"مـــــــآدَر"
” تقدیم به همه مادران دنیا “
در عالم کودکی به مادرش قول داده بود که تا همیشه، هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشد،
مادر اورا بوسید و گفت : نمی توانی عزیزم!
گفت می توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.
مادر گفت یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی.
بزرگتر که شد دوستی عزیز داشت، ولی خوب که فکر می کرد مادر را بیشتر دوست داشت.
معلمی داشت که شیفته اش بود ولی نه به اندازه مادر.
بزرگتر که شد عاشق شد، خیال می کرد نمی تواند به قول کودکیش عمل کند، ولی وقتی از خودش پرسید کدامیک را بیشتر دوست داری باز در اعماق دلش این مادر بود که انتخاب شد…
سالها گذشت و یکی آمد، یکی که تمام جان او بود…
مادر با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی….
هرچه فکر می کرد او را از تمام دنیا بیشتر می خواست. او با آمدنش سلطان قلبش شده بود.
اصلا نمی توانست به قول دوران کودکیش عمل کنم…
آخر، خودش “مادر” شده بود…
” روز مادر مبارک ”