ناله درد پنهان(2)
ادامه از ناله درد پنهان (2)
…..سوال آخر من این است چه چیزی میل داری؟ ببخشید کی؟ فرق ندارد مثلاً زمان درد؟
پاسخ: موقع درد هیچ میلی ندارم، خوابم می آید، دوست دارم فراموشش کنم، خیلی دوست ندارم تعریفم کنند بلکه وقتی تمجید و تعریف می شوم با نشاط می شوم و اگر بدی ام گفته شود احساس می کنم شکست خورده ام و دنیا به آخر رسیده است ولی خیلی سعی کرده ام با این درد کشنده کسی متوجه حال بیمارم نشود، چرا؟ نمی دانم!
گفت خدا نکند ولی اگر اینطور است تو مبتلای به بیماری «….» شده ای، زیرا امیر مؤمنان امام علی(علیه السلام) فرمودند: سه نشانه برای ریاکار است: بهجت و نشاط دارد وقتی که ببیند مردم را، کسالت پیدا می کند «آنگاه که» تنها است، دوست دارد که ثنا کرده شود در جمیع امورش.
به دلم نچسبید، به این راحتی نسخه پیچی؟ اگر من جرأت ندارم این هم خیلی با جرأت است.
در عالم معنی به سراغ پیر بی نظیر حکمت و طبابت رفتم، او از نسخه گرانبها و جاویدان چهل حدیث….(اگر به زبان داستانی ما اجازه فرماید، استفاده می کنم): به او گفتم فکر نمی کنم مریض باشم اتفاقاً خیال می کنم که عملم خالص است، گفت: این بیماری بد و کثیف گاهی آنچنان در وجودت پنهان می شود که ودت هم باخبر نمی شوی، باید بدانی چون بقیه بیماری ها علامتی دارد و به واسطه آن علامت است که می فهمی مریض هستی و بعد تصمصم می گیری که درمان کنی.
یک روز نماز ظهر و عصرم را در منزل خواندم در حالی که تنها بودم، اصلاً مایل به نماز نبودم، با زحمت وضو گرفتم و شاید هم از روی عادت بود به نماز ایستادم، حال هم نداشتم، تکبیر و قرائت و ذکر را درست نفهمیدم چه شد مثل یک کار سر و دست شکسته، نماز را تمام کردم. خودم قبول دارم که پاک و پاکیزه تحویل ندادم، ولی همان روز به مسجد محل رفتم و موقع نماز مغرب و عشاء به محض اینکه وارد مسجد شدم و جمعیت مردم را دیدم نشاطی به من دست داد، نماز را با دل چسبی و حضور قلب انجام می دادم، رکوع و سجودش را طولانی و مستحبات را انجام می دادم. یادم هست همه اجزاء و شرایطش را درست انجام دادم.
حالا علت را از خودم سؤال می کنم، آن موقع فکر کردم چون عبادت در مسجد ثوابش بیشتر است یا جماعت چنین و چنان است نشاط داشتم. می گفتم مستحب است عمل را نزد مردم خوب انجام دهم تا اینکه افراد دیگری اقتداء کنند و تأسی نمایند و رغبت به مذهب پیدا کنند!
ولی الان می فهمم اشتباه بوده است، شیطان دام خود را از راه قدس (نماز) پهن کرده و انسان را کور می کند که آن دام را نبیند.
فرمود: شیطان انسان را به هر وسیله ای که هست گول می زند، آن موقع که خوشحال و با نشاط شدی، خوشحالی نبود همان مرض قلبی است که به آن مبتلا شده ای و (بدتر آنکه) خود را صحیح و سالم می دانی (بخاطر همین) در خیال معالجه نمی افتی، مریضی که خود را سالم می داند، امید سلامتی او نیست. تو بدبخت در درون خود میل داری عمل خودت را به مردم نشان بدهی ( تو برای مردم آن کار ار انجام دادی چطور خیال می کنی برای خدا انجام داده ای) از او خواستم بیشتر رسوایم کند، به رخ من بکشد بدی هایم را، او هم فرمود:
یادت هست:
شیطان معصیت را به صورت عبادت به تو نشان داده است و خودنمایی را به شکل رواج مذهب در آورده است.
با اینکه انجام دادن مستحبات در پنهانی ثواب دارد تو چرا علاقه داری همیشه در جلوی چشم مردم انجام دهی؟
اگر بین مردم باشی گریه ات از روی نشاط است ولی وقتی در تنهایی هستی هر چه به خودت فشار می آوری چشمت تر نمی شود؟
چه شد خوف خدا پیش مردم پیدا مس شود، وقتی شب قدر می رسد بین هزاران جمعیت آه و ناله، سوز و گداز، صد رکعت نماز، جوشن کبیر و صغیر و چند جزء قرآن مجید را می خوانی، خم به ابرویت نمی آید، خستگی احساس نمی کنی! (ولی تنهایی در همان شب قدر از خواندن نماز مغرب و عشاء هم خسته می شوی.)
(اگر راست می گویی) و همه کارهایت برای رضای خداست… چرا میل داری هر کاری می کنی مردم مداحی تو را بکنند؟ چرا گوشت به زبان مردم و دلت در نزد آنان است که ببینی کی از تو تعریف خواهند کرد؟
گفتم:
آیا در این امور تکلیف من ضعیف چون سایرین است، آیا هیچ تفاوتی بین من و آنها نیست؟
نگاهی به وضع بد من نمود و با ملاحظه ناتوانی ام فرمود:
غصه نخور، خیر، تکلیف شما چون آنها نیست، اینکه گاهی موقع ها از اینکه مردم فهمیده اند تو فلان کار خیر را کرده ای و تو بخاطر اطلاع مردم خوشحال شده ای اشکال ندارد چون تو که برای دیدن مردم آن کار را انجام نداده ای، زیرا زراره گفت: از امام باقر (علیه السلام) سؤال کردم از مردی که چیزی از کارهای نیک بجا می آورد، آن کار را کسی می بیند، پس آن شخص را مسرور می کند دیدن او، فرمود: عیبی ندارد، هیچ کس نیست مگر اینکه دوست دارد که ظاهر شود در مردم برای او خیری، وقتی نکند آن کار را برای دیدن مردم.
گفتم:
من را عده ای قبول دارند، وضعیتم بگونه ایست که باید ریاکار نباشم، عده ای برای بازیافتن سلامتی خود و یا حفظ آن به گرد من آمده ان، من باید سالم باشم تا بتوانم در درمان آنها را یاری کنم، من نباید بیمار باشم که ویروس ریا تولید کنم و مراجعینم را آلوده سازم، و حالا که زمان خود فریبی ام به پایان رسیده است خوب است بدنبال راه چاره ای باشم برای درمان خودم….
فرمود:
فکر نکن! بدان شهرت ناچیز پیش مردم، چیزی نیست و قلوب این مردم که اگر گنجشکی بخورد سیر نمی شود قدر و قابلیتی ندارد و این مخلوق ضعیف را قدرتی نیست، قدرت فقط (از آن خداست) تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند که یک پشه خلق کنند، نتوانند، و اگر پشه ای از آنها چیزی برباید نتوانند پس بگیرند…
مهر شریف لا اله الا الله : بر قلب بزن و صورت قلب را صورت کلمه توحید کن و به مقام اطمینان برسان و به او بفهمان که مردم، نفع و ضرر نمی توانند برسانند، نافع و ضار خداست، این کوری و نابینایی را از چشم خود برطرف کن.
از خدای مهربان : در هر حال و در هر وقت خصوصاً در خلوت با زاری و گوشه نشینی و ذلت در پیش خدا از او بخواه که تو را هدایت کند به نور توحید و قلب تو را منور کند به بارقه غیبی یک بینی و یک پرستی تا از همه عالم وارهی و همه چیز را ناچیز دانی.
مدتی مواظبت کن : قلب را تفتیش و حسابرسی کن، چون حسابرسی یک شریک از شریک خود، هر عملی که مشتبه ریا و سالوس دارد ترک کن هر چند عمل خیلی شریفی باشد، حتی اگر دیدی واجبات را آشکارا خالص نمی توانی انجام دهی در خفا بکن، با اینکه مستحب است واجبات را آشکارا انجام دهی، بلکه کمتر اتفاق می افتد که در اصل واجب ریا شود بیشتر در خصوصیات واجب و مستحبات و زواید آن ریا اتفاق می افتد.
به قلم :مدیر حوزه های علمیه خواهران استان، رحمانی بلداجی