کربلا می خواهم
.
.
مصراع نخست ، کربلا می خواهم
در مصرع بعد ، کربلا میخواهم
ایراد ندارد ، به کسی چه ؟ اصلا
شعر خودم است ، کربلا می خواهم
.
.
.
.
مصراع نخست ، کربلا می خواهم
در مصرع بعد ، کربلا میخواهم
ایراد ندارد ، به کسی چه ؟ اصلا
شعر خودم است ، کربلا می خواهم
.
.
حُسَـــین . . . نـــانِ حــلالِ تمــامِ بـابـاهـاســت
حُسَـــین . . . شیــرِ حــلالِ تمــامِ مــادرهاســت
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
10 روز تا محـــرم
.
.
.
حج نرفتیم ولی یک لک لبیک حسین
از همینجا که بگوییم ، خدا می آید
رخت ِ احرام نبسته همه محرم شده ایم
خودمانیم ، سیاهی چه به ما می آید
.
.
.
چهل روز مانده به محرم……
به اشک ، چله گرفتم که غرق غم باشم
دعا کنید که من اربعین حرم باشم…
حُسَـــین . . . نـــانِ حــلالِ تمــامِ بـابـاهـاســت
حُسَـــین . . . شیــرِ حــلالِ تمــامِ مــادرهاســت
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
41 روز تا محـــرم
………….
آیت الله بهجت :
چهل روز مانده به محرم ، چله گناه نکردن بگیرید ،
تا سوز دل و اشک چشمانتان برای سیدالشهدا ‘علیه السلام’ فراوان گردد……
42 روز مانده به محرم….
اسوه ی برادری
به مناسبت چهارم شعبان سالروز ولادت ابوالفضل العباس (سلام الله علیه)
در تاريخ، افرادي را مي توان يافت كه به جهت عملي به عنوان الگو مطرح شده و بر سر زبان ها افتاده اند. همواره از صبر ايوب و يعقوب و علم بوعلي سخناني شنيده ايد. در ميان ما شيعيان به ويژه در مساله برادري، ابوالفضل عباس(سلام الله علیه) به عنوان سرمشق ياد مي شود. آن بزرگوار يكي از شهيدان واقعه عاشوراست. با اين همه به جهت ويژگي خاصي كه در ايشان سراغ داريم در واقعه عاشورا به عنوان دومين شخصيت برتر پس از امام حسين(علیه السلام) مطرح شده است. برادري اي كه ما از آن حضرت مي شناسيم اختصاص به ابعاد برادري خوني ندارد بلكه فراتر از آن به حوزه برادري ايماني باز مي گردد. براي تحليل درست شخصيت و برجستگي هاي ايشان ناچار به بازخواني ويژگي هاي برادري در مفهوم قرآني آن هستيم كه حضرت عباس به عنوان نمونه عيني و عملي آن بيان شده است و ما در مقاله حاضر به اين موضوع پرداخته ايم.
برادري در مفهوم قرآني
صفحات: 1· 2
نگاهي به شخصيت و عمل کرد حضرت عباس (ع)پيش از عاشورا
داستان شجاعت و صلابت عباس(سلام الله علیه)مدت ها پيش از ولادت او آغاز شد؛از آن روزي که اميرالمؤمنين (علیه السلام)از برادرش عقيل خواست تا براي او زني برگزيند که ثمره ي ازدواج شان، فرزنداني شجاع و برومند در دفاع از دين و کيان ولايت باشد.(1)او نيز «فاطمه»دختر «حزام بن خالد بن ربيعه»را براي همسري مولاي خويش انتخاب کرد که بعدها «ام البنين»خوانده شد.(2)
کودکي و نوجواني
تاريخ گوياي آن است که اميرالمؤمنين(علیه السلام)، همّ فراواني مبني بر تربيت فرزندان خود مبذول مي داشتند و عباس(سلام الله علیه)را افزون بر تربيت در جنبه هاي روحي و اخلاقي، از نظر جسماني نيز مورد تربيت و پرورش قرار مي دادند تا جايي که از تناسب اندام و ورزيدگي اعضاي او، به خوبي توانايي و آمادگي بالاي جسماني او فهميده مي شد. علاوه بر ويژگي هاي وراثتي که عباس(سلام الله علیه)از پدرش به ارث برده بود، فعاليت هاي روزانه، اعم از کمک به پدر در آبياري نخلستان ها و جاري ساختن نهرها و حفر چاه ها و نيز بازي هاي نوجوانانه، بر تقويت قواي جسماني او مي افزود. از جمله بازي هايي که در دوران کودکي و نوجواني عباس(سلام الله علیه)بين کودکان و نوجوانان رايج بود، بازي اي به نام «مداحي»(3)بود که تا اندازه اي شبيه به ورزش گلف است و در ايران زمين به «چوگان» شهرت داشته. در اين بازي که به دو گونه ي سواره يا پياده امکان پذير بود، افراد با چوبي که در دست داشتند، سعي مي کردند تا گوي را از دست حريف بيرون آورده، به چاله اي بيندازند که متعلق به طرف مقابل است. اين گونه سرگرمي ها، نقش مهمي در چالاکي و ورزيدگي کودکان داشت. افزون بر آن نگاشته اند که اميرالمؤمنين (علیه السلام)به توصيه هاي پيامبر(صلی الله علیه و آله)مبني بر ورزش جوانان و نوجوانان، اعم از سوارکاري، تيراندازي، کشتي و شنا، جامه ي عمل مي پوشانيد و خود شخصاً، فنون نظامي را به عباس(سلام الله علیه)فرامي آموخت.
صفحات: 1· 2