ننشسته و قسم [1] بر گمراهی انسان خورده، چون عاقبت محض خویش را که همان جهنم است میداند، می خواهد با نا امید کردن آدمی که آن هم وسیله و ابزاری ست برای گمراهی انسان، سعی در همراه کردن انسان با خود تا جهنم را کند.
که البته ممکن انسان بواسطه اختیاری که خداوند متعال برای او منت قرار داده و بواسطه ی آن، او را از سایر موجودات متمایز ساخته، ممکن است هر راهی را انتخاب نماید. [2] که به فرض انتخابِ راهی که انتهایش جهنم است، خود انسان مورد ملامت خواهد بود نه عدل و عدالت الهی.
اما آنچه خداوند متعال در قرآن به بندگان وعده داده، بخشش و رحمتش است؛ حتی برای کسانی که بر خود ظلم کرده و اینک از کار خود پشیمان شده اند. «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ [الزمر /53] بگو اى بندگانم كه بر نفس خود ستم و اسراف كردید از رحمت خدا نومید مشوید كه خدا تمامى گناهان را مى آمرزد، زیرا او آمرزنده رحیم است»
پس از بیان تمامی این ادله های عقلی و نقلی حال این تفکر که خداوند بنده عزیزش را خلق کرده تا او را به جهنم وارد سازد؛ تفکری بس بی انصافانه و خارج از عدل است، چرا که انتخاب راه و مسیر، به دست خود انسان است و خدای متعال چیزی جز خیر برای بندگان در نظر نگرفته است و این مطلب که خداوند حتی پس از گمراهی بنده و گرفتاریش در دام شیطان باز هم از او روی برنمی گرداند و باب توبه را همواره برای بازگشت او به اغوش پر مهر رحمتش باز نگه داشته و همچنین او را دعوت به بازگشت می کند؛ دلیلی بر این مدعاست.
پس خدا من را خلق نکرد تا گناه کنم و حتی اگر گناهی مرتکب شوم راههای بازگشتش را بروی من نبسته است و این من هستم که از میان رحمت و غضب خداوندی و از میان بهشت و جهنمش یکی را انتخاب می کنم، این همان قدرت اختیار است که خداوند متعال برای انسان در نظر گرفته و تنها او را ملبس به این صفت کرده است.
[1]. «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ [ص/82] [شیطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مى برم»
[2]. «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً [انسان/3] ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا كفران كند»
دعای روز دوم ماه مبارک رمضان!
ره توشه ای برای ماه مبارک رمضان!
دعای روز اول ماه مبارک رمضان!
شاید روز اول ماه مبارک رمضون، بهترین فرصت برای پایه گذاری یه رسم قشنگ باشه...
خیلی از آدم ها رسم های قشنگی رو پایه گذاری می کنن که حتی سال ها بعد از مرگشون هم این رسم ها انجام می شه و برای صاحبش، رحمت و مغفرته.
دین اسلام دین مهربونیه و پیامبرمون هم تا می تونسته، هم خودش مهربونی کرده و هم به ما، سفارش مهربون بودن داده.
شاید روز اول ماه مبارک رمضون، بهترین فرصت برای پایه گذاری یه رسم قشنگ باشه…
...
trong>نون تازهروز اول ماه رمضون بود، رفته بودم نانوایی تا واسه ی اولین افطار خانواده، نون تازه بگیرم، صف شلوغی بود، خوب خلاصه ماه رمضونه و نون تازه تو سفره افطار، مهمون عزیز.
نوبت من که شد، بلند گفتم: شاطر قربون دستت، 5 تا بی زحمت، بعد دست بردم توی جیبم تا پول نون رو در بیارم که آقای نونوا گفت: تنور روز اول ماه رمضون نذریه، مجانیه آقا، بر محمد و آل محمد صلوات
مردم توی صف همه بلند صلوات فرستادن، چه رسم خوبیه، چقدر قشنگه که نون سفره، از قبولی نذر آدم ها باشه . کسی که برای اولین بار این کار رو کرد، چه کار زیبایی رو پایه گذاری کرد.
با خودم گفتم: کاش آدم پایه گذار کارهای خوب باشه
شاید باورتون نشه که بعضی شب های ماه رمضون، دو سه تا نون تازه، مهمون سفرمون می شد، چه رسم قشنگی…
نونم رو گرفتم و توی راه خونه به این فکر می کردم که من چجوری می تونم یه رسم خوب رو انجام بدم؟
تو همین فکرا بودم که دیدم همسایمون داره از تو کوچه میاد بیرون، سلام علیکی کردم و فهمیدم که می خواد برای افطار، بره نون بگیره و عجله داره که دیر نشه، ناخود آگاه دستم رفت طرف یکی از نون ها و گفتم: بفرما، سر افطار یاد ما هم باش، لبخند روی لبای رنگ پریده همسایمون، هنوز یادمه.
دلم باز لبخند شادی می خواست، احساس کردم خوشحال کردن آدم ها، شاید از قشنگ ترین کارهایی باشه که آدم روزه دار، می تونه انجام بده.
4 تا نون دیگه داشتم، یکیش برای خودمون و سه تاشم به سه تا از همسایه ها دادم، صورت های خندونشون رو که رنگ به رو نداشت، قوت دلم شد.
از فردای اون روز، همه ی همسایه ها، نزدیک اذون، یه نون تازه داشتن که مهمون سفره های افطارشون می شد، تا این که یه روز ، همین که می خواستم برای خرید نون از خونه برم بیرون، دیدم در خونه رو می زنن، در رو که باز کردم، یکی از همسایه ها بود با یه بغل پر نون، سلام کرد و گفت: ممد آقا نمی شه که همه ثواب ها مال شما باشه برادر، بزار ما هم یه کم ثواب کنیم.
شاید باورتون نشه که بعضی شب های ماه رمضون، دو سه تا نون تازه، مهمون سفرمون می شد، چه رسم قشنگی…
مهمان سر افطار نمی خواهین؟
این رسم قشنگ، تو خانواده ی ما، معروف شده، ماه رمضون که می شه، همه یا منتظر زنگ تلفنن که یکی مهمون سفره افطارشون بشه، یا وسایلشون رو جمع می کنن که مهمون سفره افطار یکی دیگه بشن، چه رسم قشنگی…
خدا رفتگان شما رو بیامرزه، بعضی خاطرات هیچوقت از یاد آدم نمی ره، یادمه ماه رمضون، نزدیک افطار که می شد، پدرم به مادرم می گفت: خانم زنگ بزنم خونه فلانی، بگم افطار می ریم پیششون؟
مادرم هم هیچوقت نه نمی گفت، هر چی رو گاز داشتیم رو جمع می کرد و، یادمه حتی سالادش هم برمی داشت که یه وقت زحمتی برای صاحب خونه نباشه، اونوقت می رفتیم خونه عمویی، خاله ای، دوستی، که افطار رو باهم بخوریم.
ما بچه ها هم کلی ذوق می کردیم، هم با بچه های اونها بازی می کردیم و هم افطاری ما و افطاری اونها که تو سفره باهم جمع می شد، انگار اومده باشیم عروسی، حسابی کیف می کردیم.
حالا سال ها از اون روزا گذشته، معنای قشنگ کارهای پدر و مادرمو، الان می فهم، این که صله رحمی بشه و دیدارها تازه بشه، این که بچه ها از ماه رمضون خاطره قشنگی داشته باشن و تشویق بشن که روزه هاشونو بگیرن، این که با دور هم بودن و باهم افطاری خوردن، رحمت خدا رو تو خونه هاشون بیارن و خلاصه شاید، صد تا حکمت دیگه…
این رسم قشنگ، تو خانواده ی ما، معروف شده، ماه رمضون که می شه، همه یا منتظر زنگ تلفنن که یکی مهمون سفره افطارشون بشه، یا وسایلشون رو جمع می کنن که مهمون سفره افطار یکی دیگه بشن، چه رسم قشنگی…