هجوم به خانهی وحی
شکّى نیست که هواداران خلیفه، به خانه ی حضرت زهرا علیها السلام هجوم آوردند و حرمت آن را شکستند. این موضوع از امور مسلّمى است که هیچ شک و شبهه اى در آن راه ندارد و حتّى شخصى مثل ابن تیمیّه نیز در آن تردید نمى کند.
ابن تیمیّه نیز اصل قضیّه را منکر نمى شود، امّا دست به توجیه مى زند و مى گوید: «او به خانه حمله کرد تا ببیند آیا از اموال خداوند که باید تقسیم شود، چیزى در آن جا یافت مى شود که آن را به مسلمانان برساند (!!)»(1).
به راستى، اگر کسى در این امر تردید کند، بدتر از ابن تیمیّه نخواهد بود؟ چنین فردى چگونه مى تواند ادّعا کند که شیعه است یا از فرزندان پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله و حضرت فاطمه ی زهرا علیها السلام است؟
از ابوبکر روایت کرده اند که پیش از مرگ و در آخرین لحظات زندگى خود گفته است:
من بر چیزى از امور دنیا تأسّف نمى خورم مگر سه کارى که کرده ام و اى کاش نمى کردم، و سه کارى که ترک کرده ام و اى کاش ترک نمى کردم؛ و اى کاش سه سؤال از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پرسیده بودم ….
این روایت بسیار مهمّى است و ما تنها به نکاتى از آن -که به آن ها نیاز داریم -، اشاره مى کنیم:
«1- وددت أنّی لم أکشف بیت فاطمة عن شیء و إن کانوا قد غلقوه على الحرب.
2- وددت أنّی کنت سألت رسول اللّه لمن هذا الأمر فلا ینازعه أحد»
«1- اى کاش خانه ی فاطمه را نمى گشودم، اگر چه براى جنگ، آن را بسته بودند.
2- اى کاش از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى پرسیدم که بعد از شما، خلافت از آنِ کیست؛ تا کسى در آن نزاع نکند».
آیا گمان مى برید که او در این آرزویش صادق بود؟ مگر او در روز غدیر، وقایع دیگر و جایگاه هاى دیگر از زمره ی نخستین بیعت کنندگان نبود؟!
این آرزوهاى ابوبکر در تاریخ طبرى نیز دیده مى شود؛ البتّه ابن عبدربّه در العقد الفرید، محدّث بزرگ حافظ امام ابى عبید قاسم بن سلاّم در کتاب الأموال، مسعودی در مروج الذهب و ابن قُتَیْبَه دینوری در الإمامة و السیاسه نیز آن ها را نقل کرده اند (2).
البتّه در این مورد نیز قلم تحریف فعّال بوده است؛ به کتاب الأموال مراجعه کنید، در آن، به جاى «اى کاش! خانه فاطمه را نمی گشودم» آمده است: «اى کاش! چنین و چنان نمى کردم»!
ببینید چطور جمله ی واقعى را حذف مى کنند و به جاى آن «چنین و چنان» مى گذارند!
آیا با این وضع انتظار دارید حقایق را همان گونه که بوده است، نقل کنند؟ از چه کسى چنین توقّع و انتظارى را دارید؟
آرى، این چنین فریبکارانه، دست به تحریف مى زنند و این گونه سخن مى رانند.
چند نکته ی ضرورى
نکته ی اول:
فاطمه علیها السلام هرگز با ابوبکر بیعت نکرد و در حالى که از ابوبکر خشمگین بود، از دنیا رفت (3).
این نکته در کتاب هاى صحاح و دیگر کتاب هاى عامّه، موجود است و ما آن را از عایشه نقل کردیم.
در این جا چند پرسش مطرح است:
- به نظر شما، آیا فاطمه علیها السلام، بدون شناخت و بیعت با امام زمانش از دنیا رفت؟
- آیا مى توان پذیرفت که فاطمه -اویى که علماى اهل سنّت وى را برتر از ابوبکر و عمر مى دانند -به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته باشد؟
- آیا او که اذیّت کردنش حرام و موجب کفر است، بدون بیعت با امام زمانش از دنیا رفته است؟
چه کسى مى تواند چنین سخنى را بگوید؟
پس، اگر چنین نیست، امام زمان او کیست؟نکته ی دوم:
على علیه السلام ابوبکر را از درگذشت حضرت زهرا علیها السلام آگاه نساخت؛ لذا، نه ابوبکر و نه هیچ کس دیگر از آن قوم، در نماز بر جنازه ی فاطمه علیها السلام حاضر نشدند.
مى دانید که در آن روزگار خواندن نماز بر میّت، یکى از کارهاى خلیفه بوده و با وجود او یا حاکم مدینه، هیچ کسى حق نداشته است بدون اجازه ی آن ها، بر میّت نماز بخواند.
هنگامى که عبداللّه بن مسعود از دنیا رفت، بدون اطّلاع و اجازه ی عثمان، او را به خاک سپردند؛ بدین جهت، عثمان مأمورى را نزد عمّار فرستاد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد؛ نظیر این امر در تاریخ بسیار اتّفاق افتاده است.
بنا بر این، عدم دعوت از ابوبکر براى حضور در نماز حضرت زهرا علیها السلام، نشانه و رمزى حاکى از نپذیرفتن امامت و خلافت اوست.
از این رو، اهل سنّت مى دانند که نماز نخواندن ابوبکر بر جنازه ی شریف حضرت زهرا علیها السلام، دلیل بر عدم خلافت اوست، حدیثى جعل کردند مبنى بر این که على علیه السلام فردى را نزد ابوبکر فرستاد و ابوبکر با عمر و عدّه اى از اصحاب آمدند و بر حضرت زهرا علیها السلام نماز خواندند؛ على علیه السلام نیز در این نماز به ابوبکر اقتدا کرد (!!) و ابوبکر در نماز چهار تکبیر گفت (!!)
اکنون پس از مطالعه ی این دروغ ها، این متن را نیز ملاحظه کنید:
حافظ ابن حَجَر عسقلانى در شرح حال عبداللّه بن محمّد قدامه قدامی مصیصى مى نویسد: او یکى از ضعفا است که از مالک بن انس،مطالب فاجعه آمیزی را از جعفر بن محمّد نقل کرده است (4).
آنان در مورد اهل بیت علیهم السلام سخنان ناروایى مى گویند و روایات بسیارى را از زبان اهل بیت سلام اللّه علیهم علیه آنان جعل مى نمایند، از جمله این که آن ها بیشتر اوقات روایاتى را از زبان امیر مؤمنان و فرزندان ایشان و یا از زبان فرزندش محمّد حنفیّه نقل کرده اند که نمونه اى از آن ها، این روایت است:
جعفر بن محمّد از پدرش محمّد باقر از جدّش نقل مى کند که:
فاطمه شب هنگام از دنیا رفت. ابوبکر، عمر و گروه بسیاری برای مراسم نماز حاضر شدند. ابوبکر به على گفت: جلو برو و نماز بگزار!
على گفت: نه، به خدا سوگند! بر تو که خلیفه ی پیامبر خدا هستی پیشی نمی گیرم!
ابوبکر جلو ایستاد و نماز خواند و چهار تکبیر گفت (5).
این ها از مصیبت هاى امّت ماست، که نه تنها قضایا را به طور واقعى نقل نکرده اند؛ بلکه در برابر آن، روایاتى را جعل نموده اند.نکته ی سوم:
فاطمه علیها السلام وصیت کرد که شبانه دفن شود تا مظلومیّت او در طول تاریخ جاودان بماند. سخنان امیر مؤمنان علیه السلام به هنگام دفن آن حضرت، بسیارى از جوانب تاریخى این مسئله را باز مى نماید و در بردارنده ی حقایق زیادى است. این سخنان، بسیارى از مصائب را بازگو مى کند؛ آن سان که زیبنده است که هر مؤمنى در این خطبه دقّت و تأمّل کند (6).
ابن تیمیّه در توجیه وصیّت حضرت زهرا علیها السلام به دفن شبانه، گوید: افراد بسیارى شبانه دفن شدند.
ولى پر واضح است که فاطمه علیها السلام وصیّت کرد که شبانه غسل داده شود و شبانه دفن شود و افرادى که ایشان را مورد آزار قرار دادند، باخبر نشوند.
آرى، همان طور که گفتیم، برخى از طرفداران ابوبکر، خبرى با مضمون نمازگزاردن ابوبکر بر جنازه ی آن حضرت علیها السلام را جعل کرده اند؛ ولى خوشبختانه شخصیّتى چون ابن حَجَر عسقلانى، به دروغ بودن آن خبر، تصریح نموده است (7).پینوشتها:
1- منهاج السنة: 8 / 291.
2- کتاب الأموال: 131، الإمامه و السیاسه: 1 / 18، تاریخ طبرى: 3 / 430، مروج الذهب: العقد الفرید: 2 / 254.
3- ر.ک: مسند احمد: 1 / 6، صحیح بُخاری: 4 / 42، السنن الکبری للبیهقی: 6 / 300، فتح الباری: 6 / 139، عمدة القاری: 15 / 19.
4- لسان المیزان: 3 / 334.
5- لسان المیزان: 3 / 334، الکامل: 4 / 258، میزان الإعتدال: 2 / 488.
6- نهج البلاغه: 2 / 182.
7- لسان المیزان: 3 / 334.
منبع مقاله :
حسینی میلانی، آیت الله سیّد علی؛ (1391)، مظلومیّت برترین بانو، هیئت تحریریّه ی انتشارات الحقایق، قم: الحقایق، چاپ دوازدهم.