محرم و صفر تمام شد.....
بر حربگاه، چون ره آن کاروان فتاد
شور نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت، فکند
هم گریه، در ملایک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهوئى، از دشت پا کشید
هرجا که بود طایرى، از آشیان فتاد
شد وحشتى، که شور قیامت زِ یاد، رفت
چون چشم اهل بیت، بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم، کار کرد
بر زخمهاى کارى تیغ و سنان، فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا، در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بى اختیار نعره ى »هذا حسین« ازو
سر زد، چنانکه آتش از آن، در جهان فتاد
پس با زبان پر گله، آن بضعهى بتول
رو در مدینه کرد، که یا ایهاالرسول
این کشتهى فتاده به هامون، حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون، حسین توست
این نخلتر، کز آتش جان سوز تشنگى
دود از زمین رسانده به گردون، حسین توست
این ماهى فتاده به دریاى خون، که هست
زخم از ستاره، بر تنش افزون، حسین توست
این غرقهى محیط شهادت، که روى دشت
از موج خون او شده گلگون، حسین توست
این خشک لب فتادهى دور از لب فرات
کز خون او، زمین شده جیحون، حسین توست
این شاه کم سپاه، که با خیل اشک و آه
خرگاه، زین جهان زده بیرون، حسین توست
این قالب تپان، که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
چون روى در بقیع، به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را، کباب کرد
آخر ماتم بر این عشق مصطفی
هر گز نشد تمام زبعد از پدر خدا
آنها که نام علی راشنیده اند
هردم زنند چو نیش زخمی چو کربلا
وایم خداکه امشب که فاطمه
دارد سه جا غم وماتم به دل شده
گاهی که نام حسین می برد به لب
گاهی که نام پدر نهد به جان
آن دم که نام حسن میبرد به لب
گویی که جان دهد به هردم بر این غمش
دختر بدر دوجا امشب سه جا دارد عزا
گاهی می گوید حسن گاهی پدر گاهی رضا