تجمل گرایی در زندگی مسلمانان ایرانی (2)
1- فقر فکری و فرهنگی:
وقتی زاویه نگاهم به زندگی صرفا ًدر مصرف کردن باشد و بی تفاوت نسبت به نتایج و پیامد های آن، نتیجه این خواهد شد که هیچگاه خرید کردن، خوردن و پوشیدن مرا آرام نخواهد کرد. درست است که بشر در 50 سال گذشته به اندازه کلّ تاریخ بشر مصرف کرده است، ولی کماکان این شتاب در تجمّل گرائی ریشه در جهالت او دارد. زمین و آسمان طبق آیه 22 سوره مبارکه بقره «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّکُم» برای انسان آفریده شده است و انسان برای خدا. از طرفی طبق آیه هفتم سوره مبارکه کهف خداوند هر جه در زمین است را زینت برای خود زمین! قرار داده است: «همانا ما آنچه راکه بر زمین است، زینتی برای آن قراردادیم» إِنَّاجَعَلْنَامَاعَلیَ الْأَرْضِ زِینَةً لها. ولی باز داستان نفهمی و جهالت ما در مواجهه با اشیاءکار دستمان دادو دل بستیم و به تجمّل گرائی روی آوردیم. اگر کمی تا قسمتی از اندیشه ناب دینی برخوردار باشیم هرگز تبلیغات ما را نمیبلعد و استفاده از کالاهای لوکس را معیار و ملاک شخصیت قرار نمیدهیم. چرا که خوب میدانیم میزان تقوا و رضایت خداوند است. درست است که جهان امروز هویت ما را با مصرف، گره زده است ولی یادمان باشد نگاه غرب به انسان، در حیوان اقتصادی و مصرف گرا خلاصه میشد نه آنچه ما در بخش اوّل مطرح کردیم.
2- عقده های روانی:
وقتی به داشته های خود راضی نبوده و در صدد ریخت و پاش و اسراف و تبذیر باشیم، وقتی طاقت دیدن مخارج ابلهانه دوستم را نداشته و برای کم نیاوردن پیش دیگران دست به تجمل گرائی میزنم…همه اینها یعنی من بیماری هستم که از بیماری خود لذّت میبرم. لطفا کسی به فکر درمان من نباشد! چه لذتی دارد چشم و هم چشمیهایی که مرا به غلیان انداخته و خواب از سرم ربوده است و مرا کفری میکند.
3- تکاثر طلبی:
وقتی بین دو قبیله بر سر برتری یکدیگر نزاع در گرفت، تصمیم گرفتند نفرات خود را شمارش کنندکه کدام یک بیشترند؛ و وقتی در نفرات مساوی بودند رفتند به قبرستان! برای شمارش قبرها! این کار احمقانه از عرب آن روز بعید نبود (12) .ولی جای تعجب اینجاست که ما نیز منش و خوی عرب جاهلی را کنار نگذاشتهایم، یا سراغ مدرک میرویم به جای درک، یا سراغ تعداد ماشینهای در پارکینگ! یا به موقعیت جغرافیایی خود در شهر فخر میفروشیم! یا برچسب «شهرستانی بودن» را برای تحقیر دیگران زیر زبان مخفی کردهایم برای لحظه مبادا! . فزون طلبی، تجمّل گرائی و فخر فروشی انسان را به کارهای بیهوده میکشاند تا جائی که حاضری بهترین لحظات خود را برای کم اهمیتترین مسائل و موارد، هزینه کنی با این هدف که «میخواهم بخرم، چون هستم» (13)
4- حسادت:
وقتی از ته دل آرزوی زوال نعمت دیگری را داریم درحالی که آن نعمت به صلاح اوست، این میشود حسادت. بدترین، خبیثترین و دشوارترین رذیله نفسانی حسد است (14).
از وقتی فهمیدم دوستم کمی از نظر اقتصادی سرو سامان گرفته، چنان آشوبی در من به پا شده است که هر لحظه آرزوی مرگ او را دارم. ولی من نیز بیکار ننشستم. همین دیروز بود که فرشها را عوض کردم و قرار است برای هفته آینده نیزسرویس بشقابها هم عوض شود.
فصل سوم - نتایج تجمل گرائی
1- تباه شدن دین:
دیروز به بهانه نداشتن، قناعت میکردیم ولی امروز به بهانه ما قضی، در صدد جبران برآمدهایم. تجمّل گرائی روان را پریشان میکند و عقل را مضطرب. عقل همان نعمتی بود که با آن به شناخت دین میپرداختیم ولی امروز به خاطر گرایش به امور زائد و مخارج مفسده، عقل، این نعمت الهی را نیز به تباهی کشانیدیم. مَثَل دنیاو میل به دنیا، مَثَل ماری است که انسان دیندار ِعاقل فقط به دید مکانی موقت و محدود، به آن نگاه میکند که هر لحظه باید برگردد، فقط همین. ولی وقتی زهر آن مار در قلب انسان جا خوش گرد، سنت الهی در این مواقع اجرا خواهد شد. ایشان به حال خود رها شده و بهتر میتوانند به انکار نبوت و معاد پردازند! (15)
2- بحران اقتصادی:
تجمل گرائی کلمه است که در ظاهر زیبائی خاصی را به دنبال دارد ولی حقیقتا تباه شدن نعمتها از نتایج آن است. اینجاست که چیزی برای نیازمندان از سر ریز در آمد ِجامعه باقی نمیماند تا برای ایشان هزینه شود. میتوانی به گوئی به دَرَک! که چیزی باقی نمیماند، «مصرف میکنم، چون هستم».و وقتی بحران اقتصادی قوّت گرفت، فقر برخی را به کفر میکشاند و فرصتهای شغلی را نابود می کندو آینده کشور را مبهم نشان می دهدو وابستگیمان را به بیگانه شدت میبخشد. باز هم میگوئی به دَرَک!؟
3- بی هویتی:
وقتی تیر آخر، هویت و چیستی مرا نشانه رفت، آرام کردن وجدانم برای استفاده از کالاهای لوکس که هیچ دلیلی برای استفاده از آنها نیست، راحتتر خواهد بود. وقتی برای شنیدن ندای فطرت اقدامی نکردیم، باید منتظر شنیدن صدای هوای نفسی باشیم که مدتهاست بر فطرت ناب تسلط پیدا کرده است: من برای تجمّل گرائی و مصرف کردن به دنیا آمدهام. زندگی میکنم تا مصرف کنم. از وقتی اسیر تبلیغات شدهام، دیگران برایم تصمیم میگیرندکه چه بپوشم، چه چیزی بخورم. خلاصه اولویتهای زندگیام عوض شده، اصلا ً بازی عوض شده است.
همه اینها از اثرات سوء گرایش به تجملات است. از توضیح ِتحریک شهوات، خیالبافی، در رویا زندگی کردن، بی عاطفه بودن وعدم ترقّی افراد جامعه به عنوان نتایج دیگر تجمل گرائی گذشتم.
فصل چهارم: 10 مصداق تجمّل گرائی
1-وقتی از صبح زود تا آخر شب باید به دنبال آب و نان بدوی، در حالی که مخارج اصلی روی زمین مانده، خرید نوت بوکی که با نیّت پُز دادن خریده شود، قطعا تجمّل گرائی است.
2-مدتهاست به دنبال ضامن برای گرفتن وام 20 درصد بودی، تا مدل ماشینت را به اندازهی 2 سال ارتقاء دهی، درحالی که نیازت با همان وسیله نقلیه رفع میشد. چرا تجمل گرائی؟
3-نزدیک عید به کوری چشم زن داداشمو اینا! رنگ مبلمان خانه رااز قهوه ای به زرشکی ارتقا دادیم. آفرین! 2 امتیاز میریم مورد بعد!
4-تلویزیون معمولی برای زوجی که تازه زندگی خود را آغاز کردهاند با مخارج سنگین امروزی، جوابگوی بستن دهان مبارک عمه و خاله نیست. ما برای به قرض افتادن به ازدواج روی آوردیم. کجائی تلویزیون 40 اینچ ِهفت میلیونی!
5-چهار رقم غذا به همراه گوشت آهو برای داماد کارگری که فقط آهوها را در راز بقا میدیده تجمل گرائی است.
6-آرایش سنگین عروس و استفاده از امکاناتی که هیچ نیازی به آنها حس نمیشود؛ وقتی که میتوان با هزینه بسیار کم آنرا ختم به خیر کرد.
7-این مورد را آهسته بخوانید…بسیاری از عملهایی که برروی اندامی مثل بینی انجام میگیرد با چه هدفی است؟
8-قرار است پدر فردا از سفر حج تشریف بیاورند. حج سفری است برای گرایش به قناعت در بعد اجتماعی و تمرکز به هدف خلقت در بعد فردی. ولی سَفر مصادف است با پهن کردن سُفره هائی که پُر است از وسایل غیر ضروری. پدر جان حَجُّکم مَقبُول!
9-لطفا جهیزیه های بلا استفاده را که سالی 1 بار هم حتی گرد گیری نمیشوند، به این لیست اضافه نمائید.
10-قابل توجه آقایان؛ مصرف لوازم آرایشی با کدام دلیل و مبنا؟
فصل پنجم - همان باش که هستی (راه حل)
1- تفکّر:
یکی از بهترین راه های رهائی از تجمل گرائی، اندکی تفکر است. تفکر در اینکه خدای سبحان او را برای حرص، اسراف و تجمّل آفریده است یا برای بندگی؟ زیادتر از قدر ضرورت چه فایده خواهد داشت؟ دیگرانی که صاحب ثروت بوده و به اسراف و تجمل گرایش پیدا کردهاند عاقبتشان چه شد؟ مگر میشود با ظاهری مسلمانی، قارونی اندیشید؟ عزیزترین مخلوقات عالم و انبیاءو اولیائی که بشریت برای همیشه به آنها افتخار میکنند چگونه زیستهاند؟
در تجمّل غوطه ور شدند یا راه انصاف و اعتدال را در پیش گرفتند؟ سالهای قبل نبوده ام و سالهای دیگر نیز معلوم نیست که در این دنیا مشغول نفس کشیدن باشم. این فرجه محدود را باید صرف امور کودکانه کنم یا داستان چیز دیگری است؟ اندک شعور و فکری کفایت میکند برای فهم سراب بودن این موضوع!. افرادی که افراط در أکل و شرب و جماع و وقاع (غیبت) دارند از افق انسانیت خارج میشوند. سؤال:هدف خلقت عبد شدن بود یا رذل شدن؟ جواب به این سؤال در کجای زندگی ما یافت میشود؟
2- قناعت:
انسانها دو دستهاند؛ یا پولدارند یا ثروتمند. آری درست خواندید چه بسیارانسان های فقیری که ثروتمندندو چه بسیار انسانهای پولداری که فقیرانه زندگی میکنند. این موضوع چندان ارتباط مستقیمی به حساب بانکی ندارد. کسانی که با وجود داشتن یک زندگی کاملا ًمعمولی احساس ثروتمندی میکنند، آنها در واقع از ملکه ای برخوردارند به نام «قناعت». قناعت نه به معنای خساست و تنگ دستی است و نه به معنای ژنده پوشی!.قناعت به معنای صحیح آن حالتی نفسانی است که موجب میشود آدمی به قدر حاجت و ضرورت إکتفا کندو تعدّی نکندواین یعنی آغاز یک زندگی خوش توأم با آسودگی خاطر و نظم در زندگی (روایات باب قناعت کتاب میزان الحکمة را مطالعه بفرمایید) یادتان هست در آغاز سخن گفتیم حقیقت حیات با سبک زندگی او رابطه ای تام دارد؟ حالا وقت آن رسیده است که بگوئیم حقیقت «حَیاةًطَیِّبَةً» (نحل 97) به فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، قناعت و رضایت به آنچه خداوند فرمودهاند، میباشد (16).شعر زیر را ملااحمد نراقی در ضمن راه معالجه صفت حرص بیان فرمودهاند:
قناعت توانگر کند مرد را خبرکن حریص جهانگرد را
قناعت کن ای نفس بر اندکی که سلطان و درویش بینی یکی
چو سیراب خواهی شدن زآب جوی چرا ریزی از بهر برف آبروی
سؤالی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که، راه تحصیل قناعت چیست؟ جواب: وقتی در زندگی میانه روی داشته باشیم و ظرف زندگی را با مبنای تقوا بسنجیم در اینصورت با توجه و تمرکز به فقرا و مبارزه با مد پرستی، میوه قناعت خود را به ما ارزانی خواهد داشت (17).برای شرکت در امتحان قناعت نیازی به پرداخت هزینه نیست. باید قناعت را امتحان کنیم.
2- تغییر الگوی زندگی:
ما وقتی دست به تجمل گرائی میزنیم که، در پس ذهنمان شخص خاص یا گروهی را الگو قرار داده باشیم و با تبعیت بی چون و چرا از او زندگی خود را با او بسنجیم. این موضوع در مورد افرادی که اسلام را به عنوان مبنا و میزان در زندگی انتخاب کردهاند کمی شرم آور است. علت آن مثل روز روشن است. ما از وجود اُسوه ای برخورداریم، که جامع صفات عالی انسانی است. ما از وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان انسانی که تمام شئونات ایشان قابل الگو گرفتن است برخورداریم، ولی متاسفانه در بین کشورهای جهان در صدر مصرف کنندگان کالاهای لوکس قرار داریم. به نظر میرسد چندان سنخیتی مشاهده نمیشود (18).
نتیجه:
غرب، خواب خوشی برای بشر ندیده است. آنها تا افکار پریشان خود را تمام و کمال در روان ما القاء نکنند دست بردار نیستند. دروغهای بزرگی که از محصولاتشان در رسانهها تبلیغ میشود حداقل فایدهاش این است که عده ای آنرا باور میکنند. آنها در ترویج اندیشه های باطل خود به هیچ کس رحم نمیکنند. آنها حتی برای تغییر لباسهای زیر! ما نیز برنامه دارند، چه برسد به اندیشه های کلان فرهنگی و اقتصادی. آنها در ترویج اندیشه های باطل خود به هب با این عمل، رسانهها ذائقه مردم را تغییر دادهاند و ما هنوز در آخر داستانهایمان می گوئیم… «کلاغه به خونش نرسید» در حالی که آنها کلاغها را هم به جای کبوتر فروختند. اگر تغییرِ رویّه ندهیم ما نیز به خود فروشی دچار خواهیم شد. اگر روش زندگی را عوض نکنیم، آیندگان مارا لعن و نفرین خواهند کرد، چرا که با این سرعت در مصرف چیزی از طبیعت برای ایشان باقی نمیماند، که بخواهند استفاده کنند. اسراف و تجمّل در اموال و اقتصاد یعنی، مصرف کردن بدون آنکه اثر و فایده ای مترتّب شود و این نقطه شروع وابستگی یک ملّت است. این موضوع را میتوان از خَلال دندان فهمید که از چین وارد میشود. باید به خود بیائیم. باید برای نجات به اعتدال پناه برد و تغییر قبله دهیم. تا وقتی جهت فکری ما، شرکتهای خارجی باشند لحظه به لحظه توهّم رفاه به ما تلقین میشود فقط همین! هرچه بیشتر به سمت ایشان کشیده شویم، زودتر طعم فقر فرهنگی را میچشیم. ما مثل برخی ملل، پیشینه و تمدنمان از زیر بوته به عمل نیامده است؛ نه چهل تکه است نه بی ریشه! جهان امروزی فضای مناسبی برای زندگی نیست. پیشرفتهای ظاهری صورت گرفته ولی بی عدالتی، فقر، خیانتها، تبعیض و خلأ های معنوی روز به روز در حال افزایش است. آبادانی و رفاه و اداره سالم جهان امروزی امری مطلوب و ضروری است اما فرق است که آدمی در ساحت قرُب به حق، دست به اصلاح بزند یا دربعُداز حق؟ (19) به نظر میرسد، باید شعار «انقلاب اسلامی» را عوض کنیم، در گام نخست ما به تغییر در شور و شعور نیازمندیم. شعار پیشنهادی «انقلاب در مسلمانی» است چرا که ما به خوبی میدانیم، هرعیب که هست از مسلمانی ماست! انقلاب در مسلمانی فقط در گرو تغییر در اندیشه نیست بلکه هم توجه به ظاهر ملاک است هم باطن! هم دفع اندیشه تجمل گرایی، هم جذب اندیشه های وحیانی. هم توجه به طهارت ظاهری و هم راهکار های رسیدن به طهارت نفسانی! و این تازه آغازه راه است. در انتهای مطلب باید گفت نخستین نیروی محرّک درتغییر سبک زندگی معرفت النفس است، وگرایش به تجمّل به خاطر افراط در معرفت الحشو! این نکته را باید همان اول میگفتم که کار به اینجا کشیده نشود.
پینوشتها:
1 راه زندگی وروش خودتان را همانند دشمنان من قرار ندهید زیرا اگر راه و رسمتان مانند دشمنان من باشد، همانگونه که آنان دشمنان من هستند شما نیز دشمنان من محسوب میشوید. فرهنگ سخنان پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلّم. محمد دشتی. ص 441 حدیث 623
2 المنجد ذیل واژه حیّ.
3 و 4 تفسیر انسان به انسان آیت الله جوادی آملی حفظه الله بخش دوم ص 192 وحیات حقیقی انسان درقرآن بخش اول ص 15 گرفته شده که با تغییرات و تصرفاتی همراه بوده است.
5 کتاب پاسخ به پرسشها و شبهات (4) پیرامون دین معرفت دینی پژوهشکده تحقیقات اسلامی. بخش اول، فصل دوم ص 23.با تصرف.
6 برای توضیح بیشتربه کتاب نسبت دین و دنیا فصل چهارم ص 143 مراجعه فرمایید.
7 عرفان و تصوف. محمدرضا کاشفی. نشر معارف. بخش چهارم، ص 219
8 سیمای فرزانگان با تصرف ص 359 وتربیت اخلاقی ج 3 ص 5
9 داستان راستان ج 1 استاد مطهری، ص 43 مسلمان و کتابی
10 برای توضیح بیشتر به دعای شریف افتتاح، مناجات شعبانیه و کتاب مهر استاد، زندگی نامه آیت الله جوادی آملی، ص 253 و فرهنگ أبجدی عربی-فارسی ص 395 ذیل واژه دَلَّ مراجعه شود.
11 فرهنگ أبجدی عربی-فارسی، ص: 15 و لسان العرب ج 11 ص 128 ذیل واژه تجمل
12 خطبه 222، در برانگیختن مردم از دنیا، ص 254
13 تفسیر نورج 12، ص 577 سوره تکاثر.
14 معراج السعادة. ملا مهدی نراقی رحمة الله علیه. باب حسد.
15 برای توضیح بیشتر در این مورد رجوع شود به کتاب الحیاة آقای محمد رضا حکیمی ج 4، فصل 17، ص 77
16 نهج الفصاحة حدیث 2796
17 بهشت اخلاق، مهدی نیلی پور، ج 2 ص 424 با تصرف.
18 پیشنهاد میشود برای شناخت بیشترسبک زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در حالات مختلف به کتاب شریف سنن النبی علامه طباطبائی مراجعه نمائید.
19 توسعه، شهریار زرشناس، ص 18 با تصرف.
فهرست منابع
1 قرآن
2 ترجمه نهج البلاغه، فقیهی، علی اصغر، انتشارات بضعه الرسول، چاپ اول پائیز 1385
3 مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، مصحح محمد حسین سجادی، انتشارات ثامن الائمه چاپ دوازدهم 1386
4 معراج السعاده، ملا احمد نراقی، تهران، انتشارات امیران، بهار 1390
5 ابراهیم زاده آملی، عبدالله، پاسخ به پرسشها و شبهات، چاپ اوّل، انتشارات امیران،1389
6 جوادی آملی، عبدالله، حیات حقیقی انسان در قرآن، چاپ چهارم، انتشارات اسراء 1387
7 جوادی آملی، عبدالله، مهراستاد، چاپ چهارم، انتشارات اسراء 1387
8 جوادی آملی، عبدالله، نسبت دین و دنیا، چاپ پنجم، انتشارات اسراء 1387
9 جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، چاپ پنجم، انتشارات اسراء 1387
10 جوادی آملی، عبدالله، تفسیر انسان به انسان، چاپ چهارم، انتشارات اسراء 1387
11 حکیمی، محمدرضا، الحیاة، احمد آرام، چاپ هفتم، انتشارات دلیل ما،1385
12 رضوانفر، احمد، فرهنگ اخلاقی معصومین علیه السلام، چاپ اول، انتشارات مرکز پژوهشهای صدا وسیما، 1387
13 زرشناس، شهریار، توسعه، چاپ سوم، انتشارات اسوه،1389
14 دشتی، محمد، فرهنگ سخنان پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم، اتشارات امیرالمومنین علیه السلام،1388
15 صالحی، هاشم، نهج الفصاحه، ابراهیم احمدیان، چاپ اول، انتشارات بقیع،1385
16 کاشفی، محمدرضا، عرفان و تصوف، چاپ سوم، دفتر نشر معارف،1385
17 قرائتی، محسن، تفسیر نورج 12، چاپ چهارم، انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی،1386
18 مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، چاپ بیست و دوم، انتشارات بوستان کتاب،1391
19 معطوف، لویس، المنجد، احمدسیاح، چاپ ششم، چاپخانه منفرد،1385
20 مطهری، مرتضی، داستان راستان ج 1، چاپ شصتم، انتشارات صدرا،1389
21 داوودی، محمد، تربیت اخلاقی، چاپ سوم، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، پائیز 1389
صفحات: 1· 2