آثار حجاب از دیدگاه روان شناسی و دین
حجاب نعمتی خدادادی است که یکی از مهمترین نیازهای آدمی بعد از آمدن به دنیاست؛ چنانچه در ماجرای حضرت آدم و حوا علیهمالسلام به این مطلب اشاره شده است؛ قرآن کریم می فرماید: «یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»[1] «ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایه زینت شماست اما لباس پرهیزگاری بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهای او) شوند!»
از این مطلب فهمیده می شود که خالق انسان، برای انسان پوشش را بعنوان زینت برگزیده است و نه باعث محدودیت. برخلاق تفکر لیبرالی و مادی، پوشش تنها یک محدودیت است و مصونیتی بدنبال ندارد.
اما اینکه آیا پوشش یک نیاز روحی و روانی است می توان مورد بررسی قرار داد.
در پاسخ باید گفت: بله؛ پوشش یک نیاز روحی و روانی است که آثار مهمی بدنبال دارد.
آثار روانی و روحی حجاب و پوشش:
۱. القای شخصیت و احترام زن:
زن مانند یک گل است تا زمانی که غنچه است، با طراوات و شاداب است و هنگامی که شکوفه داد، کم کم رو به پژمردگی می گراید. زن نیز این چنین است، تا زمانی که در پوشش و حجاب باشد، مورد احترام و تکریم است اما همین که همچون کالا پشت ویترین قرار گیرد و مورد مشاهده ی نامحرمان قرار گیرد، آن ارزش و هویت وی مخدوش شده و دیگر هیچ اهمیتی ندارد. چنانچه امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود: «صِیانَةُ المَرأةِ أنعَمُ لِحالِها وَ أدوَمُ لِجَمالِها»[2] محفوظ داشتن زن، به حال او مفیدتر، و براى زیبایى اش پایدارتر است.
۲. سلامتی روانی جامعه:
حجاب باعث می شود که جوانان در جامعه از سلامتی نگاه و سلامتی جنسی برخوردار باشند؛ در مقابل اگر زن در جامعه از پوشش و حجاب درستی برخوردار نباشد، باعث آسیب رسانی به دل ها و نگاه های مریض می شود؛ چنانچه در قرآن کریم می فرماید: یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا»[3] ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!
قرآن کریم به زنان پیامبر هشدار جدی می دهد که شما زنان معمولی نیستید، تقوای گفتاری در جامعه داشته باشید، چرا که عدم رعایت تقوای گفتاری شما آسیب جدی به جامعه وارد می کند و آن برانگیخته شدن طمع در دل بیماردلان است.
حال باید پرسید، اگر خداوند به زنان پیامبرش اینگونه هشدار می دهد، نسبت به زنان معمولی جامعه ما هشدار نخواهد داد؟!
حال باید دید، آیا در جامعه ما نیز اینگونه عمل می شود و زنان در بیرون از خانه و درون اجتماع آیا به وظیفه خطیر تقوای گفتاری عمل می کنند یا بسا اوقات، نازک صحبت کردن جزء اصول زبان بدن به شمار می آید؟!
گاهی در برخی ادارات یا موسسات می بینیم، خانم کارمند، با ارباب رجوع بگونه ای نازک سخن می گوید که گویا اینگونه صحبت کردن جزء وظایف مهم خانم کارمند بوده است!
قرآن برای آنکه سلامت روانی جامعه را تامین کند، هشدار عدم نازک سخن گفتن را بعنوان یک راهکار روانی مطرح می کند. و این نوع حجاب، حجاب و عفت کلامی نامیده می شود.
۳. آرامش قلبی
یکی از آثار حجاب و پوشش و مراقبت از نگاه، راحتی دل است؛ طبع آدمی بگونه ای است که تا زمانی که صحنه ی مبتذلی را ندیده است، ممکن است که برای دیدنش حریص باشد، اما اگر خودش را از دیدن آن منصرف نمود، دلش آرام می گردد؛ و اگر این انصراف ها متعدد باشد، آرامش های قلبی متعدد را در پی خواهد داشت. این نکته در منابع دینی نیز مطرح گردیده است؛ چنانچه در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام آمده که «مَن غَضَّ طَرفَهُ أراحَ قَلبَهُ»[4] کسى که چشم خود را پایین اندازد، دلش را آسوده گرداند.»
در روایت مذکور، آرامش دل، از آثار چشم چرانی نکردن و حجاب چشم است.
۴. عدم رواج بدحجابی
طبع انسانی بگونه ای است که اگر چیزی را زیاد و متعدد ببیند و عکس العملی از طرف دیگران در مقابله به آن نبیند، کم کم بدان گرایش پیدا می کند و این کار به حدی در جامعه عادی شود که کسی جرئت مقابله با آن نداشته باشد و گاهی اگر کسی با آن به مقابله برخاست، با نشان دادن شدیدترین واکنش، او را وادار به سکوت می کند؛ حجاب داشتن نیز اینگونه است که اگر در جامعه عادی جزء ارکان اصلی در زندگی اجتماعی محسوب شود، کسی توان مقابله با آن را نخواهد داشت، و اگر کسی بخواهد بدحجاب شود، یا تظاهر به بدحجابی کند، با او برخورد خواهد شد. چون انسان موجودی است که از محیط تاثیر می پذیرد، لذا اگر در جامعه حجاب و پوشش رواج پیدا کند، این رایج شدن، واکنش محیطی قوی ای در مقابل بدحجابان یا بی حجابان خواهد بود.
5. طهارت روح
انسان موجودی در بعدی است؛ بُعد اول: مادی و جسمانی اوست که توسط حواس پنج گانه ادراک می کند. و بُعد معنوی وی از طریق روح و عقل و دل ادراک می کند؛
اما در عین حال اگر بخواهد به طهارت روح برسد فقط از راه معنوی قابل رسیدن نیست؛ بلکه باید از امور مادی که توسط حواس پنج گانه ادراک می شود، نیز می توان بدان دست یافت.
حال اگر انسان، بخواهد حجاب و پوشش را در جامعه در قالب صحیح آن، داشته باشد، قطعاً به سلامت روح دست پیدا می کند؛ چنانچه قرآن کریم نیز بدان تصریح نموده است و فرموده است که: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّـهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ»[5] به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزهتر است، زیرا خدا به آنچه مىکنند آگاه است.»
در آیه مذکور، اثر حفظ چشم و عفت دامن و حجاب را پاکیزگی می داند؛ این یعنی همان طهارت روح آدمی است که بوسیله ی حفظ نگاه و حجاب و پوشش بدست می آید.
پی نوشت:
[1] اعراف، آیه۲۶
[2] غررالحکم، فصل 44، حرف صاد، حدیث 10
[3] سوره احزاب، آیه ۳۲
[4] غرر الحکم و درر الکلم، ج1، ص 663
[5] سوره نور، آیه ۳۰
منبع: راسخون