پاسدار بزرگ حریم مهدویت
تالیفات فراوان و متنوع وی در علوم مختلف اسلامی , هر کدام گوهری تابناک و گنجینه ای پایان ناپذیر است که با گذشت بیش از یکهزار سال از تاریخ تالیف آن , به جای فرسودگی و بی رونقی , روز به روز بر قدر و قیمت و ارزش و اعتبار آن افزوده شده و جایگاهی بس رفیع و والایافته و بر صدر کتابخانه ها , سینه فقها و دانشمندان و بال فرشتگان قرار گرفته است .
آشنایی با زندگانی چنین شخصیتی که زحمات طاقت فرسا و خدمات بی وقفه اش , حیات معارف تشیع و احکام شریعت نبوی را بیمه کرد , می تواند برای ملت ما بویژه نسل جوان , آگاهی بخش , امیدآفرین و زندگی ساز باشد.
زندگینامه شیخ صدوق
محمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی مشهور به « شیخ صدوق » در سالهای 306 یا 307 هجری قمری در خاندان علم و تقوی در شهر مذهبی قم دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش علی بن حسین بن موسی بن بابویه از علما و فقهای بزرگ زمان خود بود.
گرچه در آن روزگار , عالمان و محدثان بسیاری در قم می زیسته اند ولی پرچم هدایت و مرجعیت بر دوش این عالم عابد و محدث زاهد یعنی علی بن بابویه (پدر شیخ صدوق ) بوده است . او دکه ای کوچک در بازار قم داشت و از طریق کسب و کار و در نهایت زهد و عفاف , امرار معاش می نمود و در ساعاتی دیگر از روز در منزل خود به تدریس و تبلیغ احکام و نقل روایات می پرداخت .
جلالت شان و منزلت این عالم ربانی تا بدان پایه رسید که امام حسن عسگری (ع ) طی نامه ای , او را با لقب « شیخ » , « فقیه » و « معتمد » مورد خطاب قرار داده و توفیقات او را برای کسب رضای پروردگار درخواست کرد.
در این نامه امام حسن عسگری (ع ) دعا می فرمایند که خداوند در نسل علی بن بابویه , اولاد صالح قرار دهد.
امام معصوم خطاب به این فقیه می نویسند : « اما بعد اوصیک یا شیخی و معتمدی و فقیهی اباالحسن علی بن الحسین القمی و فقک الله لمرضاته و جعل من صلبک اولادالصالحین برحمته …»
« ای فقیه مورد اعتماد من علی بن الحسین قمی که خداوند ترا به کارهای مورد رضایتش توفیق دهد و از نسل تو اولاد صالح بیافریند…»
عمر بابرکت علی بن بابویه از پنجاه می گذشت و او هنوز فرزندی نداشت , لذا نامه ای را از طریق حسین بن روح نوبختی (سومین نایب خاص امام زمان علیه السلام ) برای حضرت ولی عصر(عج ) فرستاد و از ایشان درخواست نمود تا ایشان از خدا بخواهد که خداوند فرزندی صالح و فقیهی خدمتگزار به او عطا نماید. پس از چندی , درخواست او اجابت شد و خداوند به او , « محمد » را عطا کرد که در تاریخ , « شیخ صدوق » نام گرفت .
شیخ صدوق روزگار طفولیت و سنین جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای خانوادگی اش سپری کرد و تحت تعلیم و تربیت پدر قرار گرفت , به گونه ای که به لحاظ تیزهوشی و حافظه فوق العاده قوی در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یافت و توانست در کمتر از بیست سالگی , هزاران حدیث با سلسله سند آنها را حفظ نماید و از همه مهمتر به آنها عمل نماید.
یکی از حوادث مهم دوران زندگی شیخ صدوق , روی کارآمدن سلسله ایرانی نژاد و شیعه مذهب « آل بویه » بود که بر بخش بزرگی از ایران , عراق و جزیره العرب تا مرزهای شمالی شام فرمان می راندند. وی در این هنگام از قم به ری آمده و به درخواست « رکن الدوله دیلمی » در آنجا رحل اقامت گزید. به نظر می رسد علت اصلی این دعوت و عزیمت , خلایی بوده که پس از هجرت شیخ کلینی از ری به بغداد و سپس رحلت او پیش آمده بود و در حقیقت , وجود شیخ صدوق در ری می توانست منشا برکات فراوان باشد.
آثار علمی صدوق
عصر صدوق را باید « عصر احیا تنقیح حدیث » نامید زیرا پس از رحلت پیامبر اسلام , بازار جعل حدیث رونق گرفت و کارخانه حدیث سازی خلفا بکار افتاد و کسانی پیدا شدند که بطور حرفه ای , احادیثی را جعل و به پیامبر و ائمه نسبت می دادند.
از این رو محدث بزرگوار « کلینی » که از « کلین » به « ری » هجرت کرده بود , در آنجا کتاب شریف کافی ـ اولین کتاب از مجموعه چهارگانه کتب روایی و حدیثی شیعه ـ را نگاشت و حرکت علمی جدیدی را در مکتب حدیث نگاری اهل بیت علیهم السلام بنیانگذاری نمود که پس از او , « شیخ صدوق » بنای مستحکم ضبط و نشر حدیث را بر آن بنیاد نهاد.
شیخ صدوق در راه جمع آوری احادیث , از بلخ تا بخارا , از کوفه تا بغداد , از مشهد تا نیشابور , و از آنجا تا مکه و مدینه سفر کرد و مشکلات فراوانی را به جان خرید و با کوله باری از احادیث پیامبر و اهل بیت (ع ) به ری بازگشت . رفته رفته به یةمن دعای حضرت امام حسن عسگری( ع ) و حضرت ولی عصر(عج ) , برکت وجود شیخ صدوق در جهان اسلام فراگیر و شهرتش عالمگیر شد و همه دانشوران در برابر عظمت و گستردگی دانش او خضوع کردند و از شعاع وجودی او بهره مند شدند.
هرچند که بیشترین فرصت و زحمت وی صرف جمع آوری , تدوین و تبویب احادیث گذشت , اما او را نمی توان تنها یک محدث یا فقیه نامید بلکه نظر به گوناگونی تالیفات او و سخنان عالمان دینی در حق وی , پی به دامنه دانش بیکران او خواهیم برد.
جمع آوری و تدوین حدیث با توجه به موقعیت زمانی (قرن چهارم ) و کمبود امکانات نگارشی و تحقیقی در آن عصر , حاکی از تلاش طاقت فرسای اوست که امروز انجام چنین امر بزرگی با وجود امکانات زیاد , حتی از توان یک گروه علمی هم خارج است .
صدوق با کار ابتکاری خود در تنظیم آثار معصومین (ع ) , چشمه ساری را جاری ساخت که نسلهای آینده توانستند از جویبار روان و زلال آن , نیازهای علمی و دینی بشریت را مرتفع سازند.
این عالم بزرگ و محدث کبیر , تالیفات ذیقیمت و بسیاری از خود برجا گذاشته که پرداختن به آنها , کتابنامه مستقلی را می طلبد.
شیخ طوسی در کتاب « الفهرست » , نوشته های صدوق را نزدیک به 300 کتاب عنوان کرده است .
کتابهای شیخ , همه در نهایت نیکویی , استحکام و حسن سلیقه و شیوایی است .
ابتکار وی در انتخاب موضوعات زنده و متنوع و مطالب موردنیاز جامعه , کم نظیر است . این دانشمند بزرگ هم در زمینه فقه و احکام دین کتاب نوشته (المقنع ) و هم فلسفه احکام و علت تشریح آنها را بیان کرده (علل الشرایع ) و هم وظایف عملی مسلمین را تبیین نموده (دعائم الاسلام فی معرفه الحلال والحرام ) و هم مسائل عقیدتی و فکری را به بهترین وجه تشریح کرده (التوحید) و هم در اثبات ولایت و وصایت امیرالمومنین علی علیه السلام کتاب نوشته (اثبات الوصیه , اثبات النص علی الائمه ) و هم تاریخ زندگانی ائمه را به رشته تحریر درآورده (عیون اخبارالرضا) هم کامل ترین و مستدل ترین کتاب را درباره اثبات وجود امام زمان (عج ) و دلایل غیبت به نام « کمال الدین و تمام النعمه » تالیف کرده است . درباره این کتاب همین بس که شیخ صدوق هنگامی که در مکه بود , امام زمان (عج ) را درخواب مشاهده می کنند که به او فرمود « کتابی در غیبت ما تصنیف کن و عمر معمرین را در آن بنویس » . و پس از آن , شیخ این کتاب را تالیف کرد.
شیخ صدوق کتابهایی نیز در زمینه شعر نگاشته( تفسیر قصیده فی اهل البیت ) و یا در زمینه سخنان حکمت آمیز و حوادث تاریخی و احکام فقهی کتاب نوشته ( خصال ) و هم با درک نیاز شدید جامعه و احساس خلا در زمینه احکام الهی و فقه ائمه معصومین (ع ) اقدام به تصنیف یکی از بزرگترین جوامع روایی و دومین کتاب از کتب اربعه نمود (من لایحضره الفقیه )
غروب خورشید
شیخ صدوق سرانجام پس از عمری تلاش و تحقیق در سنگر پاسداری از حریم تشیع و فقه اهل البیت (ع ) در سال 381 هـ . ق در 75 سالگی دعوت پروردگار خویش را لبیک گفت و در شهر ری , در جوار رحمت بی منتهای او جا گرفت .
این محل سپس به نام « ابن بابویه » به یکی از قبرستانهای کهن و دیرین منطقه ری تبدیل شد که افراد وصیت می کردند , پیکرشان در کنار این عالم بزرگ که حق بزرگ وی به اسلام و مسلمین غیرقابل انکار است , دفن شوند. این آرامگاه در طول تاریخ , همواره زیارتگاه مسلمانان بوده و قبر منورش محل استجابت دعای مومنان گردیده است .
گرچه در طول تاریخ , این آرامگاه همواره مورد احترام شیعیان بوده ولی حادثه ای که در سال 1238 هـ . ق اتفاق افتاد , عظمت و اعتبار صدوق را در نزد زائران حرمش بیشتر معلوم کرد و ارادت آنان را نسبت به وی دوچندان کرد.
صاحب « روضات الجنات » نقل می کند که در زمان فتحعلی شاه , در سال 1238 هـ . ق باران زیادی بارید که بر اثر آن , اطراف مزار شریف شیخ صدوق فروکش کرد و شکافی در کنار آن پدید آمد. مومنان در پی اصلاح برآمدند و هنگام تعمیر به سردابی که جسد شیخ در آن مدفون بود , رسیدند. وقتی که وارد سرداب شدند , جسد را سالم یافتند که آثار رنگ حنا هنوز بر ناخنهای وی باقی بود. این خبر به سرعت در تهران پیچید تا آنکه فتحعلی شاه قاجار نیز از آن مطلع گشت و دستور داد تا سرداب را نپوشانند تا او شخصا جسد را ببیند. شاه و همراهان وی در محل حاضر شدند و به همراه جمعی از بزرگان و علما به سرداب وارد شدند و همگی جسد را سالم مشاهده کردند. آنگاه دستور دادند تا سرداب را بپوشانند و پس از آن دستور تعمیر و تجدید بنای بقعه را صادر کرد.
چند نمونه حدیثی:
ضمن گرامیداشت روز بزرگداشت شیخ صدوق بی مناسبت نیست به ذکر چند حدیث از کتب شریف آن فقیه حدیث شناس , اکتفا می کنیم :
1 ـ کمال الدین 290,2 :
امام پنجم علیه السلام فرمودند : « گویا یاران حضرت مهدی (عج ) را می بینم که همه چیز و همه کس در اطاعت آنانند , حتی حیوانات وحشی , زمین و پرندگان آسمان , تا آنجا که گوشه ای از زمین بر گوشه ای دیگر افتخار می کند که امروز یکی از یاران قائم (عج ) برروی من پای گذاشته است !»
2 ـ کمال الدین 162,2 :
امام عصر علیه السلام فرمودند :
« برای تعجیل فرج من بسیار دعا کنید که گشایش امور شما در آن است .»
3 ـ عیون الاخبار 59,2 :
رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سّلم) فرمودند :
« قیامت برپا نشود تا قائم برحق ما , قیام کند و این قیام زمانی که خداوند اذن دهد صورت می گیرد. هر که از او (عج ) پیروی کند نجات یابد و هر که تخلف از وی نماید , نابود شود.
منبع: سایت آینده روشن
صفحات: 1· 2