شهادت حضرت زهرا علیها السلام افسانه نیست (3)
بیشتر بخوانید:فضایل قرآنی فاطمه (سلام الله علیها)
آتش زدن درب خانه
1- عبدالفتاح عبدالمقصود از علمای معاصر اهل تسنن در کتاب الامام علی بن ابی طالب (علیه السلام) میگوید:
«آری چنین گفته شده که عمر بن خطاب در روز سقیفه در حالی که در میان اصحاب و یارانش به طرف خانه فاطمه (علیهاالسلام) حرکت میکرد به این نتیجه رسید که: آتش بهترین وسیله برای حفظ وحدت و آرامش میان مسلمانان است!!» (41)
2- مقاتل بن عطیه حنفی:«هنگامی که ابوبکراز مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت میگرفت عمر و قنفذ و جماعتی ر ا به سوی خانه علی (علیه السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) فرستاد و عمر هیزم فراهم کرد و در خانه را آتش زد» (42)
3- بلاذری:
«ابوبکر برای بیعت گرفتن از علی بدنبال وی فرستاد. پس علی بیعت نکرد. در این هنگام عمر با شعلهای از آتش روانه خانه علی (علیه السلام) شد. فاطمه (علیهاالسلام) در پشت در با او مواجه شد، و گفت:ای پسر خطاب آیا میخواهی خانه ام را آتش بزنی؟ عمر گفت: آری و این کار من از دین پدر تو محکمتر است.» (43)
4- «پس راه خانه علی (علیه السلام) را در پیش گرفتند و به او یورش بردند، درب خانهاش را آتش زدند و او را به زور بیرون کشیدند» (44) همچنین اسناد تاریخی بسیاری نیز از بزرگان شیعه و نیز دیگر فرق شیعه مثل اسماعیلیه وجود دارد که حکایت از آزار و اذیت اهل بیت پیامبر (علیه السلام) و فاجعه آتش زدن در خانه میباشد. به عنوان مثال:قاضی نعمان (45) که اسماعیلی مذهب است در شعر خود به شرح کامل و قایع ناگوار پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میپر دازد و میگوید:
حتی أتوا باب البتول فاطمه
وهحالهم قایه مصارمه
فوقفت عن دونه تغدلهم
فکسر الباب لهم او لهم
فاقتحمواحجا بها فغولت
فضربوها بینهم فأسقطت
«(عمر و همراهانش)آمدند تا به در خانه فاطمهی زهرا (علیهاالسلام) رسیدند، فاطمه (علیهاالسلام) که از آنان بسیار ناراحت بود، پشت در ایستاد تا آنان را باز دارد، اما سر کرده آنان (عمر) در را شکست و مهاجمان وارد خانه فاطمه (علیهاالسلام) شدند. فاطمه (علیهاالسلام) فریاد بر اورد، پس او را چنان زدند که فرزندش حضرت محسن (علیه السلام) را سقط کرد.»
فشار بین درب و دیوار
قلم دیگر نمیتواند جسارت به دختر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را به رشته تحریر در آورد و زبان شرمسار است که بگوید هنگامی که درب منزل آتش گرفت فاطمه (علیهاالسلام) در پشت در بود!
1- مسعودی:
«امیرمؤمنان (علیه السلام) با عدهای از پیروان و شیعیانش در منزلش جمع شده بودند. دراین هنگام عدهای به خانهاش حمله ور شده و به آنجا هجوم آوردند و در خانهاش را به آتش کشیدند و او را به زور از خانه خارج کردند. آنها سیده زنان را در پشت در فشار سختی دادند بطوری که محسن (علیه السلام) را سقط کرد.» (46) عمر فاطمه (علیهاالسلام) را چنان در میان درب فشرد که محسن (علیه السلام) را سقط کرد» (47) روایات و سخنان علمای اهل تسنن پیرامون این موضوع بسیار است که آوردن همه آنها در این مجال، ممکن نیست، لذا در پایان این قسمت به ذکر نام چند تن دیگر اکتفا میکنیم و از آوردن عبارتهایشان که غالباَ مشابه عبارتهای گذشته است خود داری میکنیم (48).
میخ درب
1-«وقتی حضرت فاطمه (علیهاالسلام) پشت در آمد تا عمر و حزبش را برگرداند؛ عمر، فاطمه (علیهاالسلام) را بین در و دیوار به شدت فشار داد تا فرزندش سقط شد و میخ در، به سینه حضرت زهرا (علیهاالسلام) فرورفت» (49)خالی از لطف نیست که بدانید ابن ابل الحدید در (شرح نهج البلاغه) مینویسد: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (علیهاالسلام) رابیش از آن چه که مردم فکر میکردند و بیشتر از آن چه مردان به دخترانشان احترام میگذاشتند، گرامی میداشت؛ تا آن جاکه از مرز محبت پدران نسبت به فرزندان گذشت و نه یک بار بلکه بارها و بارها در مکانها و موقعیتهای گوناگون، و نه فقط در یک جا بلکه در حضور عام و خواص میفر مودند:«فاطمه بضعه منی، یوذ ینی ما یوذیها و یغضبنی ما یغضبها» (50) با توجه به این مطالب میتوان گفت:حضرت زهرا (علیهاالسلام) به این علت پشت در آمدند با استفاده از مقام و منزلت خود، بتواند مردمی راکه پشت در خانه تجمع کردهاند، متفرق سازد و آنها را از انجام آن جنایت زشت و ناپسند باز دارد، و موید این مطلب آن است که عدۀ زیادی از محاجمان با شنیدن صدای آن حضرت برگشتند ولی عمر به همراه عدهای اندک همچنان پشت در خانه ایستاده بودند! همانگونه که در بعضی منابع اهل تسنن آمده است رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و وقایع بعد از خود را برای امیر مؤمنان علی (علیه السلام) بیان فرموده و از ایشان عهد و پیمان گرفتند تا ایشان در برابر آنچه که بعد از وی اتفاق خواهد افتاد، صبر پیشه کند (51). از آن جا که حضرت علی (علیه السلام) بنابر نص صریح، امام معصوم است و بر پایه فرمان الهی و دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام وظیفه میکند و در این مورد به صبر امر شدهاند لذا در امتثال امر خداوند سبحان و فرمان رسولش در ماجرای هجوم به خانهاش صبر پیشه میکند و اگر مهاجمان جرأت چنین جسارتی را پیدا کردهاند به خاطر این بود که فهمیدند حضرت مامور به صبر هستند. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) میخواهد دین اسلام، قوی و راسخ به حیات خویش ادامه دهد، پس همه مجاهدتها و مشقتهایی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدت بیست وسه سال رسالت خویش به جان خریدند، در طو فان اختلافها و در گیریها از بین نرود و این مکتب متعالی و گران بها برای نسلهای آینده بشر حفظ شود؛ از این رو حضرت علی (علیه السلام) در جریان بیعت گر فتن صبر پیشه مینما یند و بارها در سخنانشان به این مهم اشاره میکنند: «به خدا سوگند! اگر ترس ایجاد شکاف و اختلاف در میان مسلمانان نبود، و بیم آن نمیرفت که بار دیگر کفر و بت پرستی به سرزمین اسلام باز گردد و اسلام محو و نابود شود، با آنان به شیوه دیگری رفتار میکردم» (52). شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه مهاجمان غاصبان خلافت قصد داشتند اگر حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در را باز میکرد و از بیعت سر پیچی مینمود، حضرت را با ضرب و شتم به مسجدکوفه میبردند و بعدا با استفاده از نفوذ و قدرتی که دا شتند وقایع را تحریف میکردند و میگفتند: برای عرض تسلیت و احوال پرسی حضرت فاطمهی زهرا (علیهاالسلام) به خانه ایشان رفته بودیم و حضرت علی (علیه السلام) که ابتدا از خلافت انصراف داده و حال پشیمان شده بود با ما از در خشونت وارد شد و ما هم از خویش دفاع کردیم و بنابر مصلحت مسلمانان و حفظ دین اسلام او را وادار به اطاعت کردیم آنگاه تاریخ حق را به آنان میداد و ماجرا به بازی قدرت و سلطنت تبدیل میشد و نسلهای آینده تحلیل صحیحی از آن پیدا نمیکردند. اما حضرت زهرا (علیهاالسلام) با آمدن به پشت در تمام این نقشهها را باطل ساخت و فرصتی به تاریخ و نسلهای بعدی داد تا بتوانند تصویر روشنی از جنایات غاصبان خلافت داشته باشند (53).
بیشتر بخوانید:تحلیل ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) در منابع اهل سنت
داخل شدن به منزل بدون اجازه
در اینجا باید گفت:همین اشاره به تهدید، و آوردن آتش و جمع کردن هیزم، ما را کفایت میکند و قبح فضاحت عمل انجام دهندگان آن را به خوبی آشکار میسازد. واقعاَ! چگونه امکان دارد عاملان این جنایت هیچ ابایی از بیحرمتی و تهدید به خانهای که در آن اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، نداشته باشند!؟ شرح سوختن درب و شکستن درب و فشار بین دیوارها و حکایت میخ درب، همگی وقایعِ تاریخیِ بیجوابی هستند. همان طور که در ابتدا بیان شد مگر در مصحف شریف قرآن نیامده است: ﴿ یا اَیُهَا اَلذینَ امَنوُا لا تَدخُلوُا بُیُوت النَبی الا ان یوذن لکم ﴾ (54) «ای کسانی که ایمان آورده اید بدون اذن به خانههای پیامبر وارد نشوید.»آری! آنها خانهای را مورد هجوم قرار دادند که خداوند آن را بلند و رفیع گردانیده بود، ﴿فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ﴾ (55) «در خانههایی که خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد، و در آنجا ذکر خدا شود صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند» پس مهاجمان چگونه به خود اجازه دادند که ساکنان این خانه را تهدید کنند؟! با کدام حق، بدون اجازه و با اجبار وارد خانه شده و ساکنان آن را از خانه بیرون کشیدند؟! ابن ابل الحدید در (شرح نهج البلاغه) مینویسد: «صحیح پیش من آن است که حضرت فاطمهی زهرا (علیهاالسلام) با نارضایتی و ناراحتی از ابوبکر و عمر از دنیا رفت و وصیت نمود که آن دو بر او نماز نخوانند و این پیش اصحاب ما قابل بخشش است! و اگر گناه باشد، کبیره نیست؛ بلکه از گناهان صغیره است و موجب نمیشود که از آنها تبری و بیزاری جست» (56) همان طور که قبلاً ذکر شد آزار و اذیت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) که همان آزار و اذیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و خداوند متعال است، طبق نص قرآن، لعنت ابدی در دنیا و آخرت، و عذاب ذلتباری را دربر خواهد داشت (57). پس آیا عملی که لعنت ابدی خداوند را شامل میشود گناه نابخشودنی و صغیره است؟! این یک سنت نبوی است که از کسانی که موجب خشم و ناراحتی فاطمه (علیهاالسلام) شدهاند، باید تبرّی جست و قرآن کریم نیز میفرماید: «پیدا نخواهید کرد مردمی را که به خدا و روز قیامت ایمان آوردند که دوستی با دشمنان خدا و رسول او کنند و اگرچه آن دشمنان، پدران یا فرزندان و یا برادران و اقوام آنها باشند» (58). لازم به یادآورى است که فاطمه علیها السلام از بیمارى سختى شکایت نداشت که غیرقابل مداوا باشد، بلکه آنچه او را سخت رنج مىداد و پیکرش را آب مىکرد، امواج دردها و مصیبت ها و رنجهایى بود که هر روز بر آن افزوده مىشد و این فشارها بود که بر رنج و بیمارى برخاسته از صدمات وارده در یورش به خانهاش، کمک مىکرد تا بانوى سر افراز گیتى را به بستر شهادت بکشاند. بنابراین از نظر قرآن نباید دوستی و دشمنی مخلوط گردد؛ دوستدار فاطمه (علیهاالسلام) باید با دوست؛ آنها دوست باشد و از دشمن آنها تبرّی بجوید آنهایی که فاطمه (علیهاالسلام) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به غضب آوردند و فاطمه (علیهاالسلام) را ناراحت کردند؛ و او با ناراحتی از آنها؛ از دنیا رفت یقیناَ دشمن فاطمه (علیهاالسلام) و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و با دشمن فاطمه (علیهاالسلام) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز نمیتوان دوست بود. و چه کسی است که گواهی ندهد خانه فاطمه (علیهاالسلام) خانه رسول خداست (صلی الله علیه و آله و سلم) و حرمت منزل او حرمت منزل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است؟ این سؤال بیپاسخ در همه تاریخ مانده است! چه کسی پاسخش را میدهد؟! جز دلهای سوخته و آههای حسرت!؛ ننگ بر پیشانی مسلمانان که با دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از او، چنین کردند! از جمله قرائنی که میتواند به ما در پیدا کردن حقیقت کمک کند دلایل و شواهد و قرائن زیر میباشد. اگرچه روایات پیرامون این موضوع در کتابهای اهل تسنن بسیار است، ولی در اینجا فقط به ذکر قسمتی از آنها بسنده میکنیم، و تحقیق و مطالعه بیشتر را به خوانندگان عزیز واگذار میکنیم.
1- محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح بخاری با نقل سلسله سندی از عایشه میگوید: «فوجدت فاطمة علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت و عاشت بعد النبی سته اشهر، فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یؤذن بها ابوبکر» (59) «حضرت زهرا (علیهاالسلام) ابوبکر را بخاطر (ماجرای فدک) ترک کرد و با او صحبت نکرد تا وفات یافت و بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شش ماه زندگی کرد و وقتی وفات نمود همسرش امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) او را شبانه دفن کرد و به ابوبکر اجازه نداد تا در تشییع و تدفین حضرت فاطمه (علیهاالسلام) شرکت کند.»
2- بیهقی در سنن الکبری میگوید: «فغضبت فاطمة علی ابی بکر و هجرته فلم تکلمه حتی ماتت فدفنها علی لیلا» (60)«حضرت فاطمه (علیهاالسلام) بر ابوبکر غضب کرد و خشمناک شد و از او اعراض نمود و با او صحبت نکرد تا اینکه وفات یافت. پس علی (علیه السلام) شبانه او را دفن کرد.»
3- مسلم بن حجاج نیشابوری در صحیح مسلم میگوید: «هنگامی که فاطمه (علیهاالسلام) وفات یافت شوهرش (علیه السلام) شبانه بر او نماز خواند و او را دفن نمود و به ابوبکر خبر نداد که بر جنازهاش حاضر شود و بر او نماز بخواند» (61)
4- ابن اثیر: «معمر از زهری و زهری از عایشه در مورد آنچه بین فاطمه (علیهاالسلام) و ابوبکر درباره میراث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گذشت روایت میکند که: حضرت زهرا (علیهاالسلام) از ابوبکر اعراض کرد و با ابوبکر صحبت نکرد تا اینکه وفات نمود. فاطمه (علیهاالسلام) بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شش ماه زندگی کرد و وقتی وفات نمود، او را همسرش امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دفن کرد و به ابوبکر اجازه نداد که بر جنازه فاطمه (علیهاالسلام) حاضر شود و نماز بخواند». (62)
5- محمد بن ابی شیبه: «ان علیا دفن فاطمة لیلا» «همانا علی (علیه السلام) فاطمه (علیهاالسلام) را شبانه دفن کرد». (63)
6-ابی فلاح الحنبلی: «و غسل فاطمة اسماء بنت عمیس و علی و دفنها لیلا»«علی (علیه السلام) و اسماء بنت عمیس، فاطمه (علیهاالسلام) را غسل دادند و شبانه دفنش کردند». (64)
7- بلاذری: «علی (علیه السلام) و اسماء، فاطمه (علیهاالسلام) را غسل دادند چرا که خود او این چنین وصیت نموده بود و ابوبکر و عمر از فوتش خبر نداشتند و علی (علیه السلام) فاطمه (علیهاالسلام) را در شب دفن نمود». (65)
8- سیوطی: «و غسلها زوجها علی و صلی علیها و دفنها لیل» «فاطمه (علیهاالسلام) را همسرش علی (علیه السلام) غسل داد و بر او نماز خواند و شبانه دفنش کرد». (66)
9- ابن ابی الحدید معتزلی: «صحیح در نزد من این است که حضرت زهرا (علیهاالسلام) در حالی که از ابوبکر و عمر خشمگین بود وفات نمود و بدرستی که او وصیت کرده بود که آن دو بر او نماز نخوانند» (67)
اولین و بزرگترین نظریهپرداز وهابیت ابنتیمیه که علمای اهل سنت به او لعنت فرستادهاند قضیه هجوم به خانه وحی را قبول کرده. اما در پایان خواسته، آن را توجیه کند و خواسته دامن خلفا را از این لکه ننگین پاک کند چنین بیان کرده است: اینها به خانه حضرت فاطمه زهراء (علیهاالسلام) هجوم بردند و وارد خانه ایشان شدند. میخواستند ببینند که آیا در خانه حضرت فاطمه زهراء (علیهاالسلام) اموالی از بیتالمال هست که ذخیره کرده باشند یا دزدی کرده باشند تا آنها را مصادره کنند و میان مردم توزیع کنند (68).
روایات و سخنان علمای اهل تسنن پیرامون این موضوع بسیار است که آوردن همه آنها در این مجال، ممکن نیست، و از آوردن عبارتهایشان که غالبا مشابه عبارات گذشته است، خودداری میکنیم. (69)
یک پرسش مهم؟
یک حقیقت تاریخی و مستدل و غیرقابل انکار آن است که حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به خلافت ابوبکر رضایت ندارند و همواره این نارضایتی خود را در میان خاص و عام ابراز میداشتند و هرگز به عنوان امام و خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با او بیعت ننمودند. گواه این مطلب در منابع اهل تسنن آمده است که حضرت زهرا (علیهاالسلام) خطاب به ابوبکر و عمر فرمودند: ﴿انی اشهد الله و ملائکته انکما اسخطتمانی و ما ارضیتمانی لئن لقیت النبی لا شکونکما﴾ «خدا و ملائکهی او را شاهد و گواه میگیرم که شما دو نفر مرا به غضب آوردید و رضایت مرا فراهم ننمودید اگر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را ملاقات کنم حتماً از شما شکایت خواهم کرد» (70) و نیز در عبارتی خطاب به ابوبکر فرمودند: (والله لادعون علیک فی صلاه اصلیها) «به خدا سوگند در هر روز نمازی که بخوانم تو را نفرین میکنم» (71) و نیز نقل شده است که تا حضرت فاطمه (علیهاالسلام) زنده بودند حضرت علی (علیه السلام) با ابوبکر بیعت نکرد (72). اکنون این سؤال پیش میآید: آیا حضرت زهرا (علیهاالسلام) بدون امام از دنیا رفتند و امامی برای خود نشناختند؟ با توجه به این مطلب که در احادیث شیعه و سنی به طور متواتر آمده است که: ﴿من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است﴾ (73) آیا اهل تسنن راضی میشوند که بگویند: حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به مرگ جاهلی، یعنی - نعوذبالله - باکفر از دنیا رفته و جایگاه او جهنم است؛ در حالی که علمای بزرگ آنها روایات معتبر و متعددی در کتابهایشان آوردهاند که حضرت فاطمه (علیهاالسلام) سیده و سرور بانوان بهشت است (74). بنابراین آن حضرت با شناخت و معرفت کامل نسبت به امام زمان خویش از این عالم رخت بربسته و از طرفی هم ابوبکر را به عنوان امام و خلیفه قبول نداشتند. پس لازم است که این بانوی پاک به امامت شخص دیگری رضایت داده باشد و همان طور که مشخص شد رضایت حضرت زهرا (علیهاالسلام) رضایت خداوند متعال است. در نتیجه خداوند به خلافت کسی راضی است که حضرت فاطمه (علیهاالسلام) هم به خلافت او راضی باشد و آن شخص کسی نیست به جز مولای متقیان امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام).
نتیجه
با وجود سفارش آن حضرت به نهان داشتن شرایط جسمى و وضعیت روحىاش پس از آن رویدادهاى تلخ، و با وجود رازدارى امیرمؤمنان (علیه السلام)، سرانجام خبر بیمارى بانوى بانوان در مدینه منتشر گردید و همگان از شرایط آن حضرت آگاه شدند. لازم به یادآورى است که فاطمه (علیهاالسلام) از بیمارى سختى شکایت نداشت که غیرقابل مداوا باشد، بلکه آنچه او را سخت رنج مىداد و پیکرش را آب مىکرد، امواج دردها و مصیبتها و رنجهایى بود که هر روز بر آن افزوده مىشد و این فشارها بود که بر رنج و بیمارى برخاسته از صدمات وارده در یورش به خانهاش، کمک مىکرد تا بانوى سرافراز گیتى را به بستر شهادت بکشاند. در کنار اینها فشار سوگ پدر و گریه بسیار بر آن حضرت نیز از عواملى بود که باعث شدت بیمارى و زوال شادابى و طراوت از خورشید جهانافروز وجود او مىشد و باید ستم و خشونت و مواضع ناجوانمردانهى برخى از مسلماننماها و نیز تحول ارتجاعى در سیستم سیاسى و دگرگونى کارها و تغییر اوضاع و شرایط به سود ارتجاع و جاهلیت را نیز از عواملى برشمرد که فشار دردها و رنجها را هر لحظه بیشتر مىساخت و خورشید وجود اندیشمندترین و آزادهترین بانوى جهان هستى را بسوى افق مغرب پیش مىبرد. فاطمه علیهاالسلام در یورش دژخیمان دولت غاصب به خانهاش به گونهاى میان در و دیوار فشرده شد که علاوه بر وارد آمدن صدمات سخت بر وجود گرانمایهاش، جنین وى حضرت محسن (علیه السلام) نیز سقط گردید و تازیانههاى بیدادى که بر پیکر مطهرش فرود آمد، بدنش را مجروح و خونآلود ساخت و آثار عمیقى در آن نازنین بدن برجاى نهاد. و نیز ضربات شدید دیگرى بر فاطمه (علیهاالسلام) وارد آمد که جسم و جان و روح ملکوتىاش را به شدت آزرد. آرى همهى این امور و رویدادهاى دردناک دست به دست هم دادند و آن حضرت را به بستر بیمارى کشانده و از انجام کارهاى خویش بازداشتند. حال اگر هر انسان منصفی، عقل و وجدان خود را حاکم قرار دهد و این روایاتی را که علمای بزرگ اهل تسنن در کتابهایشان از زبان خود ابوبکر نقل کردهاند، مطالعه کنند؛ به روشنی ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام) و آتش زدن در؛ بر او آشکار میشود؛ زیرا اگر مسأله بیعت گرفتن از امیرمؤمنان (علیه السلام) خیلی عادی و معمولی انجام شده بود و جریان یورش و به آتش کشیدن خانه رخ نداده بود، دیگر چه جایی برای پشیمانی و افسوس ابوبکر باقی میماند؟! آری، از این اعترافات صریح ابوبکر روشن میشود که باید در جریان بیعت گرفتن، جسارتهای بزرگی به خاندان رسالت شده؛ که این گونه به اصطلاح خلیفه را ناراحت و پشیمان کرده است.
پینوشتها:
1. نور/36
2. تفسیر ثعلبیوبه نقل از آن، تفسیر برهان: ج3، ص193
3. نور /35
4. در کتاب مناقب (ص317)
5. ظاهراً فرزند امام صادق (علیه السلام) و برادر حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) است
6. فاطمه زهرا از ولایت تا شهادت ص 248
7. احزاب / 33
8. بحارالانوار، ج15، ص 10.
9. همین حدیث را محبالدین طبرى در کتاب الریاض النضره، ابن مغازلى در مناقب، حموینى در فرائد، ابن باکثیر در وسیله المال، و همچنین عاصمى در زین الفتى، احمد بن حنبل در مناقب نقل کردهاند.
10. مقتل الحسین (خوارزمى): ج1، ص67، 68؛ منتخب کنزالعمال:ج5، ص94؛ مناقب ابن مغازلى: ص247؛ کنزالعمال:ج12، ص103
11. این روایت را دانشمندان زیادی در کتب خود ذکر کردهاند، از جمله سیوطى در کتاب جامع الکبیر از حافظ ابن مردویه نقل کرده است.
12. مفاتیحالجنان، صلوات بر پیغمبر و زیارت ائمّه بقیع
13. در روایتى آمده است که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: «واسالوا الله لى الدرجه الوسیله من الجنه. قیل: یا رسول الله، و ما الدرجة الوسیله من الجنه؟ قال: هى اعلى درجه من الجنه لاینالها الا نبى ارجو ان اکون انا.» (بحارالانوار، ج 91، ص65)
14. شهادت مادرم زهرا افسانه نیست ص 14.
15. عوالم: ج 11 ص145؛ از کتب اهل سنت: مقتل خوارزمی، ج1 ص 70، تحقیق شیخ محمد سماوی، منتشرات مکتبه مفید.
16. شهادت مادرم زهرا افسانه نیست ص 15.
17. بحارالانوار: ج 43 ص 20، ح7 و از کتب اهل سنت حاکم، المستدرک علی الصحیحین: ج 3، ص 156.
18. همان مدرک.
19. سوره نجم 3و4.
20. فرائد السمطین، ج 2، ص34، 35، طبع بیروت؛ بحارالانوار، ج43، صص، 172-173.
21. کافی، ج1، ص 281.
22. کافی: ج44، ص265
23. متوفای 276 ه. ق در کتاب الامامة و السیاسة ج 1 ص 12 چاپ مصر
24. تاریخ الطبری: ج3، ص198 - ج2، ص254 - فلک النجاة: ص121
25. ر. ک: - متقی هندی، کنزل العمال، جلد 5، صفحه651 - نویری، نهایةالارب فی فنون الادب، جلد 19، صفحه40 - صفدی، الوافی بالوافیات، جلد 7، صفحه 311 – ابن عبد البر، استیعاب، جلد 3، صفحه، 975 - یعقوبی، تاریخ یعقوبی، جلد 2، صفحه 123.
26. ابن ابی شیبه متوفای 235 ه. ق در کتاب المصنف ج7 ص432 روایت شماره 37045 چاپ بیروت
27. روضةالمناظرة: (چاپ درحاشیه کتاب الکامل ابن اثیر) ج11، ص113 (چاپ افندی ج7، ص164)
28. انساب الاشراف: ج 1، ص 586 و دارالفکر، ج2، ص268[البلاذری]
29. العقد الفرید: ج5، ص13
30. متوفای 732 ه. ق در کتاب المختصر فی اخبار البشر ج2 ص 156 چاپ مصر
31. متوفای 1351 ه. ق که از شعرای معاصر و مشهور اهل تسنن است در دیوان خود، ج1، ص 82 چاپ بیروت آورده است.
32. متوفی 328 ه. ق در کتاب عقدالفرید ج3 ص64 چاپ مصر
33. متوفای 655 ه. ق در کتاب شرح نهج البلاغه، ج2، ص56 چاپ بیروت از قول جوهری
34. لازم به ذکر است که ابوبکر جوهری یکی از علمای قرن چهارم و مؤلف کتاب (السقیفه و فدک) است که یکی از منابع مهم اهل تسنن در باره این موضوع به شمار میرود
35. شرح نهج البلاغه: ج 2، ص 57
36. سیر اعلام النبلاء: ج23، ص 274
37. متوفای 310 ه. ق در کتاب تاریخ الامم و الملوک ج2 ص443 چاپ بیروت
38. برخی افراد ابراهیم ابن سیار بنهانی معروف به نظام را رییس فرقه نظامیه و بعضیها او را از صوفیه قلمداد کردهاند؛ تاریخ بغدادی: ج6، ص96
39. الملل والنحل: ج1، ص59 [شهرستانی م. 548]
40. الامامه و سیاسه: ص18و تاریخ الامم و الملوک:ج2، ص443و شرح نهج البلاغه: ج2، ص56 وج6، ص48[ابن ابی الحدید. 656]
41. الامام علی بن ابی طالب: ج1 ص190 چاپ بیروت
42. متوفای 505 ه. ق در کتاب الامامة و الخلافة ص160 چاپ بیروت
43. متوفای 279 ه. ق در کتاب انساب الاشراف ج1 ص586 چاپ مصر
44. اثبات الوصیة: ص، 155 [مسعودی م. 346]
45. م. 363 هق
46. متوفای 346 ه. ق در کتاب اثبات الوصیه: ص142 چاپ بیروت
47. بلاذری م. 289
48. ر. ک اثبات الوصیة ص، 142 - مؤتمرعلماء بغداد، 135- 137 - شرح نهج البلاغة ج2، ص60
49. مؤتمرعلماءبغداد: ص135
50. شرح نهج البلاغه: جلد9، صفحه 193.
51. ر. ک مناقب خوارزمی: صفحه 146- فرائد السمطین: جلد1 ص270
52. شرح نهج البلاغه جلد1 ص 307 و جلد 11 ص 313
53. برای مطالعه بیشتر ر. ک رنجهای حضرت فاطمه زهرا: سید جعفر مرتضی عاملی
54. (سوره احزاب/آیه53)
55. (سوره نور/آیه36)
56. شرح نهج البلاغه: جلد 6، صفحه 5.
57. سوره احزاب/آیه 57.
58. سوره مجادله/ آیه22.
59. ج5 ص 177 چاپ بیروت
60. ج6 ص 300 چاپ بیروت
61. ج3 ص 1380 چاپ مصر
62. در الکامل فی التاریخ ج2 ص126
63. در المصنف ج4 ص141
64. در شذرات الذهب ج1 ص15 چاپ قاهره
65. در انساب الاشراف ج1 ص405 چاپ مصر
66. در الثغور الباسمه ص 15 چاپ بمبئی
67. در شرح نهج البلاغه ج6 ص 50
68. ر. ک: متقی هندی: کنزالعمال ج5 ص 651 - نویری: نهایت الارب فی فنون الادب ج19 ص40 - صفدی: الوافی بالوافیات ج17 ص311- ابن عبدالبر: استیعاب ج3 ص975 - یعقوبی: تاریخ یعقوبی ج2 ص 123
69. برای اطلاع بیشتر ر. ک: صحیح بخاری ج5 ص9 و ج7 ص87 2- تاریخ یعقوبی ج2 ص 115 3- اکمال الرجال ص753 4- سنن الکبری ج4 ص29 5- مجمع الزوائد ص 211 6- طبقات الکبری ج2 ص128 7- تهذیب الاسماء ج2 ص353
70. الامامه والسیاسه:ج 1 ,ص14- کفای طالب: باب99.
71. الامامه والسیاسه: ابن قتیبه دینوری، ص14.
72. صحیح بخاری: ج 3، ص38.
73. شرح المقاصد: ج5، ص 239.
74. صحیح بخاری: ج5، ص96، باب89.
منابع و مآخذ
1. جرعهای از کثر/ علی رضا سبحانی نسب، قم، اسلامی، 1375
2. فاطمهی زهرا (علیهاالسلام) از ولادت تا شهادت / مؤلف سید محمد کاظم قزوینی / مترجم حسین فریدونی / چاپ هفتم 1386 / نشر آفاق
3. شهادت مادرم زهرا (علیهاالسلام) افسانه نیست / جمعی از نویسندگان/ ناشرعطر یاس/چاپ کمال الملک، بیتا
4. شمهای از مصائب مادرم فاطمه زهرا (علیهاالسلام) / پژوهسی در معتبرترین کتب شیعه و اهل تسنن به اهتمام جمعی از محققین
5. گذارش لحظه به لحظه از ماجرای فدک / محمد باقر انصاری / انتشارات دلیل ما / چاپ هفدهم 1388 / تیتراژ 500 نسخه / چاپ نگارش.
6. سیری در زندگی حضرت زهرا (علیهاالسلام) / سید محمد صالحی. بیجا، بیتا
7. انوار زهرا (علیهاالسلام) / سید حسن ابطحی. بیجا، بیتا
8. فرهنگ فاطمه (الفبای شخصیتی حضرت زهرا (علیهاالسلام)) / تألیف مهدی نیلیپور / چاپ ششم 1387 / چاپ پاسدار اسلام.
نویسنده: امیرحسین نخودیان
منبع اختصاصی: راسخون