دکترین مهدویت
3.راهکار سوم برای شفاف ساختن مسائل متفاوت پیرامون شخصیت و حکومت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشتن دایرة المعارف، دانشنامه، پایان نامه و رساله ی تحصیلی، ایجاد سایت های قوی، انتشار مجله های تخصصی، فیلم سازی، و آثار ادبی و هنری است؛ دکترین مهدویت سزاوار آن است که در قالب رمان، فیلم، نمایشنامه، و آثار هنری، در سطح جهانی ترویج شود. امروزه شاید غربی ها توانسته باشند پیرامون تجربه های عرفانی بعضی از قدیسان خود فیلم بسازند و آن را ترویج کنند، اما ما هنوز نتوانسته ایم درباره ی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آثار هنری زیبا و ماندگار خلق کنیم.
4.راهکار چهارم برای رشد فرهنگ مهدویت و مفهوم انتظار، بررسی و تبیین روایات و سخنان تاریخی موجود در کتابهای اعتقادی و منابع مهم اسلامی است. عدم ارایه ی درست موضوع مهدویت یکی از عوامل مؤثر در گریز اشخاص از مسئله مهدویت، یا نداشتن باور عمیق به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. وجود پاره ای از سخنان نادرست و بی اساس پیرامون شخصیت آسمانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) موجب شده است که چهره ای غیرواقعی و اسطوره ای از ایشان ترسیم گردد و این گونه پنداشته شود که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شخصیتی افسانه ای است، در حالی که بنا بر اعتقاد ما، ایشان در میان ما زندگی می کنند و نسبت به زندگی ما آگاهی و اشراف دارند. این تصویر نادرست تا حدی بدین خاطر است که ما از احادیث موجود پیرامون امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تحلیلی درست ارایه نکرده ایم؛ گاهی سخنان ما درباره ی شخصیت حضرت، علائم و پیش گوی های مذکور در کتابهای روانی و وضعیت ظهور و حکومت جهانی ایشان، نامعقول و متناقص به نظر می رسد؛ نباید با سخنان پوسیده و نادرست از امام چهره ای خشن و ناسازگار با هندسه ی ذهنی انسان ها ترسیم کرد. چگونه می توان انتظار داشت که انسان معاصر برای ظهور فردی که با زمان، شرایط، و ویژگیهای انسانی او ناهمگون است، دعا کند؟! از اینرو باید کوشش شود که پس از بررسی تطبیقی روایات و دقت نظر در آنها، چهره ای معقول، مهربان و روزآمد از امام عصر ترسیم گردد.
5.راهکار پنجم برای توسعه ی فرهنگ مهدویت، ایجاد کرسی مهدی شناسی در حوزه و دانشگاه می باشد. در تمامی دانشکده های جهان، برای شناخت افکار اندیشمندان بزرگ، کرسی های تدریس وجود دارد و تخصص پاره ای از اساتید، تنها تدریس افکار یک اندیشمند است؛ به عنوان مثال، برخی استادان در زمینه ی تدریس اندیشه های ارسطو، تبحر دارند، برخی درباره ی افکار کانت صاحب نظر هستند، و برخی در مورد هایدگر… و آیا اهمیت ارسطو و هایدگر در تاریخ فرهنگ ما از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیشوایان دین (علیهم السلام) بیشتر است و آیا آنان در فرهنگ سازی و شکل گیری تمدن اثرگذارتر بوده اند؟! به اقرار همه ی دین پژوهان هیچ کس بسان پیامبران و شخصیت های آسمانی در تاریخ فرهنگ و تمدن مؤثر نبوده است. بنابراین لازم است که در دانشگاه (دانشکده های الهیات، جامعه شناسی، ادیان و مذاهب) برای هر یک از امامان (علیهم السلام) از جمله امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کرسی درس امام شناسی و مهدی شناسی گذارده شود و افرادی پرورش یابند که در زمینه بزرگان هدایت و وحی صاحب نظر باشند؛ همچنین لازم است در حوزه های علمیه، همانند بسیاری از مباحث نظری که شاید نسبت به امام شناسی کم اهمیت تر هم باشند، به اجتهاد نظری و بحث های گسترده پیرامون مهدویت پرداخته شود. آیا ارزش مبحث آب قلیل در باب طهارت، بیشتر از امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که در درس خارج مدتها به بحث آب قلیل پرداخته می شود؛ اما درباره امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به بحث و بررسی پرداخته نمی شود؟ حوزه های علمیه موظف هستند که درباره روایات مهدویت، بحث و بررسی کنند و مردم را به غنای فرهنگی پیرامون امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برسانند.
در پایان، این نکته را می افزاییم که انسان پس از رنسانس، که گمان می کرد نیازمند دین نیست، ارتباط خود را با آسمان قطع کرد و همه ی اموری را که گمان می برد با آنها به آرامش می رسد، مانند تکنولوژی و صنعت، علوم تجربی، خردورزی، اقتصاد، فلسفه های جدید، روش شناسی علوم و امثال آنها را تجربه نموده است اما اینک پس از گذشت چند قرن دریافته است که هیچ یک از این امور نمی توانند به او کمک کنند؛ انسان مدرن که از راه طی شده، خسته گردیده، حال سرگشته از تمام آثار و ثمرات رنسانس، به دنبال جزیره های جدید و به دنبال اکسیری است که به او التیام دهد و از خستگی برهاند؛ لذا هر روزی به دنبال فردی و جماعتی می دود، اما آنها را سرابی بیش نمی یابد و با تمام لذت ها و تنوعاتی که دارد بهت زده تر و خسته تر می شود.
بنابراین، ایجاد ارتباط میان انسان معاصر و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که ذخیره ی هدایت خداوند است، بزرگترین خدمتی است که می توان به انسان خسته و سرگشته معاصر نمود. گره زدن مهدویت با انسان معاصر، از اهمیت اعتقادات کلان دین پرده برداری می کند و انسان مدرن را با عرصه ای جدید آشنا می سازد. از این رو سزاوار است که ادیان، متاع ارزشمند خود را به بازار اندیشه ها و دکترین عرضه کنند تا ببینند چگونه متاع آنان در عصر سرگشتگی ها، دلربایی می کند و دیگران را واله و بت های سامری را محو می سازد. بیهوده نیست که ادیان، ظهور منجی را به زمانی وعده داده اند که انسان به ابتذال و طغیان کشیده می شود و سراسر وجود او تشنگی و نیاز می گردد؛ آخرین ذخیره ی ادیان، به اذن خداوند زمانی فرستاده خواهد شد که همه او را بخواهند.
مصلح آخرالزمان متعلق به همه انسان هایی است که سراسر نیاز و تقاضا باشند؛ او اقیانوس عمیق و زلالی است که همه را در خود شست و شو خواهد داد و همه از آب گوارای وجودش سیراب خواهند شد.
(اینچنین باد)
پی نوشت ها :
1.doctrine.
منبع: دکترین مهدویت
صفحات: 1· 2