خوشحال از این جوانی از دست داده ایم
این افتخــــــار ماست
که داریـــــــم با اذن
فاطمه علیها الســــــلام
بــــا
حســـین حســـین علیه الســــلام
پیـــــر مـــی شویم.
این افتخــــــار ماست
که داریـــــــم با اذن
فاطمه علیها الســــــلام
بــــا
حســـین حســـین علیه الســــلام
پیـــــر مـــی شویم.
غمنامه حضرت رقیه (علیها السلام)
نويسنده:حاج شیخ علی ربانی خلخالی
رقيه عليه السلام در عاشورا
در بعضى روايات آمده است : حضرت سكينه عليها السلام در روز عاشورا به خواهر سه ساله اى (كه به احتمال قوى همان رقيه عليه السلام باشد) گفت : بيا دامن پدر را بگيريم و نگذاريم برود كشته بشود(سلام الله علیها).
امام حسين عليه السلام با شنيدن اين سخن بسيار اشك ريخت و آنگاه رقيه عليها السلام صدا زد : بابا! مانعت نمى شوم . صبر كن تا ترا ببينم (سلام الله علیها) امام حسين عليه السلام او را در آغوش گرفت و لبهاى خشكيده اش را بوسيد. در اين هنگام آن نازدانه ندا در داد كه :
العطش العطش ، فان الظما قدا احرقنى بابا بسيار تشنه ام ، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است . امام حسين عليه السلام به او فرمود : كنار خيمه بنشين تا براى تو آب بياورم آنگاه امام حسين عليه السلام برخاست تا به سوى ميدان برود، باز هم رقيه دامن پدر را گرفت و با گريه گفت : يا ابه اين تمضى عنا؟
بابا جان كجا مى روى ؟ چرا از ما بريده اى ؟ امام عليه السلام يك بار ديگر او را در آغوش گرفت و آرام كرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد . (وقايع عاشورا سيد محمد تقى مقدم ص 455 و حضرت رقيه عليه السلام تاليف شيخ على فلسفى ص 550)
آخرين ديدار امام حسين عليه السلام با حضرت رقيه عليه السلام
وداع امام حسين عليه السلام در روز عاشورا با اهل بيت عليهم السلام صحنه اى بسيار جانسوز بود، ولى آخرين صحنه دلخراش و جگر سوز، وداع ايشان با دخترى سه ساله بود كه ذيلا مى خوانيد:
هلال بن نافع ، كه از سربازان دشمن بود، مى گويد: من پيشاپيش صف ايستاده بودم . ديدم امام حسين عليه السلام ، پس از وداع با اهل بيت خود، به سوى ميدان مى آيد در اين هنگام ناگاه چشمم به دختركى افتاد كه از خيمه بيرون آمد و با گامهاى لرزان ، دوان دوان به دنبال امام حسين عليه السلام شتافت و خود را به آن حضرت رسانيد. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:
يا ابه ! انظر الى فانى عطشان .
بابا جان ، به من بنگر، من تشنه ام
شنيدن اين سخن كوتاه ولى جگر سوز از زبان كودكى تشنه كام ، مثل آن بود كه بر زخمهاى دل داغدار امام حسين عليه السلام نمك پاشيده باشند. سخن او آنچنان امام حسين عليه السلام را منقلب ساخت كه بى اختيار اشك از ديدگانش جارى شد. با چشمى اشكبار به آن دختر فرمود:
الله يسقيك فانه وكيلى . دخترم ، مى دانم تشنه هستى خدا ترا سيراب مى كند، زيرا او وكيل و پناهگاه من است .
هلال مى گويد: پرسيدم اين دخترك كه بود و چه نسبتى با امام حسين عليه السلام داشت ؟
به من پاسخ دادند: او رقيه عليها السلام دختر سه ساله امام حسين عليه السلام است . (سرگذشت جانسوز حضرت رقيه عليها السلام ص 22 به نقل از الوقايع و الحوادث محمد باقر ملبوبى ج 3 ص 192)
به ياد لب تشنه پدر آب نخورد!
صفحات: 1· 2
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
از تل دوید مرثیه قتلگاه را
از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خط روضه ی گودال رد شدو
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد
اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد
بر سر گرفت گوش عبا را و صیحه زد
از روضه ربودن معجر شروع کرد
برگشت روضه را به تمامی دشت برد
از اربن اربنِ تن اکبر شروع رد
لب تشنه بود خیره به لیوان نگاه کرد
از التهاب مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادرِ اصغر شروع کرد
غش کرد روضه خوان نفسش در شماره رفت
مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد
ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه مادر شروع کرد
یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد
هیزم می آورند حرم را خبر کنید
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد
این شعر هم که قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد
حضرت رقیه (س)؛ سفیر كوچك امام حسین (ع) در شام
شهات حضرت رقیه (س) در شام و بناي مرقد ايشان در اين سرزمين، تبدیل به جلوهای از مظاهر هدایت امام حسین (ع) شد و باعث کمرنگتر شدن اثرات تهاجمات و جنایات بیست ساله معاویه گرديد. او به آنان اموال مىداد و براى ايشان زمينها را قسمت مىكرد و خوراكى و نوشيدنى به آنان مىخورانيد، تا آنجا كه خردسالان با اين برنامه بزرگ شدند و بزرگسالان پير شدند و عربهاى بيابانى با اين عقايد به شهرها كوچ كردند. اهل شام لعن شيطان را ترك كردند و بر على(ع) لعن كردند و نوشتهاى هم به همه شهرها براى كارمندانش نوشت كه: «امانم را برداشتم از كسى كه حديثى در مناقب على بن ابى طالب يا فضائل اهل بيتش نقل كند و چنين كسى عقوبت را بر خودش روا داشته است.» واقعه عاشورا را میتوان از منظرها و جهات مختلفی تحلیل و بررسی کرد. یکی از این جهات وجود افراد و شخصیتهای بسیار متنوع در سپاه امام حسین (ع) است. به عنوان نمونه در ميان ياران امام حسین (ع) علاوه بر مردان، زنان نیز نقش پررنگی در جریان عاشورا داشتند. میانگین سنی افراد از پیرمردی مانند حبیب بن مظاهر شروع میشود تا عبد الله بن حسن که کودکی بیش نیست. اشخاصی از بزرگان عرب مانند مسلم بن عوسجه در رکاب امام حسین شمشیر میزنند تا بردگان و غلامانی همچون «جون». در سپاه امام حسین(ع) مرد و زن، پیر تا خردسال، اشرافان و غلامان همه با هم یافت میشوند.
اثبات وجود تاریخی حضرت رقیه (س)
یکی از شهیدان قیام حسینی که نقش بسیار تاثیرگزاری درتبدیل واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی داشت، حضرت رقیه (س)، دختر سهساله امام حسین (ع) است (که بارگاه آن مخدره در شهر شام واقع شده است). بعضی از مورخین درباره وجود تاریخی حضرت رقیه(س) سعی در شبهه پراکنی دارند، اما با توجه به مستندات تاریخی که در کتاب منتخب التواریخ نقل شده میتوان به تمام این شک و دودلیها پایان داد. در قسمتی از این مستندات تاریخی، جریان تعمیر و بازسازی قبر این بانوی سه ساله ذکر شده که بدین صورت است: چندین بار سید ابراهیم دمشقی و خانوادهاش در عالم رویا خواب این بانوی سه ساله را میبینند. در خواب از سید ابراهیم خواسته میشود که به نزد والی شام برود و از او بخواهد که قبر را تعمیر کنند؛ زيرا داخل قبر آن حضرت آب جمع شده بود و جسم مطهر ایشان معذب بود. والی شام با مطلع شدن از این جریان از علما شیعه و سنی خواست که غسل کنند و در نزد مرقد آن بانو جمع شوند و قرار بر این شد كه قفل به دست هر شخصی باز شد، متصدی نبش قبر و تعمیر آن شود. قفل تنها به دست سید ابراهیم دمشقی که نسبش منتهی به سید مرتضی علم الهدی میشود، باز شد و بدن شریف آن حضرت را به مدت سه روز از قبر خارج کردند و به تعمیر آن پرداختند. (برای اطلاع از جزئیات بیشتر به کتاب لهوف سیدبن طاووس مراجعه شود)
جریان شهادت حضرت رقیه(س)
دختر سه ساله ابا عبد الله الحسين (ع) كه در سفر كربلا همراه با اسراى خاندان عصمت و طهارت بود، با ایشان وارد شهر شام، مقر حکومت یزید ملعون شد. به دستور یزید اسرا در خرابهای که در نزدیکی قصر بود سکنی داده شده بودند. حضرت رقیه که کودکی سه ساله بود، شبی بسيار گريست و بىتابى كرد و پدر را خواست. خبر به يزيد رسيد و او در کمال قساوت قلب دستور داد سر مطهر امام حسين (ع) را نزد او بردند و او از اين منظره بيشتر رنجور و دلتنگ شد و در همان شب در خرابه شام (كه محل موقت اقامت اسرا بود) جان داد و در همان محل به خاک سپرده شد. اينك حرمى بزرگ و با شكوه براى آن مخدره بزرگوار بنا شده كه زيارتگاه دوستداران اهل بيت است.
نقش موثر حضرت رقیه(س) در تبدیل واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی
جریان کربلا محدود به واقعه عاشورا نیست؛ چراکه پس از آن با ادامه حرکت کاروان اسرا، مبارزه خاندان اهل بیت با یزید همچنان ادامه داشت. ادامه نهضت حسینی را میتوان از خطبههای غرای امام سجاد (ع) تا نقش بیدارگری حضرت زینب(س) در شهرهای بزرگی چون کوفه و شام دانست. چه بسیار مسیحیان و یهودیانی که به وسیله کاروان اسرا مسلمان شدند و از همه پررنگتر آن که، خانواده یزید و غلامانش با دیدن اهل بیت پیامبر در اسارت از او بیزاری جستند و جزء محبین خاندان عصمت و طهارت شدند.
حضرت رقیه (س) یاقوتی درخشنده در شهر شام
نهضت حسینی با یادگار گذاشتن نشانهای گرانقدر (حضرت رقیه) در شهر شام باعث دگرگونی عمیق و تغییری شگرف در شهر شام شدند؛ زيرا شهر شام از زمان عثمان، خلیفه سوم تحت امارت معاویه بوده و به گواهی تاریخ او از همان زمان در تدارک تشکیل حکومت بنیامیه بود. پس از مرگ عثمان و به حکومت رسیدن امام علی(ع) وی حاضر به بیعت با امام نشد و از ایشان امارت شهر شام را درخواست کرد و به سبب آن که امام امارت شهر شام را به وی واگذار نکرد، جنگ صفین و ماجرای حکمیت روی داد. پس از مرگ عثمان و به قدرت رسیدن معاویه او دست به جنایات بسیار عجیب و خطرناکی در عالم اسلام زد. اثرات ظلمی که معاویه در حق اسلام و مسلمین کرد قابل توصیف و شمارش نیست. از جمله آن میتوان به رواج سب و لعن امام علی (ع) و جعل احادیث احادیث پیامبر اشاره کرد. در کتاب أسرار آل محمد عليهم السلام نقل شده: معاويه قاريان اهل شام و قاضيان آن را فرا خواند و به آنان اموالى داد و ايشان را در نواحى و شهرهاى شام پراكنده ساخت. آنان هم مشغول به نقل روايات دروغين شدند و پايههاى باطلى را براى مردم پايهگذارى كردند. آنان به مردم چنين خبر مىدادند كه على عليه السلام عثمان را كشته و بدين وسيله اهل شام را به معاويه متمايل كردند و همه اهل شام متفق الكلمه شدند. معاويه اين برنامه را بيست سال ادامه داد و در تمام مناطق تحت حكومتش آن را اجرا مىكرد، تا آنكه اراذل شام و ياران باطل نزد او آمدند و بر سر غذا و آب او نشستند. به یمن حضور این مخدره بزرگوار در قلب حکومت امویان، راه گمکردگان طریق ولایت به سمت اهل بیت هدایت میشوند و مَثَل آن شهید خردسال همانند مناری است که انسانهای سرگردان را نجات میدهد. همچنین از اثرات وجودی حضرت رقیه (س) کم اثر شدن جنایاتی بود که معاویه ملعون در حق اسلام انجام داد؛ زيرا مرقد آن مخدره تبدیل به مرکزی برای تبلیغ شیعیان شد
منبع:خبرگزاري دانشجو
ما را که “یا مجـــیر” و “اجــرنا” عوض نکرد
دلتنگ گــریه های محــرم شـــده دلــــم
مسلم بن عقیل اولین شهید عشق
نویسنده: استاد مرتضی آقا تهرانی
«مسلم» پسر «عقیل» پسر «ابوطالب» علیه السلام است. عقیل برادر امام علی علیه السلام و مسلم پسر عموی امام حسین علیه السلام است. مادر مسلم کنیز بود و «علیّه» نام داشت(1) و عقیل او را از شام خریده بود.
دعوت اهل کوفه از امام حسین علیه السلام
هنگامی که اهل کوفه نامههای فراوانی به امام ارسال داشتند، آن حضرت مسلم را فراخواند و به همراه وی «قیس بن مسهّر» و «عبدالرحمن بن عبدالله» و عدهای از فرستادگان را سفیر خود نمود. آن حضرت، مسلم را به چند چیز امر فرمود:
الف. تقوای الهی داشته باشد؛
ب. اسرار حکومت را پنهان بدارد؛
ج. به مردم لطف و مرحمت داشته باشد؛
د. اگر مردم را با هم متحد یافت، به سرعت امام را با خبر کند.
سپس امام نامههایی را به مردم کوفه به این مضمون نوشتند:
اما بعد، به تحقیق برادر و پسرعمویم و مورد اعتماد از اهل بیتم، مسلم بن عقیل را به سوی شما فرستادهام، ایشان را امر کردهام تا که برایم بنویسد که آیا شما را با هم، همدل و همداستان مییابد. پس به جانم قسم، امام نیست مگر کسی که به حق قیام کند.(2)
حرکت مسلم از مکه
اواخر ماه مبارک رمضان بود که مسلم بن عقیل از مکه به مدینه منوره حرکت کرد. ایشان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله) رفت و در آنجا نماز گزارد. پس از آن با اهل و عیال خویش خداحافظی کرد. سپس از «قیس» دو راهنما اجاره کرد تا که راه را به او نشان دهند. در راه گرما و تشنگی آن دو را سخت آزار داد و آنها تاب نیاوردند و در راه جان دادند.(3)
مسلم راه را ادامه داد تا به محلی رسید که آنجا آب و آبادی بود. آن دو راهنما راه را به مسلم نشان دادند تا «بطن جنت» (4)رسید.
آنجا با قیس نامهای را از سختی راه و مشکلات برای امام ارسال داشتند. نامه مسلم این گونه بود:
«اما بعد؛ من از مدینه خارج شدم، در حالی که دو راهنما را برای طی راه اجاره کرده بودم، راه را گم کردیم و به عطش افتادیم. چیزی نمانده بود که آنها جان بدهند تا این که آخرالامر به آب رسیدم. تنها نجات ما در لحظات آخر، نفس ما بود. این حادثه موجب شد که آینده کار را نیکو نبینیم.»
در پاسخ این نامه، امام این گونه نوشت:
« اما بعد؛ البته من خوف این را دارم که آن گونه که تو (بد) پیش بینی میکنی، غیر آن باشد که به تو تذکر دادهایم. همانگونه که تو را رهنمون شدهام، حرکت کن، والسلام.»
درسی که میتوان گرفت: از این ماجرا چند نکته به دست میآید:
1- از یطیّر به صرف برخورد با حوادث ناگوار در آینده باید پرهیز کرد که آن، گویای وظیفه انسانی نیست؛
2- باید در تشخیص وظیفه و انجام دادن کاری که امام آن را توصیه میکند، تلاش کرد؛
3- باید در انجام دادن رسالت الهی مقاومت و استقامت داشت.
مسلم به محل آب خیر «طیّیء» رسید. در آنجا قدری استراحت کرد. سپس حرکت کرد تا این که به مردی رسید که تیرش آهویی را نشانه رفته بود. وقتی به حیوان رسید آن را کشت. مسلم با دیدن آن صحنه گفت: «دشمن ما کشته خواهد شد، اگر خدا بخواهد.»(5)
صفحات: 1· 2
وقت شرعی اذان بر سر گلدســته مــاه
أشـــهد أن حســـــین بن علـی ثــارالله
وقايع و اعمال روز یکم محرم
اعمال :
شب اول
در آن چند نماز وارد است :
1-صد ركعت نماز به حمد و توحيد.
2-دو ركعت نماز، در ركعت اول حمد و انعام و در دوم حمد و يس .
3-نماز وارده از رسولخدا ص كه فرمود: هر كه در اين شب دو ركعت نماز كند به حمد و يازده توحيد و صبحش را كه اول سال است روزه بدارد مثل كسى است كه تمام سال را مداومت بخير كرده و در آن سال محفوظ باشد و اگر بميرد، ببهشت برود.سيد براى هلال اين ماه دعاهاى مبسوطى در اقبال ذكر كرده است .
روز اول
بدانكه اول محرم ، اول سال است و در آن دو عمل است :
1-روزه ، روايت شده كه ريان بن شبيب دائى معتصم عباسى در مثل چنين روز، بر حضرت رضا عليه السلام وارد شد. آن جناب فرمود: اى پسر شبيب ! اين روز، روزه هستى ؟ عرض كرد: خير. فرمود: امروز روزيستكه حق تعالى دعاى حضرت زكريا را در آن مستجاب فرموده ، پس هر كه در اينروز، روزه بدارد و خدا را بخواند، خداوند دعاى او را مستجاب كند، چنانچه دعاى زكريا را مستجاب فرموده ، الخ .
2-دو ركعت نماز، كه از رسولخداص روايت شده و بعد از فراغ دست به دعا بر دارد و سه دفعه بخواند دعاى اللهم انت الاله القديم الخ .
شيخ طوسى در مصباح فرموده كه مستحب است روزه دهه اول محرم و لكن روز عاشوراء را امساك نمايد از طعام و شراب تا بعد از عصر، آنوقت بقدر كمى تربت تناول نمايد.
رویدادها :
صفحات: 1· 2
.
.
.
امشب چه بی بهانه تو را ضجه می زنم
مابین اشک و آه و دعا ضجه می زنم
دلخون تر از همیشه کناری نشسته ام
در گوشه های شور و نوا ضجه می زنم
اما سکوت لازمه ی عشق و عاشقی است
من عاشقم! بدون صدا ضجه می زنم
سید محمد تولیت