صدای خرده شیشه یادگاری دفاع مقدس است
02 مهر 1392 توسط خادم الشهداء
رفت کنار پدرش نشست.
پدرش روی تخت دراز کشیده بودو با دستگاه اکسیژننفس میکشید!
او نفسش را در راه اعتقادش داده بود…
دخترک خوب میدانست که نگاه به پدرش عبادت است…
پدر سرفه میکرد و اشک چشمان دختر بر روی گونه اش می غلتید…
قلمش را برداشت و نوشت:
به نام خدای یکتا
سرفه های آدم دلشکسته،
صدای خرده شیشه میدهد… (پایان)