بوی عــــطر اربابـــــ...
….
بوی عطر عجیبی داشت
نام عطر را که می پرسیدم جواب سربالا میداد
شهید که شد
تو وصیت نامه اش نوشته بود
به خدا قسم هیچ وقت عطر نزدم
هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل گفتم:
” السلام علیک یا ابا عبد الله حسین”
…..
….
بوی عطر عجیبی داشت
نام عطر را که می پرسیدم جواب سربالا میداد
شهید که شد
تو وصیت نامه اش نوشته بود
به خدا قسم هیچ وقت عطر نزدم
هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل گفتم:
” السلام علیک یا ابا عبد الله حسین”
…..
بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است
کم خیره شو به نیزه ، علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان نده
با دست های بسته مزن چنگ بر رخت
با ناخن شکسته مزن چنگ بر رخت
بس کن رباب حرمله بیدار می شود
سهمت دوباره خنده انظار می شود
ترسم که نیزه دار کمی جابجا شود
از روی نیزه راس عزیزت رها شود
یک شب ندیده ایم که بی غم نیامده
دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده
گرچه امید چشم ترت نا امید شد
بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد
پیراهنی که تازه خریدی نشان مده
گهواره نیست دست خودت را تکان مده
با خنده خواب رفته تماشا نمی کند
مادر نگفته است و زبان وا نمی کند
بس کن رباب زخم گلو را نشان مده
قنداقه نیست دست خودت را تکان مده
دیگر زیادت این غم سنگین نمی رود
آب خوش از گلوی تو پائین نمی رود
بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی شود
این گریه ها برای تو اصغر نمی شود

تلاطم نظام هستی در شهادت امام حسین علیه السلام
نويسنده:محمّدرضا جبّاری
پیش درآمد
حادثه عاشورا را با توجه به ماهیت و اهداف و پیامدهایش، میتوان عظیمترین واقعه در نظام هستی برآورد کرد، این بدان روست که قهرمان و شخصیت حادثه، شخصیتی همچون حسین بن علی علیه السلام ؛ برترین هدف آن، حفظ اصالت برترین ادیان، و مهمترین پیامد آن بقای اسلام است. چنین حادثهای با این ویژگیها از عصر آدم علیه السلام تا بعثت حضرت خاتم صلی الله علیه وآله سابقه نداشته است؛ اسلام که با بعثت نبی گرامی اسلام صلی الله علیه وآله در عرصه هستی رخ نمود، در بقایش ریزهخوار خوان قیام حسینی است.
برای بررسی ابعاد عظمت این قیام، مسیرهای متفاوتی را میتوان پیمود. اما آنچه اکنون در صدد آنیم، نگاهی است به گزارشهای مربوط به گریه نظام هستی بر شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام ، به ویژه گریه آسمان. این گزارشها، گوشهای از گزارشهایی هستند که بر مجموعهای از تحوّلات و رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسین علیه السلام دلالت دارند.
صفحات: 1· 2
حسين نوري که هرگز خاموش نخواهد شد

منش حسين (علیه السلام)، منشور آزادگي
نمونه هاي ديگر از جلوه ها و رخدادهاي زيبا و شگفت انگيز و عبرت آموز در کربلا و عاشوراي حسيني جريان آزادگي و حريت امام حسين(علیه السلام) در مقابله با حرين رياحي و لشکريان او اتفاق افتاد. حر نيز که يکي از فرماندهان لشکر کفر بود با هزار تن از سپاهيان خود بنا به دستوري که از ابن زياد به او رسيده بود موظف بود حلقه محاصره را بر حسين (علیه السلام) تنگ تر کند.
حسين بن علي و يارانش در راه کوفه در محلي به نام زوحسم با حر و لشکريانش روبه رو مي شوند و علي رغم رفتار سرسختانه و بي رحمانه حر، امام به ياران خود دستور مي دهد تا سپاهيان حر و اسبانشان را سيراب کنند. اين رفتار به آنان و همگان درس حريت و احترام به حيات انسان ها را مي دهد. در اين محل امام با حر لحظاتي را به گفت و گو مي نشيند و مطالبي به او مي گويد. حر که جنگجوي دليري بود و آزادگي و حريت در دلش موج مي زد هرگز قصد کشتن حسين بن علي را نداشت و روز عاشورا وقتي متوجه شد ابن سعد واقعا قصد کشتن امام حسين(علیه السلام) را دارد ناگهان براي پيمودن فاصله بين حق و باطل، نور و ظلمت، بهشت و جهنم از روي ايمان و يقين تصميمي عاقلانه گرفت و انتخابي بزرگ کرد تا خود را از صف شيطان و يزيد به حسين (علیه السلام) برساند. او به بهانه آب دادن به اسبش از سپاه کفر فاصله گرفت و در پاسخ به (مهاجران اوس) که گفته بود تو را که شجاع ترين مرد کوفه بوده اي تا به حال در چنين وضعيتي نديده بودم، اين چه حالي است که در تو مي بينم؟ مي گويد: به خدا قسم من خودم را در داخل بهشت و دوزخ مي بينم و بايد يکي را انتخاب کنم. و الله چيزي را به جاي بهشت برنخواهم گزيد هر چند که تکه تکه ام کنند و در آتشم بسوزانند.
صفحات: 1· 2

شهید پازوکی داشت رو زمین با انگشت چیزی می نوشت
رفتن جلو دیدن چندین متر صدها بار نوشته “حسیــــــن“
طوریکه انگشتش زخم شده
ازش پرسیدن:حاجی چکار میکنی ؟؟
گفت:
چون میسر نیست من را کـــــام او
عشـــــق بازی میکنـــــــم با نـــــام او …

مروری بر ماجراهای زندگی حضرت عباس از ولایت تا شب شهادت
عرب ها در جنگ هایشان علم و پرچم را می دادند دست کسی که معرفت داشته باشد، وفا داشته باشد، شجاعت داشته باشد، همت جان بازی داشته باشد و حتی شرف سقایت داشته باشد. علم باید دست کسی می بود که بتواند ستون سپاه باشد و عباس (علیه السلام) نه فقط ستون سپاه که تکیه گاه امام بود. علم دار باید علم را افراشته نگه می داشت در جنگ به هر قیمتی و عباس هر چیز قیمتی ای که داشت، داد؛ دستانش را، چشمانش را و جانش را. علم افراشته بود تا عباس (علیه السلام) بود. علم نیفتاد مگر با عباس (علیه السلام)، علم نیفتاد مگر بعد از عباس (علیه السلام).
عقیل، برادر امام علی (علیه السلام)، علم انساب را خیلی خوب بلد بود. قبایل عرب را خوب می شناخت، همین طور بزرگان شان را. حتی برادرش علی (علیه السلام). یک روز علی (علیه السلام) رفت پیشش و گفت: « زنی پاکدامن می خواهم که برایم پسرهای شجاعی به دنیا بیاورد. »
عقیل هم با این که پیر و نابینا بود ولی گشت و فاطمه کلابیه را پیدا کرد برای برادرش. این زن بعدها چهار پسر به دنیا آورد که یکی شان عباس بود. بعد از آن چهار پسر صدایش می زدند ام - البنین.
***
صفحات: 1· 2
آقــاجــــان
تـــورا بـه جـان مــادرت کـه ( ریـحــانـه النـبی ) سـت
بـعـداز عـلـم عـبــاس و صــبـر زیـنـب ،
روی چـــادر ما هـم حسـاب کـن …
دل نوشته هایی در سوگ شهادت قمربنی هاشم
نويسنده:رزيتا نعمتى
عباس؛ شعر خون
عباس جان! از تو كه مىنويسم، تمام كلمات خيساند و در سكوت ياد تو، چيزى جز دريا نمىگذرد. اى ايستادهترين دريا ! مشك خالىات، اشتياق تمام آبهاى جهان را برانگيخته است تا قطرهقطره تو را فرياد كنند.
امروز، كتاب عاشورا را كه ورق مىزنى، با مقدمه عباس آبرو مىگيرد تا بلندترين شعر خون، به نام تو سروده شود و به امضاى حسين عليهالسلام برسد.
بوسه مىزنم بر دستانى كه از مسير فرات برگشت تا نمايش وفا را در قلب هر مسلمان، به تعزيه بنشيند؛ از آن روز، تمام رودها سراسيمه پى تو مىگردند.
امان نامه همه به دست توست
صفحات: 1· 2