نقطه عطف تحول در شیعه
امام باقر؛ نقطه عطف تحول در شيعه
اعتلاي شريعت مقدس اسلام و مکتب تشيع و ادامه نهضت اصلاحي پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، مهمترين دغدغه و محور مبارزات فکري و فرهنگي و جهاد و انقلاب ائمه معصومين(علیهم السلام) بوده است. انحرافهاي به وجود آمده در جريانهاي فکري موجود، ظهور و بروز جريانهاي کلامي منحرف با تکيه بر علوم وارداتي از جهان بيگانه، بخصوص مسيحيت و تلاش حکام و خلفاي جامعه اسلامي در دامن زدن به اين اتفاقها، نتايج ناخوشايندي براي جهان اسلام-اعم از طبقه نخبه و توده مردم-به همراه داشت.
بر اين اساس و بنا به حکم الهي در اثبات و تثبيت وظيفه امامان(علیهم السّلام) در قبال جامعه و لزوم هدايت فکري آنان، هر يک از آن بزرگواران بنا به مصلحتهاي موجود و شرايط زماني، دست به اقدامهاي سازنده اي در جامعه مي زدند. نگاهي گذرا به زندگي امامان شيعه(علیهم السّلام) و بررسي حيات آنان، مبين اين مطلب خواهد بود که هر يک از ايشان، بنا به دلايل کاملا منطقي و در راستاي مصلحت دين خدا و مسلمانان قدم برداشته اند و لذا تفاوتهاي موجود در شيوه مبارزاتي آنان، در اصل قضيه که همان هدايت افکار عمومي و به دست گرفتن و رهنمون شدن طبقه نخبه جامعه است، تاثيري نخواهد گذاشت. چنانچه سکوت 25 ساله اميرالمومنين(علیه السّلام) به همان دليلي صورت گرفت که قبول خلافت از ناحيه ايشان محقق شد.
اين مفهوم، در صلح مصلحتي امام حسن(علیه السّلام) نيز مصداق عيني يافت و جهاد و مبارزه امام حسين(علیه السّلام) براي احياي دوباره شريعت مقدس اسلام، با همان هدفي شکل گرفت که کلاسهاي درس امام سجاد(علیه السّلام) برگزار گرديد و دعاهاي ايشان که بعد معرفتي آن تنها بخشي از ويژگيهاي آن ادعيه است، از ايشان صادر شد.
بي شک، هر يک از اقدامهاي مذکور از ناحيه ائمه معصومين(علیهم السّلام)، با همان هدف اصلاح گرانه و در مسير حرکت پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم )، انجام گرفت. امام باقر(علیه السّلام)، پس از يک دوره اختناق شديد که پيشواي چهارم(علیه السّلام) آن را تجربه کرده بودند، در شرايطي به امامت رسيدند که زمزمه هاي اختلاف در دربار امويان به گوش مي رسيد و سيل نارضايتي مردم از حکومت آنان، زمينه انحطاط و سقوط خلافت آنان را مهيا مي ساخت.
در چنين شرايطي و نيز به دليل گسترش مرزهاي جغرافيايي جهان اسلام و همسايگي با کشورهايي که پيرو ساير اديان بودند، زمينه ورود افکار التقاطي از ماوراي مرزهاي اسلامي فراهم شده بود. موج گسترده اين تفکرات که گهگاه با جاذبه هايي چون جديد بودن و ايجاد تحرک فکري در جامعه همراه بود، باعث شد تا شبهه ها و شبهه افکني ها به فضاي فرهنگي و فکري جامعه وارد شود.
خلفاي وقت نيز که اين انحراف فکري را در راستاي دستيابي به اهداف خود و دور ماندن مردم از اصل دين مي ديدند، از ورود اين تفکرات استقبال مي کردند. حمايت دولت از انحراف فکري جامعه، اولين افقهاي شکل گيري فرق کلامي منبعث از فلسفه يونان را در بين مسلمانان گشود.
با توجه به دو مقدمه ياد شده، شرايط عصر امام باقر(علیه السّلام) تا حدودي روشن مي شود و با توجه به همان اصل مذکور در خصوص وظيفه امام مسلمين، باقر العلوم(علیه السّلام) وظيفه خطير خويش را در قبال پديده هاي علمي و فرهنگي جامعه ترسيم نمودند. نکته قابل توجه اينکه، بررسي، تحليل و پاسخگويي به شبهه هاي فرق کلامي منحط، هيچ گاه به معناي مقابله با ورود افکار و آراي جديد به فضاي فکري جامعه نيست و اقدامهاي ائمه معصومين(علیهم السّلام) -بخصوص صادقين(علیهم السّلام) -اقدام حذفي در قبال اين شبهات نبوده است، بلکه بررسي مناظرات آن بزرگواران، اثباتي عمل کردن ايشان را در برابر اين شبهه ها و شبهه افکنان اثبات مي نمايد.
مساله ديگري که در دوران امامت باقرالعلوم(علیه السّلام) قابل توجه است، رقابت فرق کلامي منحط با مکتب اهل بيت(علیهم السّلام) است. اين رقابت، در بيرون مرزهاي معرفتي اسلام، شکل گرفته بود و مقابله با آن در جهت پاسخگويي به شبهه هاي وارده، به يک انسجام فکري دروني و رهبري مقتدرانه فرهنگي نياز داشت که وجود پنجمين امام شيعه که نويد حضورش در اين برهه زماني توسط پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) داده شده بود، توانست خلا فکري -فرهنگي جامعه را در اين عرصه پر کند.
از طرف ديگر، جريانهاي انحرافي که در حوزه تشيع رخ مي داد، آسيب و مانع جدي در درون مکتب اهل بيت(علیهم السّلام) محسوب مي شد. گر چه برخي از اين جريانها با تدابير امامان معصوم(علیهم السّلام) در همان ابتداي شکل گيري، از ادامه راه باز ماندند؛ اما حرکتهاي منفعلانه آنان در مقابله با تشيع راستين و ناب، در همان مقاطع کوتاه زماني باعث ايجاد خللها و ضربه هايي به بدنه فکري جامعه شيعي شد که حضور به موقع امام باقر(علیه السّلام) و امام صادق(علیه السّلام) مانع گسترش و استحکام پايه هاي فکري و اجتماعي آن فرق شد.
علاوه بر جريانهاي فکري و معرفتي مذکور که حذف يا اصلاح آن، نيروي فراواني را مي طلبيد؛ وجود جريان قدرتمند سياسي که به انحرافهاي فکري مذکور دامن مي زد، در برابر ايشان قرار گرفت. بني اميه گرچه در دوران امام باقر(علیه السّلام) از قدرت سياسي چنداني برخوردار نبود، اما از يک طرف با دامن زدن به انحرافهاي عقيدتي و از طرف ديگر با سختگيري هاي سياسي عليه ايشان، عرصه را بر انجام فعاليتهاي امام(علیه السّلام) تنگ کرده بود.
با توجه به آنچه بيان شد، عرصه فعاليت علمي و مبارزات سياسي-فرهنگي امام باقر(علیه السّلام) بر ما روشن مي گردد. شرايط زماني امامت باقرالعلوم(علیه السّلام) و اقدامهاي بي نظير ايشان، مبين اين نکته است که ايشان نقطه عطفي در تحول تاريخ تشيع است. اين امام همام، علاوه بر مبارزات فکري با انحرافهاي موجود، منشا بسياري از علوم و مبدع بسياري از حرکتهاي موثر علمي در جامعه شيعي پس از خود است.
آنچه بر اهميت تلاشهاي پيشواي پنجم شيعيان مي افزايد، استفاده بهينه از فطرت سياسي به وجود آمده در آستانه انتقال قدرت و تبديل جريان سياسي کشور اسلامي است. ايشان با بهره گيري از فرصت به وجود آمده، توانستند فضاي تشکيل اولين هسته هاي علمي شيعه را ترسيم و زمينه تاسيس اولين دانشگاه شيعي را فراهم آورند که در دوره امام صادق(علیه السّلام) به اوج خود رسيد و ثمرات بي شماري براي جهان اسلام بر جاي گذاشت.
شايان ذکر است، آنچه به عنوان فطرت سياسي در دوره امامت امام باقر(علیه السّلام) و امام صادق(علیه السّلام) عنوان مي شود، به معناي آسودگي مطلق ايشان از خفقان سياسي عصر خويش نبوده است. امام باقر(علیه السّلام) براي سپردن ميراث غني مکتب اهل بيت(علیهم السّلام) به نسلهاي پس از خود، با دو رويکرد به مبارزه پرداختند؛ اولين مبارزه ايشان، مقاومت در برابر موج خزنده افکار وارداتي و عقايد منحط داخلي و اثبات حقانيت تفکر ناب شيعي و تثبيت آن در جامعه بوده است و مرحله بعدي که به نوعي زنجيره همان مرحله اول مبارزات ايشان است، ايستادگي در برابر مروجان اصلي اين تفکرات بود که اين جريانهاي سياسي و فکري را هدايت مي کردند، مقاومت در برابر دستگاه خلافت بايد عالمانه و انديشمندانه مي بود که اين خواسته به خوبي در آن زمان محقق شد. فراهم آوردن مقدمات تاسيس اولين دانشگاه بزرگ اسلامي، تشکيل اولين کرسيهاي نظريه پردازي، تربيت شاگرداني که هر يک به نوبه خود از چهره هاي علمي جهان اسلام به شمار مي روند، نقل بيشترين روايت و حديث از ايشان توسط راويان حديث و تشکيل جلسات مناظره کلامي با صاحبان فکر و اصحاب معرفت و تدريس علوم جديد به همراه علوم اسلامي، از جمله اقدامهايي است که در تبيين حرکتهاي علمي-فرهنگي و سياسي امام باقر(علیه السّلام) مي توان از آنها نام برد.
وجود نوراني امام باقر(علیه السّلام) و حرکت در دو مسير سرنوشت ساز با يک هدف مشخص، و به تصوير کشيدن چهره واقعي اسلام در برابر تهاجمهاي فرهنگي و سياسي دشمنان، زمينه ساز شهادت ايشان شد، حال آن که جريان نويني که ايشان در حوزه فکر و معرفت اسلامي به روي جهانيان گشود، چون چشمه اي جوشان تاکنون ادامه داشته و هر روز بر لزوم بهره گيري از سيره باقرالعلوم (علیه السّلام) در مبارزه با تهاجمهاي گسترده فرهنگي غرب عليه اسلام و شبهه افکني هاي معاندان و مخالفان، افزوده مي شود.
منبع: http://www.bashgah.net