بانوي قريش عاشق پيامبر شد
بانوی قریشی حصار غرورش را شکست و جایگاه و شوکت دنیایی را به خوشبختی ابدی، به آسانی فروخت. تصمیم گرفت که در نخستین مواجهه، دغدغه ازدواجش با پیامبر صلي الله عليه و آله را مطرح کند.
روز سرنوشت ساز زندگی خدیجه سلام الله عليها فرا رسید. پس از سفر تجاری که پیامبر صلي الله عليه و آله سرپرستی آن را به عهده داشتند و برای حضرت خدیجه سلام الله عليها انجام دادند، فرصت ملاقات فراهم شد. خدیجه با حفظ حیا مقابل پیامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: «ای عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و عظمت و عزتی که در میان قوم خود داری و امانت و حسن خلقت که شهره همه اهل مکه است، مایلم که با تو ازدواج کنم.»
پیامبر صلي الله عليه و آله در پاسخ گفت که این موضوع را با نزدیکان و بزرگانش در میان میگذارد.
با موافقت عموی پیامبر مجلس خواستگاری برگزار شد. در مجلس خواستگاری، ابوطالب عموی پیامبر به بیان ویژگیهای پیامبر صلي الله عليه و آله پرداخت. نقاط مشترک و هم کفوی خدیجه سلام الله عليها و پیامبر صلي الله عليه و آله موجب ازدواج این دو شد.
گوشه ای از فضایل حضرت خدیجه سلام الله عليها
از احادیث مشهور میان شیعه و اهل سنت این حدیث است که پیغمبرصلي الله عليه و آله فرمود: از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند و از میان زنان فقط 4 زن به کمال رسیدند: آسیه دختر مزاحم، زن فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد. و در حدیث دیگری فرمودند: خدای عز و جل از زنان عالم چهار زن را برگزید:مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
و در تفسیر عیاشی از امام باقر عليه السلام از رسول خداصلي الله عليه و آله روایت شده که فرمودند: در شب معراج چون بازگشتم از جبرئیل پرسیدم:ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟ گفت: حاجت من آن است که خدیجه را از طرف خدای تعالی و از جانب من سلام برسانی. و در کشف الغمة از علی عليه السلام روایت کرده که روزی رسول خداصلي الله عليه و آله در پیش زنان خود بود و در این هنگام نام خدیجه برده شد آن حضرت گریست، عایشه گفت: این چه گریه است که برای پیرزنی از بنی اسد می کنی؟ حضرت با ناراحتی فرمودند:او هنگامی مرا تصدیق کرد که شما تکذیبم کردید، و به من ایمان آورد وقتی که شما به من کافر بودید و برای من فرزند زایید که شما عقیم ماندید. عایشه گوید: از آن پس هرگاه می خواستم به نزد رسول خداصلي الله عليه و آله تقرب جویم به وسیله نام خدیجه تقرب می جستم.
و ابن هشام در کتاب سیره از عبد الله بن جعفر بن ابیطالب روایت کرده که رسول خداصلي الله عليه و آله فرمود: من مأمور شدم تا خدیجه را به خانه ای از در و لؤلؤ در بهشت بشارت دهم.