پرستار در قاموس قرآن
يکي از اصحاب خاص پيامبر اکرم، به نام سعدبن معاذ را که جراحت سختي در جنگ خندق برداشته بود، به دستور حضرت در مسجد در خميه زني از قبيله اَسلم که به او «رُفيده» مي گرفتند، قرار دادند و رفيده در اين خميه مجروحان جنگ را مداوا مي کرد و به پرستاري و مراقبت از آنان مي پرداخت.
اين عمل پسنديده، در سيره پيامبران الهي نيز ديده مي شود؛ چنان که پرستاري پيوسته حضرت يوسف از بيماران در زندان، محبوبيت او را بين زندانيان سبب شده بود و به اين خاطر، از او به عنوان فردي نيکوکار و محسن ياد مي کردند.
در مورد پرستاري پيامبر گرامي اسلام از بيماران، روايت هايي در تاريخ اسلام ديده مي شود. يکي از اين موارد را علامه مجلسي از حضرت علي عليه اسلام چنين نقل مي کند:
شبي تب وجودم را فرا گرفت و خواب را از من ربود. بدين جهت، رسول خدا نيز تا صبح بيدار بود و شب را بين من و نماز تقسيم مي کرد. پس از نماز، نزد من مي آمد و جوياي حال من مي شد و با نگاه کردن به من از وضعيت بيماري ام اطلاع مي يافت و شيوه پيامبر تا طلوع صبح اين چنين بود.
پس از آن که حضرت با اصحاب نماز گزاردند، در حق من دعا کردند که خدايا، علي را شفا ده و سلامتي بخش که به خاطر بيماري اش تا صبح نخوابيدم!
اين شيوه پسنديده حضرت حتي در حق دوستان ديگرش نيز به خوبي نمايان است. آمده است که سعدبن معاذ که از بزرگان اصحاب پيامبر خداست و براي حفظ اسلام تلاش هاي بسياري کرده است، بعد از آن که در جنگ خندق جراحت سختي برداشت، پيامبر خدا فرمان داد تا خيمه اي در مسجد زدند و خود مراقبت هاي درماني و پرستاري از وي را عهده دار شد.
پرستاري حضرت علي عليه اسلام از فاطمه زهرا عليها السلام پس از بيماري ايشان، سزاوار تحسين و توجه است.
حضرت علي عليه السلام خود، عهده دار پرستاري از فاطمه عليها السلام بود و اسماء دختر عميس، ايشان را ياري مي داد. البته پرستاري حضرت زهرا و زينب کبري عليهاالسلام نيز مي تواند الگوي مناسبي براي تمام پرستاران ميهن اسلامي باشد. در تاريخ جنگ احد آمده است: در اين جنگ دندان پيامبر اسلام شکست و کلاهخود بر سر ايشان زخم وارد کرد. در آن هنگام، فاطمه خون جراحت پيامبر را مي شست و علي ابن ابي طالب با سپر آب مي آورد. چون فاطمه ديد خون بند نمي آيد، تکه حصيري را سوزاند و خاکستر آن را روي زخم گذارد تا خون بند آيد.
امام زين العابدين عليه السلام نيز درباره حضرت زينب کبري عليها السلام، دست پرورده مکتب انسان ساز مادر، چنين نقل مي کند: «شبي که فرداي آن پدرم به شهادت رسيد، من نشسته بودم و عمه ام زينب در نزد من بود و از من به گونه اي پرستاري مي کرد».
اين سيره هاي عملي، بيانگر ارزش والاي پرستاري است. امام خميني رحمه الله نير در اين باره فرمود: اين شغل پرستاري از شغل هاي بسيار شريفي است که اگر چنانچه انسان با وظايف انساني و شرعي خودش بکند، اين يک عبادتي است که در فراز عبادت هاي درجه اول است. پرستاري از بيمار امر بسيار مشکلي است، لکن خيلي ارزشمند است.
اگر انسان با يک بيمار به طور محبت، به طور برادري، به طور خواهري مراعات احوال او را بکند و اين براي انجام يک وظيفه انساني ـ الهي باشد، از عبادات بسيار ارزشمند است.
نيازشناسي و تأمين خواسته بيماران
آدمي در کنار تأمين نيازهاي جسماني، به نيازهاي تفريحي، مذهبي، آموزشي، رواني و عاطفي خود نيز بايد پاسخ گو باشد. بيماري که دستورها و آموزه هاي ديني را روح و جان او آميخته شده است، با شنيدن صداي دل نشين اذان، در پي برآوردن تکليف ديني خود برمي آيد. کمک به بيمار در اين امر، مي تواند در بهبودي او بسيار مؤثر باشد. برپايي مراسم مذهبي، مانند نماز و دعا و مناجات، به همان اندازه براي سلامت روحي بيمار مؤثر است که دارو ودرمان براي تندرستي او کارساز است.
بر اين اساس، پرستار بايد زمينه اجراي برنامه هاي عبادي، مانند وضو گرفتن، تيمم ساختن، پهن کردن سجاده، قبله يابي و… آن را فراهم کند تا بيمار به آن اطمينان و آرامش روحي برسد.
البته پرستار نيز با اين همراهي، از اجر معنوي بي نصيب نمي ماند. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «هنگامي که پدرم (امام محمدباقر عليه السلام) بيمار بود، ايشان را در پارچه اي مي نهادند و براي وضو ساختن مي بردند».
حضرت امام رحمه الله نيز با دل سوزي تمام، خطاب به پرستاران مي گويد: شما با اين مريض ها، با اين بيمارها، هر چه محبت بکنيد و هر چه پرستاري مادرانه و خواهرانه و برادرانه و پدرانه بکنيد، اين در روحيه بيمار مؤثر است و براي خوب شدن و سرعت خوب شدن بيماران نيز مؤثر است و در بارگاه خداي تبارک و تعالي، خدمت به اين جمعيت، خدمت به اين بندگان خدا، بسيار ارزشمند است.
سپاس گزاري بيمار از پرستار
در برخوردهاي اجتماعي، يکي از عوامل محبت آفرين، سپاس گزاري و حق شناسي است. از آنان که در «خوب شدن» ما سهمي داشته اند و آنان که در گرفتاري ها به کمک مان مي شتابند و در بلاها با ما همدردي مي کنند، بايد به گونه اي شايسته تقدير شوند. فرهنگ قدرداني و تشکر از خوبي ها و نيکوکاران، از آموزه هاي اسلام و برنامه هاي ديني است و هر چه اين عمل فراگيرتر شود، نيکوکاري نيز ادامه مي يايد. از حضرت علي عليه السلام روايت است که فرمود:
بر عهده کسي که به او انعام و احسان شده، اين است که به خوبي و به شايستگي، بر نعمت دهنده نيکي کند و نعمت و احسان او را جبران نمايد. اگر از جبران عملي ناتوان بود، با ستايشي شايسته و ثنايي نيک برخورد کند. اگر از ستايشي زباني هم ناتوان بود، حداقل نعمت را بشناسد و به نعمت دهنده محبت داشته باشد. اگر اين را هم ندارد و نتواند، پس شايسته آن نعمت نيست.
از حضرت رضا عليه السلام هم در کلامي آمده است: من لم يشکرالمنعم من المخلوقين لمن يشکرالله عزوجل.
هر کس مخلوق هاي نعمت دهنده را سپاس نگويد، خدا را سپاس نگفته است.
به تعبير مولانا:
شکر او شکر خدا باشد يقين
چون به احسن کرد توفيقش قرين
و به فرموده امام کاظم عليه السلام:
خداوند بنده سپاس گزار را دوست مي دارد. در قيامت، خداوند به برخي از بندگانش خطاب مي کند: «آيا نسبت به فلاني سپاس و تشکر کردي؟» مي گويد: پروردگارا! من تو را شکر کردم. خداوند مي فرمايد: «اگر او را تشکر نکرده اي، پس مرا هم تشکر نکرده اي».
منبع:نشريه روشنان،شماره 5
صفحات: 1· 2