سحرهای دلتنگی
28 تیر 1392 توسط خادم الشهداء
روزهاست نشسته ام روبروی سفره ی بلند ماه رحمت تو؛و هر شب چای تلخ می نوشم و سحرهای دلتنگی و افطارهای بی تویی را طی میکنم…این روزها دلم یک آسمان امید+ می خواهد…با اینکه می گویند، تلخی ایام هم میگذرد…اما آنچه که من منتظرش هستم، گذر تـــــو، از من است…نه گذر از این ایام تلخ…
+ قل یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لا نقنطوا من رحمة الله إنّ الله یغفرالذنوب جمیعاً إنّه هو الغفور الرحیم؛53/زمربگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همةگناهان را می آمرزد