امـــــــــــــــــــام
2- مرحوم حجت السلام سيد احمد خميني .
نمونه اي از ابعاد شخصيتي امام
وقتي مرحوم آقا مصطقي رحلت کرد ه بود ند قرار شد جمعي به اتفاق حاج احمد آقا به محضر امام برسند به صورت تدريجي خبر را به امام برسانند.يکي گفت :ازحاج آقا مصطفي تازه از بيمارستان چه خبر ؟ احمد آقا جلوي صداي گريه اش را نتوانست بگيرد ولي رويش را بر گرداند که آقا نبيند ولي امام صورتش را برگرداند وگفت « احمد چته ؟ مگر حاج مصطفي مرده ؟ اهل آسمانها مي ميرند و از اهل زمين کسي باقي نمي ماند.همه مي ميرند آقايان بفرماييد سراغ کارتان » خودشان هم بلند شدند و وضو گرفتند و مشغول خواندن قرآن شدند (7)
امام که از نوجواني داراي نبوغ و جامعيت بود، به سرعت مراحل علمي را طي کرد و در سن 25 سالگي به اجتهاد رسيد و در زمره مجتهدين و نوابغ قرار گرفت .27 سالگي به تدريس فلسفه پرداخت ، پس از چند سال تدريس دروس سطح حوزه بر کرسي درس خارج فقه و اصول نشست و در کنار آن درس اخلاق خود را نيز محفل پرورش روح تشنگان وادي اخلاق نمود. حضور او در قم که بسان ستاره اي در آسمان علم و عرفان ميدرخشيد و به عنوان استادي توانمند وجامع تجلي مي کرد و از همين رهگذر بود که شاگرداني گرانقدر چون شهيد آيت الله مطهري و شهيد آيت الله دکتر بهشتي از محضر درسش طلوع کردند .
فرزانگي و فرهيختگي فوق العاده امام از همان اوايل آشکار بود و خبر از آينده شکوهمند او مي داد.
« مرحوم قاضي که عمو زاده علامه طباطبايي و از رفقاي امام بود بسيار اهل ذکر بود، ايشان در زمان طلبگي هم پيشگويي داشته و به امام عرض کرده بود که شما بعدا جزء علما خواهيد شد.» (8)
در تاريخ عمر با برکت امام حوادث مهمي پيش آمد که در کمال و تجربه او نقشي بسزا داشتند. جنگ جهاني ، مبارزات شهيد مدرس با رضا شاه ، مبارزات آيت الله کاشاني، روي کار آمدن آتاتورک در ترکيه و اسلام زدايي او در آن کشور و روي کار آمدن رضا شاه و اسلام ستيزي او ، به قدرت رسيدن ملي گرايان چون مصدق مسائل مهم آن حوادث را تشکيل مي دهند.
مبارزات امام که که از نوجواني آغاز شده بود در حوزه علميه قم ، در سطحي گسترده ادامه يافت و همواره به مناسبت ، با انحرافات دستگاه سلطنتي شاه مبارزه مي کرد و بر عليه آن سخنراني کرده و اعلاميه صادر نمود .
واقعه پانزده خرداد 1342
در روز دوم فروردين 1342 که مصادف با شهادت امام صادق عليه السلام بود ماموران رژيم شاه به مجلس عزاداري در فيضيه حمله کردند و به کشتار و ضرب و جرح طلاب پرداختند. امام اين حرکت وحشيا نه را به شدت محکوم کرد ومبارزه ادامه داشت . تا اين که در عصر عاشورا ي 1383 هجري قمري که مصادف با 13خرداد 42 بود نطق تاريخي خود را مطرح کرد و در آثار سوء سلطت شاه و ارتباط پنهاني او با اسرائيل مطالبي را بيان کرد .در سحر گاه نيمه خرداد 1342 امام را در حالي که مشغول نماز شب بود دستگر و به زندان قصر بردند. و بعد از خبر دستگيري امام مردم مخصوصا ( مردم قم ) به خيابان ريختند و حرم حضرت معصومه به رگبار بسته شد . و عده اي به شهادت رسيدند و اين نقطه شروع انقلاب اسلامي مردم به رهبري امام بود .
تبعيد امام
بعد از تصويب لايحة کاپيتولاسيون امام سخنراني کردند وبا اين قانون شوم به مبارزه برخاستند.در سحرگاه 13 آبان 1343 کماندوهاي مسلح اعزامي از تهران منزل امام را محاصره کردند ودر حالي که امام مشغول عبادت شبانه بودند دستگير وبه ترکيه تبيعد کردند وپس از يازده ماه اقامت در ترکيه که امام در طي آن کتاب تحريرالوسيله را تدوين کرد و در تاريخ 1344/7/13 به همراه فرزندش حاج آقا مصطفي به عراق تبعيد گرديد.
امام درباره تبعيد خود مي فرمايد: « تبعيد من به ترکيه و از آنجا به عراق موجب نگراني نيست.چون در راه ايفاي وظيفه براي دفاع از احکام اسلام و مصالح مسلمين و جلوگيري از نفوذ اجانب به ممالک اسلامي و دفع ظلم و ستم کاري صورت گرفت .» (9)
پس از ورود به عراق در نجف اشرف به تدريس پرداخت وکتب وخدمات علمي اش در معرض استفاده شيفتگان معارف الهي قرار گرفت .
او در عراق نير مبارزه را ادامه داد و مردم را با اعلاميه و سخنراني که نوار آن به ايران مي آمد آگاه مي کرد .در آبان 1356 عمال شاه فرزند بزرگوارش آيت الله حاج سيد مصطفي را به شهادت رساندند . امام که فرزند دانشمند وبا فضيلتش که اميد اسلام و مسلمين بود بسيار علاقه داشت فرمود :« يک الطاف خفيه اي خداوند تبارک و تعالي دارد که ماها علم به آن نداريم ». (10)
به دنبال اين شهادت که لطف خفي الهي بود موج حرکتهاي مردمي به رهبري روحانيت خط امام شدت گرفت تا اين که امام را مجبور به ترک خاک عراق کردند. ابتدا کويت را براي اقامت اختيار کرد، اما مقامات کويتي موافقت نکردند و به فرانسه در دهکده نوفل لوشاتو از توابع پاريس رفت و از آن جا نهضت عظيم اسلامي مردمي را هدايت کرد .
مراحل شروع پيروزي انقلاب
امام نهضت اسلامي را به همه دنيا معرفي کرد و سرانجام در 12 بهمن 1357پس از گذشت 15 سال تبعيد وارد خاک خونين ايران شد و مورد استقبال دو ميليون نفر قرار گرفت. او ابتدا به بهشت زهرا رفت ونطقي آتشين ايراد کرد و در ضمن آن خطاب به دولت بختيار فرمود :
« من به پشتيباني اين ملت ، دولت تعيين مي کنم ، من توي دهن اين دولت مي زنم ، من دولت تعيين مي کنم .» (11)
پيروزي انقلاب اسلامي ايران
از آن پس انقلاب عظيم مردمي را از داخل خاک کشور رهبري مي کرد تا اين که انقلاب اسلامي در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيد .امام به مناسبت اين پيروزي در پيامي که به ملت ايران صادر کردند ،بر اين نعمت بزرگ الهي شکر گذاري کرده و گفتند:« خدايا تو بر ما منت نهادي و ما را در 22 بهمن بر دشمنان خودت پيروز کردي و دست اين ملت مظلوم را گرفتي و از سراشيبي سقوط و جهنم هر دو عالم به قله بلند عنايات خود رساندي »(12)
تشکيل حکومت
پس از پيروزي انقلاب شکل حکومت مطح شد و گروههاي مختلف هر کدام نظرمي دادند ، امام فرمود :« من رأيم جمهوري اسلامي است و هر مسلمي هم رايش جمهوري اسلامي است و شما جوانان مسلم رأيتان جمهوري اسلامي است » (13)
در تاريخ 12 فروردين بود که ملت ايران با 2 / 98 به جمهوري اسلامي راي « آري » دادند و نظام اسلامي تثبيت گرديد و از اين پس دشمنان اسلام به کار شکني پرداختند و دشمنان شخصيتهاي بسياري را ترور کردند که مهمترين آنها شهيد آيت الله مطهري بود که از پيشگامان شهادت به دست آنها بود و 72 تن از ياران امام که در راس آنها شهيد مظلوم آيت الله بهشتي بود را به شهادت رساندند. در باغ سبز شهادت باز شده بود و شخصيتهاي فراوني بر جمع گلهاي اين گلستان افزود شدند و البته جنگ و خيل شهداي آن قصه اي بزرگ دارد.
امام در طول ده سال بعد از پيروزي انقلاب بارها پوزه آمريکا را به خاک ماليد و سطوت ابر قدرتي او را لگد مال کرد و به ملت ايران آموخت که با آمريکا جز با شدت عمل قدرت نمي توان مبارزه کرد .
روح خدا به خدا پيوست
روح خدا در 14 خرداد 1368 به خدا پيوست و جهان اسلام رهبر عزيز و فداکارش را از دست داد و همه عزادار شدند. اما ملت به شکل بي نظيري امام را تشييع کردند که هيچ نمونه تاريخي براي آن وجود ندارد .
خبرگزاري فرانسه مي گويد : ملت ايران براي تشييع امام از خود چيزي کم نگذاشت .(14)
شبکه تلويزيوني سي - تي - وي کانادا مي گويد : مراسم تشييع آيت الله خميني به بزرگترين تظاهرات تاريخ تبديل شد.(15)
ويژگي هاي روحي و رفتاري امام خميني «قدس سره»
مصطفي کفاش زاده : از رفتن شاه بود که خط مشي نهضت را معلوم کردند . من آن قدر يه ايشان نزديک بودم که اگر امام دچار کمترين هيجاني از اين حادثه مهم مي شدند متوجه مي شدم اما در امام هيچ هيجاني نديدم حتي در لحن صداي ايشان هم هيچ تغييري که حاکي از هيجان باشد نديدم . (16 )
روح ادب
فريده مصطفوي : اگر زماني وارد اتاق امام مي شديم و ايشان مشغول خواندن قرآن بودند از ما اجازه مي گرفتند که خواندن آن صفحه را تمام کنند بعد از آنکه فرائتشان تمام مي شد به ما اظهار محبت مي فرمود .(17)
راز و نياز با خدا
يکي از نزديکان اين رهبر بزرگ الهي مي گويد :
«امام در عين اين که تمامي شجاعتها و بي باکي ها در را ه خدا ، در جانش تبلور پيدا کرده است ، ولي هيچ گاه از اذکار و نوافل و مستحبات غافل نمي ماند. حتي در حال قدم زدن تسبيح در دست گرفته و ذکر و زيارت مي خواند. امام روزانه چندين نوبت قران مي خواند با همان صداي ملکوتي …. ايشان در هر فرصت مناسبي که پيش مي آمد، قران مي خواند و معمولا بعد از نماز صبح ،قبل از نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء ويا در هر فرصت ديگر ،مقيد به اين مستحب الهي بودند و ما بارها که در ضمن روز خدمت ايشان مي رسيديم امام را مشغول قرآن مي يافتيم … در منزلِ خيابان در بند شميران ، بارها امام را با همان صداي ملکوتي که آهنگ تسبيح و تقديس فرشتگان را تداعي مي کرد ، مشغول خواندن دعاي کميل ديديم .(18)
تقوا
همسر امام بارها مي گفت: « من شصت سال با امام زندگي کردم و نديدم که ايشان معصيت کند » ( 19)
آيت الله حسين مظاهري مي گويد : « بيش از 12 سال که در دروس عاليه ي ايشان شرکت داشته ام در اين مدت يک عمل مکروه از ايشان نديدم بلکه اگر شبهه مراء ( خودنمايي ) و شبهه ي غيبت و دروغي و … پيش مي آمد حالت نگراني به خوبي از ايشان نمايان مي شد » ( 20 )
اطمينان و توکل امام خميني
يکي از بارزترين صفات روحي امام اطمينان خاطر است و همه کساني که امام رادرک کرده اند مي دانند که در تمام فراز و نشيب ها و سختي هاي زندگي خود ، حتي يک لحظه دچار اضطراب و تزلزل نگرديده است و خود را در هيچ حادثه اي به قول معروف نباخته است و هميشه جازم و مصمم بوده است .
نويسنده اي مسيحي که 22 بهمن به ايران آمده بود پس از مراجعت مي گويد : خيلي چيزهاي انقلاب اسلامي مرا جذب کرد ولي مهم تر از هر چيز خاطره ي من از رهبر انقلاب ايران بود من با اينکه خيلي از شخصيت ها و سياستمداران جهاني را ديده ام ؛ ولي تا به حال کسي را مانند اين گونه صميمي و مطمئن و آرام نديده ام ، در حسينيه ي جماران او را ديدم ، در عين حالي که مردي انقلابي و خستگي ناپذير است ولي گويا دنيايي از آرامش و اطمينان او را همراهي مي کند . (21)
تهذيب نفس
تهذيب نفس در صدر ويژگي هاي امام بود . او نفس خود را آنچه رنگ الهي نداشت پاک کرده بود و بيشترين چيزي را که به آن سفارش مي کرد تهذيب و پاک کردن اخلاق از بديها به ويژه در ايام جواني بود . امام مي فرمود : « علم و تهذيب نفس است که انسان را به مقام انسانيت مي رساند .» (22)
عشق به خدا
امام از نوجواني دل سوي حق پرواز داد و تمام اشتغال خود را در ذکر الهي قرار داد . بدين معنا که دلش را جز با خدا با کس ديگري همراه نکرد و اين سنت الهي است که هر کس اينگونه باشد خداوند او را عاشق خود خواهد کرد . چه اين که رسول خدا (ص) مي فرمايد : « خداوند مي فرمايد : وقتي اشتغال به ذکر من به بنده ام غلبه کند ، خواسته و لذتش را در ذکر خودم قرار مي دهم ، وقتي خواسته و لذتش را در ذکر خودم قرار دادم عاشق من مي شود و من هم عاشق او مي شوم ، وقتي عاشق او شدم و عاشق من گرديد حجاب را از بين خود و او بر مي دارم و همواره اين را بر او غالب مي گردانم ، آنگاه غفلت نمي کند وقتي که مردم غفلت مي ورزند » امام خميني عاشق و معشوق خدا بود .
آزادگي
امام از همه ي تعلقات آزاد بود و هرگز به دنبال رياست ، مرجعيت و مال اندوزي حرکت نکرد . هيچ گاه خود را مطرح نکرد و مردم را به خود فرا نخواند. او به زندگي دنيا دل نبست. هيچ دل مشغولي و وابستگي به راحت دنيا نداشت و به تمام معنا از همه ي تعلقات آزاد بود. به مقامات و مناصبي که شاه براي آيت الله بروجردي قرار داده بود و به او پيشنهاد کرد پشت پا زد و بلکه به او گفت : « من اکنون قلب خود را براي سر نيزه هاي مامورين شما حاضر کرده ام ، ولي براي قبول زورگويي ها و خضوع در مقابل جباري هاي شما حاضر نخواهم کرد » (23)
همساني با مردم ضعيف
يکي از دستورات اسلام درباره ي رهبران مردم اين است که خود را با ضعفا همسان کنند. اميرالمومنين (ع) فرمود : خداوند بر رهبران حق واجب کرد که خود را با افراد ضعيف تطبيق دهند تا تنگدستي بر فقير سنگيني نکند . (24)
امام خميني واقعاً به اين دستور عمل کرد . البته اين گونه نبود که او زندگي بهتري داشته باشد و به هنگام رهبري بخواهد خود را در حد پايين تري آورد ، همسان با ضعفا قرار دهد بلکه به طور طبيعي زندگي امام زاهدانه و همسان با فقرا بود .
شهادت طلبي
امام خميني مردي آزاده و شهادت طلب بود . همواره در آرزوي شهادت به سر مي برد و از خدا درخواست کشته شدن در راه او داشت و براي همين بود که هرگز از دشمن اگر چه يک ابر قدرت وحشي مثل آمريکا باشد نمي ترسيد . او مي دانست که شهادت رستگاري بزرگ است . چنان که در وصيت نامه ي خود به اين نکته اشاره مي کند .
« اگر ما با دست جنايتکار آمريکا و شوروي از صفحه ي روزگار محو شويم و با خون سرخ شرافتمندانه با خداي خويش ملاقات کنيم بهتر از آن است که در زير پرچم ارتش سرخ شرق و سياه غرب زندگي اشرافي داشته باشم » (25)
انتقاد
از ويژگي هاي بسيار بارز حضرت امام انتقاد از ضعف هاي قابل جبران بود . او انتقاد در جامعه و افراد آن را بسيار موثر و ضروري مي دانست و همواره مي فرمود : اشکالي ديديد بگوييد تا اصلاح شود . امام در يکي از بيانات خود فرمودند : انتقاد با حفظ حرمتها در سطح کشور بايد جريان يابد ، و ملت شاهد بر امور بوده و شخصيت بزرگان شما را نگيرد . (26)
اعتراف به تقصير
امام با همه ي تفکر بلند ، بينش باز و آينده نگري که داشت هرگز خود را مصون از خطا نمي دانست و اگر خطا مي کرد بر خطاي خود اصرار نداشت و به صراحت آن را بيان مي کرد .
در پايان وصيت نامه سياسي الهي خود مي فرمايد :
« من در طول مدت نهضت و انقلاب ، به واسطه ي سالوسي و اسلام نمايي بعضي افراد ، ذکري از آنان کرده و تمجيدي نموده ام که بعد فهميدم از دغل بازي آنان اغفال شده ام . آن تمجيدها در حالي بود که خود را به جمهوري اسلامي متعهد و وفادار مي نماياندند و نبايد از آن مسائل سوء استفاده شود و ميزان در هر کسي حال فعلي او است » (27)
تواضع
تواضع از جمله ويژگي هاي مهم اخلاقي است که امام به آن زينت يافته بود . امام قله هاي علم و کمال و رياست دين و دنيا را فتح کرد اما هرگز بزرگي نکرد و کارهاي مهمي را که انجام مي داد همواره با جمله ي خداوند چنين کرد و مردم چنان کردند بيان مي کرد .
امام با موقعيت بلند مرجعيت و رهبري جهان اسلام همواره تواضع مي کرد و مي فرمود : « اگر به من بگويند خدمتگزار ، بهتر از اين است که بگويند رهبر . رهبري مطرح نيست ، خدمتگزاري مطرح است . اسلام ما را موظف کرده که خدمت کنيم . خدمتگزاري مطرح است » (28)
از فضائل اخلاقي امام خميني (ره) هر چه بگوييم و بنويسيم کم گفته و نوشته ايم پس به همين مطالب کم بسنده مي کنيم و در خاتمه از کتاب چهل حديث امام مطلبي را مي نويسم تا شايد با مطالعه آن از حال غفلت بيدار شوم :
تا فرصت داري به حساب خودت رسيدگي کن .
اي عزيز ، قدري از حال غفلت بيدار شو و در امر خود تفکر کن و صفحه ي اعمال خود را نگاه کن . بترس از آنکه اعمالي را که به خيال خودت عمل صالح است ، از قبيل نماز و روزه و حج و غير آن ، خود اينها اسباب گرفتاري و ذلت شوند در آن عالم ؛ پس ، حساب خودت را در اين عالم تا فرصت داري بکش و خودت ميزان اعمالت را بر پا کن و در ميزان شريعت و ولايت اهل بيت اعمال خود را بسنج ، و صحت و فساد و کمال و نقص آن را معلوم کن و آنها را جبران کن تا فرصت هست و مهلت داري و اگر در اينجا خود را محاسبه نکني و حساب خودت را درست نکني ، در آنجا که به حسابت رسيدگي مي شود و ميزان اعمال بر پا مي شود و مبتلا به مصيبت هاي بزرگ مي شوي . بترس از ميزان عدل الهي و به هيچ چيز مغرور مباش و جد و جهد را از دست مده و قدري به صحيفه ي اعمال اهل بيت پيغمبر، « صلوات الله عليهم » که معصوم از گناه و خطا بودند مراجعه کن و تفکر در آنها کن . ببين چقدر کار سخت است و راه تاريک و تاريک . (29)
منابع تحقیق :
ـ برداشتهايي از سيره ي امام خميني ، ج 1 ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1380 .
ـ بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني ، سيد حميد روحاني ، انتشارات راه امام ، تهران ، 1375 .
ـ پا به پاي آفتاب ج 2 ، 3 ، امير رضا ستوده ، نشر پنجره ، 1382 .
ـ تا مرز عصمت ، غلامعلي رجايي ، نسل کوثر ، تهران ، 1381 .
ـ چهل حديث ، امام خميني ، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ،1376 .
ـ خلوتي با خويش ، غلامعلي رجايي ، پيام آزادي ، تهران ، 1383 .
ـ سرگذشت هاي ويژه از زندگي امام خميني ، ج 3 ، موسسه نشر و تنظيم امام خميني ، 1381 .
ـ سيماي امام خميني ، محمد رضا اکبري ، پيام عترت ، 1381 .
ـ سيماي فرزانگان ، رضا مختاري ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم ، 1380 .
ـ صحيفه ي نور ، ج 5 ، امام خميني ، موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1384 .
ـ کلمات قصار امام خميني ، موسسه نشر و تنظيم امام خميني ، 1382 .
ـ مجله ي حضور ، شماره ي 15 ، بهمن 1370 .
ـ نهج البلاغه ، محمد دشتي ، نشر مشرقين ، 1380 .
ـ وصيت نامه ي سياسي الهي امام ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1383 .
ـ ويژگي هايي از زندگي امام خميني ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1381 .
پی نوشت ها :
1 ـ بررسي و تحليلي از : نهضت امام خميني ، سيد حميد روحاني ، انتشارات راه امام ، تهران ، 1375 .
2 ـ سياسي امام خميني ، محمد رضا اکبري ، پيام عترت ، 1381.
3 ـ پا به پاي آفتاب 2 ، اميررضا ستوده ، نشر پنجره ، 1382 .
4 ـ بررسي و تحليلي از : نهضت امام خميني ، سيد حميد روحاني ، انتشارات راه امام ، تهران ، 1375 .
5 ـ پا به پاي آفتاب 3 ، اميررضا ستوده ، نشر پنجره ، 1382 .
6 ـ بررسي و تحليلي از : نهضت امام خميني ، سيد حميد روحاني ، انتشارات راه امام ، تهران ، 1375 .
7 ـ خلوتي با خويش ، غلامعلي رجايي ، پيام آزادي ، تهران ، 1383 .
8 ـ سرگذشت هاي ويژه از زندگي امام خميني ، ج 3 ، موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1381 .
9 ـ صحيفه ي نور ، امام خميني ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1384 .
10 ـ صحيفه ي نور ، امام خميني ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1384 .
11 ـ همان منبع .
12 ـ کلمات قصار امام خميني ، موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1382 .
13 ـ صحيفه ي نور ، ج 5 ، امام خميني ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1384 .
14 ـ مجله ي حضور ، بهمن 1370، ص 89 .
15 ـ مجله ي حضور ، شعار 15 ، ص 289 .
16 ـ تا مرز عصمت ، غلامعلي رجايي ، نسل کوثر ، تهران 1381 .
17 ـ همان منبع ، ص 37 .
18 ـ سيماي فرزانگان ، رضا مختاري ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميه قم ، 1380.
19 ـ برداشتهايي از سيره ي امام خميني ، ج 1 ، ص 55 ؛ موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1380 .
20 ـ سرگذشت هاي ويژه از زندگي امام خميني ، ج 5 ، ص 162 ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1381 .
21 ـ ويژگي هايي از زندگي امام خميني ، ص 127 ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1381 .
22 ـ کلمات قصار امام خميني ، ص 66 ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1382 .
23 ـ همان منبع.
24 ـ نهج البلاغه ، خطبه ي 200 ، محمد دشتي ، نشر مشرقين ، 1380 .
25 ـ وصيت نامه ي سياسي الهي امام ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1383 .
26 ـ پا به پاي آفتاب ج 3 ، امير رضا ستوده ، نشر پنجره ، 1382 .
27 ـ وصيت نامه ي سياسي الهي امام ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ،1383
28 ـ صحيفه ي نور ، ج 10 ، امام خميني ، موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1384 .
29 ـ چهل حديث ، ص 41 ، امام خميني ، موسسه ي تنظيم و نشر آثار امام خميني ، 1376 .
صفحات: 1· 2