کار آمدی دین
درواقع، همان گونه که علم فیزیک و شیمی از طریق عقلانیت و تجربه به دست می آید، سیاست نیز یک علم است که باید از طریق تجربه و عقلانیت حاصل شود. لذا به سیاست دینی، به این معنا که دین متکفل امور جامعه شود، اعتقادی ندارند.
بنابراین کارآمدی دین زمانی قابل طرح است که بپذیریم دین برای تنظیم روابط دنیایی نیز برنامه دارد. البته لازم است در اینجا به یک نکته توجه شود و آن اینکه در منظومه فکری اسلام، سعادت دنیا و آخرت به یکدیگر پیوند خورده است.
به سخن دیگر، دنیا در مسیر آخرت تعریف می شود. لذا اگر دین سازوکار دستیابی به سعادت اخروی را به بشر نشان می دهد، بالطبع این امر به اصلاح دنیا نیز منجر می شود. اما در تفکر غرب، دنیا و آخرت از یکدیگر تفکیک می شوند و ارتباطی بین آنها وجود ندارد.
نکته ی دیگری که در بحث کارآمدی دین توجه به آن ضروری است، روشن کردن انتظا خود از کارآمدی دین است. در اینجا بحث انتظار حداقلی و حداکثری از دین مطرح می شود. کسانی که نگاه حداقلی به دین دارند، انتظار دارند که دین فقط آخرت را سامان دهد. اما آنهایی که دارای نگاه حداکثری هستند، توقع دارند که حتی فرمول های فیزیک و شیمی را قرآن تبیین و تعریف کند.
این در حالی است که هیچ یک از این نگاه ها مطابق واقعیت نیست و هر دو دیدگاه، در نهایت به ناکارآمدی دین حکم می کنند؛ زیرا نمی توان بسیاری از جزئیات را از متون دینی استخراج کرد.
اما راه نظریه سومی نیز وجود دارد و آن اتخاذ نگاه میانه ای است؛ یعنی نه نگاه حداقلی و نه حداکثری. اما حد وسط چیست؟ حد وسط به این معنا که دین در حوزه ی امور دنیایی، چارچوب و اصول کار را مشخص می کند و به تعبیر دیگر، به امور دنیایی نگاه ارزشی می دهد.
درواقع، دین اصولی را مشخص می کند که اگر آنها رعایت شوند، امور دنیوی، در هر عرصه ای که صورت پذیرند، امری مثبت محسوب می شوند و دارای بار ارزشی هستند. مثلاً اگر اقتصاد به ربا آلوده شود، امری منفی خواهد بود و اگر از ربا مصون باشد، امری مثبت قلمداد می شود.
بنابراین مهم نیست که چه مدل اقتصادی به کار گرفته می شود، بلکه مهم این است که اقتصاد به ربا آلوده نشود. همچنین در بحث ساخت مسکن، دین برای خانه یک اصول کلی را تعیین می کند؛ به این ترتیب که در ساخت خانه باید حریم محرم و نامحرم رعایت شود، دستشویی آن رو به قبله نباشد و مواردی دیگر؛ ولی تعیین جزئیات ساخت منزل برعهده ی دین نیست. توجه به این نکته بسیار مهم است. براساس این چارچوب است که می توان کارآمدی دین را بررسی کرد.
علاوه بر این موارد، زمانی می توان کارآمدی دین را سنجید که دین به عرصه عمل و جامعه وارد شود. بحث های تئوری صرف نتیجه ای در بر ندارد. گاهی افراد برای سنجش میزان کارآمدی دین، عمل کرد برخی از حکومت هایی را بررسی می کنند که نام حکومت دینی یا اسلامی را یدک می کشند یا ساختار قانون اساسی شان منبعث از دین است. حال آنکه این بررسی کامل نیست. زیرا زمانی می توانیم از کارآمدی دین صحبت کنیم که اولاً، در حوزه های مختلف مدیریت جامعه، دین حضوری فعال داشته باشد. ثانیاً، آموزه های دینی تبدیل به راهبرد شود.
توضیح آنکه امروزه با وجود گذشت سی سال از انقلاب اسلامی، دین هنوز در بسیاری از ساختارهای حکومت، جایگاه اصلی خود را نیافته است. مثلاً در اقتصاد یا مباحث حقوقی و قضائی، با وجود اینکه ساختار این دو در چارچوب دین تعریف شده است، بسیاری از مشکلات همچنان پابرجا هستند. علت این امر این است که دین را به نظریات کاربردی تبدیل نکرده ایم و درواقع، از تولید علم دینی غافل بوده ایم؛ موضوعی که امروزه نیاز به آن بسیار احساس می شود. بدون تعریف علم دینی، توقع کارآمدی از دین، توقع معقولی نخواهد بود. لذا اگر بخواهیم کارآمدی دین را نشان دهیم، ابتدا باید نگاهمان به دین و انتظار خود از دین را روشن کنیم؛ چرا که در غیر این صورت، بحث در این باره فقط به ناکارآمدی دین منجر خواهد شد.
پس از آنکه دین را تبدیل به نظریه ها و راهبردهای عملی کردیم، در وهله ی بعدی، باید آنها را اجرا کنیم. پرواضح است که اگر نظریه ای به مرحله ی عمل نرسد، سخن از کارآمدی آن بیهوده خواهد بود.
پس از این مراحل، عنصر سومی هم پدید می آید و آن تعریف کارآمدی است. به این معنی که باید انتظار خود را از دین مشخص کنیم.
مثلاً اگر اعتقاد داریم که دین در حوزه اقتصاد دارای کارآمدی است، آیا این کارآمدی به ثروتمند شدن تمام افراد جامعه منجر می شود؟ آیا کارآمدی دین در حوزه سیاست، به کاهش تنش های بین المللی منجر می شود؟ آیا رضایت همه ی آحاد جامعه از حکومت، نشان دهنده ی کارآیی دین است؟
از این رو باید معیار و ملاک کارآمدی را مشخص کنیم. بدین منظور ناگزیر از تعریف ارزش های خود هستیم.
اگر منظور از ارزش ها روشن شود، آنگاه می توانیم با محک ارزش ها، کارآمدی دین را در تمام ساحت های دیگر بسنجیم. در اینجا است که اهمیت تبیین نظام ارزشی در حوزه های مختلف روشن می شود. زیرا نظریه هایی که براساس دین مطرح شده است، اگر به ارزش ها منتهی شود، کارآمد محسوب می شوند و در غیر این صورت، ناکارآمد.
دست آخر، مفهوم کارآمدی نیز بسیار مهم می نماید. چه اینکه گاهی اوقات در یک حوزه، از آنجا که در ظاهر مشکل خاصی وجود ندارد، رأی به کارآمدی می دهیم. مثلاً اگر در جامعه ای فقر ریشه کن شده باشد، آن اقتصاد را کارآمد می دانیم.
در حالی که اقتصادی که صرفاً فقر را از چهره جامعه زدوده باشد، کارآمد نیست. زیرا ممکن است این اقتصاد موجب غنای جامعه شود، ولی به فرهنگ جامعه لطمه بزند.
پس لزوماً نمی توان کارآمد باشد. به همین علت مفهوم کارآمدی، مفهومی ذوابعادی است که باید با ارزش ها سنجیده شود و از نگاه های ظاهری و سطحی در این زمینه پرهیز کرد. زیرا همان طور که مطرح شد، عدم وجود مشکلات اقتصادی ساده یا سیاسی در یک جامعه، دلیل خوبی برای اثبات کارآمدی نظامی اقتصادی یا سیاسی آن جامعه نیست.
با توجه به مطالبی مطرح شده می توان گفت که ابتدا باید تعریفی روشن از کارآمدی به دست دهیم؛ سپس علم دینی را تولید کنیم؛ آن وقت کارآمدی دین در عرصه مدیریت جامعه را بررسی نماییم.
مفهوم کارآمدی تا حدی روشن است؛ ولی برای اینکه کارآمدی دین را لمس کنیم، نیازمند بحث تولید علم دینی هستیم که این امر باید در حوزه های مختلف صورت گیرد. سپس این علم را به کار ببندیم، و پس از طی این مراحل درباره ی کارآمدی دین دست به قضاوت بزنیم.
بحث کارآمدی دین بدون در نظر گرفتن نوع نگرش ما به مقوله کارآمدی ناقص خواهد ماند. چه اینکه اگر از نگاهی صرفاً مادی به آن بنگریم، نتایجی که به دست می آوریم با نتایج حاصل از نگاه ارزشی، بسیار متفاوت خواهد بود.
برای مثال در بحث ایثار، در هر زمینه ای که باشد، اگر شخص دارای دیدگاهی ارزشی باشد، از ایثار استقبال می کند؛ ولی اگر نگرشی مادی بر فکر او حاکم باشد، آن را امری معقول نمی داند.
درواقع، اگر از زاویه ارزش ها به ایثار نگاه کنیم، شخص ایثارکننده، با آنکه نیاز خودش همچنان پابرجا است، به آرامش رسیده و کاری صحیح انجام داده است.
اما اگر از دریچه مادی به ایثار نگاه کنیم، کاری اشتباه و برخاسته از احساس است.
بنابراین مشخص کردن تعریف کارآمدی فوق العاده مهم است. گاهی افراد کارآمدی را در فراهم آورده اسباب رفاه مادی خلاصه می کنند.
طبیعتاً با این نگاه، دین کارآمدی مطلوبی نخواهد داشت. البته همان گونه که ذکر شد، دین سامان و رفاه دنیوی را نیز در نظر گرفته و برای آن برنامه دارد.
اما رفاهی که از هر روشی، ولو استثمار دیگر جوامع، به دست آمده باشد، مورد تأییید دین نیست. دین علاوه بر رفاه مادی، به پرورش بُعد معنوی افراد جامعه نیز اهتمام دارد.
لذا در حوزه کارآمدی این نکته تعیین کننده و مهم است که شاخصمان برای کارآمدی چیست و کارآمدی را با چه محکی می سنجیم.
منبع: خردنامه ی همشهری،حجه الاسلام دکتر مهدی ابوطالبی، شماره ی 104
صفحات: 1· 2