معتکف مسجد چشمان تو.....
05 خرداد 1392 توسط خادم الشهداء
معتــــــکف مسجد چشمـــــان توأم
یا ابا صــــالح المهـــدی ادرکنــــی
سلام
وقتی تصور می کنم که عاشقانه بر سجاده ابر به
نماز می نشینی، به وجد می آیم و دوست دارم که
همه وجودم را نثارت کنم. کاش می دانستم در قنوت
نمازت چه خبر است؟…
راستش را بخواهی، برای درمان بی قراری هایم
تجویز شده که چله نشین نگاه معصوم تو باشم و
امروز چهلمین روزی است که در مسجد چشمانت
اعتکاف کرده ام.
از تو چه پنهان که دیشب تا صبح ذکر نام تو را بر
لب داشتم و با همه توانم تو را صدا کردم. حالا که
قرار است گذارت به این طرفها بیفتد، تنها برای زخم
صدایم مرهمی بیاور. همیـــــــن