عرفان اسلامی
مولفه ها و مختصات عرفاني امام خميني (ره)
از ديدگاه حضرت امام ره عرفان اسلامي از خصوصيات و ويژگي هايي بهره ور است که هر کدام داراي گستره اي بسيار وسيع است و ما با هدف آشنايي اجمالي با عرفان امام ره به برخي از آنها اشاراتي خواهيم نمود:
1- انسان کامل محور عرفان اسلامي از ديدگاه امام خميني (ره)
1-1- انسان کامل مظهر اسم اعظم الهي است.
1-2- انسان کامل واسطه فيض در نظام تکوين و تشريع است.
1-3- انسان کامل آيينه تمام نماي خداوند سبحان و اسمائ جمال و جلال الهي است.
امام خميني ره در وصيتنامه خويش نوشته اند: «درود خداوند بر محمد و آل محمد که مظاهر جمال و جلال و گنجينه هاي اسرار کتاب حق هستند. آن کتابي که احديت به تمام اسمائ و صفات ، حتي اسمائ مستاثره که جزء حق سبحانه کسي از آن خبري ندارد در آن تجلي کرده است…». (صحيفه امام خميني ، ج 21، ص 293)
1-4- انسان کامل تجلي ولايت و خلافت الهي است: «اين خلافت ، نه تنها روح ، ريشه و سرآغاز خلافت محمدي بوده ، بلکه اساس خلافت در همه عوالم انساني و اصل جريان خلافت و خليفه و استخلاف از همين خلافت سرچشمه مي گيرد». (مصباح الهدايه ، ص 27)
1-5- مقام خلافت معنوي و شان خلافت ظاهري: «امام ره در نقد پندار محي الدين عربي مبني بر اين که پيامبر اسلام به خلافت بعد از خويش تصريح نکرده است اظهار داشتند: «خلافت معنوي که عبارت است از مکاشفه معنويه حقايق با اطلاع بر عالم اسمائ و اعيان ، نص بر آن واجب نيست ، اما خلافت ظاهري که از شوون نبوت و رسالتي که تحت اسماي کونيه داخل است ، اظهار آن واجب است. از اين رو، پيامبر اکرم به آن تصريح نموده است ، زيرا خلافت ظاهري که منصب الهي است همانند نبوت امري است که بر مردم پوشيده است ، روي اين جهت تصريح به آن واجب و لازم مي باشد. قسم به جان دوست که تصريح و تنصيص خلافت بر پيامبر از بزرگ ترين واجبات الهي بوده و تضييع اين مساله خطرناک با بيان نکردن آن باعث تشتت امر است و اختلال آثار نبوت و از بين رفتن آثار شريعت مي شد. اين کار از قبيح ترين اموري است که نسبت به افراد عادي سزاوار نيست ، چه رسد به اين که به پيامبر گرامي اسلام نسبت داده شود». (همان ، ص 196)
نتيجه آن که:
الف- انسان کامل حضرت محمد (ص) است و هر يک از خاندان عصمت و طهارت از آل محمد و عترت پاکش نيز انسان کامل
هستند. (تبيان ، دفتر دوازدهم ، ص 177)
ب- توسل و تمسک به انسان کامل راه رهايي از نقص به کمال ، قرار گرفتن در صراط مستقيم سلوک الهي و قرب وجودي به حق سبحانه است که معرفت به مقامات آنها از حيث علمي و عملي همسان مقامات قرآن کريم است. (شرح دعاي سحر، ص 137-135 مصباح الهدايه ، ص 78-72 تبيان دفتر دوازدهم ، ص 190).
2- فقه و فنا (پيوند فقه و عرفان)
امام ره بين جوهر فقه با جوهر عرفان سازش برقرار کرده ، لذا آداب الصلاه و اسرار الصلاه (سر الصلاه) را در کنار رساله عمليه (تحرير الوسيله) به نگارش در مي آورد و در تفکيک ناپذيري شريعت از حقيقت اصرار مي ورزيد. امام راحل با استناد به آيه 66 سوره مائده مي نويسد: «از اين آيه بر مي آيد که نيل به معرفت و باطن ، جزء از راه ظاهر و شريعت نيست ، ظاهر طريق باطن است بلکه فهميده مي شود که ظاهر منفک از باطن نيست و کسي که معتقد باشد باطن با اعمال ظاهر و تبعيت از تکاليف الهي براي او حاصل نمي شود، بداند که به ظاهر خوب عمل نکرده و کسي که بخواهد به باطن ، از غيرطريق ظاهر برسد -مثل بعضي عوام صوفيه - اين راهي است که بينه اي از سوي پروردگار ندارد». (تعليقه بر فصوص الحکم ، 201)
و به همين دليل امام ره عمل به ارکان را از «مقومات ايمان» دانسته و بيان فرمودند: «اين که در اخبار شريفه ، اقرار به لسان و عمل به ارکان را از مقومات ايمان شمرده اند، بيان يک سر طبيعي و سنت الهي جاري است ، چون حقيقت ايمان ، ملازم با اظهار و عمل است ، اگر عمل نکرد، صورتي بي مايه از ايمان و محبتي بي مغز و معني بيش نخواهد بود و با فشار جزيي حوادث و سختي احتضار از بين خواهد رفت». (شرح چهل حديث ، ص 388 ، با اندکي تخليص)
امام در «فص يعقوبيه» مي نويسد: «و الناموس هو الشرع»؛ ناموس همان چيزي است که انسان در مقام حفظ و اختفاي آن مي کوشد و چون مقصد انبياي الهي بسط معرفت حق و معروفيت و معبوديت آن در عالم است و اين مقصد محقق نمي شود مگر با حفظ اموري ، لذا حفظ و صيانت نواميس پنج گانه الهي ضروري است:
ناموس حيات (به وسيله آن معرفت و عبوديت حاصل مي شود.)
ناموس عقل (به وسيله آن خدا شناخته و عبادت مي شود.)
ناموس مال (به وسيله آن معاش و معاد مردم اصلاح مي شود.)
ناموس عرض (که با حفظ آن توالد و تناسل و بسط معروفيت و معبوديت محقق مي گردد.)
ناموس شريعت (که همان ناموس معبوديت و معروفيت است. (تعليقات علي شرح فصوص الحکم و مصباح الانس ، ص 144-143)
عرفان اسلامي و جوان
از ديدگاه امام «جوان» چون به فطرت توحيدي و الهي اش نزديک و به تعبير معظم له به ملکوت ، قرب بيشتري دارد راحت تر مي تواند به تهذيب نفس بپردازد، لذا نوشته اند: «در جواني تهذيب نفس ، بسيار اسهل است از ايام پيري و ضعف که قدرت از دست مي رود و ريشه اخلاق فاسده که اصلش از حب دنيا و نفس است ، استحکام پيدا مي کند و تصفيه و تهذيب بسيار مشکل مي شود…». (نامه هاي عرفاني ، ص 63 مجموعه آثار، ج 1، کنگره انديشه هاي اخلاقي - عرفاني امام خميني ، ج اول ، 1382).
يا مي نويسد: «…تا جواني در دست تو است کوشش کن در عمل و در تهذيب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب که هزاران جوان که به افق ملکوت نزديک ترند موفق مي شوند و يک پير موفق نمي شود قيد و بندها و اقفال شيطاني اگر در جواني غفلت از آنها شود، هر روز که از عمر بگذرد، ريشه دارتر و قوي تر مي شوند». (ره عشق ، ص 28)
لذا امام خميني (ره) در چند توصيه مهم به جوانان مي فرمايد:
1- معاشران و دوستان خويش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنويات انتخاب کنيد. (شرح چهل حديث ، ص 499)
2- از قدرت جواني استفاده کرده و در ملکوت پرواز کنيد. (لطائف رباني ، ص 106)
3- استفاده از نشاط جواني و قدرت آن. (شرح چهل حديث ، ص 111)
4- پرهيز از غرور جواني.
(صحيفه امام خميني ره ، ج 18، ص 334).
5- جدي گرفتن جواني و غنيمت شمردن آن. (همان ، ج 20، ص 437 شرح چهل حديث ، 25-24)
امام ره در وصيت به فرزندشان مرحوم احمد آقاره نوشته اند: «پسرم ! هيچ گاه دنبال تحصيل دنيا - اگر چه حلال او باشد - مباش ، که حب دنيا - اگر چه حلال باشد - راس همه خطاهاست ، چه خود، حجاب بزرگي است و انسان را ناچار به دنياي حرام ميکشد» (نقطه عطف ، ص 42)
امام در وصيت خويش به مرحوم احمد آقا نوشته اند: «پسرم! اکنون با تو که جواني صحبت مي کنم بايد توجه کني که براي جوانان توبه آسان تر و اصلاح نفس و تربيت باطن سريع تر مي تواند باشد. در پيران هواهاي نفساني و جاه طلبي و مال دوستي و خود بزرگ بيني بسيار افزون تر از جوانان است. روح جوانان لطيف است و انعطاف پذير و آن قدر که در پيران حب نفس و حب دنيا است در جوانان نيست. جوان مي تواند به آساني نسبي خود را از شر نفس اماره رها سازد و به معنويات گرايش پيدا کند. در جلسات موعظه و اخلاق آن قدر که جوانان تحت تاثير واقع مي شوند. پيران نمي شوند جوانان متوجه باشند و گول وسوسه هاي نفساني و شيطاني را نخورند… پسرم ! فرصت را از دست مده و در جواني خود را اصلاح کن…». (نامه هاي عرفاني ، ص 90-89)
صفحات: 1· 2