نقطه عطف
قيام 15 خرداد؛ نقطه عطف
پيروزي انقلاب پر فراز و نشيب مشروطيت ايران در سال 1285 ش / 1906 م و تشكيل نظام سياسي پارلماني برغم تمام فداكاريها، جانفشانيها و زحماتي كه اقشار وسيعي از مردم كشور متحمل شدند و نيز عليرغم تدابير و ايدههاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي نوين و مترقيانهاي كه براي آن انديشيده شده بود، به دلايل عديده داخلي و خارجي نتوانست بر خواستهها و آرزوهاي تاريخي ـ اجتماعي مغفول مانده جامعه ايراني پاسخي در خور و تعيين كننده بدهد.
اين روند با قدرتيابي و سپس سلطنت ديكتاتور مآبانه رضاخان كه تفكرات و دستاوردهاي مشروطيت ايران را تقريباً به هيچ گرفت، بيش از پيش به چالش طلبيده شده و ناديده انگاشته شد. دوران دوازده ساله نخست سلطنت محمدرضا شاه پهلوي هم با تمام تكاپوها و تلاشهاي صورت گرفته از سوي احزاب، تشكلها و گروههاي سياسي، اجتماعي و مذهبي و نيز همراهي اقشار وسيعي از مردم باز هم به دلايل متعدد داخلي و مداخلات و تجاوزكاريهاي خارجي خيلي زود به پايان بدفرجامي انجاميد و به تبع كودتاي تأسفبار 28 مرداد 1332 نظام سياسي حاكم بر كشور اساساً با اتكاي به پشتيباني حاميان خارجي خود (آمريكا و در درجه بعدي انگلستان) آشكارا و به طور فزاينده در روش استبدادي و خلاف قاعده حكومتداري گام نهاد و هر آنچه توانست در تضييع حقوق اساسي ملت ايران و نقض قانون اساسي مشروطيت كوشيد و با سركوب قهرآميز مخالفان و منتقدان سياسي و مجموعه كساني كه به ساختن فردايي بهتر براي كشور ميانديشيدند، گستاخانه در برابر خواستههاي مردم ايران موضع مخالف و در واقع دشمنانه گرفت. با اين احوال و برغم تمام حقكشيها و تضييع حقوقي كه صورت ميگرفت، هنوز اقشاري از مردم و گروهها و احزاب سياسي، اجتماعي و نيز علما و روحانيون اميدوار بودند جهت نجات دستاوردهاي چندين ده ساله مردم ايران در زمينههاي مختلف سياسي و اجتماعي روشهاي مسالمتآميزتر و در واقع كم هزينهتر جستجو شود اما حكومت با تداوم سركوبها و سياستهاي سختگيرانهتر پيام ميداد كه نميخواهد در راه ناصوابي كه در پيش گرفته است، تجديد نظر كرده و احياناً خواستهها و توصيههاي مخالفان را مورد عنايت و توجه قرار دهد.
با اين احوال عمدتاً بخاطر بحرانهاي زودهنگام سياسي، اجتماعي و اقتصادي كه در اواخر دهه 1330 دامنگير حكومت شده و بالاخص موجبات رنجش و نگراني حاميان خارجي آن ( به ويژه آمريكائيان) را فراهم آورده بالاجبار نوعي فضاي باز سياسي در عرصه كشور ظاهر شد كه البته بسيار كوتاه مدت بوده و به دلايل عديده داخلي و خارجي به سرعت از ميان رفت. در چنين فضايي بود كه حكومت تحت فشار آمريكائيان طرحهاي اصلاحي چندي در زمينههاي مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي (جهت نجات از بحران گرفتار آمده) مورد توجه قرار داد كه برخي از اين موارد اصلاحي با قانون اساسي مشروطيت ايران در تناقض و تعارض بود. اين طرحهاي پيشنهادي آمريكاييان كه رژيم خيلي زود مدعي شد خارجيان در طرح آن نقشي نداشتهاند و شخص شاه مبتكر آن بوده است، نام انقلاب سفيد به خود گرفت و
صفحات: 1· 2