بانوی خردمند
16 اسفند 1392 توسط خادم الشهداء
خردمند بانوى بنى هاشم
نويسنده: آیت الله سید رضا صدر
وقتى كه زينب به سنّ ازدواج رسيد، على براى او كسى را كه در شرافت خانوادگى شايستگى همسرى او را داشت برگزيد، خواستگاران فراوانى از جوانان محترم و ثروتمند بنى هاشم و قريش براى زينب مى آمدند، ولى براى نوگل خاندان پيغمبر و بانوى خردمند بنى هاشم، عبدالله بن جعفر از همه شايسته تر بود.پدر عبدالله، جعفربن ابى طالب است كه ذوالجناحين (داراى دو بال) و اَبوالمساكين (پدر بينوايان) لقب يافت. جعفر، برادرِ تنىِ على و محبوب پيغمبر بود، ابوهريره در باره جعفر مى گويد:
پس از رسول خدا(ص)، بهتر از جعفربن ابى طالب كسى نبود.
جعفر هنگام ستمگرى و سختگيرى قريش، براى حفظ دينش به حبشه هجرت كرد، و وقتى كه از حبشه با عده اى از مسلمانان به مدينه بازگشت، رسيدنِ او به مدينه با فتح خيبر مصادف شد، رسول خدا، جعفر را در بغل گرفت و ببوسيد و چنين گفت:
«نمى دانم از آمدن جعفر دل شادترم و يا از فتح خيبر».
و نيز از رسول خدا شنيده شد كه مى فرمود:
«مردم از ريشه هاى گوناگون هستند، و من و جعفر از يك ريشه هستيم».
جعفر با سپاهى كه در سال هشتم هجرت به سوى روم مى رفت، عازم جهاد با روميان شد.
رسول خدا چنين قرار داده بود كه فرماندهى سپاه با زيدبن حارثه (1) باشد و اگر او كشته شود فرماندهى با جعفربن ابى طالب خواهد بود.(2)
سپاهيان اسلام رفتند، تا به حدود بَلْقاء رسيدند، در آن جا با سپاهيان هِرْقِل روبه رو شدند.
مسلمانان در دهكده موته جاى گرفتند و جنگ خونينى در گرفت و زيد در حالى كه پرچم رسول خدا را در دست داشت و جنگ مى كرد، روميان او را با نيزه هاى خودشان قطعه قطعه كردند.
جعفر، پرچم را به دست گرفت و به نبرد پرداخت. تااين كه دست راستش از تن جدا شد. جعفر علم را به دست چپ گرفت و به نبرد ادامه داد، دست چپش هم جدا شد. علم را در بغل گرفت و آن قدر پاى دارى كرد تا كشته شد. جعفر نخستين فرزند ابوطالب است كه در راه اسلام كشته شده.
مادر عبدالله بن جعفر، اَسْماء دخت عُمَيْس است، وى خواهر ميمونه اُمّ المؤمنين و سَلْمى همسر حمزة بن عبدالمطّلب و لُبابه همسر عباس ابن عبدالمطّلب است.(3)
جعفر با اسماء ازدواج كرد و او مادر همه فرزندان جعفر است. اسماء پس از شهادت جعفر به همسرى ابوبكر درآمد و براى او محمدبن ابى بكررا آورد و پس از مرگ ابوبكر، على بن ابى طالب او را گرفت، اسماء براى على، يحيى و محمد اصغر را آورد.
واقدى در تاريخش مى گويد كه عون و يحيى را بياورد.
شوهر زينب، عبدالله بن جعفر، در حبشه متولد شد، عبدالله، نخستين نوزاد است از مسلمانان مهاجر به حبشه كه در آن ديار به دنيا آمده است.
ابن حجر در اصابه(4) نقل مى كند كه رسول خدا فرمود:
پس از رسول خدا(ص)، بهتر از جعفربن ابى طالب كسى نبود.
جعفر هنگام ستمگرى و سختگيرى قريش، براى حفظ دينش به حبشه هجرت كرد، و وقتى كه از حبشه با عده اى از مسلمانان به مدينه بازگشت، رسيدنِ او به مدينه با فتح خيبر مصادف شد، رسول خدا، جعفر را در بغل گرفت و ببوسيد و چنين گفت:
«نمى دانم از آمدن جعفر دل شادترم و يا از فتح خيبر».
و نيز از رسول خدا شنيده شد كه مى فرمود:
«مردم از ريشه هاى گوناگون هستند، و من و جعفر از يك ريشه هستيم».
جعفر با سپاهى كه در سال هشتم هجرت به سوى روم مى رفت، عازم جهاد با روميان شد.
رسول خدا چنين قرار داده بود كه فرماندهى سپاه با زيدبن حارثه (1) باشد و اگر او كشته شود فرماندهى با جعفربن ابى طالب خواهد بود.(2)
سپاهيان اسلام رفتند، تا به حدود بَلْقاء رسيدند، در آن جا با سپاهيان هِرْقِل روبه رو شدند.
مسلمانان در دهكده موته جاى گرفتند و جنگ خونينى در گرفت و زيد در حالى كه پرچم رسول خدا را در دست داشت و جنگ مى كرد، روميان او را با نيزه هاى خودشان قطعه قطعه كردند.
جعفر، پرچم را به دست گرفت و به نبرد پرداخت. تااين كه دست راستش از تن جدا شد. جعفر علم را به دست چپ گرفت و به نبرد ادامه داد، دست چپش هم جدا شد. علم را در بغل گرفت و آن قدر پاى دارى كرد تا كشته شد. جعفر نخستين فرزند ابوطالب است كه در راه اسلام كشته شده.
مادر عبدالله بن جعفر، اَسْماء دخت عُمَيْس است، وى خواهر ميمونه اُمّ المؤمنين و سَلْمى همسر حمزة بن عبدالمطّلب و لُبابه همسر عباس ابن عبدالمطّلب است.(3)
جعفر با اسماء ازدواج كرد و او مادر همه فرزندان جعفر است. اسماء پس از شهادت جعفر به همسرى ابوبكر درآمد و براى او محمدبن ابى بكررا آورد و پس از مرگ ابوبكر، على بن ابى طالب او را گرفت، اسماء براى على، يحيى و محمد اصغر را آورد.
واقدى در تاريخش مى گويد كه عون و يحيى را بياورد.
شوهر زينب، عبدالله بن جعفر، در حبشه متولد شد، عبدالله، نخستين نوزاد است از مسلمانان مهاجر به حبشه كه در آن ديار به دنيا آمده است.
ابن حجر در اصابه(4) نقل مى كند كه رسول خدا فرمود:
صفحات: 1· 2