مناجات شعبانیه
14 خرداد 1393 توسط خادم الشهداء
آنچه را كه مي خواهم بر زبان آورم و از خواسته ام سخن بگويم و به حسن عاقبتم اميد بندم، همه را مي داني.
در آنچه تا پايان عمرم و از نهان و آشكارم خواهد بود، قلم تقديرت نافذ و جاري است و افزوني و كاهشم و سود و زيانم، تنها به دست توست.
اگر محرومم سازي، كيست كه روزي ام دهد؟ و اگر خوارم كني، كيست كه ياري ام كند؟
خدايا! از خشم و فرا رسيدن غضبت، به تو پناه مي آورم.
خدايا! گويا شايسته رحمت تو نيستم، تو سزاواري كه رحمت گسترده ات را بر من عطا كني.
خدايا! گويا چنانم كه در پيشگاه لطف تو ايستاده ام و سايه سار توكل نيكويم بر من بال گشوده و آنچه را تو شايسته آني گفته اي و مرا در هاله اي از بخشايش خويش پوشانده اي.
خدايا! اگر ببخشايي، كيست كه از تو سزاوارتر به عفو باشد؟
اگر اجلم فرا رسيده و كار شايسته اي نداشته ام كه مرا به تو نزديك سازد، اعتراف به گناه را وسيله آمرزش تو ساخته ام.
خداوندا! با مهلت و ميداني كه به نفس داده ام، بر خويش ستم كرده ام، پس اگر مرا نيامرزي، واي بر من!
خدايا! همواره در طول زندگي، از لطف و احسانت برخوردار بوده ام، پس از مرگ هم، لطف خويش را از من دريغ مدار.
خدايا! چگونه مأيوس باشم از اين كه پس از مرگ هم نگاه لطف و احسان تو برمن خواهد بود، در حالي كه در طول حياتم با من جز احسان و نيكي نكرده اي.
خدايا! كار مرا آن گونه به سامان برسان كه تو سزاوار آني (نه آن سان كه من درخور آنم).
خدايا! با بزرگواري ات، به من عنايت كن، بر گناهكاري كه در لجه جهل خويش فرو رفته است.
خدايا! در دنيا گناهاني را بر من پوشانده اي كه در آخرت، نيازمندترم كه پرده پوشش خود را بر آنها افكني.
خدايا! چون گناهانم را پوشاندي و بر هيچ يك از بندگان شايسته ات فاش نساختي، بر من نيكي كردي، خدايا، پس در روز قيامت نيز رسواي خلايقم مگردان.
خدايا! جود و بخشش تو دامنه آرزوهايم را گسترده است و بخشايش تو برتر از عمل من است.
خدايا! آن روز كه ميان بندگانت به داوري مي پردازي، با ديدار چهره رأفت خود مسرورم ساز.
خدايا! پوزش طلبي من به درگاهت عذرخواهي كسي است كه از عذرپذيري تو بي نياز نيست، پس عذرم را بپذير، اي كريم ترين بزرگواري كه زشتكاران به درگاهش عذر گناه مي برند.
پروردگار من! حاجت و نيازم را رد مكن و دست اميد و آرزويم را از درگاه خويش، كوتاه مگردان.
خداوندا! اگر مي خواستي خوارم كني،هدايتم نمي كردي و اگر مي خواستي رسوايم سازي، از عقوبت دنيا معافم نمي كردي.
خدايا! باور ندارم كه در حاجتي دست رد به سينه ام بزني؛ حاجتي كه عمر خويش را در پي آن گذراندم و عمري از تو طلبيدم.
خدايا! ستايش ابدي و ثناي سرمدي تنها از آن توست، سپاس همواره فزاينده و بي كم و كاست، آن گونه كه تو دوست داري و مي پسندي.
خدايا! اگر مرا به جرمم بگيري، دست به دامان عفوت مي زنم.
اگر مرا به گناهانم مؤاخذه كني، تو را به بخشايشت بازخواست مي كنم.
اگر در دوزخم افكني، به دوزخيان اعلام خواهم كرد كه تو را دوست دارم.
خدايا! اگر در كنار طاعتت عملم كوچك است، اميد و آرزويم بزرگ و بسيار است.
خدايا! از آستان تو چگونه تهيدست و محروم برگردم، با آن كه گمان نيك من نسبت به جود تو آن است كه نجات يافته و رحمت شده مرا بازگرداني.
خدايا! عمرم را در رنج غفلت از تو تباه ساختم،
جواني ام را در سرمستي دوري از تو هدر دادم.
خداوندا! آن روزها كه به كرم تو مغرور شدم و راه خشم تو را سپردم از خواب غفلت بيدار نگشتم.
پروردگارا! من بنده توأم و زاده بنده تو.
در آستان بزرگي ات ايستاده ام و كرمت را وسيله تقرب به حضور تو قرار داده ام.
خدايا! بنده اي زشتكارم كه به عذرخواهي آمده ام، از نگاه تو شرم نداشته ام، اينك از تو بخشش مي طلبم، چرا كه عفو، صفت بزرگواري توست.
آفريدگارا! توان آن نداشته ام كه از نافرماني ات دست شويم، مگر آنگاه كه به عشق و محبت خويش بيدارم ساخته اي، يا آن گونه بوده ام كه تو خود خواسته اي.
تو را سپاس كه مرا در كرم خويش وارد كردي و دلم را از آلايش ها و كدورتهاي غفلت از خود پاك نمودي.
پروردگارا! مرا بنگر، نگاه آنكه ندايش دادي، پس پاسخت گفت و به طاعتش فراخواندي و به ياري اش گرفتي، پس مطيع تو گشت.
اي خداي نزديك، كه از مغروران و فريفتگان دور نيستي.
اي بخشنده اي كه نسبت به اميدواران جود و بخششت بخل نمي ورزي.
خدايا! مرا قلبي بخش كه شوق و عشق به تو نزديكش سازد و زباني عطا كن كه صداقت و راستي اش به درگاهت بالا رود و نگاهي بخش كه حقيقتش زمينه ساز قرب به تو گردد!
خداوندا! آنكه به تو معروف گردد، ناشناخته نيست، آنكه به تو پناه آورد خوار و درمانده نيست، و آنكه تو به او روي عنايت آوري، برده ديگري نيست.
خدايا! آنكه از تو راه يافت، روشن شد و آنكه پناهنده تو شد، پناه يافت.
خداوندا! من به تو پناه آورده ام، از رحمت خويش مأيوس و محرومم مساز و از رأفت و مهرباني ات محجوبم مگردان.
خداوندا! در ميان اولياي خويش مرا مقام كسي بخش كه آرزوي محبت افزون تو را دارد.
خدايا! مرا شيفته ياد خود ساز و همتم را در نشاط دستيابي به نامهايت و قرارگاه عظمت و قدست قرار بده!
خداوندا! تو را به خودت سوگند، كه مرا به جايگاه اهل طاعتت برسان و به منزلگاه شايسته و پسنديده خويش رهنمون باش كه من نه مي توانم شري را از خويش دور سازم و نه سودي به خويش برسانم.
كردگارا! من بنده ناتوان و گنهكار توام و برده عيبناك تو كه به سويت آمده ام. پس مرا از آنان مگردان كه چهره لطف خويش از آنان برگردانده اي و اشتباهاتشان حجاب بخشايش تو گشته است.
خدايا! مرا كمال گسستن از غير و پيوستن به خودت عطا كن.
ديده دلهايمان را با فروغ نگاه به خود روشن ساز تا ديده هاي بصيرت دل، حجابهاي نور را از هم بردرد و به كانون عظمت برسد و جانهاي ما آويخته درگاه عزت و قدس تو گردد.
خدايا! مرا از آنان قرار ده كه ندايشان كردي، پاسخت گفتند و نگاهشان كردي، مدهوش جلال تو گشتند، با آنان راز گفتي و نجوا كردي، آشكارا براي تو كار كردند.
خداوندا! هرگز نوميدي را بر حسن ظن خويش مسلط نساخته ام و هرگز اميدم از كرم نيكو و زيبايت نگسسته است.
پروردگارا! اگر گناهان مرا در پيشگاه تو خوار و پست كرده، پس به سبب توكل و اعتماد نيكويم به تو، از من درگذر.
آفريدگارا! اگر گناهان مرا از لطف والاي تو دور ساخته، اما يقين به كرم و عنايتت، آگاه و اميدوارم ساخته است.
خدايا! اگر خواب غفلت از آمادگي براي ديدارت بازداشته، معرفت به نعمتهاي ارجمندت بيدارم داشته است.
خداوندا! اگر عقوبت سنگين تو به آتش دوزخم فرا مي خواند، پاداش فراوانت به بهشتم دعوت مي كند.
آفريدگارا! من از تو مي خواهم و تنها به آستان تو دست نياز برمي آورم و تو را خواستارم. از تو مي خواهم كه بر محمد و دودمانش درود فرستي و مرا از آنان قرار دهي كه همواره به ياد تواند و پيمان تو را نمي شكنند و از سپاس تو غافل نمي شوند و فرمانت را سبك نمي شمرند.
خدايا! مرا به فروغ نشاط بخش عزت خود بپيوند تا تنها شناساي تو باشم و از غير تو روي برتابم و تنها از تو ترسم و بيم تو داشته باشم.
اي شكوهمند و بزرگوار! بر محمد و خاندان پاكش درود تو باد و سلام بي پايان و بسيار.
صفحات: 1· 2