صلح سرخ...
صلح، مناسب ترین راهبرد امام مجتبی(ع) برای حفظ و ماندگاری دین(1)
نویسنده: احمد ضابطی پور
پژوهشگر و مدرس مراکز تربیت معلم
آن چه که از سیره ی معصومین(ع)، عموماً به ویژه از سیره ی امام مجتبی(ع) برمی آید، این است که مبنای آنان در جنگ و صلح چیزی جز حفظ دین و کیان مسلمین نبوده است.
در واقع آن چه معیار و مبنا برای موضع گیری معصومین(ع) بوده، حفظ و اعتلای دین خدا، استقرار امنیت، جلوگیری از تعدی و تجاوز به جان، مال و عرض انسان هاست.
با توجه به این مساله که وقتی به واکاوی صلح امام مجتبی(ع) می پردازیم؛ به خوبی به این حقیقت پی می بریم که آن چه سبب اتخاذ چنین راهبردی از جانب آن حضرت شده است، همان چیزی است که سبب گزینش راهبرد جهاد و شهادت به وسیله ی برادر گرانقدرش، سالار شهیدان حسین بن علی(ع) است و آن بقاء و استمرار دین خداست.
در واقع صلح به این معنا تن دادن به هر چه دشمن اراده کرده است نیست، بلکه نوعی استراتژی برای حفظ آرمان ها و ارزش های مورد علاقه و پذیرش صلح کننده است.
این نوشتار در صدد تبیین این حقیقت برآمده است.
امام مجتبی(ع) را می توان تجسم جهاد دانست. جهاد در درون جان آن حضرت موج می زد، جهادی که لحظه ای در آن چیزی جز اعتلای دین الهی و استمرار آن مدنظر آن حضرت نبود، بر مبنای چنین هدفی در جهاد است که صلح آن حضرت عدل جهاد قرار می گیرد، و هر آن چه را که در جهاد باید بدان دست یافت در صلحی که نه در قالبی منفعلانه، بلکه در هیأتی فعالانه تجسم می یابد، می توان بر آن فائق شد.
صلح و سلم از آن کسی است که در درون با اراده ی قوی بر تمامی امور اشراف داشته و از روی بصیرت و آگاهی گان در مسیر صلح بر می دارد. بدین جهت است که صلح امام مجتبی(ع) خود تجسمی عالی از جهاد اکبر و اصغر به شمار می آید.
در واقع بصیرت امام مجتبی(ع) سبب شد که با استفاده از راهبرد صلح به آسانی بتواند آن چه را که بر فرض اگر در جنگ با معاویه به پیروزی می رسید (که با توجه به شرایط به وجود آمده، چنین پیروزی امکان پذیر نبود) باید به آن دست می یافت، در صلح به آسانی آن را به دست آورد و آن چیزی جز حفظ و استمرار دین خدا نبود، این حقیقت را به خوبی از سخنان آن حضرت(ع) می توان دریافت، آنجا که می فرماید:
من بدان جهت دست از این منازعه برداشتم و خود را کنار کشیدم که دیدم مردم برای نابودی دین اسلام آماده می شوند و من ترسیدم که اگر با سکوت خود، دین اسلام و پیروان آن را یاری نکنم به زودی شاهد ویرانی بنای آن خواهم بود. این مصیبت برای من بزرگ تر از آن بود که خلافت من از دست برود (شریف قریشی، بی تا، ج2، 83-84).
با توجه به همین خطر بزرگ بود که آن حضرت(ع) مصلحت اسلام را بر تضییع حق خود برتری دادند و راهبرد صلح را برای استمرار دین خدا برگزیدند. در ادامه نشان خواهیم داد که امام مجتبی(ع) با بهره گیری از راهبرد صلح چگونه توانستند تمامی تلاش هایی که برای نابودی آئین نوپای اسلام به کار گرفته می شد، از بین برده و فریب و نیرنگ معاویه را باطل سازد. در واقع اگر پذیرش صلح آن حضرت(ع) هیچ نتیجه ای جز افشای چهره ی حقیقی معاویه نمی داشت کافی بود.
صلح طلبی معاویه
صفحات: 1· 2