ای قطره های باران....
02 فروردین 1394 توسط خادم الشهداء
ای قطره های باران !
با جویها بگویید……
کآن رهرو غم آلود ،
زین رهگذر کجا رفت…..
ای جویهای آرام !
از رودها بپرسید ،
زین راه راز پیوند ،
آن همسفر چرا رفت ؟
ای رودهای سرکش، کآ شفته و سبک پوی،
آغوش میگشا یید ، دریای بیکران را….
آنجا که بینهایت ، در بیکران غنوده است….
از موجها بجویید آن راز جاودان را….
ای قطره های باران،
ای جویبار آرام!
ای رودهای سرکش!
وی بحر بیکرانه!
سرگشته و ملولم ، در دشت خاطر خویش
آیا شما ندارید زان بی نشان نشانه ؟
زان بی نشان نشانه؟!
شاعر:پرتوکرمانشاهی