پيروز ميدان
جمعیت نشانه ی پیروزی است، سنگینی می کند،
استرس را کم می کند او اما هفتاد و دو را به هزاران ترجیح داد…
رفت در آغوش حسین…
برد و باخت بازی اینجا فرق می کند…
حر پیروز میدان بود
پ.ن: حر 7
جمعیت نشانه ی پیروزی است، سنگینی می کند،
استرس را کم می کند او اما هفتاد و دو را به هزاران ترجیح داد…
رفت در آغوش حسین…
برد و باخت بازی اینجا فرق می کند…
حر پیروز میدان بود
پ.ن: حر 7
تيـــــر نگذاشت كه يك جمـــله به آخـــر برسد
هيــچ كس حــدس نمي زد كه چنين ســـربرسد
پدرش چيــز زيــادي كه نمي خواســـته فــرات
يك دو قــطره چـه ضــرر داشت به اصــغر برسد
پ.ن: داغش چنان سخت و طاقت فرساست كه ذره اي از حرارتش در دل هاي شيعيان كم نشده است.
تا آخر عمر هم اگر از او بنويسيم بازهم داغش تازه است و …
اگر چه حوصله ی شعر سر نیامده است
قلم ز عهده ی مدح تو بر نیامده است
به شهد غنچه ی لبهای سرخ تو سوگند
گلی شبیه تو از خاک در نیامده است
بزرگی تو چنان جلوه کرده در عالم
مجال عمر کَمَت در نظر نیامده است
به لطف منسب بابُ الحوائجْیت بُوَد
که توی حرف تو اصلاً اگر نیامده است
علی؛علیست چه اکبر؛چه اصغرش؛اصلاً
ز نام نامی تو خوبتر نیامده است
بدیل نیست برایت که در سرای حسین
پس از ظهور تو دیگر پسر نیامده است
چه جلوه ای تو ندانم که لطف نقّاشیْت
به ذهن این همه تصویرگر نیامده است
خبر رسیده لبت خنده داشت وقت سفر
اگر ز شورش اشکت خبر نیامده است
ازآن طرف دل مادر اسیر دلشوره ست
ازاین طرف سوی خیمه پدر نیامده است
بگو گلوی تو شمشیر خورده یا نیزه ؟
مگر به سمت تو تیر سه پر نیامده است ؟
تنت برای چه اینقدر؛ زخمْ خورده شده؟
اگر ز خاک به سرنیزه در نیامده است
(محمدقاسمی)
ماجرای شهادت حضرت علی اصغر علیهالسلام به روایت حضرت امام خامنهای مدظله العالي در نماز جمعه تهران در تاریخ ۲۱ شهریور ۶۵ بیان کردهاند.
یک روزى ۲، ۳ ساعت برق خانهى شما در تابستان قطع بشود پدر و مادر ناراحت از گرمازدگى خودشان نیستند، زن و مرد خانه ناراحت از کلافه شدن و عرق ریختن خودشان نیستند، اما مادر خانه وقتى نگاه مىکند مىبیند این بچهى قنداقىاش، این بچهى شیرىاش، از گرما خوابش نمىبرد، طاقت نمىآورد، آرام نمىگیرد جگر او آتش مىگیرد حالا شما در عصر عاشورا ببینید در خیمههاى سیدالشهداء با آن گرما با آن عطش با آن تشنگى چه مىگذشت به خاطر همین بچهى کوچک، بعضىها بودند شاید بیش از یک شبانهروز بود توى آن گرما آب ننوشیده بودند، یقیناً اینها به فکر خودشان نبودند وقتى علىاصغر را مىدیدند، من گمان مىکنم علت اصلى بردن علىاصغر به وسیلهى سیدالشهداء به مقابل لشگر دشمن که امید بسیار ضعیفى بود که اینها دلشان بسوزد این مردم وحشى و آب بدهند علت اصلى این بود که امام حسین راه چارهى دیگرى نداشت، کار دیگرى نمىتوانست بکند وقتى رفت طرف خیمهها دید غوغا و هیاهو در خیمهها همه را فرا گرفته و این بچهى کوچک عطشش، گرسنگىاش، ناراحتىاش، همه را تحتتأثیر قرار داده حسینبنعلى مجبور شد این بچه را در آغوش بگیرد اگر چه احتمال خیلى ضعیفى بود که آب به او داده بشود البته اگر مىخواستند آب بدهند مىتوانستند یک بچهى شش ماهه مگر به چه قدر آب رفع عطشش مىشود، اگر به قدر نصف استکان آب به امام حسین مىدادند رفع عطش علىاصغر مىشد، با وجود این امید ضعیف حسینبنعلى علیهالسّلام این بچه را در آغوش گرفت، برد، او را روى دست بلند کرد، به همه نشان داد حالت خود این بچه تأثرانگیز بود، هر دلى را هر دل سنگى را یقیناً به ترحم وادار مىکرد، حضرت مخصوصاً استرحام کردند این حرف درست است که «ان لم ترحمونى فرحموا هذا الطفل الرضیع» یعنى رحم کنید به این بچهى کوچک، یک پدر براى بچهى کوچک در این مواقع اضطرارى این کار را مىکند آن نفس ابى حسینبنعلى علیهالسّلام اجازه مىدهد به او که براى حفظ جان این بچه یک مقدارى آب از آنها بگیرند از آنها طلب بکنند در همین حالى که حسینبنعلى لابد با یک حال بحرانى، با یک هیجان، با یک ناراحتى این بچه را روى دست بلند کرده دارد حرف مىزند یک وقت یک چیز عجیبى را احساس کرد دید این بچهاى که از گرسنگى و تشنگى بىحس و حال افتاده بود سر خودش را نمىتوانست نگه دارد گردنش یک طرف کج شده بود آن چنان این بچه دست و پا مىزند روى دست پدر همینطور که نگاه کرد دید خون از گلوى علىاصغر سرازیر شده «على لعنة اللَّه على القوم الظالمین».
ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن که رهبر انقلاب در نماز جمعه تهران در تاریخ ۱۳۶۴/۷/۵ بیان کردهاند.
آن وقتى که حسینبنعلى علیهالسّلام از اسب روى زمین افتاد - یعنى در آن لحظات آخر - و اسب بىصاحب امام حسین به خیمهها برگشت، و زن و بچه و اهل حرم فهمیدند که حادثه براى حضرت ابىعبدالله پیش آمده، خب هر کدام یک عکسالعملى نشان دادند. یک بچهى یازده سالهاى بود که در آغوش امام حسین بزرگ شده بود؛ در حادثهى کربلا ده سال از شهادت امام حسن مىگذشت. یعنى این بچه از یک سالگى در دامان عمو تربیت پیدا کرده بود و با عمو انس گرفته بود مثل پدر. شاید به خاطر اینکه بچهى یتیم بوده امام حسین از فرزندان خودش هم بیشتر به او محبت مىکرده. خب پیدا است که یک چنین محبتى چگونه این بچه را سراسیمه کرد وقتى فهمید که عمویش در وسط میدان روى زمین افتاده، با شتاب آمد و رسید بالاى سر أبىعبداللَّه آنطورى که نقل کردند و نوشتند. هنگامى که این بچه رسید یکى از سربازان خبیث و قسىالقلب ابنزیاد شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابىعبدالله فرود بیاورد، این بچه در همین حال رسید که دید عمویش افتاده روى زمین و یک ظالمى هم شمشیر بلند کرده که فرود بیاورد، این بچه آنقدر ناراحت شد، آنقدر سراسیمه شد که این دستهاى کوچک خودش را بىاختیار جلوى شمشیر گرفت. اما این کار موجب نشد که آن حیوان درنده شمشیر را فرود نیاورد. شمشیر را فرود آورد، دست این بچه قطع شد. فریاد این بچه بلند شد، بنا کرد استغاثه کردن، اما این گرگ خونخوار به همین هم اکتفا نکرد، پشت سر این بچه رفت، بچهى یازده ساله را روى زمین انداخت و او را به شهادت رساند. اینجا بود که امام حسین خیلى منقلب شد، کارى هم از او برنمىآید، در مقابل چشم او این عزیز دلش را، این یتیم برادرش را، این بچهى یازده ساله را دارند مىکشند، این بود که اینجا دست به دعا برداشت و از ته دل این مردم را نفرین کرد. صدا زد «اللّهم أمسک عنهم قطر السماء» خدایا باران رحمتت را بر این مردم حرام کن…
پایگاه اطلاعرسانی امام خامنه اي مدظله العالي به مناسبت بازگشت و تشییع پیکر ۱۳۵ شهید دوران دفاع مقدس، گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارهی بزرگداشت یاد شهیدان را منتشر میکند.
گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست
شهید، چیز عظیم و حقیقت شگفتآوری است. ما چون به مشاهده شهدا عادت کردهایم و گذشتها و ایثارها و عظمتها و وصایا و راهی که آنها را به شهادت رساند، زیاد دیدهایم، عظمت این حقیقت نورانی و بهشتی برایمان مخفی میماند؛ مثل عظمت خورشید و آفتاب که از شدّت ظهور، برای کسانی که دائم در آفتابند، مخفی میماند.
در دوران گذشته، وقتی که یک نمونه از این نمونههای شهدای امروز ما، از تاریخ صدر اسلام انتخاب و معرفی میشد و شرح حال او بیان میگردید، تغییر واضح و شگفتآوری در دلها و جانها و حتی در همها و نیّتها به وجود میآورد. هر یک از این ستارگان درخشان، میتواند عالمی را روشن کند. بنابراین، حقیقت شهادت حقیقت عظیمی است.
ماجرای شهادت حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام به روایت حضرت امام خامنهای مدظله العالي در نماز جمعه تهران در تاریخ ۲۶ فروردین ۷۹ بیان کردهاند.
وفادارى حضرت اباالفضل العباس هم از همه جا بیشتر در همین قضیهى وارد شدن در شریعهى فرات و ننوشیدن آب است. البته نقل معروفى در همهى دهانها است که امام حسین علیهالسلام حضرت اباالفضل را براى آوردن آب فرستاد. اما آنچه که من در نقلهاى معتبر - مثل «ارشاد» مفید و «لهوف» ابنطاووس - دیدم، اندکى با این نقل تفاوت دارد. که شاید اهمیت حادثه را هم بیشتر مىکند. در این کتابهاى معتبر اینطور نقل شده است که در آن لحظات و ساعت آخر، آنقدر بر این بچهها و کودکان، بر این دختران صغیر و بر اهل حرم تشنگى فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند. اباالفضل تنها نرفت؛ خود امام حسین هم با اباالفضل حرکت کرد و به طرف همان شریعهى فرات - شعبهاى از نهر فرات که در منطقه بود - رفتند، بلکه بتوانند آبى بیاورند.
این دو برادر شجاع و قوىپنجه، پشت به پشت هم در میدان جنگ جنگیدند. یکى امام حسین در سن نزدیک به شصت سالگى است، اما از لحاظ قدرت و شجاعت جزو نامآوران بىنظیر است. دیگرى هم برادر جوان سىوچند سالهاش اباالفضل العباس است، با آن خصوصیاتى که همه او را شناختهاند. این دو برادر، دوش به دوش هم، گاهى پشت به پشت هم، در وسط دریاى دشمن، صف لشکر را مىشکافند. براى اینکه خودشان را به آب فرات برسانند، بلکه بتوانند آبى بیاورند. در اثناى این جنگِ سخت است که ناگهان امام حسین احساس مىکند دشمن بین او و برادرش عباس فاصله انداخته است. در همین حیص و بیص است که اباالفضل به آب نزدیکتر شده و خودش را به لب آب مىرساند. آنطور که نقل مىکنند، او مشک آب را پر مىکند که براى خیمهها ببرد. در اینجا هر انسانى به خود حق مىدهد که یک مشت آب هم به لبهاى تشنهى خودش برساند؛ اما او در اینجا وفادارى خویش را نشان داد.
اباالفضل العباس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهاى تشنهى امام حسین، شاید به یاد فریادهاى العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریهى عطشناک علىاصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روى آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ مىدهد و امام حسین علیهالسلام ناگهان صداى برادر را مىشنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک».
امام خامنه اي مدظله العالي فرمودند: گاهي اوقات در بيان مشكلات و يا انتقادها مبالغه مي شود… بنده خودم اهل انتقادم و اهل مسامحه در برخورد با مشكلات و دستگاه هاي مسئول نيستم اما تأكيد دارم كه نحوه گفتن و نحوه اقدام كردن نبايد به گونه اي باشد كه مردم دچار بيماري بدبيني شوند.
حضرت امام خامنهای مدظله العالي رهبر معظم انقلاب اسلامی جمعه شب در دیدار آقای ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه و هیئت همراه، ضمن اظهار امیدواری برای پُرثمر بودن نشست سهجانبهی تهران، سخنان رئیسجمهور روسیه مبنی بر لزوم گسترش هرچه بیشتر همکاریهای دوجانبه را تأیید کردند و گفتند: همکاری ایران و روسیه در موضوع سوریه یک نمونهی برجسته و یک تجربهی بسیار خوب از همکاری دوجانبه است که به معنی واقعی کلمه، همافزایی است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه همکاریهای دوجانبهی ایران و روسیه میتواند در مسائل جهانی نیز گسترش یابد، افزودند: یکی از مواردی که دو طرف میتوانند با یکدیگر همکاری داشته باشند، مهار آمریکا است زیرا آمریکا یک خطر برای بشریت است و امکان مهار آن نیز وجود دارد.
حضرت امام خامنهای مدظله العالي قضایای سوریه را یک نمونهی موفق از مهار آمریکا برشمردند و خاطرنشان کردند: آمریکاییها اکنون در سوریه شکست واقعی خوردهاند و به اهداف خود نرسیدند.
ایشان با تشریح اهداف آمریکا در ابتدای قضایای سوریه بهویژه بعد از سرنگونی حکومتهای وابسته به آمریکا در مصر و تونس گفتند: آمریکاییها قصد داشتند با استفاده از شرایط بهوجودآمده در آن زمان در کشورهای عربی، ضربهی وارده در مصر و تونس را در سوریه و با سرنگونی حکومت طرفدار مقاومت جبران کنند اما اکنون کاملاً شکست خوردهاند.
رهبر انقلاب اسلامی تحریم ایران، روسیه و ترکیه از جانب آمریکا را یک نقطهی اشتراک بسیار قوی برای گسترش همکاریها دانستند و افزودند: جمهوری اسلامی ایران و روسیه باید ضمن گسترش همکاریهای سیاسی و اقتصادی، توافقهای انجامگرفته در نشست تهران را با جدیت پیگیری کنند.
حضرت امام خامنهای مدظله العالي رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز جمعه در دیدار آقای رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه و هیئت همراه، مهمترین نیاز امروز دنیای اسلام را نزدیکی هرچه بیشتر کشورهای اسلامی و همافزایی آنها دانستند و گفتند: اتحاد و همکاری کشورهای اسلامی قطعاً زمینهساز حل مشکلات منطقه خواهد بود و به همین دلیل استکبار و در رأس آن آمریکا از همکاری و نزدیکی کشورهای اسلامی و شکلگیری یک قدرت اسلامی نگران است.
ایشان علت دشمنی و کینهورزی آمریکا با کشورهای اسلامی دارای قدرت را همین نگرانی برشمردند و افزودند: جمهوری اسلامی ایران و ترکیه دو کشور آبرومند و قدرتمند منطقه هستند و انگیزههای مشترکی برای دنیای اسلام دارند، بنابراین باید همکاریهای دو کشور در زمینههای سیاسی و اقتصادی بیش از پیش گسترش یابد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به همکاریها و ارتباطات خوب جمهوری اسلامی ایران و ترکیه از زمان روی کار آمدن جریان اسلامگرا، تأکید کردند: لازم است نقاط مشترک هرچه بیشتر تقویت شود.
حضرت امام خامنهای مدظله العالي همچنین از مواضع آقای اردوغان درخصوص مسائل میانمار قدردانی کردند و با اشاره به موضوع فلسطین گفتند: مسئلهی فلسطین همواره مهم است و لحظهای نباید از آن غفلت کرد.
در این دیدار که آقای جهانگیری معاون اول رئیسجمهور نیز حضور داشت، رئیسجمهور ترکیه وضعیت منطقه را بحرانی دانست و ابراز امیدواری کرد که در سایهی همکاری کشورهای اسلامی مسائل منطقه حلوفصل شود.
آقای اردوغان، پراکندگی و نبود انسجام میان کشورهای اسلامی را از عوامل بروز وضع کنونی برشمرد و گفت: به علت نوع رفتار غرب در قبال کشورهای مستقل اسلامی، اوضاع از حساسیت بیشتری برخوردار است و همین مسئله ایجاب میکند همبستگی و برادری بهویژه میان جمهوری اسلامی ایران و ترکیه افزایش یابد.