برای شش گوشه
برای آنکه بیایی به جاده می نگرم
برای تو چقدر حرف دارد این جگرم
هنوز هفته به هفته پَرَم زمین گیر است
هنوز بال ندارم به آسمان بپرم
کویر خشکم و چشم انتظار بارانم
هنوز نیمه ی کارم ، هنوز بی ثمرم
دوباره کیسه ی خالی برایت آوردم
هنوز شکر خدا من گدای پشت درم
چقدر جمعه گذشت و چقدر مادرِ من
نیامدی چقدر پیر تر شده پدرم
بدون تو چقدر درد بی دوا دارم
بدون تو چه بلاها که آمده به سرم
همیشه دست نوازش تو می کشی به سرم
همیشه خوبی و من هم همیشه دردسرم
مگر خودِ تو نگفتی مواظبم هستی
برس به داد دلم در گناه غوطه ورم
خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم
خودت مراقب من باش بی تو در خطرم
مگر دعای خودت کار را درست کند
که من قنوت بگیرم دعای بی اثرم
دلم خوش است به این روضه ها و هیئت ها
به این بهانه مگر ره به کوی تو ببرم
برای کرببلا ، برای شش گوشه
میان روضه دلم تنگ شد برای حرم