يه اربعينه دارم برات زار ميزنم
07 آبان 1397 توسط خادم الشهداء
يك اربعين براي تو گريان شدم حسين
مانند گيسوي تو پريشان شدم حسين
با چند قطره اشك دل من سبك نشد
ابري شدم به پاي تو باران شدم حسين
زلفي اگر كه ماند برايت سپيد شد
در اول بهار زمستان شدم حسین
كوفه به كوفه، كوچه به كوچه، گذر گذر
قاري شدي، مفسر قرآن شدم حسين
ديدي چگونه آخر عمري دلم شكست
ديدي چگونه بار گريبان شدم حسین
تو رفتي و كنار تو من گريه ميكنم
دارم سر مزار خودم گريه ميكنم
اي سايهي بلند سرم، اي برادرم حسين
آيينهي ترك ترك در برابرم.
بالم شكسته است و پرم پر نميزند
اما هنوز مثل هميشه كبوترم
من قول دادهام كه بگيرم سر تو را
از دست نيزهها و برايت بياورم
حالا سري براي تو آوردهام ولي
خاكستري و خاكي، واي خاك بر سرم
بگذار اول سخن و شِكوهام تو را
اي ماه زينب از نگراني درآورم
هرچند كوچه به كوچه تماشا شدم ولي
راحت بخواب هنوز دست نخورده است معجرم