برای فردا
06 تیر 1394 توسط خادم الشهداء
قنوتی که مدتها، با یک دست خوانده میشد….
در ظهرگاه ششمین روز از تیرماه 1360، پس از اقامه نماز جماعت، امام جمعه تهران در حال سخنرانی و پاسخگویی به پرسشهای حاضران در مسجد ابوذر تهران بود که طنین انفجاری، صدایش را خاموش ساخت! او تا مرز شهادت پیش رفت. اما تقدیر الهی، ماجرا را به گونه ای دیگر رقم زد.
برای فردا
فردای همان روز بود که من تا سر حد مرگ رفتم و فضل خدا به برکت دعای شما مردم من را برگزداند و من از همان لحظه احساس کردم که خدا از من توقع انجام خدمت بزرگی را دارد و خودم را آماده کردم. آن روز البته حدس نمی زدم که این خدمت چیست، اما یقین داشتم که بادی آماده ی برداشتن بارهای سنگینی برای او و برای این انقلاب و در خدمت شما مردم باشم.
امــــام خامنــــه ای مــــد ظله العالی