خار در چشم نفاق
خار در چشم نفاق
نویسنده : سمیه عبدیائی
در کمین صیاد
در سرزمین ایران، مردی میزیست که او را «صیاد» مینامیدند؛ نام و نشانی که شایسته فردی بود که با خوبیها و کمالاتش، دلها را صید میکرد. صیاد، ساده و صمیمی، ولی الگوی عزت و جوانمردی بود. هنوز او را به خوبی نشناخته و جایگاه بلندش را درک نکرده بودیم که باخبر شدیم منافق درماندهای خود را در لباس رفتگر شهرداری پنهان میکند و صبح 21 فروردین، در کمین صیاد مینشیند تا هنگام خروج امیر دلها از خانه، خون همیشه جوشان او را مقابل چشم فرزندش بر زمین بریزد.
سفر
سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، سال 1323 چشم به جهان گشود. شهرستان درگز در شمال خراسان زادگاه اوست. پدرش فردی نظامی بود که خانواده خود را با توجه به روحیات مذهبیاش سرپرستی میکرد. علی به دلیل وضعیت شغلی پدر به شهرهای مختلف سفر میکرد و دوران کودکی و نوجوانیاش را همراه خانواده در مشهد مقدس و شهرهای دیگری از جمله گرگان، آمل، شاهرود، گنبد و تهران پشت سرگذاشت.
تحصیلات
صفحات: 1· 2