آداب و وظائف معلم و شاگرد
آداب و وظائف معلم و شاگرد
نويسنده:سيد محمد باقر حجتى (حسينى )
بخش اول : آداب و وظائف معلم و شاگرد نسبت به خود
(مطالب مربوط به آن ، ضمن شش امر، مورد گفتگو قرار ميگيرد):
1- ضرورت و لزوم اخلاص و پاكسازى نيت
نخستين آداب و آئينهاى مربوط به معلم و شاگرد كه بايد (در امر تعليم و تعلم ) به عنوان يك امر ضرورى و قطعى مورد توجه قرار گيرد اين است كه در پويائى از علم و يا بذل و اعطاء آن به ديگران ، داراى خلوص نيت باشند (يعنى بايد معلم و شاگرد در مسير تعليم و تعلم در جهت هدفى الهى و انسانى گام بردارند، و هيچگونه شوائب انتفاعى و مادى را با اين هدف الهى نياميزند)؛ زيرا محور و كانون ارزش علم و رفتار هر كسى بر قصد و نيت است كه اعمال و رفتار انسان گاهى همچون سفال و كوزه شكسته اى - فاقد ارزش و اعتبار مى شود. و گاهى نيز همين اعمال و رفتار در ظل نيت و جهت يابى ، و هدف گيرى درست و الهى ، همانند گوهرى گرانبها آنچنان داراى ارزش و اعتبار مى گردد كه نميتوان آنرا به علت گرانمايگى ، ارزيابى كرد. و گاهى نيز همين اعمال و رفتار، به خاطر هدف گيريهاى نادرست و غيرانسانى به صورت وزر و وبالى بر دوش انسان سنگينى كرده ، و برگه هاى جرم و گناه فزونترى بر صفحات پرونده اعمال سياه او اضافه خواهد نمود، اگر چه اين اعمال به صورت اعمال واجب و تكاليف حتمى الاجراء او باشد.
بنابراين لازم است كه معلم و شاگرد در اعمال و كوششهاى خود صرفا خدا و طاعت از فرمان او و پيراستن خويش (از رذائل ) و ارشاد بندگان خدا به حقايق دين را منظور نهائى خود قرار دهند. آنها نبايد در انجام وظائف خويش ، هدف ديگرى را در قصد و نيت خود راه دهند؛ يعنى نبايد اغراض و هدفهاى دنيائى و نادرست و كم ارزشى را - كه موجب لذت و خوارى و فرومايگى آنها نزد خدا، و باعث خشم او، و از دست دادن سعادت و نيكبختى جاويد سراى پسين ، و محروميت از اجر و پاداش دائمى مى گردد - در مد نظر گيرند.
اينگونه اهداف و اغراض دنيائى و نادرست و كم ارزش ، عبارتند از: حب مال ، جاه طلبى ، نام جوئى و تشخص ، نموديابى در ميان اقران و همگنان ، برترى جوئى نسبت به همالان ، باليدن نسبت به برادران ايمانى و امثال آنها از هدفهاى نادرستى (كه همت انسانى را دستخوش ابتذال ساخته و انسان را به فرومايگى شخصيت سوق ميدهند)، و مآلا اشخاص را به صورت ((زيانكارترين افرادى درمى آورد كه مساعى و كوششهاى آنان در زندگى ، فاقد جهت يابى و آميخته با گمراهى و سرگشتگى است و اين چنين افرادى مى پندارند كه رفتار و كار درستى را در پيش گرفته اند (1)
صفحات: 1· 2